آقای منتقد! پردهنشین سریال مخاطب عام است و نه خاص

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، نقد آقای محمدرضا محقق بر سریال پرده نشین، واکنشهای متنوعی را برانگیخت؛ واکنشهایی که گاه علیه این متن و در نقد دیدگاههای نویسندهاش بود و گاه در دفاع از آن. محمدرضا محقق در آن نقد، با لحنی نسبتا تند و البته صریح و گزنده، نسبت به ایرادهای فرمی و محتوایی سریال پرده نشین موضع گرفته بود.
موضعی که بیشتر به شعاری بودن سریال و البته برخی ایرادهای محتوایی از جمله منزه نمودن آقازادهها و مبرا کردنشان از فساد و چیزهایی از این دست برمیگشت. البته آن نقد بیشتر نقد فرم بود تا محتوا و به دلیل همین ویژگی، شاید نویسنده ناخودآگاه نسبت به بعضی از خصوصیات متنی و ظرایف معنایی اثر، بیتوجهی کرده بود.
پس از انتشار آن متن، واکنشهای مختلفی برانگیخته شد که بعضا در عین قبول داشتن برخی از موارد اشاره شده در آن، سمت و جهت نویسنده را نادرست دانسته و به اصطلاح، «کوبیدن و زیرسوال بردن چنین سریالی را با این همه بار مثبت و معرفتی که در آن بود»، کار ناصوابی برشمرده بودند.
گر چه ناگفته نماند، تعدادی از فضلای حوزوی و طلاب علوم دینی نیز در تماس با سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، از آن نقد تشکر نموده و آن را مضمون درد دلها و نظرات خویش دانسته بودند. سرویس اندیشه خبرگزاری رسا وظیفه خود میداند فضا را برای مطرح نمودن نقد و نظرهای مختلف و متنوع در باب مسایل گوناگون باز نموده و از این رویکرد، امید شکوفایی نهال اندیشه و تفکر و تعمق را برای عموم خوانندگان عزیز و فرهیختهاش داشته باشد.
البته همان طور که پیش از این نیز یادآوری کرده بودیم، به اعتقاد ما، آنچه در نوشته آقای محمدرضا محقق آمده بود، دیدگاه اصلی سرویس اندیشه خبرگزاری رسا بود و نیز همچنان قابل دفاع. در این مدت نقدهای شفاهی و کتبی چندی در این خصوص به دستمان رسیده است که نمونه زیر یکی از آنهاست. نقدی که به قلم یکی از طلاب علوم دینی به نگارش درآمده است. فقط ای کاش این دوست عزیز در نوشتهاش از عبارتهایی مثل «به ظاهر منتقد»، «به ظاهر روشنفکر» و... استفاده نمیکرد. به هر حال، قضاوت مثل همیشه با شماست.
وقتی عقربههای ساعت دیواری 22: 15 دقیقه را نشان میداد، همه خانواده، با اشتیاق و شور خاصی جلو تلویزیون ردیف و منتظر اتمام پیامهای ملال آور بازرگانی میشدند که تقریبا همه آن را از بر بودند و بچههای فامیل، اشعار آن را همخوانی میکردند.
در آشپزخانه هم شور خاصی بر پا بود؛ مادر مثل همیشه به شست و شوی ظروف شام مشغول و با عجله بساط چای را قبراق میکرد که سر وقت، خود را برای تماشای تلویزیون به دیگر اعضای خانواده برساند. این اشاره حکایت از پرمخاطب بودن سریالی دارد که طی این شبها از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی پخش میشد.
ساختن یک اثر هنری برای مخاطبین عام، یکی از کارهای بسیار سخت محسوب میشود؛ چرا که اجابت مزاج همه افراد به طور کامل مقدور نیست و باید سطح متوسط جامعه برای ارائه یک اثر هنری مورد توجه قرار گیرد.
اینها همه را که گفتم، بنا بر داستان سرایی و تعریف از کارهای روزمره خانوادههای ایرانی نبود؛ بلکه حکایت از موجی بود که به خاطر تماشای سریالی از جنس مردم در تلویزیون در حال بازتاب و انعکاس در جامعه بود. سریالی که علی رغم موضوع صنفی خود، توانسته بود خود را در دل عموم مردم جا کند.
