۰۸ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۶
کد خبر: ۱۵۱۳۷۹
به بهانه حماسه 9دی؛

مروری بر عبرت های حماسه 9 دی/خواب تعبیر نشده استکبار از ملتی بصیر

خبرگزاری رسا ـ فتنه سال 88 و آشوبگری عده ای به اصطلاح روشنفکر که عزاداری عاشورائیان حسینی را به تمسخر گرفت، موجی از تنفر و انزجار از این حرکت اوباشگری را در صحنه ای دیگر از حمایت از ولایت در 9 دی به تصویر کشید که پاسخی دندان شکن به فتنه زیر خاکستر دشمن شد.
حماسه 9دي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا درمشهد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، این تحول با چالش های بسیاری در عرصه ملی و جهانی روبرو شده و گفتمان های بسیاری از نوع شکل گیری حکومت تا نوع پوشش بانوان را در اذهان جامعه جهانی رقم زد. سؤال های فراوانی در این عرصه ها ایجاد شد که گاه به بهانه حفظ آرامش ملی بسیاری از این پرسش ها بی پاسخ ماند و این درحالی است که امام خمینی(ره) با توصیه فراوان به دستگاه های اجرایی، آموزشی و فرهنگی وقت، سعی در پاسخ دادن به این گونه سؤوالات برای جوانان داشته و در نشست های صمیمی با جوانان ابعادی از آزادی بیان و قلم، حکومت اسلامی و چارچوب های یک جامعه اسلامی را ترسیم می کردند.

ترسیم هندسه ای نوین در شکل گیری حکومتی منهای جمهوریت و اسلامیت هدف اصلی فتنه 88

اما در سال های اخیر با شبهه افکنی نسبت به مهمترین موضوع جامعه اسلامی که همان ولایت فقیه است، بسیاری از بایدها و نبایدها در پیکره نظام اسلامی درهندسه ای نوین به ترسیم و شکل گیری حکومتی مستقل از ولایت پرداخت و دراین راستا با ترفندهای مختلف رسانه ای و تغییر افکار عمومی سعی در به اثبات رساندن و حقانیت این نوع حکومت در شرایط حاضر برای ایرانیان را داشت. گرچه این نوع تفکر و نظام سازی از سوی کشورهای غربی و دشمنان دوست نما در بین جوانان ترویج می شد، رفته رفته این تفکر بی ولایتی زمینه های پیدایش فتنه ای از جنس میهنی با رنگ و لعاب بیگانه را فراهم ساخت و این بهانه ای برای توهین به عزاداران حسینی در روز عاشورای 88 شد که این توهین نشانی از زیر پاگذاشتن فرهنگ کربلا و زیر سؤال بردن نهضت حسینی را داشت که فریاد و اشک خشم بسیاری از مردم این سرزمین را به عرش برد و همه و همه در حمایت از رهبرشان و پاسخ به سخنرانی ایشان به معنای فداکردن جانشان در مسیر این انقلاب، همه فتنه را در همان قدم اول نابود کردند و با مشت های گره شده شان مهر محکومیت این قائله را امضا کردند. اما پس از آن انقلاب اسلامی در مسیر تازه ای قرار گرفت و این هنوز ابتدای راه شد.

شاید بتوان با یک مثال ساده ضرورت باورپذیری ولایت فقیه را تبیین کرد. به عنوان مثال در خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی ساختار آن ایجاب می کند که همه اعضا در کنار هم به فعالیت و خودسازی مشغول باشند و در مواقعی که به عبارتی به نقاط خاکستری و غیر شفاف مسائل خانواده بر می خوریم با هم فکری اعضا به دنبال ارائه راهبرد حل مشکل هستیم و گاه برای حل یک مسئله خانوادگی چند راه مثبت و کاربردی و منطقی از سوی افراد ارائه می شود. در یک نگاه اولیه همه راه حل ها مناسب به نظر می رسد و هرکدام از اعضا تلاش در دفاع از راه حل خود را دارد تا بدین وسیله هر چه زودتر مشکل این مجموعه برطرف شود و ازسویی عملیاتی کردن همه این نظریه ها از سوی خانواده وجود ندارد و درنهایت بایستی فقط از یک راه حل بهره برد. در این جا سؤالی که پیش می آید اینست که راه حل نهایی باید کدام باشد؟ این انتخاب از سوی چه کسی از اعضای خانواده باید صورت گیرد؟ انتخاب و معرفی و کاربردی کردن این آیکون به وسیله پدر، مادر و یا فرزندان انجام می شود؟

