۰۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۹
کد خبر: ۲۳۲۹۱۵
ضرورت مهجوریت‌زدائی از قرآن؛

احترام به قرآن، تنها راه نجات

خبرگزاری رسا ـ قرآن محترم است و باید جلدش را نیز بوسید و بالای سر گذاشت. مرحوم علامه طباطبایی (ره) شب‏های پنج‏شنبه و جمعه جلسات هفتگی با بعضی از شاگردان خود داشتند. در خانه بیشتر طلبه‏ها کتاب و قرآن و کتابخانه وجود دارد. هنگامی که می‏خواستند در اتاق بنشینند، مواظب بودند تا پشت به قرآن ننشینند.
قرآن کريم

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، قرآن محترم است و باید جلدش را نیز بوسید و بالای سر گذاشت. مرحوم علامه طباطبایی (ره) شب‏های پنج‏شنبه و جمعه جلسات هفتگی با بعضی از شاگردان خود داشتند. در خانه بیشتر طلبه‏ها کتاب و قرآن و کتابخانه وجود دارد. هنگامی که می‏خواستند در اتاق بنشینند، مواظب بودند تا پشت به قرآن ننشینند. حتی اگر کتاب روایت اهل بیت (ع) مثل بحارالانوار، روی زمین بود، آن‏ را برداشته و بوسیده و کنار می‏گذاشتند. این نشانه تقوی است.

 

خدا درباره قربانی می‏فرماید:«لَنْ ینالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤها»؛ خدا که می‌فرماید قربانی کنید، برای این نیست که خون یا گوشت قربانی به خدا می‏رسد. خدا به گوشت و خون قربانی کاری ندارد «وَ لکِنْ ینالُهُ التَّقْوی مِنْکُمْ»؛ آن تقوایی که در دل شما وجود دارد با خدا ارتباط برقرار می‌کند. تقوا نشانه آن است که برای خدا و دین خدا احترام قائل شده‌اید. احترامی که به قرآن می‌گذارید نیز شما را در نزد خدا عزیز می‏کند وگرنه بوسیدن و این سو و آن سو نهادن قرآن که تأثیری برای خدا ندارد.

 

قرآن می‏گوید:«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا»؛ با این حال عده‌ای در هنگام قرائت قرآن می‌گویند و می‌خندند و اصلاً توجه و احترامی به قرآن نمی‌کنند. عالم هستی اسراری دارد. این کاغذ که می‌بینید بر روی آن قرآن چاپ شده است. آنچه به صورت نوشته بر روی آن است نمایانگر آن چیزی است که بر پیغمبر خدا نازل شده است. به همین دلیل خدا در این نوشته نوری قرار می‏دهد که اگر این نور، مرده‏ای را زنده کند، نباید تعجب کرد. ایمان ما ضعیف است.

 

قدرت پنهان فوق العاده در آیات

آیات قرآن تا آنجا قدرت دارد که خدا می‌فرماید:«وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی»؛ چه بسا کسانی هستند که با استفاده از چند آیه قرآن به صورتی خاص، می‌توانند طی‏الارض داشته یا بیماری لاعلاجی را شفا داده و یا مشکلاتی لاینحل را حل کنند. قرآن دارای چنین عظمتی است. خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی اهمیت یادگیری و فراگیری قرآن وترویج آن برای همه آشکار شده است.

 

اما آنچه مایه تأسف است عمل نکردن به تعالیم قرآن است. با اینکه می‏دانیم قرآن و محتوای آن چیست اما برای عمل و به کارگیری آن تلاش نمی‌کنیم. بعضی از دستورات قرآن هست که شاید انسان در طول عمر یک مرتبه یا دو مرتبه هم، موفق به اجرای آن نشود. مثل آیه سوره مزمل که خدا می‌فرماید:«إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ»؛ قرآن درباره عده‌ای از اهل کتاب می‏فرماید:«إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا»؛ تاکنون چند نفر از مسلمانان را دیده‌اید که همچون این دسته از اهل کتاب با شنیدن آیات قرآن بر روی زمین بیفتند و سر به سجده بگذارند: «وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً»؛ آیا در طول عمر خود به چنین دستوری عمل کرده‌ایم؟ این نشانه ضعیفی ایمان است. این ایمان‏ها با ایمان کربلایی کاظم، خیلی فاصله دارد.

