کار شهید باکری در عملیات خیبر تداعی کننده شب عاشورا بود

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمد رمضانی فرزند علی سال 1345 در پارس آباد به دنیا آمد و از سال 1373 دروس حوزوی را در حوزه علمیه قم آغاز کرد؛ رمضانی سال 1362 در دو مرحله اعزام مدت چهار ماه و نیم در جبهه های حق علیه باطل حضور داشته و هم اکنون در مدرسه دین و دانش قم مشغول تدریس می‌باشد.

همچنین چند خاطره کوتاه از حجت الاسلام رمضانی تقدیم خوانندگان رسا می‌شود:

فلانی صداتو نمی شنوم!

روز جمعه بود با ماشین آیفا برای شرکت در نماز جمعه حرکت کردیم. در وسط راه احساس کردم ماشین از جاده منحرف می شود به دوست طلبه‌ام انصار سعادتی گفتم که خودت را برای پرت کردن از ماشین آماده کن ماشین که کج شد خودت را پایین بینداز؛ ماشین چپ کرد و زود پریدم پایین، به خودم که آمدم دیدم همه بچه‌ها زیر ماشین مانده اند، بچه های تخریب زود رسیدند و ماشین را به حالت اولیه برگرداندیم.

به جز من همه زیر ماشین مانده‌ بودند؛ یکی از بسیجی ها را که خیلی شوخ طبع بود دیدم و به شوخی گفتم: فلانی صداتو نمی شنیدم! جواب داد: به کسی نگو میله افتاده بود روی گلویم و نمی توانستم فریاد بزنم.

معراج الشهداء

حضور ما در منطقه هم زمان بود با آغاز عملیات خیبر که خاطره‌ تلخی نیز به دنبال داشت.

جثه کوچکی داشتم با پیشنهاد دوستان به گروه تعاون رفتم و آنجا مشغول شدم، مسؤول تدارکات بودم اما بعد از مدتی به معراج شهداء منتقل شدم؛ خبر شهادت دوستان خیلی ناراحتم کرد.

عملیات شهادت

شهید مهدی باکری قبل از آغاز عملیات هم هی بسیجی‌ها را جهت سخنرانی در منطقه جفیر جمع می کرد و با رزمندگان اتمام حجت کرد؛ برنامه آن روز تداعی کننده شب عاشورای امام حسین و یاران باوفایش بود.

شهید باکری گفت: مأموریت ما عملیات شهادت است هر کس آماده است بسم الله و هر کس میل شرکت در عملیات ندارد هیچ مؤاخذه‌ای نیست./978/ت303/ف