آیا حکم حاکم اسلامی در ثبوت هلال حجیت دارد؟
خبرگزاری رسا ـ آیا ثبوت هلال با حکم حاکم اسلامی ثابت میشود؟ آیا ولی فقیه یا حاکم کشور اسلامی در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) میتواند به ثبوت هلال ماه حکم کند؟ فقه پویا بررسی کرده است.
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از موضوعاتی که فقه پویای رادیو معارف به آن پرداخته این است که آیا ثبوت هلال با حکم حاکم اسلامی ثابت می شود یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا ولی فقیه یا حاکم کشور اسلامی در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) می تواند به ثبوت هلال ماه حکم کند؟ اگر حکم هم کرد حجیت دارد و ما باید تمکین کنیم یا خیر؟
اشاره:
از آنجا که رویت هلال در ماه مبارک رمضان با توجه به اینکه با آغاز آن روزه واجب و در پایان آن روزه حرام است اهمیت بیشتری پیدا می کند گاهی اوقات رویت هلال ماه به نحو عادی امکان دارد اما گاهی اوقات به نحو عادی امکان ندارد؛ فقه اسلامی علاوه بر رویت هلال راهکارهای دیگری در تعیین ابتدا و انتهای ماه برای مکلف تبیین کرده از جمله می توان به «شیاع» که رویت هلال در بین مردم یا شهادت دو شاهد عادل یا حتی گذشت 30 روز اشاره کرد. به همین خاطر گروه فقه و سیره رادیو معارف در برنامه پر مخاطب «فقه پویا» به این موضوع مهم پرداخته است که متن کامل این برنامه در دوقسمت تقدیم میشود:
ـ یکی از موضوعاتی که برنامه «فقه پویا»ی رادیو معارف به آن پرداخته این است که آیا ثبوت هلال با حکم حاکم اسلامی ثابت میشود یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا ولی فقیه یا حاکم کشور اسلامی در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) میتواند به ثبوت هلال ماه حکم کند؟اگر حکم هم کرد حجیت دارد و ما باید تمکین کنیم یا خیر؟
حجت الاسلام مهدی درگاهی کارشناس و پژوهشگر فقه و حقوق اسلامی در این باره میگوید: در حجیت این مسئله اقوال فقها بعد از مرحوم بحرانی اختلاف دارد که در بررسی ها که انجام دادم فتوای علمای پیشین گویا آشکارا حکم حاکم را مانند رویت هلال حجت می دانستند اشخاصی همچون شیخ طوسی، شهید اول، شیخ صدوق همه مسئله حجیت حکم حاکم را در ثبوت رویت هلال را قبول داشتند.
منتها بعد از مرحوم بحرانی مخالفت ها با این قضیه سبقه علمی تری پیدا می کند و در درس های خارج فقها تحت این عنوان که آیا حاکم در ثبوت هلال ماه می تواند حکم بدهد؟ آیا حکمش حجیت دارد یا خیر ؟ این مسئله موافقان و مخالفانی میان فقها پیدا کرده است.
ـ آیا رویت هلال موضوعی است که مرجع تقلید باید در آن فتوا دهد و دیگران تبعیت کنند؟
حجت الاسلام رضا عندلیبی پژوهشگر و استاد حوزه در پاسخ به این سوال میگوید: به این نکته باید در شریعت مقدس اسلام توجه داشته باشیم که فقه ها با استنباط خود از آیات و روایات حکم می کنند که در اینجا اگر هلال ماه ثابت شد روزه واجب می شود حال در مورد ثبوت هلال وظیفه ای دارند یا خیر این از موضوعات احکام است
ـ آیا حکم حاکم با فتوای مرجع تقلید در رویت هلال که ثابت شده یا نشده با هم فرق می کند یا خیر؟
حجت الاسلام مهدی درگاهی گفت: روایت صحیحه ای از محمد بن قیس به نقل از امام صادق (ع) داریم که « إذا شهد عند الامام شاهدان أنهما رأیا الهلال منذ ثلاثین یوما أمر الامام بافطار ذلک الیوم...» که امام (ع) برای حکم حاکم موضوعیت قرار می دهند منظور این است که حاکم شرع اگر حکمی صادر کرد جایگزین رویت فردی شخص می شود به این معنا که اگر به جای اینکه من خود هلال ماه را ببینم اگر حاکم حکم کند که امروز اول ماه است یا آخر ماه است اطاعت از حکم حاکم بر من واحب است لذا در این مورد مرجع تقلید نمی تواند نظری داشته باشد او نیز همچون بقیه افراد باید از حکم حاکم تبعیت کند.
