راز سالم ماندن جسد شیخ صدوق
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیتالله سید حسن مصطفوی در مراسم نکوداشت مقام علمی مرحوم آقا علی مدرس زنوزی (ره) به بحث معاد از دیدگاه حکیم آقا علی طهرانی پرداخت.
وی ابتدا با نقل سخن ابن سینا از مقاله نهم الهیات شفا گفت: معاد دو بخش است، اگر به تجرد نفس معتقد باشیم، نفس ملکاتی کسب میکند و در معادش به آن ملکات بازمیگردد. در این صورت معاد یعنی عود ملکات. به گفتۀ شیخالرییس اثبات معاد جسمانی کار عقل نیست و بیان این امر فقط از عهدۀ قرآن و حضرت رسول برمیآید و ما از آنها پیروی میکنیم.
مدرس عالی مکتب مشاء معتقد است فقط شیخ این سخن را گفته است و هر کس بعد از شیخالرییس به توجیه این کار پرداخته است، نتوانسته به صورت عقلی، معاد جسمانی را ثابت کند.
وی در تاریخچۀ بررسی اثبات معاد جسمانی بعد از شیخ، از تلاش محقق طوسی و متکلمان یاد کرد: محقق طوسی نیز مانند بوعلی معتقد است که معاد جسمانی، محال عقلی نیست و برای اثبات آن به اجزاء بدن متوسل شده است. اجزاء بدن دو نوع است، اجزاء اصلی و اجزاء اضافی. اجزاء اصلی از بین نمیرود و جذب هیچ موجود دیگری نمیشود. به نظر محقق طوسی قدر متقین این است که اجزاء اصلی به بدن انسان بازمیگردد.
این حکیم سینوی توجیهات گروهی از متکلمان اسلامی را در ردیف کارهای اهل سنت قلمداد کرد و گفت: گروهی معتقدند بعد از اینکه اجزاء انسان جمع میشود، ارواح به آنها تعلق میگیرند. این گروه هیچ استدلالی نکردهاند و این عقیده را تعبدا پذیرفته و شرح کردهاند.
وی پس از متکلمان، به بررسی آراء ملاصدرا در باب معاد جسمانی پرداخت و با استناد به کتب او گفت: ملاصدرا در پی اثبات معاد جسمانی نیست؛ او «حیات برزخی» را پیشنهاد میکند. «حیات برزخی ملاصدرا منجر به تأویل آیات قرآن میشود و تأویل چنین نصوصی چندان درست به نظر نمیرسد.»
آیتالله حسن مصطفوی در ادامه به بررسی بحث معاد از نظر آقا علی مدرس پرداخت و چنین ادامه داد: نفس مرکب حقیقی است نه مرکب اعتباری. در مرکب اعتباری، اجزاء به هم منضم میشوند و در هم فعل و انفعالی ندارند؛ اما در مرکب حقیقی اجزاء، نسبت به یکدیگر فعل و انفعال دارند.
وی با تعریف مزاج به در اصطلاح حکما انضمام و فعل و انفعال را چنین توضیح داد: در اصطلاح حکما مزاج به فعل و انفعالاتی گفته میشود که بین اجزاء بدن رخ میدهد. مزاج، مخلوط شدن نیست؛ امتزاج است. در حکمت سینوی، وقتی مزاج انسانی به وجود میآید، از طرف واهب الصور، صورت بخشیده میشود. از این صورت حقیقت جوهریهای به دست میآید.
بنابراین در اثر فعل و انفعالات، صورتی تشکیل میشود که کمال اول است، مثل صورت سیب. صاحب صورت، آثاری دارد که آن آثار کمال ثانی است، مثل عطر و طعم سیب. از موقعی که مزاج در انسان به وجود میآید نفس به وجود آمده است. نفس انسانی، مرکبی حقیقی است که با فعل و انفعالات بدن یا همان مزاج رابطه دارد.
رییس گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق علیهالسلام درباره نفس گفت: ما نفس را نمیشناسیم. ما نفس را با صفاتش میشناسیم. نفس از حیثی که حیات بدن به اوست، «روح» است؛ از حیثی که حالاتش آن به آن زیر و رو میشود، اسمش «قلب» است و از حیثی که بدن را تدبر میکند «نفس» نام دارد. این نفس اجزاء بدن را تدبیر میکند و این تأثیر نفس بر اجزاء بر اثر کششی است که اجزاء نسبت به نفس دارند. وقتی نفس از بدن جدا میشود، آثار نفس باقی میماند. حتی گفته شده است که گاهی آن قدر آثار نفس بر بدن زیاد میشود که بدن در حالت طبیعی و کمال خود باقی میماند.
وی در این رابطه به ماجرایی از آقا علی حکیم اشاره میکند: آقا علی حکیم میگوید زمانی، سیلی در ری آمد و قبر جناب صدوق پر از آب شد، مردم و درباریان به آنجا شتافتند. من نیز رفتم. کسب اجازه کردم و به سرداب شدم و جنازه جناب صدوق را دیدم. جنازه در کفن بود و کفن جز مقداری هنوز نپوسیده بود. بدن جناب صدوق کاملاً سالم بود. طوری بود که گویا ایشان خوابیده بود: «کانه نائم» بود.
وی که مطرحترین چهرۀ مکتب مشاء در حوزۀ تهران است با اشاره به این ماجرا گفت: این نفس است که با کشش، اجزاء بدن را نگه داشته است. اگر اجزاء پراکنده شوند شوق اجزاء برای اینکه خود را به نفس برسانند تمام نمیشود. اجزاء حرکت میکنند ـ چون عالم، عالم حرکت و دگرگونی است ـ تا ابدان کامل شوند و به نفس برسند. از نظر آقا علی حکیم این معاد جسمانی است، اما نباید فراموش کرد که این معاد جسمانی در برزخ اتفاق نمیافتد بلکه در همین دنیاست./پ202/ن