اما پس از اتمام این سریال، برخی از افراد به ظاهر «روشن فکر» از جمله آقای محمدرضا محقق، در خبرگزاری رسا با نوشتههایی که سعی داشتند آنها را در قالب نقد فیلم فرو کنند، در پی کمرنگ نشان دادن تأثیر این سریال در جامعه برآمدند که در این مقال ناچیز، به برخی از این موارد اشاره خواهم کرد.
با کمال تعجب، در خبرگزاری رسا مطلبی در نقد سریال موضوع بحث که همان سریال «پرده نشین» است، از یکی از دوستان منتشر شده بود که من را به تعجب واداشت که بر سریال پرده نشین نقدی نوشته بود که «در این به اصطلاح سریال تلویزیونی، شاهد مشتی آدم بد و خوب و نیمه بد و نیمه خوب و خنثی و کاریکاتور و معلق میان زمین و هوا هستیم که هی راه میروند و هی حرف میزنند و هی ادای آدمهای خوب و بد را در میآورند.»
حال در این جا این سوال مطرح است که منظور شما از این کلام چیست؟ یعنی قرار است که این فیلم همه افراد بد باشند تا شما به مراد دل خود برسید؟ یا اینکه باید راه بروند و ادای روشنفکران را در بیاورند تا شما راضی و خوشنود شوید؟
دوستان منتقد باید منصفانه با این مسأله برخورد کنند که این سریال برای پخش در سیما تولید شده و انتظار نداشته باشند که انتظارات مخاطبین خاص را به طور کامل برآورده کند؛ چرا که این سریال برای مخاطبین عامی تولید شده که به نظر حقیر یک سر و گردن بالاتر از سریالهای متداول سیما بود.
اما به لحاظ محتوایی باید گفت که بدون شک بعد از پیروزی انقلاب، این سریال یکی از سریالهایی است که به صورت تخصصی درباره حوزه و روحانیت ورود کرده است و حقا و انصافا در زمینه انتقال مفاهیم مورد نظر که همان آشنا کردن مردم با زندگی طلاب و فضای حوزه بود، موفق ظاهر شد.
البته این نکته حائز اهمیت است این سریال اولین قدم در این وادی حساسیت زا است که مسلما بدون غلط نمیتواند باشد؛ اما نقد منصفانه باید بدون هیچ گونه جهت گیری شخصی و صرفا برای آسیب شناسی یک اثر هنری به کار برده شود و الا مقایسه سریالهای ایرانی با سریالهای هالیوودی امری کاملا اشتباه و خنده آور است.
البته این مطلب نشان از تفکر آرمان گرایانه افراطی این افراد در نقد فیلم دارد که انتظار دارند سریال پرده نشین مانند سریالهای سیاه قرون وسطایی، که کلیسا را به تصویر میکشد، با حوزههای علمیه نیز چنین رفتاری صورت گیرد!
جناب آقای به ظاهر منتقد، شما ظاهرا آقای شعیبی با سابقه نه چندان طولانیش در عرصه کارگردانی را با اسپیلبرگ و جان فورد و... اشتباه گرفتهاید. کار کردن در فضای رسانه آن هم درباره روحانیت با آن همه حساسیتهای گوناگون مسأله پیش پا افتادهای نیست که شما با چسباندن چند وصله ناجور از قبیل دیالوگهای شعاری و... در صدد پایین آوردن سطح هنری یک اثری تلویزیونی باشید.
اما در پایان متذکر میشوم که نقد و آسیب شناسی فیلم، یکی از راههای تعالی سینما و تلویزیون است که درک مخاطب و سطح توقعات وی را از یک اثر هنری ارتقا میبخشد. اما فیلم دیدن برای ارائه نظریههای سینمایی لازم هست، ولی کافی نیست و صرف اینکه یک اثر هنری با سلیقه افراد جور نباشد، نباید به آن انگ شعارزدگی و سیاسی بودن محتوا را چسباند.
احمد آشنا
830/703/ر