 نیاز به ولایت، همان نیاز به آرامش و سکون جامعه است

با نگاهی به فرآیندهای جامعه امروز می توان به درستی دریافت که درشکل سنتی جامعه، پدرسالاری در نهایت به این سؤال پاسخ می دهد و در شکل نوین و امروزی آن فرزند سالاری و زن سالاری راهکار این مسئله است و این درحالی است که هردوی این شیوه ها با داشتن مشکلاتی نمی تواند پاسخ مناسبی به این فرآیند باشد و می توان شکل دیگری از این فرآیند را به صورت عقلانی و منطقی پذیرفت. این راه حل پذیرفتن نقش ولایتی پدر در خانواده است که درنهایت در یک جمع بندی منطقی با ارایه فرضیه های مختلف ومتنوع و با به رسمیت شناختن موثرترین و کارآمدترین عضو خانواده و قبول این حقیقت، تصمیم نهایی از سوی پدر لحاظ می شود. از فواید این ساختار این است که هرج و مرج در خانواده به حداقل می رسد و در ترسیم نهادی بزرگتر به عنوان جامعه نیز می توان این قضیه را بسط و توسعه داد؛ چرا که بدون پذیرش ولایت جامعه نیز از هم گسیخته می شود و درمسیری منحرف از ندانستن های بایدها و نبایدها قرار می گیرد؛ چرا که نیاز به ولایت همان نیاز به آرامش و سکون جامعه است.

ولایت فقیه در نگاه امام خمینی(ره)

«اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم؛ اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امور ایشان».(سوره نساء آیه59)

«پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد» حضرت امام خمینی(ره)

بحث ولایت فقیه یکی ازمباحث و موضوعات وسیع، غنی و سیاسی است که بنیان گذار این بحث، به صورت اصطلاح رایج امروزی که به بیانی واضح تر حکومت اسلامی است، حضرت امام خمینی(ره) می باشد که درشکل گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز به حدی مورد توجه قرارگرفته که معمار کبیر انقلاب اسلامی می فرماید: «ولایت فقیه مترقی ترین اصول قانون اساسی است.»

دیده بان همیشه بیدار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) ولایت فقیه را به صورتی وسیع و بسیار بسیط و گسترده طرح کردند و معتقد بودند که حکومت اسلامی و تشکیل آن توسط فقیه جامع الشرایط می باشد و اداره و نظارت به تمام معنا در چنین حکومتی مخصوص فقهاء است. البته مرحوم ملا احمد نراقی از علمای بزرگ عصر قاجاریه در حدی کوچکتر در کتاب عوائد الایام به موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی پرداخته و به طور کلی ثابت کرده است که فقیه در دو چیز ولایت دارد:

1- درهمه اموری که پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد(ص) وائمه معصومین(ع) در آنها صاحب اختیار بوده و ولایت داشته اند.

2- دراموری که با دین و دنیای بندگان خدا ارتباط دارد.

حضرت امام(ره) مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی را لازمه اعتقاد به ولایت فقیه می داند و در این نوع حکومت که تحت نظر و اداره ولی فقیه است، برای اجرای قوانین و ایجاد یک نظام عادلانه به منظور خوشبختی بشر قوه مجریه ای قرار می دهد. او با التفات بر حادثه غدیر خم و تعیین خلافت و ولایتی امر مسلمین برای حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام و فتوحات و جنگ های ایشان بر تشکیل حکومت اسلامی تاکید دارند. از همین سیره حضرت امام اعلی الله مقامه الشریف، مقام معظم رهبری آیت الله العظمی خامنه ای استفاده کرده و از ولایت در حکومت اسلامی به عنوان مرکز رهبری نام می برد و برای تحول زندگی انسانها خواستار تشکیل جامعه دارای ولایت می شوند؛ زیرا هنگامی که فرد دارای ولایت شد جامعه تحت تاثیر قرار نمی گیرد و همواره مقبول و معقول این بوده که جزء تابع کل است، ولی کل تابع جزء نیست. اما زمانی که جامعه دارای ولایت باشد افراد و اجزاء آن نیز تحت تاثیر قرار می گیرند و ولایت فقیه را ولایت رسول الله صلی الله علیه وآله وائمه اطهار(ع) و در حدی بالاتر ولایت خداوند تبارک وتعالی و ولایت غیر فقیه را که محکوم به فنا است ولایت طاغوتی و شیطانی معرفی می کند. چرا که در ولایت غیر فقیه هجرت از نیکی و صواب است به سوی قباحت و زشتی، اما در ولایت فقیه هجرت از جهل است به نور و منطقه ولایت اللهی و منطقه بقا و هستی.

امام راحل عظیم الشان(ره) درتعریفی از ولایت می فرماید: «ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس. یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شان و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر برد. به عبارت دیگر ولایت یعنی حکومت و اجرا و اداره. برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارند امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است

وجود ولایت فقیه برای اجرای احکام اسلام که دربرگیرنده نظام های اخلاقی والا است تا نظام های پیشرفته سیاسی واجتماعی وبرای اهداف ذیل ضرورتی غیرقابل انکاراست:

1- اجرای احکام حقوقی وجزایی

2- اجرای احکام خمس، زکات، جزیه، خراج و مدیریت آن

3- وحدت اسلامی مردم

4- نجات مردم مستضعف و محروم از چنگال ظالمین و ستمکاران بر اساس حدیث شریفه «کونوا للمظلوم عونا وللظالم خصم»

5- اجرای احکام دفاع ملی و تهیه و تدارک ابزار دفاعی بر اساس آیه شریفه «واعدوا لهم ما استطعتم با لقوه ومن ربا ط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم»

درروایتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف برای امور مردم بعد ازغیبت صغری فرمودند که به فقها و علماء دین مراجعه نمایید و این روایت نیز یکی دیگر از استنادات حضرت امام(ره) مبنی براثبات حکومت فقها درجامعه است.

