آیا انقلابیگری افراطیگری است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، پس از طرح مسئله اعتدال در عرصه سیاسی کشور تلاشها جهت شناسایی نقطه مقابل آن یا چرایی طرح این مسأله شروع شد. همانگونه که اصلاحات مقابل انقلاب تعریف میشود اعتدال نیز باید محل منازعه خود را اعلام میکرد. به صورت طبیعی اذهان عمومی نقطه مقابل اعتدال را افراط میدانند اما کم کم تفسیر از افراط موسع شد و احساس هم بودگی آن با «انقلابی بودن»، نیروهای انقلاب اسلامی را نگران کرد. این نگرانی دغدغه رهبری را نیز به همراه داشت و ایشان از اینکه جوانان انقلابی کشور که از قضا دستی هم در قدرت و ثروت ندارند افراطی خوانده شوند ابراز ناراحتی و گلایه کردند. به نظر میرسد عرصه فرهنگ و هستهای کانونهای منازعه جریان انقلابی با اعتدال بوده است که تلاش میشود انقلابیون با سه کلید واژه ایجابی یعنی «تعامل»، «توسعه»، «رفاه»، و کلید واژه سلبی «افراطگرایی» زمینگیر شوند. قطعاً افراطگرایی نیز در جامعه وجود دارد اما مرز آن با انقلابی بودن کجاست؟
آیا انقلابیگری و انقلابی ماندن همان افراطگرایی است؟ آیا مقابلهکنندگان با افراطگرایی به تقابل با جریان انقلابی کشور میاندیشند و آیا کسانی که به افراطگرایی متهم هستند همان جریان انقلابی کشورند؟ برای پاسخ به سؤالات مذکور باید به «ماهیت رفتاری» انقلابیون پرداخت و شاخصهای انقلابیگری را با آنان تطبیق کرد. بدون تردید افراطگرایی نمیتواند معادل انقلابیگری و در تراز آن معرفی شود. حتی اگر کسی افراط میکند و اصرار بر انقلابی بودن دارد از نوعی سطحیگرایی رنج میبرد و خود از آن آگاه نیست. اما کسانی هستند که انقلاب اسلامی را پروژهای تمام شده میدانند و شعارها و مطالبات انقلابی از حوصله آنان خارج است. این جماعت زندگی و رفاه را نقطه مقابل انقلاب معرفی میکنند و به همین دلیل مجبورند امام را نیز طوری تفسیر کنند که با آنچه مدعی هستند، سازگار شود. نوعی اشباع شدگی از شعارهای انقلاب را حس میکنند و تلاش میکنند این شعارها با هدف به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی توسط غرب فروکش کند. بنابراین هم بر انقلابی بودن خود تأکید دارند و هم بر هیچیک از شعارهای انقلاب اصرار نمیورزند و انقلابی بودن خود را نیز به عملکرد حال ارجاع نمیدهند بلکه به سوابق تاریخی خود مراجعه میکنند و آن را به رخ میکشند. اما برای پی بردن به افتراق انقلابیگری و افراطگرایی باید به مسائل ذیل توجه کرد:
1- افراطگرایی سلیقهمحور است. بدین معنی که الزاماً بین اصول، آرمانها و ارزشهای انقلاب و مطالبات، ارتباط محکمی وجود ندارد. افراد فهم خود را محور قرار میدهند و اندیشه حکومتی نیز ندارند، اما انقلابیگری عمل و رفتار انقلابی به فرمان انجام میشود و اصول انقلاب اسلامی نیز مشخصکننده انحراف یا سلامت این مسیر است. به تعبیر دیگر انقلابیون سر خود عمل نمیکنند بلکه برای رفتار خود حجت میآورند و این حجت را فراتر از سلایق میدانند.
2- افراطگرایان با افراد درگیر میشوند، در نقد به حوزه شخصی افراد وارد میشوند، معمولاً راهی به نقد اندیشه ندارند، حملات آنان به شخص است و تنفر از افراد محور اصلی رفتار آنان است. اما انقلابیون به روندها، تصمیمات، انحرافهای اصولی و خدشه به عزت ملی اعتراض میکنند. اندیشههای ناهمسو با انقلاب و فکر و رفتار را مورد نقد قرار میدهند و به نقد شخص وارد نمیشوند.
