آسیب شناسی کابالیسم؛
بنیاد کوه معبد، صهیونیستیترین سازمان «صهیونیسم مسیحی» آمریکا است
خبرگزاری رسا ـ بنیاد صهیونیستیکوه معبد عقیده دارد که ساخت معبد یهودی(هیکل سلیمان) یکی از آخرین علایمی است که پیش از آمدن دوباره مسیح تحقق خواهد یافت.
کابالا «قَبّالا» اصطلاحی است که از قرن یازدهم برای اندیشه تصوّفِ یهودی به کار رفت. کابالیستها(پیروان کابالا) معتقدند، کابالا روشی متافیزیکی و اسرارآمیز است که فرد بِرگزیده، از طریق این روش، خداوند و کائنات را میشناسد. آنان مدعیاند کابالیست، بواسطه کابالا از حدّ متعارف دانش فراتر می رود. بنابراین معانی ژرف را بهتر درک نموده و در شناخت طرحِ آفرینش جهان، بسیار موفق خواهد شد. همه این اسرار در کتاب مقدّس محفوظ است و کسانی که این کتاب را فقط به طور ظاهری میخوانند نائل به درک عمیق آن نخواهند بود. کتاب مقدّس، وحی و مکاشفههای بلند مرتبهای را در خود پوشانده است و بدون توجّه به کابالا، جز داستانهای ساده آن، چیزی نصیب انسان نمیشود.
کابالیسم و اعتقاد به شریعت
کابالیستها بر این باورند که عرفان ریشه در شریعت دارد. گِرشوم شولم[1] میگوید: اشتباهی فاحش است که بپنداریم تمامی آنچه را عرفان مینامیم همانند آن تجارب شخصی است که در مقام جذبه یا مراقبه مجذوبانه خویش تحقق یافته است... عرفان مجرد، یا انتزاعی وجود ندارد. پدیده یا تجربهای که نسبت خاصی با سایر پدیدهها نداشته باشد نیز، وجود ندارد [اصلاً] عرفان این چنینی وجود ندارد. بلکه فقط در منظومههای خاص دینی، یعنی: مسیحیت، اسلام و یهود میتوان چنین چیزهایی [عرفانهایی] را یافت... همان گونه که اِوِلین آندرهیل به درستی خاطر نشان کرده است: مفاهیم رایج مبنی بر این که عارف چونان آنارشیست دینی است که به دین خویش هیچ وفاداری نمیکند، چندان اعتباری ندارد. حال آنکه تاریخ بهتر نشان میدهد که عارفان بزرگ، مؤمنان وفادار ادیان بزرگ بودهاند.[2]
ایزیدور اپستاین مینویسد: عرفان یهودی ریشه در کتاب مقدس دارد...[3]همچنین شولم میگوید؛ احترام و تعزیز شریعت همواره و عمیقاً در عرفان یهود ریشه گرفته است و حتی عارفان که به سنّت شکنی معروفاند همان سیاق احترام به شریعت را مراعات میکردند... معرفت عرفانی به آن معنا که یک معتقد به آیین قَبّالا میفهمد، امری شخصی مربوط به او نیست که فقط بر وی و به مدد تجربه شخصی نازل شده باشد، بر عکس نابترین و پاکترین و نزدیکترین نوع کمال است... معرفت به اشیاء مریدان خود و امور انسانی و الهی که حضرت آدم، پدر نوع بشر در اختیار داشت از آنِ عارف نیز هست... وظیفه او این است که سِرّ وحی خداوند به حضرت آدم را برای مریدان خویش قابل حصول نماید.[4]
دین ستیزی کابالیسم
تلاش کابالیسم برای احیای اسطوره های کهن
گرهارد شولم(عارف مسلک یهودی) که مدافع و حامی کابالیسم است، در کتاب «جریانات بزرگ در عرفان یهودی» به نکاتی دقیق اشاره کرده که باعث روشن شدن حقایق میشود. وی عصری را میستاید که انسانها به خدایان متعدد معتقد بودند، و آن عصر را دوران شکوفایی و اوج عرفان دانسته.
