۱۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۱
کد خبر: ۲۷۹۶۷۶

کلام صادق در صدای صادق

خبرگزاری رسا ـ امام جعفر صادق(ع) تلاش و کوشش خود را با مساعی علمی آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربیت شاگردانی دانشمند، ذخیره علمی بزرگی برای امت برجای گذاشت.
امام صادق

به گزارش خبرگزاری رسا، امام صادق(ع) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید، پدر گرامی آن حضرت، امام محمد باقر(ع) و مادر ارجمندش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد، نام شریفش جعفر و لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله می باشد.


شهادت آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجری قمری، در 65 سالگی، به دستور منصور دوانیقی، خلیفه ستمگر عباسی، به وسیله سمی که به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدینه اتفاق افتاد، و محل دفنش در قبرستان بقیع است.


امام جعفر صادق(ع) تلاش و کوشش خود را با مساعی علمی آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربیت شاگردانی دانشمند، ذخیره علمی بزرگی برای امت برجای گذاشت.


بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و غیره که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمی او آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود.


امام صادق در نگاه دیگران
ابوحنیفه، پیشوای مشهور فرقه حنفی، گفته است:«من دانشمند تر از جعفربن محمد ندیده ام» «لو لا السنتان لهلک نعمان»؛ یعنی اگر آن دو سال(شاگردی من نزد او) نبود، نعمان هلاک می شد،(اسم ابوحنیفه نعمان بن ثابت بوده است)، مالک، پیشوای فرقه مالکی، گفته است: «مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد می کردم، او را همواره در یکی از سه حالت می دیدم؛ یا نماز می خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت می کرد، و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند».

 

رخدادهای پس از شهادت امام صادق(ع)
امام صادق(ع) را به شهادت رساندند و چراغی را که روشنی‌بخش محافل و مجامع دنیای اسلام بود خاموش نمودند، منصور او را کشت و در عین حال می‌گفت: مثل جعفر بن محمد کجا پیدا می‌شود؟ و فریبکارانه و حیله‌گرانه در عین این که با تمام وجود از این مسأله شادان بود، ابراز تأسف می‌کرد.

 

دور داشتن حضرت علی(ع) از خلافت در غوغای سقیفه اگر بگوییم ناشی از توطئه‌ای پیش‌بینانه نبود، لااقل خیانتی بارز و آشکار علیه اسلام و مسلمین بود و آثار زیانباری از خود بر جای گذاشت که یکی از آن‌ها به شهادت رساندن فرزندان پیامبر(ص) بود.


ابوهریره عجلی که از شعرای اهل بیت و از علاقمندان آنان بوده در رثای امام آن هنگام که بدن مطهرش را روی تخت روان به سوی بقیع می‌برده‌اند، چنین سروده است:«به آنان که رفتند امام را روی دوش‌هایشان حمل کنند گفتم: آیا می‌دانید که چه شخصیتی را به گورستان می‌برید؟ کوهی را که چه مرتفع و بلند است! اینک مردمانی را می‌بینم که هر یک مشتی خاک روی بدن مقدسش می‌ریزند. چقدر شایسته است که بر سر خویش بریزند.

 

طرح توطئه‌ای دیگر
خبر شهادت امام صادق(ع) پخش شد و در اندک مدتی سراسر جوامع اسلامی آن روز نشر یافت، این خبر به گوش منصور در پایتخت هم رسید، او برای آگاهی از آن، لحظه‌شماری می‌کرد ولی به ظاهر از شنیدن آن ابراز تأسف نمود.


این بار توطئه‌ای دیگر را بنیان نهاد زیرا که می‌دانست امام صادق(ع) امام بعدی را به عنوان جانشین اعلام می‌کند، طی نامه‌ای محرمانه به والی مدینه نوشت:ئتحقیق کنید و ببینید وصی او کیست؟ و او را گردن بزنید و نتیجه را گزارش کنید.

 

منصور غافل از علم امام بود زیرا امام با علم امامت از اندیشه او آگاهی داشت، به همین دلیل در متن وصیتنامه خود پنج تن را وصی خود اعلام کرده بود، دو فرزندش عبدالله و موسی، همسرش حمیده، والی مدینه محمدبن سلیمان و زمامدار کشور، منصور عباسی؛ و طبعاً این پنج نفر نباید گردن زده شوند که یکی از آنها خود منصور بود؛ این هم بن بستی جدید برای منصور که توطئه او خنثی شده بود.

 

 

دفن و مزار
بر طبق وصیت، امام را غسل دادند و کفن کردند. امام کاظم(ع) او را در لباس احرام و هم پارچه یا پیراهنی که یادگار جدش امام سجاد(ع) بود پیچیده و محفوظ کرد.