حضور و نظارت ولی فقیه اثرات فراوانی دارد که از آن جمله می توان به این آثار اشاره کرد:

1- ممانعت ازفرسودگی وکهنگی دین مبین اسلام

2- قرار گرفتن مردم در راهی معین و عدم افساد و فساد ملت.

 امام(ره) تنها برای فقیه علم به قوانین را ضروری نمی داند، بلکه آنرا از شرایط لازم ولی فقیه دانسته و تاکید دارد که کارگزاران نیز باید قوانین مرتبط با کار خود را بدانند و می فرماید: اگر زمامدار مطلب قانونی را نداند، لایق حکومت نیست.

و در ادامه تاکید می فرماید: معاونین و صاحب منصبان و مامورانی که به شهرستان فرستاده می شوند باید قوانین مربوط به کارخود را دانسته و در موارد دیگر از مصدر امر بپرسند

از آنجا که اسلام دین اخلاق و معنویت است، زمامدار در نظام اسلامی بایستی از کمال اعتقاد و اخلاقی برخوردار بوده و ضمن دارا بودن عدالت، دامنش به معاصی آلوده نباشد که اگر زمامداری امور به دست ولی فقیه باشد، نه تنها خودش عاصی و گنهکار نیست، بلکه جامعه را از آلودگی به معاصی و فساد حفظ می کند. لذا زمامدار حکومت اسلامی فقهاء هستند و اگر خدای ناکرده حرکتی مغایر با شئون احکام اسلامی انجام دهند، بخودی خود از حکومت منعزلند.

ولایت و عاشورا

عاشورا صحنه ای از دلدادگی یاران با وفایی است که جام شیرین و طعم لذت بخش پیروی و حمایت از ولایت را نوشیده اند و در هنگامه مبارزه و نبرد چشم به عده فراوانی سپاه دشمن نمی اندازند و فقط و فقط گوش به فرمان و ندای ولایتی می سپارند که با او عهد و پیمانی آسمانی بسته اند و دراین راه جان خویش را برای قربانی به عنوان هدیه ای برای ولایت اهدا کردند، تا تاریخ نامشان را به عنوان صادق ترین نام آوران ولایت در صفحه زرین خویش برای همیشه بنگارد. در این راستا نیز با نیم نگاهی به ولایت پذیری عاشورائیان حسینی، کلام دیگری از ولایت را زبان رهبر کبیر انقلاب اسلامی که خود نیز آزادگی را به مردم ایران هدیه کردند، می شنویم:

وقتی که حکومت الگو قرار داد امیرالمؤمنین سلام الله علیه را در اجراء حکومتش، در اجراء چیزهایی که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمؤمنین. اگر چنان چه او الگو نباشد یا اینکه تخلفات حاصل بشود از آن الگوی بزرگ، هزار مرتبه هم روزی بگوید خدا ما را ازمتمسکین قرار داده است، جز یک کذبی چیزی نیست. و اگر مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشوری است، اگر چنان چه الگو قرار داد آن چیزی که امیرالمؤمنین می خواست و آن عدالتی را که او در همان برهه ی کمی که به او مجال دادند، خیلی کم مجال پیدا کرد، اگر الگو قرار بدهند آن را، برای اینکه احکام را و اموری که باید محول به آنهاست به آن نحو اجرا بکنند، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند، آنوقت می شود گفت که مجلس ما هم از متمسکین به امیرالمؤمنین هستند.

و اما اگر چنان چه مجلس نتواند این کار را بکند یا خدای نخواسته نخواهد این کار را بکند، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود آنوقت ما نمی توانیم بگوئیم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمؤمنین داریم. و هکذا قوه قضائیه، اگر قوه قضائیه هم تبعیت نکند از آن قضاء امیرالمؤمنین که ” اقضا کم علی” و اگر تبعیت نکند از قضاوت اسلام، متشبت به همان قضاوت اسلامی نباشد، آن هم هر چه بگوید ما متمسک هستیم، برخلاف واقع است.

 تمسک وقتی است که قوه  قضائیه هم کارهایی که می کنند از روی الگوی علوی باشد که همان الگوی اسلامی است و مردم ما هم که این دعا را یا این فقره را می خوانند، آنها هم باید توجه کنند به اینکه تمسک به ولایت حضرت امیر برای آنها تبعیت از مقاصد اوست.

(امام خمینی (ره) صحیفه ی نور ص 127 و 128 )

 

 

 

 

  

 

 

 

 

704/934/ر

ارسال نظرات