3- افراطگرایان «من محورند» و بر خود اصرار دارند. برای خود حیطه قائلاند و با هوچیگری درصدد تأمین آن هستند اما انقلابیون منفعتمحور نیستند. آنان نگران آرمانهایی هستند که هزینه زیادی برایشان پرداخته شده است.
4- زمانشناسی یکی دیگر از عناصر متمایزکننده افراطگرایی و انقلابیگری است. افراطگرایان زمان و مکان نمیشناسند، هیچ ملاحظهای را نمیفهمند. مثل آنان، مثل مورچهای است که چون آب به لانهاش رسوخ کرد، جهان را غرق در آب میدید. افراطگرایان خود را در حد یک گروه چریکی میبینند، فهمی از ملت و تراز ملی ندارند اما انقلابیون زمان شناسند، بهانه به دست دشمن نمیدهند، رصد و تحلیل دارند، موعد شناسند و منطق هر موفقیت را میشناسند، کلان نگرند و برای هر چیز کوچکی به میدان منازعه وارد نمیشوند، اولویتشناسی دارند و اهم و مهم مسائل را با اصول انقلاب اسلامی تراز میکنند.
5- انقلابیون مسئولیتپذیر و مسئولیتشناس هستند، از ولی جلوتر حرکت نمیکنند، بین حقوق ملت و اهداف انقلاب فاصلهای نمیبینند اما افراطگرایان بیمسئولیتاند و به هیچکس و هیچ جایی پاسخگو نیستند و چنین احساسی هم ندارند. افراطگرایان عاقبتاندیش نیستند اما انقلابیون بین تکلیف و نتیجه جمع میبندند و از حزبالله عنصری وظیفهشناس، مؤمن، ایثارگر و مطالبهگر ارائه میدهند.
6- افراطیون سیاست زدهاند، با هر مسئله کوچکی تحریک میشوند، عمق تحلیل ندارند، بین دوگانه تمسخر و تنفر سرگرداناند اما انقلابیون خط و ربط سیاسی را میشناسند، صلاحیت افراط را از اندیشه آنان استنباط میکنند و آینهدار اهداف درونمرزی و فرامرزی امام هستند. افراطیون حتی در یک پدیده واحد چرخشهای ناگهانی دارند اما انقلابیون از اصول پایداری پیروی میکنند. آینده را در مسیر گذشته میپیمایند و از انقطاع تاریخی برحذرند و با آن مبارزه میکنند.
7- افراطیون پرخاشگرند، عفت در کلام آنان کمرنگ است، از ادبیات فاخر استفاده نمیکنند، صدای آنان بلند و منطقشان ضعیف است به جای اقناع فریاد میزنند، به جای باز شدن دهان رگ گردنشان برجسته میشود اما انقلابیون از روش و منطق پیروی میکنند، علاقهمند به هدایت دیگری هستند و از اصلاح دیگران لذت میبرند و از اضافه شدن به جمعشان خشنودند، انزوا را نمیپسندند و علاقهمند به محوریت در عرصه اجتماع و سیاست هستند.
8- افراطیون کلیشهای و شکلگرا هستند، ذهن آنان نیز قابل گسترش نیست، استخوانی میاندیشند و دنیای آنان بسیار کوچک است اما انقلابیون جهانی فکر میکنند، محتوایی هستند و برای مصونیت محتوای دین تلاش میکنند، از آلوده شدن افراد پیرامون خود رنج میبرند و بعضاً دم برنمیآورند. انقلابیون همیشه فریاد نمیزنند و بعضاً ماهها و سالها سکوت میکنند تا شرایط تحقق یک مسئله فراهم شود. انقلابیون به مرزبندی معتقدند اما افراطیون با کوچکترین امتیاز سنگر را رها میکنند و اصولاً اهل معاملهاند. انقلابیون بوروکرات نیستند اما به تشکیلات باور دارند اما افراطیون تکروی میکنند، تشکیلات را تا زمانی محترم میشمارند که حنجره آنان باشد اما انقلابیون برای تشکیلات مرجعیت قائلاند.
9- افراطیون در هر مسئلهای موضع دارند اما انقلابیون عزت دینی و ملی مرز سکوت و فریادشان است. انقلابیون تحقیر ملی را برنمیتابند و علاقهمند به عدم تکرار صحنههای تاریخ 200 ساله ایران در دوران حاکمیت نظام دینی هستند اما افراطیون بعضاً صافکننده جاده دشمن و بهانهدهنده به دست او میباشند./998/د102/س
منبع: روزنامه جوان