به مناسبت ایام ولادت امام عصر(عج)؛
پر رنگ کردن موضوع دجال توسط اهل سنت و مسیحیت
خبرگزاری رسا ـ معاون پژوهش موسسه امام مهدی(عج) بیان کرد، در بحث علائم آنچه که خیلی مهم است و باید گفته شود این است که کسانی پیدا شدهاند قبل از این که علائم واقع شوند به سراغ پیدا کردن شخصیتها و تطبیق دادن آنها رفتهاند که با جریان روایی ما، این کار کاملا غلط است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امروزه بعضی از مسلمانان به خاطر شرائط دشوار بودن زندگی دینی و احساس کردن کمبودهایی که بعضا ناشی از عدم معرفت صحیح است، دست به اقداماتی میزنند که اعتقاداتشان را بیش از پیش سست میکند.
از جمله آن امور تلاش برای پیدا کردن مصادیق برای علامات ظهور است که شاید بتواند قدری افکار خود را تسکین دهد؛ ناگفته پیداست که در این آب گل آلود عدهای به دنبال مطامع خود میگردند و تلاش میکنند از آن ماهی بگیرند.
برای آشنایی بیشتر از ماهیت علائم ظهور و اعتقادات شیعی و پی بردن به نکات مضر در بحث علائم ظهور با حجت الاسلام تقی حاتمی، معاون پژوهش موسسه امام مهدی(عج) تهران و کارشناس ارشد مباحث مهدویت هم صحبت شدیم که مشروح آن را در اختیار جویندگان حقیقت قرار میدهیم:
رسا ـ از علائم ظهور چه تعریفی باید ارائه داد؟
در تعریف علائم ظهور باید گفت: خود لفظ علامت به معنای نشانه است؛ بنابراین وقتی میگوییم علائم ظهور یا علامت ظهور، منظور آن نشانههایی است که نزدیک شدن ظهور را خبر میدهند و در حقیقت جنبه اعلام و کاشفیت دارند. به بیان دیگر کشف از زمان ظهور میکنند و نشان میدهند که ظهور نزدیک شده یا در حال واقع شدن است.
رسا ـ تقسیم بندیهایی که برای علامات ظهور مطرح میشود، جهت خاصی دارند؟
بله از دو سه جهت مورد ارزیابی قرار میگیرند؛ از یک جهت علائم را تقسیم میکنیم به علائم عادی یا غیر عادی(معجزه آسا). در یک نگاه دیگر علائم را تقسیم میکنند به علائم حتمی و غیر حتمی و نهایتا از منظری دیگر به علائم قریب، به معنای نزدیک و بعید، به معنای دور تقسیم میشود.
رسا ـ این تقسیم بندی که ذکر شد ریشه در کجا دارد؟
جالب این جاست که این تقسیم بندی با استفاده از روایت و توسط خود معصوم(ع) انجام شده است؛ خصوصا تقسیم بندی به علائم حتمی و غیر حتمی که ریشه این تقسیم بندی ناظر به امکان وقوع بداء در علامات است.
رسا ـ امکان وقوع بداء را از کجا استفاده میکنید؟
همانطور که میدانید بحث بداء یکی از اعتقادات شیعه است و در حقیقت ما شیعیان اعتقاد داریم که ممکن است در بعضی از مسائل بداء حاصل شود.
تاکنون ما دو مساله راجع به بداء را در شرع مقدس اسلام که در قرآن هم اشاره شده، پذیرفتیم؛ لذا انکاری در امکان بداء نداریم. پس ممکن است در علامتهای ظهور نیز بداء حاصل شود.
رسا ـ آنچه در قرآن آمده بله، اما در مورد علائم هم استنادی دارید؟
استناد بر بدا به همین تقسیمی که امام معصوم(ع) انجام میدهد میگوییم. چرا امام معصوم(ع) علائم را تقسیم میکند و میگوید یک بخشی از علائم حتمی است و یک بخشی از علائم غیر حتمی؟ نتیجه میگیریم همین تقسیم بندی ریشه از بحث بداء است؛ چون بداء ممکن است رخ دهد، ما نیز میگوییم ممکن است این علامت اتفاق بیفتد و ممکن است هم اتفاق نیفتد.
