الامر بین الامرین، اعتقادی راستین در تشیع
خبرگزاری رسا ـ مکتب اهل بیت علیهم السلام، مخالف جبر و تفویض است و امری بین این دو را قبول دارد که به «الامر بین الامرین» مشهور است؛ به این معنا که انسان را دارای اختیار تام نمیداند و اختیار را نیز از او سلب نمیکند.
موضوع اختیار انسان از جمله اموری است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده که آیا انسان، در انجام اعمالش مختار است یا اینکه مجبور میباشد و هیچ نقشی در سرنوشت خود ندارد؟ در میان مکاتب اسلامی سه نوع دیدگاه وجود دارد که به بررسی اجمالی آنها میپردازیم.
اشاعره معتقدند که انسان در انجام اعمالش، مجبور است و هیچ اختیاری از خود ندارد؛ در مقابل این گروه، معتزله هستند که قائل به"تفویض" میباشند، یعنی اینکه خداوند امور را به انسان واگذار کرده و خودش هیچ نقشی در آن ندارد و انسان هر کاری بخواهد، میتواند انجام دهد.
طبق نظر اشاعره، عقاب بنده گنهکار، مخالفت آشکار با عدل الهی است؛ ولی از آن جهت که آنها حسن و قبح عقلی را قبول ندارند، نمیگویند که خدا عادل نیست، بلکه میگویند هر آنچه خدا انجام دهد عین عدل است، حتی عقاب بنده گنهکاری که مجبور به انجام گناه است!
در این صورت نتیجه کلام معتزله نیز چنین میشود که خداوند، انسان را به حال خودش رها کرده و هیچ نقشی در اعمال او ندارد. این یعنی محدود کردن اراده الهی.[1]
دیدگاه اهل بیت(ع)
اما مکتب اهل بیت علیهم السلام، نه سخن اشاعره را قبول دارد که انسان مجبور است و نه معتقد به تفویضی است که معتزله به آن قائلند؛ بلکه قائل به این است که نه جبر درست است و نه تفویض، بلکه امری بین جبر و تفویض صحیح است که به «الامر بین الامرین» معروف میباشد.
بررسی ادله
یکی از بهترین ادلهای که از آیات قرآن می توان در مورد اثبات الامر بین الامرین استفاده کرد این آیه شریفه است که خداوند به پیامبرش میفرماید «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی»[2] زمانی که تیر را پرتاب کردی، تو پرتاب نکردی بلکه خدا بود که پرتاب کرد. در این آیه همانطور که ملاحظه می شود، خداوند در عین اینکه پرتاب کردن تیر را به پیامبر نسبت می دهد، از او "پیامبر(ص)" سلب هم کرده و به خودش نسبت می دهد؛ و این یعنی الامر بین الامرین.
یکی دیگر از آیاتی که به روشنی دلالت بر اختیار انسان دارد این آیه است که خداوند میفرماید «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»[3]. به درستی که ما راه درست را به انسان نشان دادیم که یا شکر میکند و یا ناسپاسی میورزد.
آیه دیگری که میتوان به آن استناد کرد این آیه است «و الله خلقکم و ما تعملون»[4] خدا، شما و اعمالتان را آفرید. ظاهر این آیه علاوه بر اینکه انسان و اعمال او را مخلوق خدا میداند، اعمال را به انسان نیز نسبت میدهد، یعنی انسان فاعل اعمال اختیاری است و خدا و انسان، دو فاعل در طول یکدیگرند، خدا مسبّب است و انسان مباشر.
نفی جبر و تفویض
در روایات مختلف جبر و تفویض، هر دو نفی شده است که به بعضی از آنها اشاره می شود.