او میگوید: نخستین مرحله عرفانی عصری بود که جهان از حیث وجود، مملوّ از خدایانی بوده که انسان در هر مقام با آنها مواجه بوده است... دومین دوره که معرفتی به عرفان حقیقی ندارد، عصری است که ظهور و غلبه دین در آن روی میدهد... عرفان میکوشد(اسطورههایی) عناصری را که در طیّ بلیّات و فجایع دینی در هم شکسته شده است، کنار هم جمع آورد و همان وحدت کهنی را که دین ویران ساخته بود، احیاء نماید... عرفان دلالت به احیای تفکر اسطورهای دارد.[5]
گرهارد شولم در جای دیگر میگوید: ... تمام اسطورههای کهن که از مؤلّفان کتاب «باهر» و نیز تمام قبّالا بر جای مانده است جملگی میراثی است که از آیین گِنوسی به یهودیان به ارث رسیده است و اینها به سهولت باعث نابودی شریعت(دین) و قانون شدهاند... وجه شاخص الهیات قبالایی این است که میکوشد دنیای اسطورهای را تبیین کند تا اینکه عناصر اسطورهای احیا شود.[6]
کابالیسم و جادوگری
سِحر و جادو از آن جهت که اسرارآمیز است در عرفان یهود، بسیار حائز اهمیت است. عرفان عملی که مکتب آلمانی به رشد و ترویج آن کمک کرد، عمدتاً بر ذکر دعا و تأمل درونی تأکید داشت. در عین حال به کرّات خود را در اَعمال جادویی به نمایش میگذاشت و در آنها تأویل عرفانی حروف الفبا و اعداد نقش مهمی ایفا میکرد.[7]
سحر و جادو در ادیان اسلام و مسیحیت و یهودیت از گناهان بزرگ شمرده شده و برای جادوگر و ساحر مجازات دردناکی ذکر شده است. مستر هاکس در «قاموس کتاب مقدس» ذیل واژه «جادوگر» مینویسد: موسی شریعت را اعلان نمود محض(جهت) آنکه امیال فاسد بنی اسرائیل را اصلاح نماید... قوم بسیار مایل به جادوگری و ساحری و تعبیر و اخبار غیب گویی بودند... .[8]
در بخشی از «قاموس کتاب مقدس» چنین میخوانیم: پر واضح است که سحر در شریعت موسی راه نداشت... لکن با وجود اینها این ماده فاسده در میان قوم یهود داخل گردیده و قوم بدان معتقد شدند و در وقت حاجت بدان پناه بردند از جمله شاؤل و آن زنی که ساحره بود... .[9]
در کتاب مقدس آمده است: زن جادوگر را زنده نگذارید.[10] اگر شخصی از ارواح و جادوگران کمک طلب کند گناهکار است و من به ضد او برمیخیزیم و از بین قوم طردش میکنم.[11] هر مرد یا زنی که ارواح مردگان را احضار میکند، باید سنگسار شود و خونش به گردن خودش خواهد بود.[12] از فالگیری، غیبگویی و رمّالی و جادوگری بپرهیزید خدایتان از مردمی که این کارهای زشت را انجام میدهند بیزار است.[13]
تأثیرپذیری جنبشهای معنوی نوپدید از کابالیسم
به نظر میرسد جریان سرّی و الحادی فراماسونری و فرقه «شیطان گرایی» و تمام جنبشهای مدعی معنویت، به گونه ای متاثر از کابالیسم هستند. عرفان حلقه(عرفان کیهانی) با تئوری پردازی محمدعلی طاهری، به شدّت تحت تاثیر باورهای کابالیسم است. کلید واژههایی مانند «شعور کیهانی» که بنیان عرفان حلقه بر آن استوار است از آموزههای مهم کابالیسم میباشد. فیلیپ اس. برگ رهبر کابالیسم مدرن در آمریکا، «آگاهی کیهانی» را با برنامه ریزی دقیق ترویج میکند!
بعضی از روانشناسان مدّعی قانون جذب و معنویت نوین، به صراحت میگویند: نوشته های باستانی و مقدس آئین قبالا «عرفان یهود» درسهایی را در این باره به ما میآموزد که شما باید از آنها آگاه شوید و همه را فرا گیرید... .[14]
مروجین «مدی تیشن»، تنها راه رسیدن به آرامش و آگاهی را مدی تیشن میدانند و در کتابهای آموزشی خود، صریحا آموزههای کابالیسم را به مخاطب منتقل میکنند! تبیین و اثبات مطالب فوق، در این مقاله مختصر، مقدور نیست. در این جا فقط به جریان «صهیونیسم مسیحی» اشارهای خواهد شد؛ تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل.
