عکس یادگاری با امام دلیل محق بودن نیست
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، امواج و پژواک انقلاب اسلامی ایران در سال 57 چنان ژرف و گسترده بود که تقریباً هیچ حوزهای از امور جهان را بیتأثیر نگذاشت، از اندیشه و تفکرات مذهبی تا استراتژیها و نظریات مدیریتی و سیاسی از روابط بین دولتها تا روابط انسانها و همانگونه که رهبر عظیمالشأن انقلاب فرمودند:«این انقلاب بینام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.»
پیوند و ارتباطی که بین امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی برقرار است، پیوندی است همیشگی، در هم تنیده و همگن که با تغییر مسیر و تغییر رفتار یکی در دیگری نیز تحولات و تغییرات رخ مینمایاند، این نکته است که دشمنان خارجی و داخلی انقلاب به خوبی به آن پی بردند و قصد نمودند با مهندسی معکوس آن و با تحریف و تغییر امام، انقلاب را نیز تحریف و منحرف نمایند تا از تأثیرات امواج خروشان و روزافزایی آن بر کاخهای متزلزل و رو به ویرانی خویش که بر جهل نابخردان و خون جوانمردان بنا نمودهاند بکاهند و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نکرده و از هیچ روزنه امیدی رو نمیبندند؛ یکی از این روزنهها که شوربختانه در طول تاریخ، خصم و استکبار در راه استثمار از آن به بهترین شکل ممکن بهره برده، انگیزشهای درونی و القائات شیطانی و ضعف نفسهای همراهان و نزدیکان، پیشوایان بوده، به خصوص تحریفات پساحضور امام و پیشوا.
بیکرانگی امام دستاویز فرصتطلبان
در خصوص خطر و اهمیت تحریف اندیشهها و کنش و واکنشهای خمینی(ره) بزرگ هشدارها و توجهات فراوانی داده شده ولیکن این هشدارها بدون پرداختن به چراییها و دلایل ریشهای علاوه بر اینکه امکان جلوگیری و بیدارباش و هوشیارباش را سلب مینماید، شرایط دوباره و چندباره انحراف و تحریف را مهیا مینماید و ممکن است از یک سوراخ دو یا چندبار گزیده شویم.
در پاسخ به چرایی تحریف امام، دلایل و علتهای برون مرزی و درون مرزی را میتوان نام برد، دلایل برنامهریزی شده و هدفدار و دلایل غیر هدفمند اما یکی از این دلایل، انگیزشهای درونی، تصورات و احساسات افرادی است که سالیانی را کنار امام زیستهاند.
برخی از این افراد از آن جا که نقش مافوق واقعیت تاریخ و حقیقت موجود برای خود متصور میباشند، به مرور زمان و ناخودآگاه یا خودآگاه برای خویش منزلت و جایگاهی کاذب حس مینمایند و همین امر عاملی میگردد جهت میل مسیر امام به سمت دلخواه خویش و تحریف و مصادره مطلوب اندیشههای امام مستضعفین.
اما در این خصوص که چرا امام راحل(ره) شخصیتی است که میتواند خلأ توجه و احساس فقدان منزلت برخی افراد را رفع کند، به دلیل وسعت و بیکرانگی شخصیت رهبر فقید انقلاب است که از ابعاد آن میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
یک: توجهات جهانی
اندیشه، گفتار و رفتار، سلوک و منش امام(ره) و حاصل این مسیر یعنی انقلاب بزرگ اسلامی ایران به شکلی بود که تمام نگاهها را متوجه امام ساخت و تقریباً هیچ فرد(از دوست و دشمن) و هیچ رسانه(از منصف و غیر منصف) نبود که به این شخصیت عمیق و صاحب فکر که مانند کوه پر صلابت و مانند اقیانوس آرام بود نپردازد و ذهن و وقت او را با خود نبرد.
