حکومت متکی به شمشیر یک تلقی عوامانه از حکومت مهدوی است
به گزارش خبرگزاری رسا، «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع انتظار عامیانه و آثار سوء آن پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار میشود را برشمرده است. در آستانۀ میلاد امام زمان(عج) بخشهایی از فصل اول این کتاب را در گفتارهایی با عنوان «پرهیز از انواع انتظارهای عامیانه» میخوانید. اولین نگاه عامیانه «قیام خارج از سنن الهی» است.
نوع دوم نگاه عامیانه: حکومتی متکی به شمشیر/شمشیر حضرت هم مقدمات و لوازمی دارد
همچنین بعضی تصور عامیانهای دارند که وقتی امام زمان(عج) بیاید، با شمشیر همۀ مسائل را حل میکند! البته در جریان قیام حضرت، قطعاً شمشیر (سلاح) به کار گرفته خواهد شد، اما هم مقدمات بسیاری میخواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود. آن روز هم که دستهای علیابنابیطالب(ع) را بسته بودند، شمشیر بود ولی به دلیل نبودن آن مقدمات و لوازم، به کار گرفته نشد. این شمشیر همان شمشیر است که تنها موقعیت بیرون آمدن از نیام را خواهد داشت.
به این ترتیب در یک نگاه عامیانه ممکن است رفتار و منش منجی موعود، خارج از شریعت و نظام تکالیف الهی تلقی شود؛ همان تکالیفی که محدودیتهایی برای استفاده از قوۀ قهریه توسط حاکمان را وضع کرده است. گویی ـ نعوذ بالله ـ خداوند به حضرت خواهند فرمود: «دیگر حوصلهمان سر رفته است، هرچه صبر و مدارا کردیم، نشد، حالا دیگر بروید با شمشیر مسائل را حل کنید!»
اتمام حجت و روشنبینی مردم، یکی از شرایط استفاده از شمشیر
لذا این تصور هم که امام زمان(عج) صرفاً با شمشیر عالم را نجات خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، شمشیر هم در کار است، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در زمان ظهور فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط «اتمام حجت» و «روشنبینی» مردم است، که در آن زمان به قدر کافی موجود خواهد بود؛ و حضرت بیتأمل با شمشیر به رفع موانع سعادت مردم اقدام خواهند فرمود.(1) وقتی استفاده از شمشیر با شرایط و لوازم خاص خودش درک شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع انتظار از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد.
نتایج سخن از شمشیر حضرت بدون توجه به قواعد آن/ اثر منفی این نگاه عامیانه بر محبت به حضرت
اگر بهرهگیری از شمشیر بدون توجه به قواعدش بیان شود، آن وقت تصویری که دشمنان امامزمان(عج) از ایشان به جهان ارائه میدهند و مردم را از ایشان میترسانند، تأیید میشود؛ تصویر یک سلطان ستمگر و بیتدبیر که وقتی بیاید، میخواهد همۀ مسائل را صرفاً با تکیه به شمشیر حل کند.
قبل از این اقبال اخیری که در جامعه نسبت به موضوع انتظار و امام زمان(عج) ایجاد شد و دعای ندبه در جامعه رونق تازهای گرفت، تصوّر برخی از امام زمان(عج)، تصویر کسی بود که او را فقط با شمشیرش میشناختند. حتی خیلیها در دلشان نوعی نگرانی از ظهور امام زمان(عج) داشتند؛ نگران بودند که اگر امام زمان(عج) ظهور کند، گردن ما گناهکارها را خواهد زد! این یک تصور نسبتاً عمومی از حضرت بود.
