۱۲ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۶
کد خبر: ۱۹۱۳۰۹

شمه‎ای از دریای بیکران مناقب و فضایل امام علی(ع)

خبرگزاری رسا ـ چرا یک انسان مسیحی 200 بار نهج البلاغه مطالع می‎کند در حالی‎که ما شیعیان و پیروان مدّعی ولایت علی(ع) و خاندان او، به فضایل، کرامات و علم و... امام علی(ع) آشنایی کامل نداشته و نهج البلاغه را یک بار در تمام عمر مرور نمی‌کنیم؟!
شمه‎ای از دریای بیکران مناقب و فضایل امام علی(ع)

یکی از بزرگان مترجمین نهج البلاغه استاد محمد دشتی می‎فرماید: در یکی از نوشته‎های جرج جرداق مسیحی استاد ادبیات عرب در کشور لبنان، خواندم که ایشان می‎گوید جاذبههای کلمات امام علی بن ابی طالب(ع) شوری در من ایجاد کرد که نهج البلاغه را 200 بار مطالعه کردم.

 

اهمیت پرداختن به فضایل علی(ع)

پرداختن به مباحث مناقب و فضایل امیرمؤمنان علی(ع) از این رو اهمیت دارد که انسان را به پیروی و اطاعت از چنین شخصیت والا و ممتازی بر میانگیزاند. چرا که هر فطرت پاکی خواهان فضیلت و دوستدار حقیقت است. کسی را که دارای فضیلت و کمال باشد، بر هر کس دیگری که از فضیلت تهی است، ترجیح میدهد. اگر فردی را همواره بر مدار حق ببیند و حق را نیز بر مدار او بیابد، سر به آستانش میساید و دل و دین به او میسپارد و پیروی او را بر میگزیند تا رنگی و نشانی از او گیرد.

خداوند در قرآن مجید میفرماید: «فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ؛ آیا آن کسی که به سوی حق هدایت میکند سزاوارتر است پیروی شود یا کسی که خود راه یافته نیست و راه را نمی یابد، مگر آنکه راهنمایی و هدایت گردد. پس شما را چه میشود که حقیقتی را به این روشنی را در نمییابید چگونه داوری میکنید؟»

مسلماً فردی که را یافته و هدایت شده است، برای پیروی و اطاعت سزاوارتر و شایسته تر از کسی که بهرهای از کمال ندارد و خود نیازمند هدایت و راهنمایی است.

راه یافتگان و هدایت شدگان را چگونه می توان شناخت؟

کسی که خود ناقص و نیازمند هدایت باشد چگونه می تواند انسان کاملی را که راه یافته و راهبر است، بشناسد و به دیگران معرفی نماید؟ آیا شایسته نیست که معرفی او از سوی فرد آگاه و خبیر دیگری که به کمال او نیز واقفیم انجام گردد؟ مسلماً چنین است. بنابر این سزاوار است که شخصیت برجسته و ممتاز امیرمؤمنان علی(ع) از سوی مقامی معرفی گردد که خود برتر و کاملترین باشد و بر او احاطه کامل داشته باشد و آن نیست مگر خداوند که آفریدگار اوست و یا رسول الله صلی الله علیه و آله الطاهرین که پرورنده او است و بر تمام ویژگیها و کمالات وی آگاه است.

به همین سبب باید برای درک فضیلت و شناخت امام علی(ع) ابتدا به منبع وحی یعنی قرآن کریم که سراسر بیان خداوند است رجوع کنیم.

خداوند در قرآن فضیلت‎ها و برتری‎های آشکاری از آن حضرت را بیان داشته است. سپس به منبع دیگری که با وحی مرتبط است، یعنی پیامبر اسلام(ص) مراجعه می‎نمائیم. رسول اکرم(ص) هم به مناسبت نزول آیه‎ای از آیات قرآن مجید، یا به هنگام بروز حادثه‎ای مهم، از ویژگی‎های آن شخصیت ممتاز یاد کرده و منقبتی از او مطرح نموده است. بیان آنها را نیز عبادت شمرده، آنجا که می فرماید: یاد علی عبادت و بندگی است؛ چرا که یاد او و بیان مناقب او فرد را به پذیرش ولایت و پیروی از او متمایل می‎سازد و پیروی از او هم بندگی خدا خواهد بود!