مروری بر برخی اظهارات دوست و دشمن پیرامون شخصیت آیتالله العظمی امام خمینی(ره) نشان میدهد، این شخصیت چنان عظمتی دارد که حتی دورترین افراد به حیث فکری یا جغرافیایی، به عظمت وی اقرار مینمایند: روزنامه ایندیپندت درباره امام خمینی(ره) مینویسد: «کمتر دیده شده است که تغییر مسیر تاریخ به عهده یک مرد آن هم دست تنها گذاشته شود و این مأموریتی بود که به عهده آیتالله خمینی گذاشته شد» و دیلی نیوز در مقاله خود اقرار میکند: «امام خمینی رهبر و پیشوای مستضعفین ایران و جهان بود.» و ژاپن تایمز نیز مینویسد: «آیتالله خمینی دنیای اسلام را به لرزه درآورد.»
کارل جوزف وتیولا، پاپ ژان پل دوم، رهبر کلیسای کاتولیک و حاکم واتیکان میگوید: «درباره آنچه که آیتالله خمینی در کشورش و در بخش وسیعی از جهان انجام داده باید با احترامی عظیم و تفکری عمیق اظهار نظر کرد.»
میخائیل سرگئیویچ گورباچف رهبر شوروی سابق درباره امام خمینی(ره) اقرار میکند: «او فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان برجای بگذارد.»
هنری کسینجر، رئیس شورای امنیت ملی و وزیر اسبق خارجه امریکا که از دشمنان مطرح جمهوری اسلامی ایران و رهبرانش است نیز در جایی میگوید: «هیچ کس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری، غیر از معیارهای شناخته شده در دنیا، سخن میگفت و عمل میکرد. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت.»
و به همه اینها اضافه کنید محبوبیت فراملی و جهانی امام(ره) را؛ کسی که برای ورودش به ایران کم نظیرترین استقبال و برای مرگش بینظیرترین مراسم برگزار میگردد.
این محبوبیت جهانشمول امام، برای کسانی که عظمت ولایت و اصول ولایتمداری را نیاموخته و دست الهی را در پشت پرده این حرکات نبیند و اسیر نفسانیت خویش باشد، رشک برانگیز است و مسلماً او را برای ریاکاری شخصی و خانوادگی و خنثیسازی امواج فراگیر شهرت و محبت دوسویه امام و ملت، وادار به هر عملی میکند.
دو: امام مهربان ولی قاطع
جاذبه و دافعه امام راحل هیچگاه در حالت افراط و تفریط نبود و همیشه در لنگرگاهی ثابت و پایدار باقی ماند و در هیچ کجا ثبت نشده که ایشان با رفتار و کردار سیاسی- اجتماعی خویش کسی یا سازمانی یا قومی و نژادی را برنجاند.
او در عین عطوفت مانند پدری مهربان سایه پر مهر خود را بر سر مردم و یاران داشت، او هیچ گاه برای خود هیچ نخواست و حق مطلب را به بهترین شکل ممکن ادا نمود و به هیچ فرد یا گروهی جفا ننمود و چه بسا لطف و مرحمتش فراتر از فعالیت همراهان بود.
هیچ فرد یا گروهی نمیتواند داعیهدار مظلومیت حق خویش گردد، امام به هیچ کس ظلم نکرد. چه آنان که بودند و چه کسانی که زودتر از امام به دیار باقی شتافتند. امام در عین مهربانی و لطافت طبع بسیار قاطع بود به عنوان نمونه اشعار عرفانی و رفتار ایشان با خانواده اطرافیان و مردم همه را شیفته خود میکرد حتی مردم نوفل لوشاتو و دشمنش شیخ علی تهرانی و. . . نشانی از چهره رئوف او و رفتار پرصلابت و قانونمدار وی با نهضت آزادی، گروهک منافقین، آیتالله منتظری، نوه خویش سید حسین و... نشانی از چهره قاطع او میبود.
