ویژه نامه اینترنتی «دیپلماسی فطرت» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «دیپلماسی فطرت» شامل بخشهای مختلفی همچون مقالات، چندرسانهای و سایر مقالات در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به «نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی»، «مفاهیم کلیدی پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا»، «مفتخرم پیام رهبر ایران را به گوش جوانان غرب برسانم»، « (پردهی جهل) جوانان اروپا و آمریکا و (دیپلماسی فطرت)»، «خط شکنی رهبر انقلاب درمقابله با تروریسم رسانهای»، «پیامی برای شکستن محور تروریسم»، «وضعیت ویژه مغرب زمین»، «پروژه توانمندسازی نسل جوان در مقابل اسلامهراسی»، «تحلیل چرایی نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی»، «اسلام را چگونه به جوانان غربی معرفی کنیم؟»، «سه عامل پشت پردهی اسلامهراسی» و «اسلام، دین صلح و بلوک قدرت بینالمللی» اشاره کرد.
گفتنی است، تمام مقالات این ویژه نامه با کیفیت عالی و به چهار زبان انگلیسی، عربی، فرانسوی و آلمانی قابل دریافت است.
نامه صادقانه رهبر انقلاب به جوانان غربی
در ذیل این مقاله می خوانیم: رهبر حکیم و فرزانه انقلاب که همواره هوشمندانه با تدابیر خود نظام مقدس جمهوری اسلامی را پیش برده و از ورطههای مختلف سیاسی و اقتصادی نجات دادهاند، در روزهای اخیر با ارسال نامهای به جوانان اروپا و آمریکا فطرت پاک آنان را مخاطب قرار داده و با آنها سخن گفتهاند.
در این نامه با خطاب به جوانان از آنها خواسته شده که عملکرد سیاستمداران خود را مورد ارزیابی قرار داده و نه تنها از آنها سوال شود بلکه از خودمان نیز در مسائل مختلف سوالاتی صورت پذیرد.
باید توجه داشت که امروز دنیای غرب دچار یک کذبگویی وسیع شده و با تبلیغات وسیع و گسترده و در قالب فیلمهای مستند و سینمایی به آن کذبها و رفتارهای غیر انسانی دامن زده میشود و آنچنان بر طبل آن دروغگوییها نواخته میگردد که همه به عنوان سخن صحیح برداشت مینمایند ولی پس از چندی کذب مطالب بر همگان معلوم و مشخص و دنیای کنونی را دچار سردگمی مینماید.
نمونههای بارز این برخوردها را میتوان در لشگرکشیهای متعدد غربیها و برخوردهای غیرعاقلانه با مخالفان دولت سوریه و ... به صورت نمایان مشاهده کرد. در جهانی پر از کذب کنونی، رهبر فرزانه انقلاب با نامهای به جوانان اروپا و آمریکا با آنان به صورت صادقانه و بیپرده سخن گفته و مسائل مهم دینی و سیاسی را مطرح فرمودهاند.
این نامه میتواند بازتاب فراوانی را در سالهای آینده بر معادلات جهانی داشته باشد و حتی حرکت جهانی را متحول نماید ولی دولتمردان کشور نیز باید سیاستهای خارجی خود را بر اساس این نامه تنظیم و اجرا نمایند تا در جامعه جهانی از سوی جمهوری اسلامی ایران یک ندا به گوش جهان برسد.
اگر پس از این نامه جوانان اروپا و آمریکا شاهد برخوردهای چندگانه از سوی مسئولان نظام باشند، باز هم یک سردگمی را ایجاد خواهد کرد.
نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند. سیّدعلی خامنهای.
مفاهیم کلیدی پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا
سیاستمداران غربی، اسلامهراسی، استعمار غرب، برنامه قدرتهای بزرگ، تروریسم، قرآن، زندگی پیامبر اسلام و تمدن اسلامی از جمله مفاهیم کلیدی پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا بود که در ادامه، برگزیده بیانات مقام معظم رهبری درباره این مفاهیم کلیدی میآید.
