۱۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۴
کد خبر: ۱۵۵۰۸۹

انتخاب خلیفه به دست خدا یا مردم

خبرگزاری رسا _ کارشناسان شبکه وهابی وصال ، نور و کلمه مدعی شدند که پیامبر اکرم (ص) کسى را براى پیشوایى مردم معیّن نکرد و تعیین آن را به عهده مردم نهاد .
غدير

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، محمد انصاری مدیر و کارشناس شبکه وهابی وصال حق و منصور حسینی کار شناس شبکه وهابی نور و کلمه در برنامه آیات روشنگر و آن روی سکه، مدعی شدند که پیامبر اکرم (ص) کسى را براى پیشوایى مردم معیّن نکرد و تعیین آن را به عهده مردم نهاد. این در حالی است که به دفعات در آیات قرآن مساله تعیین امام و،پیشوا و خلیفه به خداوند نسبت داده شده است. 

 

 خداوند تبارک وتعالى در باره حضرت ابراهیم در سوره بقره (124) مى‏گوید:
« إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ...
ما تو را به عنوان امام و پیشواى مردم معیّن مى‏کنیم».


و درباره حضرت داوود در سوره ص (26) مى‏فرماید:
«یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ ...
ما تو را خلیفه روى زمین قرار دادیم پس در میان مردم ، حاکم به‏حق باش».

 

در سوره طه (29) نیز آمده است:
« وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی
حضرت موسى از خداوند مى‏خواهد که جانشین بعد از او را معیّن نماید»


همچنین خداوند در رابطه با بنى اسرائیل نیز در سوره سجده (24) مى‏فرماید:
« وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ.
از میان ملّت بنى اسرائیل ، افرادى را به عنوان رهبر و پیشوا انتخاب نمودیم».

 

همانطور که دیدید در تمامى این آیات ، انتخاب خلیفه، به خداوند نسبت داده شده و تعیین پیشوا و حاکم فقط به دست خداوند صورت مى‏پذیرد.


و هم چنین علماى بزرگ اهل سنّت مانند ابن هشام و ابن کثیر  (البدایة والنهایة ج 3 ، ص 171) و ابن حبّان (الثقات ج 1 ص 89) و دیگران نقل کرده‏اند :

 

«هنگامى که رسول ‏اکرم (ص)، قبایل عرب را به سوى اسلام دعوت مى‏فرمود، بعضى از شخصیّت هاى بزرگ قبایل، مانند: بنى عامر بن صعصعه ، به حضرت گفتند : أیکون لنا الأمر من بعدک؟
اگر ما تو را یارى کنیم و کار تو بالا بگیرد، آیا ریاست و جانشینى بعد از تو ، به ما خواهد رسید؟

 

حضرت پاسخ دادند : الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء.
تعیین رهبرى به دست من نیست ؛ بلکه به دست خدا است و هر کس را که بخواهد، انتخاب خواهد کرد.


وى گفت : فقالوا : أنهدف نحورنا للعرب دونک ، فإذا ظهرت کان الأمر فی غیرنا؟ لاحاجة لنا فی هذا من أمرک.
ما حاضر نیستیم خود را فداى اهداف تو کنیم ، و پس از پیروزى، منصب ریاست به افراد دیگر برسد».


و همچنین مشابه این قضیه با قشیر بن کعب بن ربیعه اتّفاق افتاد، چنانکه در (سیره ابن هشام ، ج 2 ، ص 289 و السیرة النبویّة لابن‏کثیر ، ج 2 ، ص 157 و مع المصطفى للدکتورة بنت الشاطئ ، ص 161) آمده است:

 

«او نیز به رسول اکرم (ص) گفت: اگر بهره‏اى از ریاست در حکومت اسلامى نصیب ما نشود ، ما حاضر نیستیم به تو ایمان بیاوریم».

 

رسول گرامى (ص) ، در بدترین موقعیّتى که نیاز مبرم به نیرو و کمک داشت ، حاضر نشد با وعده جانشینى، مساعدت قبایل را جذب نماید.

 

و هم‏چنین طبق آنچه که در (طبقات ابن سعد ، ج 1 ص 262 و نصب الرایة لزیعلی ، ج 6 ص 567) آمده است:


«هوذة ، پادشاه یمامه که به اسلام دعوت شد، گروهى را خدمت حضرت گسیل نمود و پیام داد اگر چنانچه بهره‏اى از ریاست ، نصیب او شود ، حاضر است اسلام بیاورد و مسلمین را یارى دهد ، ولى رسول گرامى ( ص ) نپذیرفت و فرمود : حتّى اگر ریاست بر یک قطعه زمین رها شده را بخواهد ، به وى نخواهم داد»./9161/خ
 

ارسال نظرات