۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۶
کد خبر: ۲۰۲۶۷۲
نگاهی به فیلم‏های سینمایی «طبقه حساس» و «خط ویژه»؛

باید از خط ویژه عبور کرد تا به طبقات حساس رسید

خبرگزاری رسا ـ «طبقه حساس»؛ داستان مردی را روایت می‌کند که بعد از مرگ همسرش او را در یک قبر دو طبقه دفن می‌کند؛ اما پس از مدتی متوجه می‌شود به اشتباه، مردی غریبه در طبقه دوم قبر دفن شده است.
خط ويژه
درآمدی بر سینما
در میان مجموعه فیلم‌هایی که هم اکنون بر روی پرده سینماهای کشور خودنمایی می‌کنند، فیلمی هست با عنوانی جالب توجه و ترغیب کننده، از کارگردانی نام آشنا که در کارنامه‌اش فیلم‌های پرحاشیه و غوغاگر و حساس کم نیست.در واقع باید او و فیلم‌هایش را جزء طبقه حساس سینمای ایران، طی سال‌های اخیر دانست!
 
«طبقه حساس»؛ فیلمی کمدی که داستان مردی را روایت می‌کند که بعد از مرگ همسرش، او را در یک قبر دو طبقه دفن می‌کند؛ اما پس از مدتی که سر مزار همسرش می‌رود، متوجه می‌شود به اشتباه، مردی غریبه در آن مکان(طبقه دوم قبر) دفن شده است. «طبقه حساس» با نام قبلی «قبر دو طبقه» جدیدترین فیلم کمال تبریزی پس از فیلم‌هایی چون «لیلی با من است»، «گاهی به آسمان نگاه کن»، «مارمولک»، «همیشه پای یک زن در میان است» و فیلم‌های توقیف شده «پاداش» و «خیابان‌های آرام» است.
 
اما حقیقت آن است که برای نگارنده این سطور، وضعیتی که امروز در سینمای ایران و خاصه در حوزه طنز و کمدی تجربه‌اش می‌کنیم، خیلی نگران کننده و تکان دهنده است.
 
در فیلم سینمایی «طبقه حساس» عنصر اصلی و کاراکتر اول و مهم‌ترین حرف این فیلم، در مواجهه با گروهی که اصطلاحا قشر متدین نامیده می‌شود و به خصوص با روحیات ویژه‌اش و از جمله «غیرت» است که در فیلم «طبقه حساس» با زبان طنز، اما به شکلی عریان و داغ و یکپارچه، مورد هجمه قرار گرفته است.فیلم «طبقه حساس» را می‌توان در زمره آثاری دسته بندی کرد که حاضرند برای رسیدن به مخاطب بیشتر و فتح گیشه و خنداندن مردم دست به هر کاری بزنند و از هر تابویی عبور کنند و هر خط قرمزی را رد نمایند.
 
حتی اگر این خط قرمز به تمسخر گرفتن عنصری به نام غیرت باشد و هجویه‌ای بر مناسک کفن و دفن و کنار هم قراردادن پیکر بی‌جان یک زن و مرد در قبری دو طبقه.جای این سوال باقی است که چگونه در جامعه‌ای اسلامی و در زمانه‌ای که بنا بوده ارزش‌های اخلاقی و معنوی همچون حیا و عفاف و نجابت و متانت پررنگ و متجلی باشد، به بهانه فیلم و سینما و قصه گویی و سرگرمی و خنداندن مردم و کشاندنشان به سالن‌های سینما، همین ارزش‌ها، این‌گونه مورد هجمه قرارگیرد.
 
در فیلم «طبقه حساس» ما شاهدیم که چگونه به یکی از مهم‌ترین و خطیرترین و حساس‌ترین عناصر رفتار اجتماعی مسلمانان یعنی تعصب صحیح بر حرمت ناموس و غیرت و حمیت و شرافت مردانه حمله می‌شود و به بهانه طنز و کمدی، این مؤلفه حیاتی در حیات فردی و اجتماعی یک مسلمان و بلکه یک انسان، مورد هجمه قرار می‌گیرد و دستاویزی برای تمسخر، توهین، وهن و دهن کجی می‌گردد.
 