ـ پس آیا می توان نتیجه گرفت که در خصوص رویت هلال ماه نظر مرجع تقلید برای مقلد به عنوان مسئله خارجی اهمیت دارد اما حکم حاکم خود طبق این روایت موضوعیت دارد؟
بله
ـ اینجا این سوال پیش می آید منظور از حاکم چیست؟
حجت الاسلام مهدی درگاهی اظهار داشت: طبق روایت صحیح محمد بن قیس مراد از حاکم اسلامی آن مرجع تقلیدی است که بلاد اسلامی زیر نظر او اداره می شود که در حال حاضر رهبری ولی فقیه کسی که دولت اسلامی زیر نظر او اداره می شود مصداق پیدا می کند
ـ افرادی که قائلند که حکم حاکم در ثبوت هلال ماه حجیت ندارد چه ادله ای را مطرح می کنند؟
حجت الاسلام رضا عندلیبی در این باره گفت: بزرگوارانی همچون مرحوم بحرانی ، نراقی و خویی دلیل اول شان اصل است که از ادله اجتهادی استفاده می شود که هیچ کس بر دیگری ولایت ندارد یعنی هر کسی خودش ماه را دید برایش ثابت شده و اگر ندید برای او چیزی ثابت نمی شود یا اینکه نه بگویم اصل عقلایی این که کسی حق دستور دادن بر دیگری را ندارد مگر اینکه به دلیلی ثابت شده باشد یا اینکه بگویم اصل عملی برائت است یعنی واجب الاطاعه بودن حاکم در مورد ثبوت هلال ماه ما نمی دانیم واجب الاطاعه هست یا نه یکی از این سه اصل به هر تقریبی بگویم می تواند به عنوان دلیل اول کسانی باشد که قائل هستند که حکم حاکم در ثبوت هلال حجیت ندارد که می توان در پاسخ گفت با وجود ادله لفظی نوبت به اصل نمی رسد به این معنا که ما وقتی دلیلی همچون روایت داریم نوبت به اصل نمی رسد که بخواهید به آن تمسک کنید
حجت الاسلام درگاهی افزود: دومین دلیل که مخالفین نظر حجیت حکم حاکم دارند برخی از روایت هستند که در آن روایت امام معصوم می فرمایند «صم لرویه و افطر لرویه» یعنی فقط با رویت روزه بگیر و فقط با رویت افطار کن منظور از افطار عید فطر است با این بیان که تنها راه ثبوت هلال رویت است و لاغیر در جواب ایشان می توان گفت این حدیث قطعا مفهوم ندارد چه اینکه ما راه های دیگری برای مشخص شدن اول ماه علاوه بر رویت ماه داریم.
چه بسا ایشان بتوانند به صحیحه حلبی استناد کنند؛ صحیحه حلبی روایتی از امام صادق(ع)می رسد روایت چنین است:« کان علی علیه السلام یقول لا اجیز فى الهلال الاّ شهادة رجلین عدلین» حضرت علی علیه السلام فرمودند: تنها شهادت دو مرد عادل را در ثبوت هلال اجازه می دهم این یعنی راه های دیگر از جمله حکم حاکم در ثبوت هلال مورد تائید حضرت و مشروع نیست صاحب جواهر اینجور نگاشته با توجه به حجیت روایت شیوع و بینه و گذشت سی روز حصر در این روایت حصری اضافی است و حقیقی نیست گویا مقصود امام در باب شهادت چنین است که لازم است ثبوت هلال با دو شاهد عادل صورت گیرد و شهادت یک شاهد تنها کافی نیست حصر اضافی یعنی چه این فقیه بزرگوار می گوید امام علیه السلام در این روایت راه های دیگر را برای ثبوت هلال ماه نفی نمی کند تنها چیزی که در مقام بیانش است هلال ماه تنها با شهادت دو شاهد اثبات می شود و یک شاهد تنها در اثبات آن کافی نیست منتها اگر یک مقداری دقت بیشتری داشته باشیم معنای دیگری هم می توانیم از این روایت داشته باشیم که چه بسا ظاهر هم باشد مراد از واژه لا اُجیز در روایت به معنای جواز شرعی داشتن نگیریم یعنی مقصود امام علیه السلام در این روایت که صحیحه حلبی باشد به عنوان حاکم اسلامی این است که تنها در صورتی که دو شاهد شهادت دهند من امام حکم به ثبوت هلال می کنم یعنی حکم حاکم تنها به وقتی مستند به بینه عادل باشد حجیت دارد که بر طبق این روایت نه تنها دلالت بر حجیت نداشتن حاکم ندارد بلکه به عنوان یکی از دلایل حجیت حکم حاکم مطرح خواهد شد.