کابالیسم و صهیونیسم مسیحی
کابالیستها باور دارند؛ با گناه حضرت آدم، وحدتی که در عالَم حاکم بود، گسسته شد و نظم عالَم فرو ریخت. برای بازگشت به آن وَحدت و نظم، خداوند قوم یهود را خَلق کرد و تورات را بر آنان نازل کرد. یهودیان با خواندن کتاب مقدّس و عمل به دستوراتش، و همچنین با تجمّع در سرزمین مقدّس و ساخت «مَعبد سلیمان»، زمینه ظهور «مسیحا» را فراهم میکنند. هنگامی که مَعبد در مکان مقدس قبلی خود(مکانِ فعلی مسجد الأقصی) بَنا گردد و مسیحا ظهور کند، وحدت در عالَم به وجود میآید. با این اتحاد، تمام اشیا و موجودات، به همان مکانی که در ابتدای خلقت داشتند باز خواهند گشت و همه جهان، متّحد میگردد.
بر اساس اندیشههای کابالیسم، «صهیونیسم مسیحی» تولد یافت. خانم گریس هالسل[15] میگوید: در آمریکا 250 سازمان مسیحی آمریکایی طرفدار اسرائیل وجود دارد. بِرگزاری گردهمایی در کلیسا به منظور ابراز همبستگی با اسرائیل، پشتیبانی معنوی، چاپ و نشر کتاب، بِرگزاری کنفرانسها و سازماندهی گروههای سیاحتی برای بازدید از اسرائیل و حمایت سیاسی مستقیم با بهکارگیری شیوههای «لابی» است.[16]
«بنیاد کوه معبد» صهیونیستیترین سازمان «صهیونیسم مسیحی» آمریکا است. مرکز آن «لسآنجلس» در ایالات کالیفرنیا است و هدف آن ساختِ معبد، در قدس میباشد. این سازمان عقیده دارد که ساخت معبد یهودی(هیکل سلیمان) یکی از آخرین علایمی است که پیش از آمدن دوباره مسیح تحقق خواهد یافت. این سازمان اقدام به جمعآوری کمکهای مالی از مسیحیان بینادگرای آمریکا میکند تا زمینهای فلسطین را خریداری کنند. این بنیاد همچنین در تهیه نقشه هیکل(معبد) مشارکت نموده و ماکِت آن را به اندازه یک اتاق طراحی کرده است. بر اساس این نقشه، هیکل در جای مسجدالاقصی ساخته خواهد شد. در این نقشه همچنین جایگاه «قدس الاقداس» نیز مشخص است؛ یعنی جایی که گفته میشود الواح مقدسی که فرمانهای خدا بر آن حک شده و در آن قرار داشته است.[17]
منابع:
1ـ جریانات بزرگ در عرفان یهودی، گرشوم شولم، ترجمه: فریدالدین رادمهر، نشر نیلوفر (تهران)، چ اول، زمستان 1385.
2- کتاب مقدس، نشر: ایلام
3- مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، نشر اساطیر، چاپ دوم 1383
4- وجود متعالی انسان، وین دایر محمد، رضا آل یاسین، هامون، چاپ اول 1380 ص 9
5- مسیحیت صهیونیست و بنیادگرای آمریکا، رضا هلال، ترجمه علی جنّتی ، چاپ اوّل، قم، ادیان، تابستان 1383
6- یهودیت بررسی تاریخی، ایزیدور اپستاین، ترجمه: بهزاد سالکی، نشر: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چ دوم 1388.
کارشناس و پژوهشگر معنویتهای نوظهور،حجت الاسلام میرزایی
/925/م9/ر
[1] . گرهارد گرشوم شولم در سال 1923 نخستین پروفسور دانشگاه عبری اورشلیم در رشته تصوف یهودی بود. کتاب جریانات بزرگ در عرفان یهودی یکی از تألیفات مهم اوست.
[2] . جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 52-53
[3] . یهودیت بررسی تاریخی، ص 27
[6].جریانات بزرگ در عرفان یهودی ص 83
[7].یهودیت بررسی تاریخی، ص 278
[8] .قاموس کتاب مقدس
[9] .قاموس کتاب مقدس
. خروج، 18:22[10]
. لاویان، 6:20[11]
. لاویان،20: 27[12]
. تثنیه، 10:18- 12 .[13]
. وجود متعالی انسان، ص 9 [14]
[15] . Grace Hallsel
. مسیحیت صهیونیست و بنیادگرای آمریکا، ص 186-188[16]
. همان، ص 18[17]
ارسال نظرات