رسا ـ ممکن است سند روایت را بیان کنید؟
در جلد 52 از کتاب شریف بحار الانوار از امام صادق(ع) این روایت از عمر بن حنظله نقل شده است که میگوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرموند: پیش از قیام حضرت پنج نشانه حتمی است که آن پنج نشانه را مطرح میکنند. البته دقت داشته باشید که روایت در این موضوع زیاد است و این یک روایت است که از بین آنها عرض شد.
رسا ـ یکی از علائمی که مشهور است، خروج سفیانی میباشد که بحثهایی را نیز در حال حاضر به دنبال داشته است، قدری تبیین بحث میکنید؟
خروج به معنای قیام و حرکت مسلحانه یا نهضت انقلابی که باعث زیر و رو شدن جایی میشود است؛ خروج سفیانی یعنی قیام و حرکت مسلحانه سفیانی. در روایات داریم که پیش از قیام امام زمان(عج) مردی از نسل ابوسفیان از منطقه شامات قیام میکند و متصرف بخشهایی از سرزمین اسلام شده و برای کشتن شیعیان جایزه تعیین میکند که هر کس سر شیعهای را بیاورد یا یک شیعه را معرفی کند، به او جایزه میدهیم. یعنی بر علیه شیعیان و کشتار شیعیان اقدام میکند.
از نظر اعتقادی این که شخصیت سفیانی چه شخصیتی است، مسلمان است یا غیر مسلمان، شیعه یا غیر شیعه است، مبهم میباشد؛ ولی آنچه که مسلم به نظر میرسد این است که حرکتش ضد شیعی است و وقتی که به قدرت میرسد یکی از مهمترین کارهایش به شهادت رساندن شیعیان است.
رسا ـ مطالبی نقل میشود که افسر بلند پایهای در سوریه است با مشخصات سفیانی که در روایات آمده و برخی علما آن را دیدهاند؛ آیا این مطلب مورد تایید است؟
این را مرحوم آیت الله بهلول فرمودند که من رفتم آنجا و یک فردی را دیدم که ویژگیهای سفیانی را داشت و میگفتند «جاء سفیانی جاء سفیانی» کنایه از این که این همان سفیانی مد نظر روایات است.
این یک احتمالی است توسط یک عالمی مطرح شده است؛ در مورد این تطبیق، یعنی تطبیق روایت، باید اذعان کرد که این یک احتمال است و اشتباه در آن راه دارد؛ چون بحث تطبیق است و در بحث تطبیق هم تا همه علائم رخ ندهند انسان با آنچه که دارد، سفت و سخت نمیتواند بگوید؛ مگر این که یک قرینه قطعی داشته باشد که ما در این مورد قرینه قطعی نداریم و نمیتوانیم هم بگوییم ایشان کسی را که دیده سفیانی نیست.
ما در حد احتمال میپذیریم؛ ولی به صورت قطعی احدالناسی قبل از وقوع علامت نمیتواند با قاطعیت صحبت کند؛ چون دلیل قطعی ندارد.
رسا ـ راجع به علامت دیگر که به نام خسف بیداء گفته میشود، توضیح بفرمایید.
علامت دومی که مشهور است، بحث خسف بیداء میباشد؛ خسف یعنی شکاف، یعنی فرو رفتن چیزی شاید شبیه زلزله یا خود زلزله باشد و بیداء سرزمینی است که در حال حاضر هم به همین نام بین مکه و مدینه مشهور است.
خسف بیداء یعنی فرو رفتن سرزمین بیداء در جریان ظهور امام زمان(عج)، خبر به سفیانی و لشگرش میرسد که آقا امام زمان(عج) ظهور کرده، یک چنین شخصیتی هست و چنین ادعایی دارد؛ سفیانی لشکر خود را گسیل میدهد به سمت امام(عج) برای این که امام(عج) را دستگیر کرده و به شهادت برساند.
لشکر سفیانی به سمت سرزمین بیدا میآید که سرزمین بیدا به امر الهی و با ندای جبرئیل همه آن لشکر را میبلعد. در روایت داریم که حضرت جبرائیل پا بر زمین میکوبد، زمین شکافته میشود و حضرت جبرائیل اعلام میکند که بیداء دشمنان خدا و دشمنان امام(ع) را ببلع و بگیر که در اثر این شکاف، تمام لشکر سفیانی در این شکاف میریزند و از بین می روند؛ الا دو نفر که دو برادر هستند با القاب «بشیر و نذیر» که این دو یکی به سمت امام زمان(عج) رفته و توبه میکند و دیگری خبر مرگ لشکر سفیانی را که تمام هیمنه و قدرت سفیانی در این حادثه از بین میرود را میبرد.