سیاستمداران غربی
مجموعهی سیاستمداران غربی متأسفانه - یعنی همان مجموعهی مؤثر که بیشتر هم تحت تأثیر صهیونیستها هستند - شده کارشان این: گمراه کردن افکار عمومی، دروغپردازی کردن، شعارهای دروغین ساختن. ما میخواهیم از این رؤسای کشورها؛ این قدر دروغ نگویند. این دولتهای غربی، دولت آمریکا، دولت انگلیس، بعضی دیگر از دولتهای اروپائی، این قدر افکار عمومی دنیا را گمراه نکنند. 1388/09/15
اسلامهراسی
امروز یکی از کارهای اساسی و مهمی که در شرکتهای هنری معروف دنیا مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از ترساندن مردم از اسلام. چرا؟ اگر اسلام منافع جهانخواران را تهدید نکرده بود، در مقابل آن، این واکنشها نشان داده نمیشد. این که میبینید گروههایی را به نام اسلام و به نام حکومت اسلامی میسازند، میتراشند، مسلّح میکنند، پشتیبانی میکنند، به جان انسانها میاندازند و کشورها را بهوسیلهی آنها ناامن میکنند، این نشاندهندهی نفوذ پیام اسلام است. از اسلام حقیقی میترسند. 1393/08/26
استعمار غرب
کشورهای زیادی با ملتهای بسیار انبوهی در شرق و غرب عالم- در آفریقا، در آسیا- به واسطهی دانش کشورهای غربی سرکوب شدند؛ به استعمار کشیده شدند؛ نسلهای انسانی به اسارت گرفته شدند. سیاهان امروز آمریکا، فرزندان همان مستمندانی هستند که به وسیلهی استعمارگران غربی از کشورهای آفریقایی به اسارت گرفته شدند؛ از میان خانه و زندگی و مزرعه و زیستگاه خودشان اینها را مثل حیوانات صید کردند و به کار سخت گماشتند و آواره کردند. این کار در سرتاسر دنیا، در شبه قارهی هند، در منتهاالیه آسیا، در دورانهای سیاه هم اتفاق افتاد. با علم خود، با دانشی که به دست آورده بودند و موهبت الهی بود، بندگان خدا و خلق خدا را به ذلت کشیدند؛ به ستم دچار کردند؛ زندگیهای آنها را برای دورانهای طولانی تباه کردند.
بعد هم از همین دانشهایی که در اختیار گرفتند با بالا رفتن از پلکان علم، بمب اتم ساخته شد؛ سلاحهای شیمیائی ساخته شد؛ نسلهایی نابود شدند؛ انسانهایی به ماتم عزیزان خود نشستند؛ و دنیا آن چیزی شد که شما در جغرافیای سیاسی عالم مشاهده میکنید: تقسیم عالم به دو جناح زورگو و زورپذیر؛ ستمگر و ستمپذیر؛ آن هم با فاصلهی بسیار زیاد. 1388/01/26
برنامه قدرتهای بزرگ
سیاست قدرتهای مداخلهگر در همهی کشورها ایجاد ناامنی است؛ ناامنی سیاسی، ناامنی اخلاقی و فرهنگی. این سیاستی است که امروز و از دیرباز از سوی قدرتهای متجاوز و مداخلهگر در همه جای دنیا اعمال میشود. آنها چه بخواهند، چه نخواهند، وجودشان و حضورشان موجب ناامنی است. شما ببینید امروز کجاست که نیروهای مداخلهگر و فضولِ قدرتهای بزرگ حضور دارند و آنجا ناامنی نیست؟ هرجا که امتداد نفوذ قدرتهای مداخلهگر جهانی است، در کشورهای گوناگون عالم، نشانههای ناامنی مدنی و فرهنگی و اخلاقی و عدم آرامش عمومی در آنجاها محسوس است. 1383/07/15
تروریسم
هرکس که در گوشهای از دنیا؛ در شهری، در روستایی، در خیابانی، در هرجایی بمبگذاری کند و مردم بیپناه، مردم بیگناه، زن و مرد و غیر نظامیان را از بین ببرد، تروریست است. ما از چنین کسانی هرگز حمایت نکردهایم و نمیکنیم. 1372/01/04
قرآن