امام زمان(عج) که نمیآید گنهکارها را بکشد
کمکم برای مردم توضیح داده شد که «امام زمان(عج) که نمیآید مؤمنان و عوام غیر مؤمن را بکشد؛ حتی ایشان نمیآید که گناهکارها را بکشد. بلکه بسیاری از گناهکارها با آمدن ایشان، آدمهای خوبی میشوند. کشتن قاعده دارد. نه اینکه هر کسی گناه کرده بود، کشته شود. حتی قرار نیست برخی از گناهکارهایی که با آمدن ایشان هم خوب نشدند و دست از گناهشان برنداشتند هم کشته شوند.» وقتی این حرفها گفته شد و قواعدش برای مردم تبیین گردید، خیلیها تازه به مهربانی حضرت توجه پیدا کردند و مهر امام زمان(عج) در دلشان جوشید.
این تصورهای عامیانه، نگرش خود مؤمنین را نسبت به حضرت خراب کرده بود، آن وقت تصور کنید آنهایی که خارج از جرگۀ جامعه دینی بخواهند مباحث مهدویت را تعقیب کنند، چه تصوری از امام زمان(عج) پیدا میکنند؟
چرا نباید شمشیر را از قیام منجی حذف کرد؟
البته نباید به دلیل جلب عوام به منجی، خواص بد را از شمشیر حضرت نترساند و بهطور کلی موضوع شمشیر را از عملیات اصلاحی منجی حذف کرد. بله، شمشیر نقش بسیار مهمی در احقاق حق و اقامۀ دین خواهد داشت؛ چراکه «مستکبران» هیچ زبانی جز زبان زور نمیفهمند و جز با گردنهای شکسته، سر طاعت در مقابل اوامر حق الهی فرودنمیآورند.
برای تأمین امنیت جامعه، ترساندن مستکبران از شمشیر عدالت، یک اصل اساسی به حساب میآید. تنها در این صورت است که جامعه روی آرامش را خواهد دید؛ و این امری نیست که لازم باشد آن را پنهان کنیم. باید در جریان ظهور همه چیز در اوج شفافیت تبیین شود تا مستکبران هم آخرین مقاومتهای رذیلانۀ خود را برای تحقق حق نشان دهند.
فلسفۀ استفادۀ حضرت از شمشیر
در یک نگاه غیر عامیانه، آنچه مهم است علت به کار گرفته شدن شمشیر در قیام و حکومت حضرت است که بسیار روشن است. وقتی اتمام حجت برای ظالمان و همۀ مردم صورت گرفته باشد، دیگر چه نیازی به مماشات است؟ وقتی کسی نمیخواهد دست از ظلم و ستیزهجویی بردارد، دیگر چه جای صبر و مدارا است؟ آنکس که بنای کوتاه آمدن در برابر حق را ندارد؛ و میخواهد تا آنجا که ممکن است از فرصتها سوء استفاده کرده و هواپرستیهای خود را تأمین کند؛ و در این راه به غارت دیگران بپردازد، چرا باید با شاهد و دلیل محاکمه و اعدام شود؟ اینجا وقتی میشنویم حضرت بدون درنگ و بدون طی مراحل تشریفات رایج در محاکم به صدور و اجرای حکم ظالمان میپردازند،(2) آرامش مییابیم و ظالمان نیز چارهای جز تمکین و تسلیم نخواهند داشت.
-----------------------------
(1) امام باقر(ع) در مورد آخرین امام فرمودند: «چون قیام کند همچون رسول خدا رفتار خواهد کرد بجز آنکه آثار محمّد را تبیین میکند و هشت ماه شمشیر بر دوش، کُشت و کُشتار خواهد کرد تا آنکه خداوند رضایت بدهد؛ إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا أَنَّهُ یُبَیِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ یَضَعُ السَّیْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً حَتَّى رَضِیَ اللَّهُ» غیبت نعمانی، ص164. و در روایت دیگری فرمودند: «سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِیسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص .... وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْقِیَامُ بِسِیرَتِهِ وَ تَبْیِینُ آثَارِهِ ثُمَّ یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ فَلَا یَزَالُ یَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص329.