 

تاریخ چه میگوید

تاریخ از مظلومیت علی(ع) می‎گوید. بشریت از سکوت در برابر جسارتهایی که بر او روا داشتند، چگونه دفاع کند؟ بگذار تاوان این سکوت و آن جسارت‎ها را بپردازد.

تاریخ می‎گوید: از میانه ظلمت‎ها وسیاهی‎ها این پرتو فضایل علی(ع) همچنان می‎تابد و روشنگری می‎کند.

سخن را در این بخش از گفتار با سروده‌ای از محمد بن ادریس شافعی در مدح و ستایش امام علی(ع) به پایان می‎بریم؛

قیل لی قُل فی علی مدحاً        ذِکرهُ  یَخمدُ  ناراً  موصدةً

به من گفتند درباره علی ستایشی بسرای؛ چرا که ذکر علی آتش سرکش دوزخ را فرو می‎نشاند.

قلتُ  لا اقدم فی مدح اِمرءٍ         ضلّ ذو اللّبّ الی ان عبده

گفتم در ستایش او چه به گویم؛ نمی‎دانم، مرد خردمند درباره‎اش تا آنجا به حیرت می‎افتد که نزدیک است او را بپرستد.

و النبی المصطفى قال لنا          لیلة  المعراج  لما  صعده

در شب معراج که خداوند پیامبر را به آسمان بالا برد و پیامبر برگزیده به ما فرمود که آن شب

وضـع  اللـه  بــظهری  یـده          فأحس  القلب أن قد برده

خداوند دست لطف و عنایت خویش را بر پشت من نهاد و از شیرینی آن لطف الهی قلب من احساس شادمانی نمود.

و  عـلـی  واضـع   أقـدامـه           فی مـحل  وضـع الله یـده

و علی در ماجرای شکستن بت‎های کعبه پای خود را همانجا گذارد که خداوند در شب معراج دست خود را نهاده بود.

 

فضایل علی در قرآن

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم کسانی هستند که جانشان را به خاطر خشنودی خدا عرضه مرگ کنند و خداوند نسبت به این گونه بندگان بسیار مهربان است.»

کافران قریش پس از ناامیدی از تغییر رویه پیامبر(ص) در دعوت به اسلام، سرانجام تصمیم گرفتند آن حضرت را به قتل برسانند. نقشه آنها این بود که گروهی از مردان قبایل مختلف قریش به خانه پیامبر(ص) یورش بردند و آن حضرت را در بستر خواب غافلگیر کرده و با ضربات نیزه و شمشیر تکه تکه‎اش کنند.

حضرت جبرئیل فرشته وحی، پیامبر(ص) را از تصمیم ناجوانمردانه و وحشیانه کافران آگاه کرد و از سوی خداوند دستور آورد که همان شب از مکه خارج شده و برای فریب کافران امام علی(ع) را در بستر خود بخواباند.

پیامبر(ص) موضوع را با امام علی(ع) در میان گذاشت و از او خواست که در بستر بخوابد تا کافران از آن حضرت غافل بمانند و او بتواند با استفاده از فرصت، در محل مناسبی دور از دسترس کافران مخفی شود و سپس به یثرب(مدینه) هجرت کند.

امام علی(ع) با کمال خرسندی پذیرفت که جانش را سپر بلا سازد تا آسیبی به رسول الله(ص) نرسد. حضرت علی(ع) آن شب را در بستر خوابید و همان‌طور که پیامبر(ص) فرموده بود، کافران پنداشتند این پیامبر است که خوابیده، اما نخواستند در تاریکی شب به خانه هجوم  آورند؛ چون ممکن بود به اشتباه افراد دیگری را در تاریکی بکشند. برای همین تا سپیده دم خانه را زیر نظر گرفتند. هنگامی که هوا کمی روشن شد، به خانه حمله کرده و با شمشیرهای آخته بر بستر یورش بردند. در حالی‌که یقین داشتند پیامبر(ص) کشته خواهد شد. اما همین که به بستر نزدیک شدند، با کمال حیرت و حسرت دیدند این علی ابن ابی طالب است که در بستر پیامبر آرمیده است.

به پاس این جانبازی و فداکاری، خداوند این آیه را نازل فرمود و در آن از این حادثه شورانگیز یاد کرد تا این ماجرا جاودانه بماند. آن شب در تاریخ نیز به اسم «لیلة المبیت» معروف شده است؛ یعنی شبی که حضرت علی در بستر پیامبر خوابید.