مشکلات هر جامعهای با قرآن حل خواهد شد. با معارف قرآنی، مشکلات حل میشود. قرآن راهحل معضلات زندگی بشر را به فرزندان آدم هدیه میکند؛ این وعدهی قرآنی است و تجربهی دوران اسلام هم این را نشان داده. 1391/04/31
زندگی پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآله)
پیامبر اسلام رفتارش با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم، همیشه بشاش بود. تنها که میشد، آن وقت غمها و حزنها و همومی که داشت، آنجا ظاهر میشد. هموم و غمهای خودش را در چهرهی خودش جلو مردم آشکار نمیکرد. بشاش بود. به همه سلام میکرد. اگر کسی او را آزرده میکرد، در چهرهاش آزردگی دیده میشد؛ اما زبان به شکوه باز نمیکرد. اجازه نمیداد در حضور او به کسی دشنام دهند و از کسی بدگویی کنند. خود او هم به هیچکس دشنام نمیداد و از کسی بدگویی نمیکرد. کودکان را مورد ملاطفت قرار میداد؛ با زنان مهربانی میکرد؛ با ضعفا کمال خوشرفتاری را داشت. 1379/02/23
تمدن اسلامی
کتاب «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری»، نوشتهی «آدام متز»، نشان میدهد که تمام محیط اسلامی، اصلا بازار علم دنیاست. 1370/11/15
قرن چهارم هجری، قرن شکوفایی علم و فلسفه در دنیای اسلام است؛ قرن ابنسینا؛ قرن فارابی؛ قرن رازی؛ قرن حکمای بزرگ الهی؛ قرن شخصیتهایی که بعضی از آثار علمی آنها دنیا را تا همین روزهایی که من و شما زندگی میکنیم، هنوز در تسخیر خود دارد. 1379/12/09
مفتخرم پیام رهبر ایران را به گوش جوانان غرب برسانم
در این مقاله آمده است: پرفسور کوین برت، تحلیلگر و پژوهشگر آمریکایی پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پایگاه خبری وترنز تودی منتشر کرد و مقدمه زیر را برای آن نوشت:
امروز مفتخرم به اینکه پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، سید علی خامنهای را برای جوانان غربی منتشر کنم که از جوانان غربی خواسته است تسلیم شرطیسازیهای اسلامهراسانه جوامعشان نشوند، بلکه به جای آن مستقل فکر کنند. شاید برای برخی از خوانندگان اینکه یک رهبر اسلامی خواستار تفکر آزاد است، جای تعجب داشته باشد. در غرب، معمولاً چنین تصور میشود که آزاداندیشان با مذهب مخالفند. دکترین امروزه غرب بر این باور است که مذهب و تفکر آزاد همواره در تقابل با یکدیگر قرار دارند. این دیدگاه اکنون بر مدارس و دانشگاههای ما سایه افکنده است و در آنجا، از افرادی مانند گالیله، ولتر و داروین به خاطر ستیز با سانسورگری کلیسا قهرمانسازی میشود.
اما این دیدگاه به دو دلیل محدود و گمراهکننده است:
اول این که، تاریخ واقعی رابطه بین علم و مذهب در غرب کاملاً با افسانه «تقابل آتهئیستهای(خداناباوران) آزاداندیش قهرمان با بنیادگراهای جزماندیش» متفاوت است. در واقع، اکثر متفکران بزرگ غرب، افرادی بسیار مذهبی بودند که تفکراتشان را هم از مذهب الهام گرفتند. علم غرب را اصولاً مسیحیهایی پیریزی کردند که میخواستند خدا را از طریق فهم خلقت او بهتر بشناسند. (خود این مسیحیها هم تا اندازه زیادی یافتههایشان را بر بناهایی استوار میکردند که مسلمانها تا اندازه زیادی ساخته بودند، آنها پیشرفتهایی در ریاضیات مانند اختراع جبر کرده بودند که علم مدرن را امکانپذیر میکرد.)