شخصیت اصلی این فیلم با شمایلی که تداعی کننده قشر غیور و متعصب به ارزش‌های دینی و فرامین آیینی است، به عنوان انسانی مشنگ و عقب افتاده و –تقریبا- دیوانه که تعصبی کور و کج فهمی وحشتناکش همه را به جان هم انداخته و معضل‌ساز و مشکل‌آفرین شده معرفی ‌شده و به نمایش در می‌آید. در واقع او با دغدغه‌ها و تعصبات و روحیاتش، موجب اختلال در مناسبات انسانی از سویی و فرورفتن در چاه افکار و منویات تاریک و عقب مانده و امَلش می‌گردد و این همه در حالی است که موضوع و محمل اصلی فیلم که همان مجانست و در هم آویزی زن و مرد نامحرم- با ایده شیطنت آمیز و راه در روی زن و مرد از دنیا رفته- است، بستری فراهم می‌آورد که به زبان طنز، هجو، هزل و فکاهه و در لفافه کمدی، بسیاری از ارزش‌های اسلامی و بلکه انسانی مورد طعن و تمسخر قرار گیرد.
 
از جمله نشانه‌های این موقعیت هم این است که این مرد، تنها در همین روال و معضل فرضی، باقی و مبتلا نمی‌ماند و قصه و روایت فیلم به حوزه‌های دیگری کشیده می‌شود که از خنگی و مشنگی او گرفته تا شیطنت و شخصیت لغزان و دوروی خود و اطرافیانش را در برمی‌گیرد. با این حال در فیلم «طبقه حساس» تمهیداتی اندیشیده شده که بتوان زبان منتقدین را بست که از آن جمله باید به حضور طلبه روحانی فیلم اشاره کرد که اساسا حضوری باسمه‌ای و نچسب و وصله شده به فیلم دارد و کارکردش تنها در حد گنجانده شدن یک سوپاپ اطمینان به غلظت هجوهای مخرب و ویژگی‌های منفی فیلم است.
 
حجم قابل توجه حرکات، سکنات و دیالوگ‌های مبتذل و مستهجن فیلم که قابل ذکر نیست، نشانه‌ای است بر یک فروپاشی فرهنگی سینما در سالی که به نام «فرهنگ» نامیده شده است!شاید به جا باشد تا از سازمان سینمایی و متولیانش بپرسیم چگونه رضایت داده‌اند چنین محصول نازلی را به روی پرده بفرستند و پیشتر و مهم‌تر از آن، از مدیران و سیاستگزاران حوزه هنری هم سؤال کنیم بر چه اساس و با چه معیاری بر روی چنین پروژه‌ای سرمایه گذاری کرده‌اند؟!
 
 
نگاهی به فیلم «خط ویژه» اثر مصطفی کیایی
 
بین مجموعه فیلم‌هایی که در این دوره از اکران سینماها بر پرده‌اند، «خط ویژه»، واقعا و حقیقتا فیلم ویژه‌ای است! فیلمی که توانسته از جهت مضمونی به یک «مسأله» جدی اجتماعی نزدیک شود؛ پدیده رانت خواری و آقازادگی عده‌ای معدود و در مقابلش دست‌های خالی و غربت و مظلومیت خیل کثیری از مردم یعنی اکثریتشان! خط ویژه، به لحاظ فرم و ساختار، اثر قابل قبولی به شمار می‌رود. حکایتی اجتماعی و شهری که به مسائل جوانان و جامعه امروز می‌پردازد. داستان خط ویژه، روایت مقطعی از زندگی چند جوان است که پول هنگفتی به دست می‌آورند و... .
 
"خط ویژه" سومین ساخته مصطفی کیایی پس از "بعد از ظهر سگی سگی" و فیلم "ضد گلوله" است که سیمرغ بهترین فیلمنامه را برای کیایی به دست آورد.
 
ضد گلوله همان نمونه اصیل و صادقانه و جدی سینمای جنگ است که با محوریت انسانیت و فطرت و فداکاری تبدیل می‌شود به «دفاع مقدس».
 
ضد گلوله بر خلاف نمونه سریالیِ فیلم ریاکارانه و مبتذل این سال‌ها، که هر چه از ابتذال، جوک و لودگی در چنته داشت، به نام جنگ و به کام فتح گیشه، در فیلم‌هایش سرازیر کرد، تلاشی بود صادقانه و معناگرایانه- به معنای درست و دقیق و قابل دفاعش- که شاید برای اولین بار تواسنت قدری به ما به ازای تصویری مفهوم سخت، سترگ و شگرفی مثل «سرنوشت»، «قضا و قدر» و «تقدیر» نزدیک شود.
 
اما خط ویژه؛ فیلمی که «جوانانه» بودن، نه صفتی مذموم و تداعی‌گر ابتذال و سطحی‌نگری و باسمه‌ای‌ کاری، بلکه نماد و نمودی از داغی داستان و گرمی روایت در آن می‌شود.
 
این‌ها همگی در کنار کارگردانی حساب شده و جلوه صادقانه جذابیت داستان و بازیگری در فیلمی از یک کارگردان جوان و خوش قریحه به نام مصطفی کیایی تبدیل می‌شود به «خط ویژه».
 
