امام صادق از دیدگاه اهل سنت
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، منصور حسینی کار شناس شبکه وهابی نور و کلمه ، فضایل امام صادق (ع) و انتساب ایشان به اهل بیت را منکر شد و گفت که در منابع اهل سنت، در مورد فوق الذکر، روایتی وجود ندارد.
این در حالیست که محمد بن زیاد ازدى گفت: شنیدم که مالک بن انس مىگوید: بر جعفر بن محمد الصادق (ع) وارد شدم به گونهاى که زیاد از من قدرشناسى مىکرد و مىفرمود: «اى مالک تو را دوست دارم» و من از این بابت مسرور مىگشتم و خدا را سپاس مىگفتم و هیچگاه نشد که ایشان را ببینم مگر این که یا روزه داشتند و یا نماز مىخواندند و یا مشغول به ذکر خداوند تبارک و تعالى بودند.
و نیز گفته اند: «هیچگاه ندیدم ایشان را مگر بر سه خصلت نیک یا نماز مىخواند و یا روزهدار بود و یا به تلاوت قرآن مشغول بود و هیچگاه ایشان را بى وضو ندیدم».
و ابوحنیفه گفته است: «فقیهتر از جعفر بن محمد (ع) به چشم ندیدهام».
ابن حجر عسقلانى می گوید: اسحاق بن راهویه گفت به شافعى گفتم: جعفر بن محمد (ع) نزد تو چگونه است؟ و ی گفت:«ثقة؛
یعنى: «مورد اعتماد و اطمینان کامل من است».
ابونعیم اصفهانى در کتابش به «نام حلیة الاولیاء» از عمرو بن المقدام نقل مىکند که گفت:
«کنت اذا نظرت الى جعفر بن محمد (ع) علمت انه من سلالة النبیین؛ چون نگاه به جعفر بن محمد (ع) مىکردم مىدانستم که او از سلاله پیامبران است».
و باز ابن حجر عسقلانى از قول ابن حبان درباره امام صادق (ع) مىگوید:
«وى از سادات اهل بیت (ع) است که فقیه و علیم و فاضل بود و به سخنش نیازمند بودیم».
و در روایت دیگرى آمده است که وى تنها کسى بود که همه فقها و علما و فضلا محتاج و نیازمند سخنش بودند.
و ذهبى در کتاب خود موسوم به «تذکرة الحفاظ» به نقل از ابوحاتم مىنویسد:
«ثقة لایسأل عن مثله؛ امام صادق (ع) آنگونه مورد اطمینان است که از کسى همانند او سئوال نمىشود».
و در جاى دیگر ابن حجر عسقلانى در کتاب «تهذیب التهذیب» از ابن ابى حاتم نقل مىکند که گفت از قول پدرش: «جعفر الصادق(ع) ثقة لایسأل عنه» ؛
یعنى: «امام جعفر صادق (ع) شخصیت مورد اطمینانى است که نیاز نیست درباره او از کسى پرسش شود».
شهرستانى؛ در کتاب خود موسوم به الملل و النحل درباره عظمت و بزرگى حضرت صادق (ع) مىنویسد: «وى به جهت شدت محبتى که به اُنس با خدا داشت، وحشت داشت که با مردم تماس داشته باشد و همواره از مردم دورى مىگزید و معتقد بود هر کس با غیر از خدا مأنوس شد، متوجه وسواس مىشود».
ابن حجر هیثمی؛ که یکى دیگر از مؤلفین بنام اهل تسنن بشمار مىآید در کتاب خود موسوم به «الصواعق المحرقه» می گوید: شش فرزند از سلاله پاک محمد بن على (ع) به دنیا آمدند که افضل و کاملتر از همه آنها، امام جعفر صادق (ع) بودند که پس از پدرشان ، خلیفه و وصى ایشان شدند و مردم از علوم منتشره ایشان به تمامى شهرها سخن گفتهاند و پیشوایان بزرگى از او حدیث روایت کردهاند.