دوم این که، همان تقابل محدودی که بین علم و مذهب در غرب وجود داشت، هیچ قرینه حتی کمی مشابه در هیچ جای دیگر نداشت و این موضوع در جهان اسلام کمتر از هر جای دیگر بود. مسلمانان در طول تاریخ مخالفتهای اندکی با اکتشافات علمی یا مطالعات علمی داشتهاند. نظریه خورشید مرکزی؟ از دید اسلام مشکلی ندارد. نظریه تکامل؟ بحثها در این مورد متناقض هستند (همانطور که شواهد مربوط به خود تکامل چنین است) اما مسلمانان، مخالفان بیاندیشه این خط سیر از تحقیقات نیستند. نظریه کوانتوم؟ مطمئناً اثباتی بر نظریه توحید الهی یا حتی وحدت وجودی است.
بحث دیگری که وجود دارد اطلاعات ماورای کیهانی است، که برخی معتقدند موضوع آن از انسانها پنهان نگاه داشته میشود تا افراد مذهبی شوکه نشوند. در واقع، تعداد اندکی از مسلمانان با شنیدن این خبر که علاوه بر فرشتگان و جن گونههای دیگری از انسانها هم از زمین دیدن میکنند، متعجب خواهند شد. قرآن، خداوند را «ربالعالمین» به معنی خدای جهانها معرفی میکند که در آن عبارت «جهان» به صورت جمع درآمده است.
غربیهایی که قادر باشند پیششرطهای ذهنیشان را کنار بگذارند، حبابهای ذهنی ناشی از تبلیغات را بشکنند و به اسلام با ذهن «سفید» بنگرند (و بعد از هوش خود یا عقل استفاده کنند) احتمال دارد از دیدن میزان تفاوت حقیقت با تصویرهای رقتانگیزی که رسانهها بیست و چهار ساعت شبانهروز در طول سال به خورد ما داده میشود، حیرتزده شوند.
این پیام رهبر معظم ایران به جوانان غربی است. لطفا آن را به هر جوانی که میشناسید، برسانید.
پروژه توانمندسازی نسل جوان در مقابل اسلامهراسی
در مقاله دیگری از این ویژه نامه مطالبی درباره نامه رهبر انقلاب و پروژه توانمندسازی نسل جوان در مقابل اسلامهراسی مطرح شده که به این شرح است:
تبیین پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا
پیام رهبران بزرگ، ترجمان ضرورتهای یک مقطع تاریخی مهم است که در آن شکل می گیرند. به عنوان نمونه اکنون است که ما می توانیم بسترهای تاریخی و شرایطی پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) را به آقای گورباچف بفهمیم و تفسیر کنیم، و متوجه شویم که حضرت امام (ره) چه هوشیارانه آن مقطع بسیار مهم در سیاست بینالملل را شناختند و به تحلیل آن پرداختند. رخدادهای اخیر در فرانسه و تحولات بینالملل و پروژهی اسلامهراسی بهویژه در دو دههی گذشته؛ باعث می شود که نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا، پیامی محوری و بنیادین دانسته شود. شناخت پارادیم زمانی این پیام و بسترهای علتی آن، کلیدی مهم برای فهم هر چه بهتر آن میباشد و قطعا با گذشت هر چه بیشتر زمان ابعاد مختلف آن نیز هر چه بیشتر شناخته میشود.