اما «خط ویژه» فیلم اخیر کیایی، اثری جدی که به لحاظ محتوایی به یکی از مهم‌ترین و خطیرترین حساسیت‌های ایرانیان امروز و به ویژه قشر نخبه طبقه فرودست می‌پردازد؛ دغدغه‌های معیشتی و مالی در کشاکش رانت‌خواری و آقازدگی که تبدیل به یکی از گفتمان‌های جدی انتقادی در برابر حاکمیت شده است و از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مطالبات اجتماعی به شمار می‌آید.
 
اینکه در یک فیلم سینمایی آن هم در دورانی که آثار سینمایی ایران در گیرودار مباحث مبتذل عشقی و فیلم‌های آپارتمانی بی‌مسأله و عاری از هر دغدغه و حساسیتی گرفتار آمده، چنین بحثی مطرح شود، به خودی خود مهم و قابل توجه است. در این فیلم، موضوع طرح چنین مسأله نه به سوی سیاه نمایی رفته و نه شایبه‌های دیگر سیاسی را درگیر خود کرده است.
 
فیلم با سلامت کامل و با روحیه‌ای مصلحانه و خیرخواهانه و از موضع همدردی و دلسوزی و برای طرح یک موقعیت انسانی و اجتماعی توأمان، به چنین تصویرگری‌ای دست زده و از این حیث هم به شدت قابل توجه و درخور اعتناست.
 
فیلم خط ویزه همه این تلاش‌ها را در یک بستر دراماتیک و در ساختاری قابل دفاع به لحاظ ارزش‌های سینمایی به انجام رسانده است و در واقع برگ برنده فیلم در پرداخت موضوع حساس اجتماعیش هم از همین جا نشأت می‌گیرد. اینکه در این اثر به طور تقریبی و نسبی، نه سینما و فرم فدای محتوا شده و نه محتوازدگی دامان فیلم را گرفته است.
 
همه چیز تا آنجا که مقدور کارگردان و عوامل فیلم بوده، به اندازه و به جا صرف شده تا ضمن روایت یک موقعیت و بستر اجتماعی با همه دغدغه‌ها و درگیری‌های موضوعیش، یک روایت سینمایی و قصه گویی جذاب و داغ را هم شاهد باشیم و این موفقیت قابل توجهی است برای یک فیلم در حد استانداردهای سینمای امروز ایران.
 
جالب اینجاست که طرح چنین موضوع حساس و پرشایبه‌ای در فیلم خط ویژه، ابدا به سمت جدال‌های سطحی گروهی نرفته و در بستر و امتداد یک خواست جمعی و دغدغه عمومی باقی مانده و از همین منظر و مرعی هم مورد توجه فیلمساز قرارگرفته است.
 
این دقیقا همان رمز موفقیت اوست که قرار گرفتن در جایی که در شأن یک هنرمند است، باعث شده تا کیایی نه در ابتذال بلغزد و نه در سیاه نمایی غوطه‏ور شود؛ بلکه در این فیلم خوب و قابل دفاع و دیدنی، زبان دل مردم شود و همین امر هم باعث می‌شود تا در میان آن همه رقبای جدی، خط ویزه موفق شود به دریافت سیمرغ مردمی از جشنواره فیلم فجر سال گذشته.
 
در حقیقت در فیلم خط ویژه مخاطب به طور غیر مستقیم شاهد و ناظر یک فرم سینمایی از بیانی دینی که همان مابه ازای دراماتیک فریضه امر به معروف و نهی از منکر باشد است و این نظارت اجتماعی و بولد کردن مطالبه مردمی که بی‌تردید از وظایف اولیه و خطیر و مقدس هنر و در اینجا سینماست.
 
و خط ویژه با همه این تدارکات محتوایی و آن تدابیر فرمی موفق شده است تا در عین حال که یک فیلم جذاب داستان‌گو باشد بتواند به طرح قابل تحمل یکی از مهم‌ترین و جدی‌ترین معضلات و مطالبات منتقدانه اجتماعی جامعه امروز ایران هم نایل آید: مبارزه و مقابله با پدیده وقیح و کثیف رانت خواری و آقازادگی.
 
و چه زیباست که سینمای ایران و سینماگران ایرانی بیش از پیش گام در این خطوط ویژه بگذارند و به مسایل واقعی و دردهای عمیق اجتماعی مردمان این سرزمین بیشتر از گذشته وقعی نهند و توجه ورزند و تنبه دهند. چه، وظیفه جدی و اصیل و اصلی سینما همین است؟!
979/702/ر
ارسال نظرات