ـ آیا دلیل دیگری نیز وجود دارد؟
حجت الاسلام رضا عندلیبی گفت: سومین دلیلی که قائلین به عدم حجیت حکم حاکم در ثبوت هلال به آن تمسک می کنند این است که ما می دانیم در روایات شریف اهل بیت علیهم السلام عمل به ظن و شک منع شده به عبارت دیگر ایشان فرمودند امورتان را طبق یقین و علم انجام دهید اگر جای شک داشتید عمل نکنید یعنی ظن که 70 تا80 درصد احتمال دارد طبق آن عمل نکنید تا به یقین برسید حکم حاکم وقتی حاکم اسلامی حکم صادر می کند که امروز اول ماه است اما برای من یقین حاصل نشد و صد در صد یقین نکردم که اول ماه است روایت و آیات شریف قرآن هم داریم که از شک و ظن تبعیت نکنید « إن الظن لا یغنی من الحق شیئا...»« لا تتبع الظن...» نهایت چیزی که برای تقویت این قول برسیم از قول حاکم و حکم حاکم ظن آور است و ظن هم حجت نیست.
حجتالاسلام عندلیبی در ادامه گفت در پاسخ به این مسئله باید گفت اگر با روایات شریفه ما ثابت کردیم که حکم حاکم یکی از ظنون معتبر است یعنی درست است که ظن است اما این ظن معتبر است چه اشکالی دارد ما از آن تبعیت کنیم.
ـ ما در روایات داریم که از ظن و گمان پیروی نکنید آیا حکم حاکم در ثبوت هلال ماه را در بر نمی گیرد؟
حجتالاسلام عندلیبی بیان داشت: بله؛ چون دلیل خاص داریم آنها اطلاقات و عموماتی است که به این دلیل خاص تخفیف خورده در حقیقت این روش در همه موضوعات اجرا می شود یکی از آنها همین موضوع است.
ـ ادله کسانی که قول حاکم در ثبوت هلال ماه حجت می دانند چیست؟
حجت الاسلام مهدی درگاهی در این مورد گفت: صاحب جواهر، مرحوم حکیم ، شهید صدر مرحوم امام خمینی(ره) از قائلین به این قول هستند ایشان برای این مبحث 5 دلیل مطرح کردند.
دلیل اول همان ادله بحث ولایت فقیه است همان ادله ای که اقامه شده برای بحث ولایت فقیه( توقیع شریف و مقبوله عمر بن حنظله) که یک فقیه جامع شرایط می تواند ولایت حکومت اسلامی را به عهده بگیرد و در تمام عرصه های حکومتی بر تمام آهاد جامعه حکومت دارد.
فقیه جامع شرایط در مباحث حکومتی بر آهاد جامعه در بلاد اسلامی ولایت دارد ادله ای برای آن مطرح است یکی از آن ادله توقیع شریف است؛ توقیع شریف دست نوشته ای از امام زمان (عج) در جواب نامه ای است که متن آن به این شرح است : «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم» اما حوادثی که رخ می دهد در اجتماع مراجعه کنید به روات حدیث ما آنهای که راویان حدیث ما هستند که اینها حجت من بر شما هستند ای شیعیان همان گونه حجت خدا بر ایشان هستم یعنی همانگونه که من را باید تبعیت کنید ایشان را هم باید تبعیت کنید.