عبدالرحمن بن الجوزى؛ که خود از عرفای بنام اهل تسنن و از مؤلفین مشهور جهان اسلام است، در کتابش موسوم به «صفة الصفوة» مىنویسد: «کان «جعفر بن محمد (ع)» مشغولا بالعبادة عن حب الریاسة»؛
یعنى: جعفر بن محمد (ع) شخصیتى بود که مشغولیت فراوانش به عبادت او را از عشق ریاست بازداشته و سیراب کرده بود.
شبلنجى؛ که یکى دیگر از مؤلفین مشهور اهل تسنن است، در کتاب نورالابصار نوشته است: «کان جعفر الصادق (ع) مستجابا لدعوة و اذا سأل الله شیئاً لم یتم قوله الا و هو بین یدیه».
یعنى: جعفر صادق (ع) مستجاب الدعوه بود و دعایش همیشه مورد قبول حق تعالى واقع مىشد و چون از خداوند چیزى مىخواست، هنوز قولش پایان نیافته بود که چیز مورد نظر برایش مهیا بود.
ابن خلکان؛ مؤلف مشهور اهل تسنن نیز در کتاب «وفیات الاعیان» اظهار داشته است: «و کان من سادات اهل البیت و لقب بالصادق لصدقه فى مقالته... و کان تلمیذه ابوموسى جابر بن حیان الصوفى الطرسوسى قد ألف کتاباً یشتمل على ألف ورقة تتضمن رسائل جعفر الصادق و هى خمس مأة رسالة؛
یعنى: حضرت امام جعفر صادق (ع) از سادات اهل بیت (ع) بشمار مىرود و به دلیل راستگویى در گفتارش ملقب به صادق شده است ... و ابوموسى جابر بن حیان یکى از شاگردان اوست که کتابى مشتمل بر هزار برگ تألیف نموده که متضمن رسالههاى امام جعفر صادق (ع) است که مقدار آنها به پانصد رساله مىرسد».
خیر الدین الزرکلى، در کتاب «الاعلام» درباره امام جعفر صادق (ع) نوشته:
«کان من أجلّاء التابعین و له منزلة رفیعة فى العلم. أخذ عنه جماعة، منهم الإمامان ابوحنیفة و مالک و لقب بالصادق لأنه لم یعرف عنه الکذب قط له اخبار مع الخلفاء من بنى العباس و کان جریئاً علیهم صداعاً بالحق؛
یعنى: امام جعفر صادق (ع) از بزرگان تابعین بشمار مىرود و در علم و دانش داراى منزلتى رفیع است و جماعت زیادى از او کسب علم کردهاند که از جمله آنها دو نفر از پیشوایان اهل تسنن ابوحنیفه و مالک هستند و لقبشان صادق است به خاطر این که هرگز کسى از او کذب نشنیده است و در خبرهاى مربوط به او آمده است که وى براى اعتلاء حق، پیوسته علیه خلفاى بنى عباس در ستیز بوده و به مبارزه پرداخته است.
محمد فرید وجدى،یکى از اندیشمندان اسلام و صاحب تألیفات متعدد ، در دائرةالمعارف خود از امام جعفر صادق (ع) صحبت به میان آورده و به عنوان یک سنى مذهب مىنویسد:
«ابوعبدالله جعفر الصادق بن محمدالباقر بن على زین العابدین ابن الحسین بن على ابن ابیطالب (ع) هو احد الأئمة الأثنى عشر على مذهب الامامیة کان من سادات اهل البیت النبوی، لقب الصادق لصدقه فی کلامه کان من افاضل الناس؛
یعنى: ابوعبدالله جعفر الصادق فرزند محمد باقر فرزند على زین العابدین فرزند حسین فرزند على ابن ابیطالب (ع) یکى از ائمه دوازدهگانه مذهب امامیه است وى از سادات نبوى (ص) مىباشد و به دلیل صداقت در گفتارش به صادق ملقب شده است و یکى از بزرگان زمان خود در میان مردم است.
محمد ابوزهره، از دیگر نویسندگان جهان اسلام و از اندیشمندان به نام در کتابى که به نام الامام الصادق (ع) به رشته تحریر کشیده است درباره حضرت مىنویسد:
«امام صادق (ع) در طول مدت زندگى پر برکتش همیشه در طلب حق بود و هرگز پردهاى از ریب و شک و تردید بر قلب او مشاهده نشد و کارهایش به مقتضیات کجاندیشى سیاستمداران زمانش رنگ نباخت و لذا هنگامى که رحلت فرمود، عالم اسلامى فقدان او را کاملا حس کرد زیرا که یاد او هر زبانى را عطرآگین مىساخت و همه علماء و اندیشمندان بر فضل او بالاجماعً معترفند».