مخاطبشناسی رهبر معظم انقلاب نیز از جمله نکات حایز اهمیت در این پیام است که آن را به طیف نوینی از پیامهای تاریخی مبدل میسازد. به عبارت دیگر، زمانی ما میتوانیم به اهمیت این پیام پی ببریم که شناخت درستی از برهه بسیار مهم تاریخی صدور آن داشته باشیم. این نوشتار کنکاشی در خصوص دلایل صدور این نامه تاریخی، بسترها و پیامدهای آن می باشد. ایده نوشتار حاضر این است که رهبر معظم انقلاب با درکی مناسب از پارادیمهای نظام جهانی، بهترین مخاطبان را انتخاب کرده و با ساز و کاری مناسب راه تفکر را در خصوص نظم ناعادلانه جهانی برای جوانان اروپایی و آمریکایی گشودهاند. ایشان به شکل موعظه حسنه اسلامی که الگوی زیبای قرآنی است از اینان میخواهد خود به اختیار به مطالعه اسلام و شناخت مولفههای ارزشمند این دین مبین بپردازند، از حاشیهها و اسلامسازیهای دروغین اجتناب کنند و حتی خودشان را هم مورد تاکید قرار میدهند که در صدد نمیباشند الگوی خاصی را به این دسته از جوانان که آینده اروپا و آمریکا در دست آنان است، تحمیل کنند.
دعوت مخاطبین به توانمند سازی از طریق شناخت مستقیم اسلام
رهبر معظم انقلاب در نامه خویش مخاطبین خاصی را مطرح میکند، دولتها را مورد خطاب قرار نمیدهد و تلاششان این است که از طریق مخاطب قرار دادن ملتها راه را برای فهم بهتر و شفافتر از اسلام هموار کنند. مخاطبین ایشان جوانان در اروپا و آمریکا هستند که به دور از سیاهنماییهای پروپاگاندایی غرب، بهتر است خود مستقیم به شناخت اسلام اصیل دست بزنند و اینکه اینانند که آینده اروپا و آمریکا را به دست خواهند گرفت و هندسه قدرت را در این کشورها را ترسیم خواهند کرد. این انتخاب ظریف مخاطبین نشان دهنده این است که نباید دولتها اساس ترسیم قدرت باشند و این ملتها هستند که میتوانند بدون آلوده شدن به قدرت سهم مناسبی را در تغییر معادلات جهانی داشته باشند. به ویژه جوانان در این کشورها که اساسیترین نقش را ایفا میکنند.
ترسیم واقعیات اسلام: واقعیات اسلام به واسطه نیات شوم برخی از قدرتها و نادانی و جهالت عده قلیلی از مسلمانان منحرف نهفته مانده است. قدرتهای بزرگ متاسفانه به منظور حفظ وضع موجود در نظام بین الملل می کوشند، عملکرد عده قلیلی از مسلمانان را که شاید در خیلی از جاها دست پرورده خودشان باشند به نام کل اسلام رقم بزنند و به این ترتیب چهره نامطلوبی از اسلام ارایه کنند، اسلام خشونت، اسلام جنگ طلب، اسلام تروریسم، اسلام ضد زن، اسلام ارتجاعی و داعشی، اسلام وهابیگری و سلفی. اما واقعیت این نیست، اینها هیچکدام اسلام نیستند، اسلام دین تعقل و تفکر، دین عدالت و صلح، دین ضد خشونت و دین عفو و رحمت و مهربانی است ولی در دفاع از هویت خود هم سخت و جدی است. هم درون جامعه اسلامی در مجموعه جهان اسلام برخی حرکتهای رادیکال خشونت طلب وجود دارد و هم اینکه برخی قدرتها عامدانه به منظور حفظ موقعیت خود و مبارزه با رشد و توسعه قدرتی جهان اسلام سعی دارند عامدانه چهره اسلام را واژگونه جلوه دهند. و مخاطبین این نامه که جوانان اروپایی و آمریکایی هستند باید با هوش و ذکاوت این مهم را دریابند و تحت تاثیر قرار نگیرند.
برای فهم این فرآیند، رهبر معظم انقلاب اشارهای به فرآیندهای تاریخی و هویت ساز در دنیای غرب داشته اند که بدون آنها فهم تاویلی و تفسیری شرایط فعلی ناممکن است. باید که غرب و اسلام ستیزی را در بستر تاریخی آن شناخت و این مقدمه خوبی برای فهم اسلام راستین از اسلام رادیکال و خود ساخته دنیای غرب یا همان اسلام داعشی و طالبانی است.