مراسم تشییع بی‌مانندی برای ایشان انجام شد، پیکر مطهر امام نه بر روی دوش‌ها که بر روی دست‌ها بود، ابوهریره عجلی در مورد تشییع و دفن امام در آن روزگار اشعاری سرود که خلاصه آن این است:آنگاه که جنازه‌اش را حرکت می‌دادند پیش خود گفتم: آیا می‌دانند چه چیزی را به سوی گور می‌برند؟ کوهی که بر افراز بلندی جای داشت. مردم صبحگاهان بر قبرش خاک ریختند.


در حالی که شایسته آن بود بالای سرهای جای گیرد، ایشان را نیز چون امامان گرانقدر پیشین به سوی بقیع بردند و در کنار امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر(ع) در قبه عباس دفن کردند، امام را در قبری جای داده‌اند که از صدها خانه زندگان بی‌تفاوت برتر است.

 

مزار ایشان تا سال 1344 هجری در آن قبه و بارگاه مرکز زیارت و توسل بود که در این سال، وهابی مسلکان، این از خدا بی‌خبران آن را ویران کردند. امام خود درباره پاداش زیارت خود فرموده است: هر کس مرا زیارت کند فقیر نمی‌میرد و خداوند گناهانش را می‌بخشد: مَن زارَنی غُفِرَت لِذُنُوبِهِ وَ لَم یَمُت فقیراٌ.


پس از شهادت
امام کاظم(ع) پدرش را پس از شهادت در میان دو تکه پارچه سفید که لباس احرام او بود به اضافه پیراهن و دستاری که یادگار جدش حضرت علی بن الحسین(ع) بود و نیز در میان بُردی که آن را به چهل دنیار خریده بود، پیچید و به خاک سپرد.


امام کاظم(ع) ضمناٌ دستور داد، چراغ اطاقی را که پدرش در آن می‌زیست همچنان روشن نگاه دارند و این چراغ تا امام موسی کاظم(ع) در مدینه بود، همه شب روشن بود تا این که به عراق احضار شد. پیش از این نیز امام صادق(ع) چراغ اطاق پدرش امام باقر(ع) را روشن نگاه داشته بود.


ابوهریره عجلی که از شعرای اهل بیت و از علاقمندان آنان بوده در رثای امام آن هنگام که بدن مطهرش را روی تخت روان به سوی بقیع می‌برده‌اند، چنین سروده است: «به آنان که رفتند امام را روی دوش‌هایشان حمل کنند گفتم: آیا می‌دانید که چه شخصیتی را به گورستان می‌برید؟ کوهی را که چه مرتفع و بلند است! اینک مردمانی را می‌بینم که هر یک مشتی خاک روی بدن مقدسش می‌ریزند. چقدر شایسته است که بر سر خویش بریزند.

 

ای صادق راستگو و ای فرزند راستان و صادقان! به پدران پاک و پاکیزه‌ات سوگند راستین می‌خورم و خداوند تعالی و پروردگار خاوران نیز به وجود شما سوگند یاد کرده و فرموده است: دوازده ستاره درخشانی که در عالم الهی همیشه پیشرو پیشگام بوده‌اند».

 

بدین ترتیب امام صادق(ع) در گورستان بقیع در کنار نیای مادریش امام حسن مجتبی(ع) و جد پدریش حضرت امام سجاد و پدرش امام باقرالعلوم (درود خدا به روان همه‌شان) به خاک سپرده شد و او آخرین امامی بود که در بقیع دفن گردید و پس از او تمام فرزندان او جز امام رضا(ع) که در خراسان آرمیده در سرزمین عراق به خاک سپرده شده‌اند.


اکنون چند حدیث از دریایی بی کران آن امام بزرگوار را ذکر می کنیم؛

 

کمال احسان
«لایتم المعروف الابثلاث خصال؛ تعجیله و تقلیل کثیره و ترک الامتنان به» احسان و نیکی کامل نباشد، مگر با سه خصلت؛ شتاب در آن، کم شمردن بسیار آن، و منت ننهادن بر آن.


محاسبه نفس
«حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیله علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنه استزاد منها، و ان رای سیئه استغفر منها لئلایخزی یوم القیمه» بر هر مسلمانی که ما را بشناسد، سزاوار است که در هر شبانه روز، عملش را بر خود عرضه دارد و خود حسابگر خویش باشد، اگر حسنه دید بر آن بیفزاید، و اگر گناه دید از آن آمرزش خواهد تا اینکه روز قیامت رسوا نشود.


استقامت
«لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه ولاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سالوا الله شیئا الااعطاهم» اگر شیعیان ما استقامت می ورزیدند، هر آینه فرشتگان با آنها دست می دادند و ابرها بر آنها سایه می انداخت و در روز می درخشیدند و از بالای سر و زیر پای خود روزی می خوردند و چیزی از خدا نمی خواستند مگر اینکه به آنها عطا می کرد./978/ت303/س

 

منبع:
به نقل از کتاب احیاگر تشیع.
به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری.

ارسال نظرات