این حماسه مقدس را فخر رازی در تفسیر خود چنین نقل کرده است: «نَزَلَت فی علی بن ابی طالب بات علی فراش رسول الله لیلة خروجه الی الغار و یروی انّهُ لمّا نام علی فراشه قام جبرائیل عند راسه و میکائیل عند رجلیه و جبرئیل ینادی بخٍ بخٍ من مثلک یا ابن ابی طالب یباهی الله بک الملائکة؛ این آیه در شأن امام علی(ع) نازل شده است. همان شبی که پیامبر به غار ثور رفت و وی در بستر خوابید، حضرت جبرئیل بالای سر او و حضرت میکائیل پایین پاهای او ایستاده بودند؛ در آن حال جبرئیل ندا در می داد، آفرین بر تو ای پسر ابی طالب، اینک خداوند به فرشتگان آسمان به خاطر عظمت این فداکاری تو مباهات می‎کند.

«یوفون بِالنَّذرِ و یخافونَ یَوماً کان شَرُّهُ مُستطیرا و یطعمونَ الطّعامَ علی حُبِّه مِسکیناً وَّ یتیماً وَّ اسیراً نُطعمُکم لِوَجهِ الله لا نُریدُ مِنکم جزاءً وَّ لا شُکورا؛ آنان به نذر خود وفا می‎کنند و از روزی که شر آن همه اهل محشر را فرا گیرد می‎ترسند و برای دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر اطعام می‎دهند و گویند ما به خاطر خدا به شما غذا میدهیم و از شما هیچ پاداشی و هیچ‌گونه سپاسی نمیطلبیم.

ماجرا از این‌جا آغاز شد که روزی حضرت حسن بن علی و حضرت حسین بن علی علیهما السلام نور چشمان رسول خدا(ص) مریض شدند، پدر و مادر آنها «حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)» به سفارش پیامبر(ص) برای شفای فرزندان بیمار خود نذر کردن سه روز روزه بگیرند. پس از آن که شفا یافتند، خانواده اقدام به روز گرفتن نمودند؛ حتی حسنین هم به بزرگ‌ترها پیوستند و به پیروی از پدر و مادر خویش روزه گرفتند.

حضرت علی(ع) برای افطار مقداری جو تهیه کرد و حضرت فاطمه(س) با قسمتی از آن برای افطار روزه اول چند قرص نان تهیه کرد؛ امّا همان شب هنگام افطار فقیری در خانه آنان را کوبید و گفت: ای اهل بیت محمد من مسلمانی هستم بیچاره و مسکین از آن‌چه خود می‎خورید به من بدهید و مرا اطعام نمایید؛ خداوند شما را از طعام‎های بهشتی اطعام کند.

«اطعمونی یطعمکم الله من طعام الجنّة»

حضرت علی(ع) غذای خود را به آن فقیر داد به پیروی از آن حضرت اهل خانه هم هر یک غذای خود را به فقیر دادند و با آب تنها افطار کردند.

روز دوم فاطمه علیها السلام بخش دیگری از جو را آرد کرد و با آن نان پخت. حضرت علی(ع) نماز مغرب را با پیامبر(ص) خواند و به منزل آمد تا افطار کند؛ حضرت فاطمه(س) نان پخته شده را همراه آب و مقدار نمک زبر در برابر روزه داران نهاد و چون نزدیک شدند تا تناول نمایند، صدایی از پشت در به گوش رسید که: سلام بر شما ای اهل بیت محمد! من یتیمی مسلمان هستم؛ پدرم روز نبرد اُحد در رکاب رسول خدا حضرت محمد بن عبدالله شهید شده است؛ اکنون گرسنه‎ام، مرا اطعام دهید، خداوند شما را از طعام‎های بهشتی نصیب گرداند.

امام علی(ع) غذای خود را تقدیم یتیم کرد و خانواده هر چه در سفره داشتند، به آن یتیم درمانده دادند و خود گرسنه خوابیدند؛ در حالی‌که جز آب چیزی نخوردند.

برای شب سوم حضرت فاطمه(س) با آخرین قسمت جو نیز چند قرص نان تهیه کرد. این بار نیز هنگام افطار اسیری گرسنه در خانه را کوبید و از آن خانواده کرم غذا خواست! آن شب هم آنان با آب افطار کرند و آن‌چه خود بدان نیاز داشتند برای خشنودی خدا ایثار نمودند.