این تقریبا اجمال جریان حرکت سفیانی است که در حقیقت این بخش از جریان معجزه آساست و قدرت الهی در پیروز کردن امام(عج) برای برپایی حکومت دیده خواهد شد.
رسا ـ اینجا تناقضی بین آن گفتهای که حرکت امام عصر(عج) براساس قوانین طبیعت پیش خواهد رفت، ندارد؟
چرا در وحله اول ممکن است این تناقض به ذهن ما بیاید؛ به خاطر همین بعضی از افراد رفتند سراغ این که حرکت حضرت کاملا معجزه آساست؛ ولی ما این نکته را مطرح نکردیم که، درست است که حرکت حضرت بر اساس قوانین طبیعت صورت میگیرد و انقلاب زمینی است، اما این را هم مطرح کنیم که خداوند وعده داده مومنین خودش را در صورتی که برای خواسته و اراده الهی حرکت کرده و قیام کنند، یاری کند؛ «ان تنصروا الله ینصرکم» این از آن مواردی است که خداوند به وعدهاش میخواهد عمل کند، چرا کمک به مومنین؟ چون مومنین برای بر پایی اراده الهی در روی زمین قیام کردند؛ لذا راه جمعش همین است که معجزه در این مورد استثناء است و در این جا خداوند برای کمک کردن به مومنین این حرکت را انجام میدهد.
رسا ـ خروج یمانی در کجای علائم ظهور قرار دارد؟
ما در بحث ظهور دو شخصیت داریم؛ یک شخصیت مثبت یک و شخصیت منفی. شخصیت منفی ما که صحنه گردان جریان است، سفیانی میباشد و شخصیت مثبت هم یمانی است.
یمانی یک نام نیست؛ ظاهرا چون از منطقه یمن قیام میکند، منسوب به یمن است که به او یمانی گفتهاند و «یای» آخر آن یای نسبت است. وی کسی است که از یمن قیام میکند و اجمالا یمانی از پرچمهای هدایت است؛ قیامش برحق بوده و به نفع امام زمان(عج) حرکت میکند و از نشانههای ظهور امام(عج) محسوب میشود؛ اما ریز شدن در جزئیات لازم نیست؛ چون ما بر اساس و مبنای روایت است که این مباحث را مطرح میکنیم؛ لذا آنجا که روایت به ما اجازه داده و اطلاعات میدهد، ما عمل میکنیم؛ اما بیش از آن دیگر نمیتوانیم وارد شویم؛ در عین حال یمانی شخصیت مثبت به نفع امام(عج) در آستانه ظهور قیام میکند و تقریبا میشود گفت قیامش هم همزمان با قیام سفیانی است.
رسا ـ قتل نفس ذکیهای که مطرح در علامات ظهور است مربوط به کیست؟
باز از روایات بر میآید که این نام کسی نیست؛ بلکه صفت و لقبی است. حال میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ این که معروف به سفیانی است، معروف به یمانی است، به نفس ذکیه است و چرا اسماء واقعی اینها ذکر نشده، خودش یک بحث دیگر است؛ اما نفس ذکیه اسم نیست، ظاهرا صفت و لقبی است که به این فرد داده شده؛ چون آدم پاک و معصوم است و بیگناه هم کشته میشود.
میگویند فردی در آستانه ظهور از طرف امام زمان(عج) ماموریت پیدا میکند که پیام امام زمان(عج) را به اهل مکه برساند. امام(عج) خودشان در آنجا تصریح کرده و میگویند میدانم اهل مکه من را قبول ندارند، اما برای اتمام حجت برو این پیام من را برسان؛ شخص ذکیه پیام حضرت را میگیرد و به کنار خانه خدا آمده با صدای بلند پیام حضرت را میخواند؛ اهل مکه همانجا این جوان بیگناه و پاک را کنار خانه خدا سر از بدنش جدا میکنند! در روایات داریم که امام صادق(ع) فرمودند که فاصله بین قتل نفس ذکیه و ظهور امام زمان(عج) بیشتر از 15 شب نیست و خداوند غضب میکند به خاطر این گناه اهل مکه و ظهور امام(عج) را رقم میزند.