تبیین نظام جهانی و نظم جهانی در بستر هویتساز غرب استعماری
رهبر معظم انقلاب، تاکید ویژهای بر شناخت نظام جهانی و نظم حاکم بر سیاست بینالملل داشته اند. ایشان میخواهند که جوانان اروپا و آمریکا به ساختارهای نظم و نظام جهانی با تدبر و تعمق هر چه بیشتری فکر کنند و ببینند که این هندسه چگونه ترسیم شده است. در شناخت این ساختار ایشان تاکید بسیار زیادی بر تاریخ و هویت قدرتمندان فعلی دارند و دعوت میکنند که حتما این هویت تاریخی به خوبی شناخته و معرفی شود. رهبر معظم انقلاب خیلی به اشاره سخن گفته اند و عمدتا به تاریخ نیروهای استعمارگر بر ارایه نگاه منفی از «دیگر» برای هویتسازی دروغین این نیروها سخن راندهاند. استعمارگران در تاریخ خود سخت کوشیده اند که فرهنگها و ملتها را تحقیر کنند و با سیاهنمایی دروغین خود را برتر نشان دهند.
تاریخ غرب؛ در تاریخ استعمار قطعا یکی از سیاهترین و شومترین کارنامهها، بردهداری است که هیچ راه گریزی از آن ندارند، استعمار به سودای مرکانتالیزم و به یمن صنعت کشتیرانی به ماورای بحار رفت، نیروی کار ارزان، مواد خام و بازار فروش، ساز و کارهای فربهساز نظام استعماری قلمداد میشود. اما در این راستا، برای کسب سود مادی هر چه بیشتر و سوادگری فزونتر، استعمار به نیروی کار ارزان در درون مستعمرات اکتفا نکرد و با ترویج اندیشههای نژاد پرستانه و مادون نشان دادن رنگین پوستان به بردهداری روی آورد. بردهداری باعث شد که مستعمرات هزینههای زیاد انسانی را در راه پیشبرد اهداف کشورهای متروپل استعماری داشته باشند. اما از این راه نامشروع و ضد بشری، کشورهای استعماری ثروتهای زیادی را غارت کردند و به این وسیله کشورهای خود را آباد کردند.
اگر استعمار مدعی پیشرفت مستعمرات باشد و دهها دلیل و سند مثبت برای خود بسازد هرگز نمیتواند این مستندترین سند رسوایی خود را انکار کند. در واقع همین اندیشههای استعماری، ضد بشری و نژادپرستانه بودند که راه را برای فاشیستهای اروپایی باز نمود که جنگهای جهانی را در قرن بیستم به راه بیندازند و هزینههای مالی و انسانی هنگفتی را به مردم دنیا تحمیل کنند. استعمار پیر و فرتوت پس از پایان جنگ دوم جهانی هنوز سودای آن را داشت که راه قدیم را به سبکهای کهنه ادامه دهد اما دیری نپایید که متوجه شد آن راه کلاسیک برای کسب نیروی کار ارزان، مواد خام و بازار فروش ادامه دادنی نیست، نظام نوین جهانی پس از جنگ دوم جهانی به راهکارهای جدیدی برای حفظ نظم ناعادلانه بینالمللی در عرصه سیاست نیازمند بود. آگاهی مردم دنیا، اگر چه به تعبیر نامه رهبر معظم انقلاب دیر، اما به شدت افزایش یافته بود، دیگر سیاستهای منفی قومگرایانه و نژادپرستانه کشورهای متروپل استعماری خریداری نداشت و عمدتا اکثر قریب به اتفاق ملتها به دروغ بودن این روایتهای غلط از انسان و بشریت پی برده بودند.