از دیگر موارد مقبوله حنظله است مقبوله یعنی آن روایتی که فقها آن را قبول کردند بدون اینکه در رجال در افراد و راویان حدیث خدشه ای وارد کنند با توجه به این دو دلیل که بحث ولایت فقیه اطلاق دارد و حکم فقیه را در تمام امور حکومتی حجت می دانند و رد آن را به صورت مطلق رد ائمه علیهم السلام می داند پس مشخص می شود فقیه در امر هلال حکومت دارد می تواند اعمال ولایت کند و می تواند بگوید امروز عید است و یا عید نیست و بر همگان است که تبعیت کنند.
منتها اشکالی که در بحث ولایت فقیه مطرح می شود مرحوم نراقی و بحرانی مقبوله عمربن حنظله« ینظران من کان منکم ممن قد روى حدیثنا ونظر فی حلالنا وحرامنا وعرف أحکامنا فلیرضوا به حکما » را مختص به دعاوی، منازعات و فتاوای می دانند و از آن تعبیر به بحث حکومتی نمی کنند به خاطر اینکه در روایت آمده از امام معصوم می پرسد اماما وقتی دو نفر دو چیز متفاوت را به من می گویند چه کار کنم امام(ع) در پاسخ می گویند: ببین کدام قول مشهورتراست ، کدام نظر موافق کتاب یا مخالف کتاب است که از این معلوم می شود در بحث دعاوی ، فتاوی و منازعات بوده است و آن تعبیر به بحث حکومتی نمی کنند.
همینطور در مورد توقیع شریف می گویند امام معصوم می فرماید در حوادثی که اتفاق می افتد بروید سراغ راویان خوب ما هم می رویم سراغ راویان حدیث ، راویان حدیث چکار می کنند؟ حکم شرعی را بیان می کنند نه اینکه خودشان حق حکم کردن داشته باشند که اگر چنین بود که فقط در مباحث شرعی باید برویم سراع روایان حدیث و آنها حق حکم کردن ندارند در مورد فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم چگونه جواب می دهند همانگونه که من امام معصوم بر شما حجت هستم فقها بر شما حجیت دارند و اطلاق این مسئله در تمام امور حکومتی مطرح می شود.پس به عبارت دیگر اختیارات امام علیه السلام در دست فقه است هرکاری که امام (ع) می تواند در عرصه حکومت بتواند انجام دهد فقها هم می توانند در عرصه حکومت انجام بدهند و در مورد مقبوله عمربن حنظله هم اگر کسانی که اهل فن هستند مراجعه به صدر روایت کنند دلالت این روایت به حدی عام و شامل بر مباحث قضاوت و حکومت است همانطور که صاحب جواهر و امام خیمینی بر آن تاکید دارند.
ـ برخی بحث ادله ولایت فقیه را بحث عقلی می دانند آنها ممکن است این روایت را قبول نداشته باشند چه اشکالی نسبت به این روایت دارند؟
آیت الله خویی از جمله افرادی هستند که به مقبوله عمر بن حنظله اشکال وارد می کنند ایشان می گویند این بحث، بحث قضاوت است یعنی حکم قرار دهند؛ در روایت باید به این نکته دقت داشت باشیم « فتانزعوا الی سلطان او الی قضات..» رفتن پیش سلطان یا پیش قاضی مشخص می شود فقط بحث قضاوت نیست که اگر بحث قضاوت تنها بود دیگر بحث سلطان را امام(ع) مطرح نمی کردند پس باید همه اختیاراتی که یک سلطان و قاضی دارد همه در اختیار یک نفر که فقیه جامع الشرایط باشد قرار داشته باشد و آن را حاکم قرار دادند پس حاکم شخصی است که هم شامل اختیارات قاضی و هم سلطان می شود ؛تمام امور حکومتی در اختیار سلطان است لذا تمام اختیارات حکومتی به ولی فقیه نیز منتقل می شود که قائلین به حجیت حکم حاکم در مورد ثبوت هلال به این دلیل می گویند که از امور حکومتی است و ائمه علیهم السلام به فقها تنفیذ کردند و به آن حجیت بخشیدند./920/د101/ی
ارسال نظرات