سخنرانی ظریف در اجلاس شورای حقوق بشر
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از وزارت امور خارجه، محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در بیست و هشتمین اجلاس شورای حقوق بشر به سخنرانی پرداخت که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای رئیس
زمانی که پایه گذاران سازمان ملل متحد این سازمان را با هدف نجات نسل های آتی از بلیه جنگ بنا نهادند و باور خود به حقوق بنیادین بشر را مورد تأکید قرار دادند، به خوبی بر این امر واقف بودند که این اهداف عالیه تنها از طریق تجمیع تلاشها، وحدت قوا و مردود دانستن زور و اجبار قابل تحقق است؛ آنها این فهم عالمانه را در مفاد مختلف منشور گنجاندند. منطوق این فهم عالمانه چیزی نبود جز همان "تعهد به همکاری" در مواجه با کلیه مسایل مورد نگرانی، از اتخاذ «تدابیر جمعی مؤثر برای پیشگیری و مقابله با تهدیدها علیه صلح» گرفته تا حصول «همکاری بینالمللی در جهت ارتقای و ترغیب به رعایت حقوق بشر».
به رغم دستاوردهای قابل توجه ملل متحد، پارادایم کهنه منزوی سازی، خود را بر سازمان تحمیل نموده و گرایش به سیاسی کاری را جایگزین تعهد به همکاری نموده است. تأثیر مخرب این روند، بیش از همه در حوزه حقوق بشر نمایان شده است؛ وسوسه شدید برای اینکه همه چیز را تابع ملاحظات سیاسی نمایند، تأثیر پایای خود را بر نهادها، روندها و حتی مفاهیم و اصول گذاشته و منجر به بروز نوعی عدم توازن حاد در تفسیر، اجرا و رعایت حقوق بشر گردیده است.
غلبه سیاسی کاری، معیارهای دوگانه و برخوردهای گزینشی در کمیسیون حقوق بشر سابق و آئینهای ویژه آن مورد اذعان جهانی بوده است، البته به دلایل مختلف و در موقعیتهای متفاوت توسط کشورهای مختلف و با انگیزههای سیاسی متنوع. برخورد گزینشی و دوگانه هنگامی که اصول و مفاهیم را آلوده میکنند، آثار بس مخربتری بر جای میگذارند؛ برای نمونه، اصل آزادی بیان را در نظر بگیرید. در حالی که نژادپرستی و یهودی ستیزی به درستی محکوم و حتی جرم انگاری میشود، موارد گسترده اسلام هراسی و توهین های آشکار نسبت به ارزش ها، باور و مقدسات شهروندان مسلمان بسیاری از جوامع، نه تنها مورد اغماض قرار می گیرد، بلکه حتی به طور علنی به عنوان تجلی آزادی بیان مقدس شمرده می شوند و همه ما نتیجه فاجعه بار چنین رویکردی را شاهد هستیم.
در کنار اتخاذ اقدامات عاجل و ضروری برای تقبیح و محکوم کردن هرگونه خشونت فیزیکی یا کلامی لازم است تا همه ما در چیستی و چرایی این پدیدهها تأمل کنیم: به چه عللی تعداد کثیری از افراد و گروههایی که به ایدئولوژیهای افراطی گرویده و مرتکب اقدامات تروریستی سبعانه در اروپا و در مقیاس بسیار گسترده در سوریه و عراق شدهاند، شهروندان نسل دومی پرورش یافته در «دموکراسیهای غربی» هستند؟ اینکه تروریستهای داعش در هنگام سر بریدن شهروندان بیگناه با لهجه اصیل زبانهای اروپایی صحبت میکنند، بسیار دلهره آور است. میزبان بالای عضوگیری تروریستها در جوامع غربی حاکی از نوعی ناکامی گسترده میباشد که منجر به حاشیه راندن افراد و گروههای متولد یافته و پرورش یافته در «دموکراسی های غربی» و از خود بیگانه شدن و محروم سازی اجتماعی آنها شده است.