لزوم شناخت استعمار نو جهت تاویل استمرار نظم ناعادلانه جهانی در دوران معاصر
اما نکته ظریف تاریخی این بود که قدرتهای استعماری که از در بیرون رفته بودند، بار دیگر از پنچره وارد شدند. آنان برای نگهداشت نظم نظام جهانی پرداخته خود، ساز و کارهای نوینی را تعبیه دیدند و این گونه بود که استعمار نو شکل گرفت. استعمار نو با همان مولفه های قدیم اما به شکل جدیدی همان راه را ادامه داد. این شکل جدید، به شکل مستقیم عمل کرده است، کشورهای قدرتمند سعی می کنند خیلی حضور مستمر و فیزیکی در خاک کشورهای آسیایی و آفریقایی نداشته باشند ولی به شکل نرمافزارانه باز همان قصه سه مولفه بازار فروش، تهیه مواد خام و نیروی کار ارزان ادامه دارد که داستان نفت در امروزین سیاست و اقتصاد بین الملل نمونه خوبی است که خیلی نمی خواهیم به جزئیات آن بپردازیم.
بعد از پایان جنگ دوم جهانی تا زمان پایان جنگ سرد در دهه نود میلادی قرن بیستم، کشورهای استعمار نو به رهبری ایالات متحده آمریکا، ساختار ناعادلانه ای را در نظام جهانی پی ریزی کرده اند که شاهد هستیم هر روزه در این نظام بینالمللی، فقرا فقیرتر و ثروتمندان ثروتمندتر میشوند. برای حفظ این نظام ناعادلانه بینالمللی در سیاست جهانی کشورهای عمدتا غربی هم به جنگ سرد کمونیستهای جهانی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی رفتند که آنها نیز به نوبه خود مشکلات زیادی را برای مردم جهان ایجاد کرده بودند، هم به ستیز ناسیونالیسم جهان سومی رفتند که به ویژه در سیاست کشورهای آسیایی و آفریقایی در مواقع گوناگونی علیه کشورهای قدرتمند قد علم می کرد.
فرجام سخن؛ پیامدهای نامه مهم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا
جهان اسلام از زاویه ای آینده پژوهانه و مبتنی بر پتانسیل های موجود در آن، توان و ظرفیت ایفای نقش در سناریوهای آینده نظام بین الملل را داراست. نظام مطلوب از دیدگاه مجموعه جهان اسلام چند قطبی است و کشورهای اسلامی در صورت پایبندی به ساختار های فرهنگی و تمدنی اسلام، می توانند از این ظرفیت بهره ببرند. تاثیر گذاری نیروهای مختلف در درون جهان اسلام نشان دهنده این وضعیت است است که اراده موجود درون تمدنی به سمت ایفای نقشی جهانی روز به روز افزونتر می شود. قدرت یابی کشورهای اسلامی در قیاس با گذشته بیشتر شده و زمینه های پیشرفت نیز در دسترس تر است. متأثر از انقلاب اطلاعات و فناوری های ارتباطی چرخش قدرت در میان قطب های مختلف جهان سیال بوده و مسلمانان نیز از ظرفیت های مهمی در این زمینه برخوردارند.
پس از انقلاب اسلامی ایران، تقابل های فرهنگی و تفاوت های تمدنی جهان اسلام با نظم های مستقر قبلی در نظام سیاست بین الملل ، همواره مسبب رویکرد انتقادی این مجموعه نسبت به نظام های قبلی بوده است؛ لذا این نگرش وجود دارد که اسلام با رویه ای انتقادی به نظام آینده در زیرمجموعه ی هیچ یک از اقطاب جهانی واقع نشده، بلکه خود به عنوان یک قطب مهم فرهنگی- تمدنی به نقش مهمی دست یابد. مؤلفه های جمعیت، منابع طبیعی (ژئواکونومیک نفت)، ایدئولوژی، موقعیت استراتژیک و نظامی، گسترده سرزمینی، ژئوپلیتیک، فرهنگ و ... نیز از جمله توانایی ها و ابزار هایی است که دنیای اسلام برای کسب جایگاه بین المللی برای ایفای نقش یک قطب جهانی در نظم بین الملل آینده را داراست.
ویژه نامه اینترنتی «دیپلماسی فطرت» در راستای تحلیل نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/پ202/ف