یعنی در آن زمان هنوز حضرت ظهور نکردند و پیام امام(عج) را که میرساند، این اتفاق میافتد و همانطور که بیان شده، حضرت از مکه ظهور میکنند.
رسا ـ با این که ایشان را در آنجا قبول ندارند، چرا ظهور باید در آنجا اتفاق بیفتد؟
یک شباهتهایی بین حرکت پیامبر اسلام(ص) و امام زمان(عج) هست؛ از جمله این که پیامبر گرامی اسلام(ص) حرکتش را از مکه و از کنار خانه خدا آغاز کرد و از همان مکان اسلام گسترش پیدا کرد.
دوم این که حرکت از کنار خانه خدا اعلان توحید است، اعلان الهی بودن حرکت است.
سوم این که پاکترین و مهمترین مکان در روی زمین برای مسلمانها، خانه خداست و اولین مکانی که اولویت دارد، از وجود و لوس دشمنان پاک شود، خانه خداست؛ لذا امام(عج) حرکت را از آنجا آغاز میکنند، برای اینکه خانه خدا را که در درجه اول نقطه توحید است و نور الهی از آنجا گسترش پیدا میکند را پاک میکنند سپس سراغ جاهای دیگر میروند. این مطلب که اهل مکه آنجا مخالف حضرت هستند، خوب مخالف همه جا هست، اما اتفاقی که اینجا میافتد، این است که امام(عج) با یاران خودش در آنجا اجتماع میکند و به کمک یارانش بر علیه دشمنانش از مکه حرکت را شروع میکنند؛ یعنی این طور نیست که تنها و بییاور باشد، ابتدا بیعت ابتدایی با یاران خودشان دارند و بعد حرکت را شروع خواهند کرد.
رسا ـ از صیحه آسمانی که نقل شده است نکاتی بیان کنید و بفرمایید که چگونه میباشد که تمام عالم صدای آن را میشنوند؟
صیحه آسمانی یا ندای آسمانی منظور آن صدا و ندایی است که قبل از ظهور امام زمان(عج) در ماه مبارک رمضان از آسمان شنیده میشود و ناقل آن جریان حضرت جبرئیل(ع) هست؛ ندا میدهد و امام را معرفی میکند که به این میگویند ندا یا صیحه آسمانی.
یک روایتی است که امام علی(ع) فرموند این است که مطرح میکنند این صیحه آسمانی چه طور است که همه مردم عالم صدای آن را میشنوند؟ آیا با این امکانات سمعی بصری است یا نه این هم جزء جریانات معجزهوار است؟
ابتدا باید دانست که ما دو نوع ندا داریم؛ روایت میگوید یک ندا، ندای آسمانی در ابتدای روز است که ندای جبرئیل است و یک ندا هم داریم که ندای شیطان در انتهای روز است.
در تقسیم بندی و به اصطلاح تفاوت این ندا میگویند این ندای اول ندای آسمانی است و ندای دوم ندای زمینی است. ندای اول، ندای جبرائیل و ندای دوم ندای شیطان؛ در ندای دوم ما میتوانیم این حرف را بزنیم و بگوییم که دشمن یا شیطان به مرگ خودش دارد نزدیک میشود و در حال دست و پا زدن است و هر کاری نمیتواند انجام دهد؛ میرود دنبال گمراه کردن مردم. لذا از وسایل سمعی بصری و رسانههای امروزی به شدت استفاده میکند و مردم را به تریدید و دو دلی میاندازد.
اما در مورد ندای آسمانی؛ ندای اول که صدای جبرئیل است و امام زمان(عج) را معرفی میکند، ما نمیتوانیم بگوییم این همان رسانههای جمعی ماست. مثلا اینترنت و ماهواره است؛ چون نشان میدهد طبق خصوصیاتی که برای ندای اول یعنی ندای آسمانی مطرح میکنند، به هیچ وجه قابل جمع با مسائل مادی و زمینی نیست؛ ندایی داده میشود که ندای آسمانی است. ندای جبرائیل و همگانی است؛ یعنی چیزی نیست که یک نفر بشنود، یک نفر نشنود، کل عالم این صدا را میشنوند. پس این هم یکی از جریانات معجزه آساست.
