۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۶
کد خبر: ۲۵۹۹۶۷
در مرور خاطرات شهید تازه تفحص شده مطرح شد؛

شهید دباغچی میز ریاست را رها کرد و به قلب دشمن زد

خبرگزاری رسا ـ همسر شهید دباغچی با اشاره به این که ایشان در طول زندگی پر برکت خود همواره تکلیف محور بود و در این راه به بسیاری از موقعیت‌های مهم شغلی و تحصیلی پشت پا زد، گفت: ایشان به همکاران خود می‌گفت هر کسی می‌تواند پشت میز بنشیند اما جنگ دل و جرأت می‌خواهد.
شهيد محمد دباغچي

سودابه ترابی، همسر شهید تازه تفحص شده محمد دباغچی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا از احراز هویت این شهید به وسیله کارت شناسایی و پلاک پس از سی و سه سال از تاریخ شهادتش خبر داد.

 

وی به گوشه‌ای از وقایع زندگی شهید دباغچی و خاطراتش از این شهید اشاره و ابراز کرد: همسرم در سومین سال دانشگاه خویش با من ازدواج کرد اما پس از مراسم ازدواج به دلیل فعالیت‌های سیاسی که از پیش داشت، از سوی ساواک دستگیر شد.

 

ترابی اظهار داشت: شهید دباغچی در بازجویی‌های ساواک محکوم به سه سال زندان شد تا این‌که در سال دوم زندانش و به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، از بند اسارت آزاد گشت.

 

این بازنشسته آموزش و پرورش ناحیه یک کرج خاطرنشان کرد: همسرم در دوران انقلاب اسلامی فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بسیاری داشت؛ او که پس از اتمام درس خود در دانشگاه تربیت معلم برای اشتغال به پزشکی در ارتش دعوت به استخدام شد، این شغل را به دلیل نامشروع دانستن رژیم شاهنشاهی قبول نکرد.

 

وی افزود: شهید دباغچی پس از رد قبول اشتغال در ارتش، به دبیری فیزیک در شهرستان اقلید فارس اشتغال یافت؛ البته وی پس از گذشت یک سال، به مسؤولیت آموزش و پرورش این شهر منصوب شد.

 

ترابی تأکید کرد: همسرم در کنار کار خود در آموزش و پرورش اقلید فارس، مسؤولیت بسیج این شهرستان را متقبل شده بود و به صورت فوق برنامه، تدریس ایدئولوژی را نیز انجام می‌داد.

 

همسر شهید دباغچی یادآور شد: محمد اما پس از اشغال خرمشهر از سوی دشمنان بعثی راهی جبهه‌های جنگ شد و این در حالی بود که مدیر کل آموزش و پرورش وقت استان فارس و نیز فرماندار آن زمان اقلید با جبهه رفتن شهید مخالفت می‌کردند.

 

وی عنوان کرد: رییس آموزش و پرورش استان فارس خطاب به شهید دباغچی می‌گفت که به کردستان رفته و رییس آموزش و پرورش آن استان شود؛ اما شهید اعتقاد خود را در پاسخش احراز کرد و گفت؛ هر کسی می‌تواند پشت میز بنشیند اما جنگ دل و جرأت می‌خواهد.

 

ترابی تصریح کرد: همسرم در عملیات فتح خرمشهر مجروح شد اما پس از مدتی در تاریخ 28 شهریورماه 61 که مصادف با محرم الحرام بود، از اقلید عازم جبهه‌های جنگ شد تا این‌که در تاریخ 25 آذرماه خبر شهادت و مفقود شدن جسد مطهرش را به ما دادند.

 

وی با بیان این‌که شهید محبت بیش از اندازه‌ای به خانواده‌اش داشت، گفت: مادر یکی از همکاران همسرم به او می‌گفت؛ تو شغل مناسب و همسر و فرزند خوبی داری؛ چرا به جنگ می‌روی؟ شهید هم پاسخ داد «همسر و فرزند و شغل تنها وسیله‌اند؛ از خدا خیلی ممنونم که وسیله خوبی به من داده تا به هدفم برسم».

 

همسر شهید دباغچی در پایان گفت: محمد انسانی مؤمن و با تقوا در خانواده‌ای متوسط زندگی می‌کرد؛ او به حدی استفاده از بیت المال حساس بود که هیچگاه از خودکار اداره برای امور شخصی استفاده‌ای نمی‌برد اما با این حال 500 ریال پول آن زمان را تنها به سبب احتمال استفاده از بیت المال، درون صندوق اداره انداخت.

 

ظهیر، فرزند شهید دباغچی هم در گفت‌وگو با خبرنگار رسا به عمر سه ماهه خودش در زمان حیات پدر اشاره کرد.

 

وی معتقد است: پیدا شدن پدر پس از سی و سه سال و آن هم در زمان ازدواج تنها فرزند خویش، نشانی بر حیات این شهید است که هر طور شده خود را به جشن ازدواج فرزندش رساند./997/ت302/ی

ارسال نظرات