بیشک هرکس از یاران دیرین و انقلابیون سابق منزلت و اعتباری فراتر برای خویش میطلبد اولاً زیادهخواهی مینماید و دوماً ظلم در حق امام(ره) و انقلاب و برای درمان این حس برتری جویی و این ظلم نابخشودنی باید هرچه زودتر فکر و اقدامی نمایید، مگرنه....
امامِ خاکسار مردم یا امامِ استعلاء طلب؟
یکی از سؤالاتی که تحریفگران امروز و یاران و شاگردان سابق امام باید به آن پاسخ دهند این است که آیا امام خمینی برای خود شأن و جایگاهی ویژه قائل بود؟ یعنی ایشان خود را بیشتر از آنچه بود نشان داد؟ آیا خمینی کبیر(ره) خودش برای خویشتن شخصیتی ماورایی و دست نیافتنی قائل بود که اکنون عدهای از مریدان یا همراهانش بخواهند به دلیل وابستگی به ایشان در مقطعی از زمان، برای اکنون خود کسب اعتبار و آبروی کاذب نمایند؟
برای پاسخ به این سؤال هیچ راهحلی بهتر از مراجعه به گفتار و نوشتار ایشان نیست. امام راحل همیشه و در همه حال خداوند متعال و ائمه اطهار را عامل پیروزی و فتوحات و در نهایت همیشه خود را وامدار مردم میدانست و آنان را برترین مردم تاریخ میشمرد.
پس در کمال فروتنی و خضوع با تمام قدرتی که خداوند به وی عطا نموده بود، چه پیش و چه پس از انقلاب، خود را شرمنده، مدیون و حقیر در برابر ملت میشمرد و از بیان آن در مجامع و تریبونهای جمعی هیچ ابایی نداشت و همین راز محبوبیت و ماندگاری وی در تمام طول تاریخ است.
به این عبارات دقت کنیم: «ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم.»
«امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری میکند.»
«اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههای نبرد، تقدیم مینمایم.»
«در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم.»
« من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط رسماً معذرت میخواهم.»
«خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مؤاخذهام.»
«از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند.»
«من خوف این را دارم که مطالبی که (آقای حجازی در تعریف از من) فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه میبرم از غرور. من اگر خودم برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی.»
حال تصور کنید چنین انسانی را که خود را در میان مردم کوچک میشمرد و بارها ولینعمت بودن مردم را نه فقط در قول که در عمل، اثبات نموده است و نیز تصور کنید برخی افراد را که چنین امامی را دستمایه مینمایند برای ارضای اغراض استعلا جویانه خویش که برای رسیدن به آن، انتساب به امام را سهلالوصولترین روش موجود میدانند.
نمونههایی از این افراد که در روزگار ما کم هم نیستند آنانی هستند که با امام عکس یادگاری گرفتهاند و خود را همراهان امام(ره) از پاریس تا تهران معرفی میکنند تا وجاهتی را که به واسطه اقدامات نادرست خود در طول سالهای انقلاب میان مردم از دست دادهاند، بازیابند.
دریغ از اینکه نه تنها همراه امام بودن در پاریس فینفسه امتیاز نیست؛ بلکه خداوند گمنامانی را که در همان زمان مشغول شکنجه و دیدن آزار و اذیت توسط رژیم شاه بودند، به حسب قاعده «فضلاللهالمجاهدین علی القاعدین» گرامیتر میدارد نسبت به آنان که عافیتگزینی پیشه کردند.
در پایان نصایح و رهنمودهای پیر فرزانه و پدر دلسوز ایران و انقلاب را باید از نظر گذرانید، شاید دوای دردی شد بر دل انقلابیون سابق و از مسیر امام خارج شده و انقلابیون کنونی که ابلیس و نفس هر لحظه در کمین آنهاست: «همه این گرفتاریهایی که برای بشر است، از این نقطه شروع میشود. همه این گرفتاریها از انانیت انسان است، تمام جنگهای عالم از این انانیت انسان پیدا میشود. مؤمنها باهم جنگ ندارند.»/998/د102/س
منبع: روزنامه جوان