سؤال دیگری نیز در این رابطه باید طرح و پاسخ داده شود. چگونه است که این سازمان های کشتارجمعی در خاورمیانه و شمال آفریقا نضج گرفتند؟ یک پاسخ که به طور مستقیم به چالش های مرتبط با تلاشهای جهانی برای ارتقا و حفظ حقوق بشر بر میگردد، شایسته توجه است؛ از این منظر، این گروه ها شکل گیری و رشد خود را مدیون سیاست های راهبردی و امنیتی کوته بینانه برخی بازیگران منطقه ای و جهانی که تحت نام و بهانه حقوق بشر، تعقیب شده اند، می باشند. توجه داشته باشید: گروه به اصطلاح اسلامی امروز - که از قضا نه اسلامی است و نه دولت - متشکل از افرادی است که تا چند سال قبل به اصطلاح رزمندگان راه آزادی لقب داشتند. در واقع حقوق بشر پوششی بود برای نوعی مهندسی گسترده اجتماعی سیاسی و راهبردی با هدف تغییرات اساسی در منطقه و تضعیف دولت هایی که دوست به شمار نمیآمدند.
راه حل برون رفت از این وضعیت عذاب آور چندوجهی است؛ مهمترین و فوریترین وجه آن، در سطح معنایی است. به عبارت دیگر، ایده ها، نظرات و رویکردهای ما بیشترین اهمیت را دارند.
ما باید، ذهنیت انزواسازی متعلق به دوران جنگ سرد را ترک کنیم و صادقانه این اصل که همه انسان ها برابرند را باور کنیم. همچنین، باید بپذیریم که همه حقهای بشری شایسته ارتقا و احترام به شیوهای متوازن هستند.
باید بدانیم که در دنیای جهانی شده رویکردهای حذفی منتج به بروز وضعیت های مخرب می گردد. باور واقعی به سرنوشت مشترک بشریت اولین گام در این رابطه بشمار می آید.
بنابراین، باید دست به دست یکدیگر دهیم تا با اسلام هراسی و سایر اشکال افراطی گرایی مقابله نماییم. من قویا معتقدم که علیرغم همه چالشهای موجود، سازمان ملل متحد مناسبترین تشکیلات جهانی دارای ظرفیت برای تولید فکر، سازوکارها و فضای لازم جهت اجماعسازی میباشد. مشارکت ایران در این تلاش جمعی - که توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز مورد تأیید قرار گرفتهاند؛ یعنی برنامه جهانی گفتگوی بین تمدنها (قطعنامه 6/56) و جهانی عاری از خشونت و افراطی گری (قطعنامه 127/68) مؤید عزم جمعی ما برای حرکت در مسیر پارادایم جذبی، برابری و همکاری میباشد.
در سطح سیاسی، استفاده از حقوق بشر به عنوان ابزار پیشبرد سیاست های امنیتی را باید کنار نهاد و برخوردهای گزینشی و معیارهای دوگانه را رها کرد. ما به طور حقیقی نیاز به تغییر این پارادایم داریم. این تغییر پاردایم به سمت یک پارادایم ناشناخته نیست بلکه آنچه مد نظر ما است فقط بازگشت به اصول منشور است. شاید توقع زیادی باشد که انتظار داشته باشیم این تغییر پارادیم از مسایل مربوط به امنیت جهانی یا خلع سلاح شروع شود، اگر چه نیاز مبرمی برای این امر وجود دارد. اما قطعا میتوان تغییر پارادایم را از حقوق بشر و از طریق ایستادگی در برابر برخورد سیاسی با همه چیز شروع کرد.
برای تحقق این امر و به خاطر حفظ اعتبار حقوق بشر جهانی، نقض گسترده و فاحش حقوق بشر فلسطینیان توسط رژیم صهیونیستی باید سریع خاتمه یابد و همه قطعنامههای شورا در این رابطه با قوت و قدرت اجرایی شود.
نهادها و سازمانهای چندجانبه ما نیز نیازمند اصلاح، بازسازی و انطباق با واقعیتهای جدید دنیای کنونی هستند؛ به زودی دهمین سالگرد تأسیس شورای حقوق بشر فرا خواهد رسید. این شورا سابقه در همی دارد. ارزیابی دورهای جهانی تجربه مثبتی بوده است که باید آن را تقویت کرد و ماهیت جهانی آن را جدیتر گرفت. شورا همچنین توانسته است فهم و درک ما را از ماهیت چندبعدی و متنوع حقوق بشر تعمیق بخشد؛ انجام مطالعاتی همچون تأثیر فساد بر حقوق بشر، یا تبعات مخرب اقدامات قهرآمیز بر حقوق بشر در زمره دستاوردهای مثبت شورا به شمار میآید.
آقای رییس رجاء واثق دارم که ما می توانیم با ابتنای بر این دستاوردها و به خاطر تحقق تعهدمان به همکاری که اکنون به ضرورتی ناگریز تبدیل شده است، بر گرایش به سیاسی کاری غلبه کرده و رو به جلو حرکت کنیم.
متشکرم.
/822/د102/ج