این پنج علامت همه از علامتهای حتمی هستند.
رسا ـ آیا موضوع دجال نیز یکی از علائم ظهور است یا خیر؟
اساسا ما بحث دجال را یک بحث شیعی نمیدانیم و بحثی غیر شیعی است که به صورت پر رنگ در یهودیت و مسیحیت و اهل سنت مطرح شده است.
بعضیها میگویند اهل سنت دجال را در مقابل جریان سفیانی پر رنگ کردهاند. در مورد سفیانی شاید یکی دو مورد روایت بیشتر نداشته باشند؛ اما در مورد دجال تا دلتان بخواهد در بین اهل سنت روایت هست! در میان اهل کتاب نیز بحث دجال کاملا پر رنگ است. موضوع دجال یک بحثی است که اصلش را ممکن است بپذیریم؛ اما جزئیات را به هیچ وجه. چون میدانید که دجال به معنای دروغگو و حیلهگر است و در کتابهای مسیحیت مثل انجیل و تورات هم مطرح شده و در آیههای مختلف از آن یاد کردهاند و دشمن حضرت مسیح را، ضد مسیح یا دجال معرفی میکنند.
در روایتهای ما این که دجال به عنوان علائم ظهور باشد، شاید بیشتر از یکی دو تا روایت نداشته باشیم که اتفاقا از نظر سندی هم ضعیف هستند. با این حال این احتمال وجود دارد که اصل قضیه دجال را قبول کنیم؛ اما یقینا آن ویژگیهایی که برای دجال معرفی کردهاند، از نظر ظاهری ما آنها را به یقین نمیتوانیم بپذیریم. چون به هیچ وجه همخوانی با عقل و مبانی ما ندارند؛ لذا باید برویم سراغ تحلیل که در یک قالب تحلیلی ما میتوانیم بحث دجال را بپذیریم؛ آن هم اصل، نه جزئیاتش را.
رسا ـ آنچه از علائم غیر حتمی لازم است را بیان فرمایید؟
علائم مشهور غیر حتمی زیاد است و شاید بیش از 150 یا 200 علامت را ذکر کردهاند. معمولا همه مردم از بس که گفته شده آنها را حفظ هستند. فساد آخر الزمان، گسترش علم، نزدیکی شهرها، ازیاد ظلم، شباهت مردان به زنان و زنان به مردان، سبک شمردن دین و نماز و امثالهم، بیاحترامی به پدر و مادر، به حکومت رسیدن افراد نابالغ یا ناصالح و نالایق که همگی مسائلی است که تعدادشان زیاد میباشد و در روایات نیز ذکر شده که جزو علائم غیر حتمی مطرح کردهاند.
رسا ـ کلام و نکات آخر شما در این بحث.
در بحث علائم آنچه که خیلی مهم است و باید گفته شود، این است که کسانی پیدا شدهاند قبل از این که علائم واقع شوند، سراغ پیدا کردن شخصیتها و تطبیق دادن آنها رفتهاند که با جریانهای روایی ما، این کار کاملا غلط است.
آنچه که در روایت آمده، این است که وقتی علامت رخ میدهد، شما بروید پیگیر شناسایی آن باشید؛ هیچ روایتی نداریم بگوید مثلا سفیانی پنج سال قبل از قیامش هست! شما بروید پیدایش کنید، چون اصلا قابل شناسایی نیست.
سفیانی، یمانی، نفس ذکیه، اینها زمانی قابل شناسایی هستند که آن حرکت اتفاق بیفتد و ما به تبع آن حرکت میتوانیم جمع بندی کنیم و ببینیم این همان مورد روایت هست یا نه و تطبیق بدهیم؛ لذا آنها که قبل از وقوع علائم رفتند سراغ پیدا کردن شخصیتها، صددرصد به خطا رفتهاند و نتیجه آن هم آسیب زدن به اعتقادات مردم است.
فلانی سی دی داده، همه اینها آسیبهایی است که در این جریانها است؛ لذا ما باید توجه به این مساله داشته باشیم که قبل از وقوع علامت، سراغ افراد نرویم.
/925/گ402/ر
ارسال نظرات