 

ایمان به خدا هیچ ارتباطی به این ندارد که ما چه میزان اصطلاحات و الفاظ، یا چند زبان خارجی می‌دانیم، یا اینکه درجه دکتری یا پرفسوری یا حجت‌الاسلام یا آیت‏اللهی داشته باشیم. یک یهودی ممکن است، ایمان قوی داشته باشد و اسلام بیاورد و از اولیاءالله شود تا جایی که قرآن از او تعریف کند. عالم مستجاب‏الدعوه‏ای نیز ممکن است، تا جایی تنزل پیدا کند که قرآن بگوید مثل سگ می‏ماند. این ویژگی انسان است می‏تواند تا اعلی علیین اوج بگیرد و می‏تواند تا اسفل السافلین تنزل کند. این به اراده انسان بستگی دارد.

 

سقوط در انتهای گمراهی

باید قدر لحظه‌های عمر را بدانیم، قدر نفس‏هایی که می‌کشیم.حساب کنیم از صبح تا شام درباره چه چیزهایی صحبت کردیم و این صحبت‌ها چه فایده‏ای داشته؟ درباره چه چیزهایی فکر کردیم و چه نتیجه‏ای گرفتیم؟ آیا درباره قرآن و خدا فکر کردیم؟

 

بدون محاسبه نفس، انسان آنقدر سقوط می‌کند که نبوت پیامبر و نورانیت قرآن و حتی وجود خدا را انکار می‌کند و با تصور غلط خود می‌گوید: «پیغمبر(ص) همچون مرتاض‌ها برای چله‏نشینی به کوه حرا می‌رفت و پس از یافتن خلسه‌ای عرفانی و روحی، در حالت خلسه و توهم، می‌پنداشت که کسی به او گفته است «اقرء»؛ بخوان! برای همین می‌گوید قرآن مجموعه‌ای از ذهنیت‏هایی است که پیامبر در آن دوران داشته است!

 

انسان وقتی تنزل می‏کند، به زیر صفر رسیده و از چهارپایان هم پست‏تر و بی‏شعورتر و نفهم‏تر می‏شود. چهارپا بر افراد گمراه و هتّاک به قرآن شرف دارد. قرآن هم می‏فرماید:«أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»؛ و در جایی دیگر می‏فرماید:«فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ»؛ اگر کسی، مدتی درس خواند یا از اسلام سخن گفت و یا عبادتی انجام داد و حتی به درجه اولیاء رسید، این دلیل نمی‏شود تا آخر عمر از اولیاء الله باقی بماند.

 

احترام به قرآن، تنها راه نجات انسان

اگر ما بخواهیم از قرآن استفاده کنیم از همین احترام‌ها باید آغاز کنیم، باید جلد قرآن را ببوسیم و روی چشم بنهیم. وقتی صدای قرآن می‌آید سکوت کنیم و بشنویم و احترام کنیم. اینها زمینه‌ای می‏شود تا انسان ایمان پیدا بکند و آن را تقویت نماید. رشد ایمان به عمل است نه با حرف و نه با جدل. البته باید پاسخ شبهات را برای اتمام حجت بیان کرد ولی باید دانست چنین افرادی با این پاسخ‌ها از گمراهی بیرون نمی‌آیند:خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ، فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللّهُ»؛ «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلْمٍ»؛ خدا او را گمراه کرده است. البته در مورد کسی که گرفتار شبهه شده و به دنبال هدایت است، باید شبهه را پاسخ گفت. با این اوصاف اگر احترام به قرآن از همین مراحل ابتدایی شروع شد، به معنای کلام آن بیشتر توجه کرده و سعی می‏کنیم معنی آن را فهمیده و به آن عمل کنیم.

 

وقتی به قرآن عمل کردیم از نورانیت آن استفاده می‏کنیم و هر لحظه بر توفیقات ما افزون می‌شود تا گام به گام به سمت خدا نزدیک‌تر شویم. اما وقتی درست بر ضد قرآن عمل ‏کنیم:«ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ»؛ سرانجامِ گناه، ضعف ایمان خواهد بود و سرانجامِ ضعف ایمان، کفر./907/د102/ب6

 

منبع: روزنامه کیهان؛ سخنرانی آیت‌اللّه مصباح یزدى(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبرى، قم.

 

ارسال نظرات