امیرالمؤمنین(ع) نیز بعد از جنگ نهروان در ضمن پاسخ به پرسشهای مردم، از فتنهها سخن میگویند و سپس در پاسخ به یکی از پرسشها به حضرت مهدی(عج) اشاره میفرماید: «سپس مرد دیگری بلند شد و گفت: بعد از آن(فتنههای بنیامیه) چه خواهد شد؟ حضرت فرمودند: سپس خداوند به واسطۀ مردی از ما اهلبیت، فتنههای بنیامیه را از شما جدا میکند، همانند جدا کردن پوست از گوشت توسط قصاب؛ پدرم به فدای کسی که فرزند برگزیده و برترینِ کنیزان است، که خوارى و ذلّت را به آنها مىچشاند، و جام تلخ در کامشان مىریزند، پس جز شمشیرِ مرگ چیزى به آنها نمىدهد، کشت و کشتار خواهد بود، هشت ماه شمشیر بر دوش میگذارد، در آن هنگام، قریش دوست دارد آنچه در دنیاست بدهد تا یک بار مرا بنگرد، گر چه لحظه کوتاهى (به اندازه کشتن شترى) باشد، تا برخی از آنچه قائم از آنها قبول نمیکند، از آنها بپذیرم. تا اینکه قریش بگوید: اگر این شخص از فرزندان فاطمه بود، به ما رحم میکرد. پس خداوند او را علیه بنیامیه میشوراند، پس آنها را مصداق این آیه قرار میدهد: طردشدگان [از رحمت خداى] اند، هرجا که یافت شوند باید دستگیر شوند، و به سختى به قتل برسند. خدا شیوه و روش خود را درباره کسانى [مانند این خائنان] که پیشتر درگذشتند، اینگونه قرار داده است، و براى شیوه و روش خدا هرگز تغییر و دگرگونى نخواهى یافت؛ ... فَقَامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ: ثُمَّ مَا یَکُونُ بَعْدَ هَذَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ یُفَرِّجُ الْفِتَنَ بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ کَتَفْرِیجِ الْأَدِیمِ بِأَبِی ابْنُ خِیَرَةِ الْإِمَاءِ یَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ یَسْقِیهِمْ بِکَأْسٍ مُصَبَّرَةٍ فَلَا یُعْطِیهِمْ إِلَّا السَّیْفَ هَرْجاً هَرْجاً یَضَعُ السَّیْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ وَدَّتْ قُرَیْشٌ عِنْدَ ذَلِکَ بِالدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا لَوْ یَرَوْنِی مَقَاماً وَاحِداً قَدْرَ حَلْبِ شَاةٍ أَوْ جَزْرِ جَزُورٍ لِأَقْبَلَ مِنْهُمْ بَعْضَ الَّذِی یَرُدُّ عَلَیْهِمْ حَتَّى تَقُولُ قُرَیْشٌ لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ لَرَحِمَنَا فَیُغْرِیهِ اللَّهُ بِبَنِی أُمَیَّةَ فَیَجْعَلُهُمْ مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا. الغارات، ج1، ص3. و با کمی اختلاف در الفاظ: نهجالبلاغه، خطبه93 و غیبت نعمانی، ص229، ح11.
(2) امام صادق(ع): «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ع حَکَمَ بَیْنَ النَّاسِ بِحُکْمِ دَاوُدَ لَا یَحْتَاجُ إِلَى بَیِّنَةٍ، یُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَیَحْکُمُ بِعِلْمِهِ؛ هنگامی که قائم آل محمد قیام کند، مانند حضرت داود قضاوت خواهد کرد و نیازی به شاهد و بیّنه ندارد، بلکه خداوند به او الهام میفرماید و بر اساس آنچه خودش میداند حکم خواهد کرد.» غیبت نعمانی، ج2،ص386 و نیز: امام حسن عسکری(ع): «إِذَا قَامَ (القائم) قَضَى بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ ع لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، با علم خودش در میان مردم قضاوت خواهد کرد، همانگونه که داود(ع) چنین میکرد و برای قضاوت کردن تقاضای شاهد و بیّنه نمیکند.» کافی،ج1،ص509.
/916/د102/ع