عن ابی الحسن الرضا علیه السلام «ان الله عز و جل لم یطع باکراه و لم یعص بغلبة و لم یهمل العباد فی ملکه، هو المالک لما ملکهم و القادر علی ما اقدرهم علیه، فان ائتمر العباد بطاعته لم یکن الله عنها صادّاً و لا منها مانعاً و ان ائتمروا بمعصیته فشاء ان یحول بینهم و بین ذلک فعل و ان لم یحل و فعلوه فلیس هو الذی ادخلهم فیه»[5].
مضمون کلام حضرت رضا علیه السلام چنین است: خدای عز و جل به اکراه اطاعت نشده و از روی غلبه اراده بندگان بر اراده و قدرت او، معصیت نشده است. خدا بندگان را در ملک خود، بدون تکلیف رها نکرده، هر چه را به تملیک آنان در آورده، خودش مالک آنان است و هر چه قدرتشان داده، خودش قادر بر آن است. اگر بندگان پذیرای اطاعت خدا باشند، خدا ایشان را از آن باز نمی دارد و مانع اطاعت آنان نمیگردد و اگر قصد ارتکاب معصیت داشته باشند و خدا بخواهد حائل شود، چنین خواهد کرد و اگر حائل نشود و بندگان گناه کنند، خدا آنان را وادار بر گناه نکرده است.
این مطلب که خدا، گاهی از سر لطف بین بنده و معصیت حائل میشود، دلیل نفی تفویض است و جمله «لم یطع باکراه» ناظر به نفی جبر است، یعنی اهل طاعت و معصیت هر دو مختارند و جبر با هر کدام از دو وصف عدل و حکمت الهی، ناسازگار است و...
جمله «لم یعص بغلبة» ناظر به نفی تفویض است، یعنی خدا مغلوب و مقهور گنهکاران نمیشود و جرأت و قدرت تبهکار بر گناه، به جهت عجز خدای سبحان نیست.[6]
در روایت دیگری، راوی از امام رضا علیهالسلام میپرسد که آیا خداوند امور را به بندگان تفویض کرده است؟ حضرت فرمود: خدا عزیزتر از این است که چنین کند.
راوی ادامه میدهد: پس، بر ارتکاب گناه مجبورشان کرده است؟ حضرت فرمود: خدا، عادلتر و حکیمتر از این است که چنین کند. سپس حضرت فرمودند: خداوند میفرماید: ای پسر آدم! من اولی به حسنات تو از خودت هستم و تو اولی به سیئاتت نسبت به من، گناهانی را که انجام میدهی به واسطه قدرتی است که من به تو دادهام.[7]
روایت دیگری از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده که فرمودند: خداوند نسبت به خلقش رحیمتر از آن است که مجبور بر گناهشان کند و سپس عذابشان کند و عزیزتر از آناست که امری را اراده کند و نشود.
راوی می پرسد: آیا بین جبر و قدر(تفویض) چیز سومی هم هست؟ فرمودند: بله، وسیعتر از آن چیزی که بین آسمان و زمین است.[8]
چنانچه ملاحظه شد ائمه علیهمالسلام صراحتاً جبر و تفویض را رد کرده و به «الامر بین الامرین» تصریح فرمودهاند.
پس اراده خداوند در طول اراده انسان است و قضا و قدر الهی منافاتی با اختیار انسان ندارد، به این معنا که آنچه انسان انجام میدهد، متّکی به اراده خداوند است. تا خدا نخواهد، انسان نمیتواند کاری انجام دهد و از طرفی مجبور به انجام کاری هم نیست.
حجت الاسلام شکورزاده/925/م4/ر
............................................................................................................................................
پی نوشتها:
1. برای اطلاع بیشتر در این زمینه میتوان به کتاب عدل الهی، اثر شهید مطهری رجوع کرد.
2.سوره انفال/آیه17
3.سوره انسان/ آیه 3
4.سوره صافات/آیه96
5.توحید صدوق/ص361
6. توحید در قرآن/ جوای آملی/ ص 482.
7. اصول کافی/ باب الجبر و القدر و الامر بین الامرین/ حدیث 3.
8. همان، ح 9.
ارسال نظرات