گرسنگی بیش از حد آنان را به رنج افکنده بود؛ نور چشمان پیامبر(ص) از شدت گرسنگی برخود میلرزیدند! ضعف و ناتوانی وجود آنها را فرا گرفته بود؛ رسول خدا(ص) چون این منظره را دید و از ماجرا آگاه شد، بر حال آنها دقت نمود و گریست! سپس دست به دعا بلند کرد و عرضه داشت: بار الها این‌ها خاندان من هستند که از گرسنگی به خطر افتاده‌‎اند! پروردگارا بر ایشان رحم فرما و اینان را بیامرز! خدایا ایشان را حفظ نما و فراموششان مکن!

آن‌گاه حضرت جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمد خداوند تو را سلام می‎رساند و می‎فرماید: دعای تو را درباره آنها مستجاب کردم و آنها را سپاس می‎گویم و از آنان خشنود هستم.»

در آیات مزبور به این ماجرای خدا پسندانه و انسان دوستانه اشاره شده است. پس از آن جبرئیل طبقی از غذاهای لذیذ و مطبوع بهشتی برای ایشان آورد و آنان را اطعام نمود.

عبدالله بن عباس می‎گوید: نَزَلَت هذه الآیة فی علی بن ابی طالب و فاطمة بنت رسول الله.

آیه: «و یطعمونَ الطّعامَ علی حُبِّه مِسکیناً وَّ یتیماً وَّ اسیراً...» در شأن حضرت علی بن ابی طالب(ع) و حضرت فاطمه دختر رسول الله نازل شده است.

لازم به ذکر است که: «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ....» "لن" در عربی به معنای نفی ابدی است. یعنی هرگز به نیکی نمی‎رسید؛ مگر چیزی را که دوست دارید، انفاق کنید.

گفتنی است ایثار زمانی محقق می‌‎شود که فرد در عین احتیاج و نیاز شخصی، از نیاز خود چشم پوشد و میل و خواسته دیگری را بر میل و خواسته خود ترجیح دهد و نیاز او را برآورد؛ هر چند برای خودش ضرر و زیان مادی همراه داشته باشد. مانند ماجرای آن هفت نفری که در روز نبرد اُحد از شدت جراحات و خونریزی تشنه شده بودند؛ برای رفع عطش آنها آبی آوردند که تنها برای یک نفر کافی بود؛ اوّلی گفت: به فلانی بدهید که از من تشنه تر است و دوّمی گفت به آن دیگری برسانید که او از من تشنه‌تر است تا هفت نفر. سر انجام هفتمی ابا کرد و همگی شهید شدند؛ در حالی‌که هیچ یک از آنها جرعه‎ای هم نیاشامید!

بدین ترتیب روشن می‎شود، آن کسانی که ماجرای ایثار خانواده علی ابی طالب(ع) و نزول آیات مربوط به آن را غیر واقعی و به دور از عقل می‎پندارند، حقیقت معنای ایثار را نفهمیده‎اند. آنها می‎گویند مگر می‎شود انسان عاقلی درست پس از بیماری فرزندان، این مقدار به خود و خانوادهاش سخت بگیرد؛ تا جایی که نزدیک باشد از شدت گرسنگی از پای در آیند؟!

آری می‎شود؛ به یقین آنها که حقیقت ایثار را فهمیده‎اند، این ماجرا را هم تصدیق می‎کنند. همان‌طور که علمای شیعه و بسیاری از دانشمندان پیرو مکاتب دیگر تصدیق نمودند و آن را نقل کردند.

نکته دیگر این‌که شرکت فرزندان در ادای نذر والدین و نیز ایثار هر یک، کاملاً به انتخاب خود آنها بوده است. از این رو سخت گیری والدین به حساب نمی‎آید.

روزی پیامبر(ص) بعد از نزول آیه‎ای به امام علی(ع) فرمود: «یا علی إنّ الله امرنی اَن ادنیک و لا اقصیک و اَن اعلمک و اَن تعی وحقٌ علی الله ان تعی؛ ای علی خدا به من دستور داده است که تو را به خود نزدیک گردانم و از تو دوری نجویم و مرا فرموده است که آیات قرآن را به تو بیاموزم و تو هم آنها را به خاطر بسپاری و این شایستگی و لیاقت را خدا قرار داده که آن‌چه را به تو آموزش می‎دهم به یاد بسپاری.»

عسکر ساعدی

9456/702/ر

منابع:

1-     قرآن کریم

2-     نهج البلاغه

3-     تفسیر کبیر فخر رازی

ارسال نظرات