و وی هم چنین اضافه مىکند: «علماء اسلام در هیچ مسألهاى، آنگونه که بر فضل امام صادق (ع) و دانش او اجماع نمودهاند علیرغم اختلاف طوائفشان در امرى به این شکل اجماع ننمودهاند و تعداد زیادى از ائمه اهل تسنن هستند که معاصر با ایشان بودند و هم عصر با ایشان زیسته و از محضر مبارکشان فیض بردهاند و بدین سان وى به پیشوایى علمى زمانش کاملا شایسته بوده همچنان که این شایستگى را قبل از او، پدر و جدش رضى الله عنهم اجمعین داشتهاند. و همه پیشوایان راه هدایت، به آنها اقتداء نموده و از حرفهاى آنها اقتباس نمودهاند».
ابونعیم اصفهانى در کتاب معروفش به نام «حلیة الأولیاء» به نقل از عبدالله ابن شبرمة در باب احتجاج امام صادق (ع) مىنویسد:
«امام جعفر (ع) به هنگامى که من و ابوحنیفه به محضر ایشان وارد شدیم، به ابن ابى لیلى فرمودند: چه کسى با شماست؟ پس از معرفى ابوحنیفه، بین امام جعفر الصادق (ع) و ابوحنیفه سؤالاتى رد و بدل شد و در قسمتى از آن سؤالات، امام جعفر صادق (ع) به ابوحنیفه گفت: کدام یک از جهت کیفر و عقاب عظیمتر است؟ آدمکشى یا زنا؟ ابوحنیفه جواب داد: آدمکشى. امام فرمود: پس به درستى که خداوند عزّ و جلّ شهادت دو نفر در آدمکشى پذیرفته و در زنا نپذیرفته، مگر این که چهار نفر باشند.
سپس گفت: کدام یک از این دو عبادت عظیمترند. نماز یا روزه؟ ابوحنیفه جواب داد: نماز. فرمود: پس چگونه است که حائض قضاى روزه دارد اما نمازهایش قضا نمىشود! لذا به صراحت، ابوحنیفه را از قیاس دین با رأى خودش بازداشت و فرمود: از خدا بترس و دین را به رأی خویش قیاس مکن».
و در جلد سوم کتاب «حلیة الأولیاء ص 198» نوشته است:
«تعداد زیادى از تابعین از امام صادق (ع) حدیث روایت نمودهاند که از میان آنها مىتوان یحیى بن سعید الأنصارى، و ایوب سختیانى و أبان بن تغلب و ابوعمرو بن المعلاء و یزید بن عبدالله بن بن الهاد را نام برد. مضافاً این که ائمه و أعلام اهل تسنن مانند مالک بن انس،شعبة بن الحجاج ، سفیان ثورى ، ابن جریح ، عبدالله بن عمر ، روح بن القاسم ، سفیان بن عیینة ،سلیمان بن بلال ،اسماعیل بن جعفر ،حاتم بن اسماعیل ، عبدالعزیز بن مختار ، وهب بن خالد و مسلم بن حجاج نیز از ایشان حدیث روایت نمودهاند».
وى به گونهاى که ذهبى در کتاب «تذکرة الحفاظ» یاد کرده است، فرزند محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب (ع) است. و از قبیله بنىهاشم است. روز یکشنبه و بنا به روایت دیگرى روز دوشنبه در حالى که سیزده شب از ماه ربیعالاول باقى بود، همزمان با روز ولادت رسول اعظم حضرت محمد بن عبدالله (ص)،در سال 83 هجرى در مدینه منوره دیده به جهان گشود و در سال 148 هجرى در سن 68 سالگى به دست منصور دوانیقى به شهادت رسیده و به دیار باقى شتافتند و در قبرستان بقیع در کنار قبرى که پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (ع) و جدشان امام على ابن الحسین زین العابدین (ع) قرار داشتند مدفون گردیدند./9161/خ