۰۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴
کد خبر: ۳۰۵۶۵۳
یادداشت؛

تحلیل و بررسی الگوی زیارتی اربعین/ تفاوت‌های زیارت با گردشگری

خبرگزاری رسا ـ زیارت اربعین بر اساس الگوی معرفت شناسی، هستی شناسی و جهان شناسی ویژه‌ای قرار دارد که نتیجه آن در الگوی فراغتی و قداست خاص این سفر بروز می‌کند. در این الگو معنویت و خرید به عنوان دو رفتار ویژه زائران از فضای اخلاقی و اصول تعالی بخش زیارت تبعیت می‌کند.
حجت‌الاسلام محمدي اربعين تحلیل و بررسی الگوی زیارتی اربعین/ تفاوت‌های زیارت با گردشگری

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در روایات نسبت به زیارت اربعین سفارش و برای آن زیارتنامه ویژه‌ای از طرف اهل‌بیت(ع) ارائه شده است. زیارت اربعین از جهات گوناگون عرفانی، تربیتی و تاریخی بررسی شده، ولی این نوشتار با رویکردی فرهنگی اجتماعی، در صدد بررسی ظرفیت‌های زیارت اربعین است.

 

بر این اساس می‌توان زیارت اربعین را الگویی برای سفرهای زیارتی دانست که امروزه به دلیل تأثیرپذیری از الگوی گردشگرانه تا حد زیادی از وجه ایده‌آل خود دور شده است. الگوی زائرانه در زیارت اربعین را در تغایر با الگوی گردشگرانه سفرهای زیارتی در موارد نگرشی، گرایشی و کنشی می‌توان بررسی کرد. زیارت اربعین بر اساس الگوی معرفت شناسی، هستی شناسی و جهان شناسی ویژه‌ای قرار دارد که نتیجه آن در الگوی فراغتی و قداست خاص این سفر بروز می‌کند. در این الگو معنویت و خرید به عنوان دو رفتار ویژه زائران از فضای اخلاقی و اصول تعالی بخش زیارت تبعیت می‌کند.

 

مقدمه

 

زیارت یکی از مهم‌ترین جلوه‌های رفتار دینی است. در طول تاریخ انسان‌های دیندار، زیارت را در قالب بازدید از معابد و مزارهای پیشوایان و بزرگان دینی انجام داده‌اند. از این جهت زیارت همواره با مفاهیمی همچون معنویت و قداست همراه بوده و زائر یکی از مفاهیم مهم معنوی و اخلاقی بوده است.(1)



در اسلام نیز زیارت از بار معنوی خاصی برخوردار است. این رویه معنوی در بین شیعیان با توجه به زیارت کربلا و اربعین شرایط ویژه‌ای یافته است. اولین زائر اباعبدالله الحسین(ع) در روز اربعین، صحابی گرانقدر پیامبر(ص)، جابر بن عبدالله انصاری بود.(2) ولی در مورد این‌که اهل‌بیت(ع) در اولین اربعین به کربلا وارد شدند یا روزی دیگر اختلاف نظر است.(3) شیعیان و محبین حضرت نیز بر اساس این سیره زیارت اربعین را گرامی داشتند.

 

این سیره با زیارتنامه اربعین که از طرف امام صادق(ع) بیان شده است، تقویت و تثبیت شد.(4) این زیارتنامه معارف بلندی درباره مقام امام حسین(ع) در بر دارد.(5) در ادامه امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین را یکی از ویژگی‌های مؤمن بیان فرمودند.(6) علامه مجلسی نیز در بحارالانوار در بیان علت تأسیس روزی به نام اربعین هفت دلیل بیان می‌کند.(7)

 

حاصل این سیره شرعیه و متشرعه، اهمیت و جایگاه ویژه زیارت اربعین در بین علاقمندان به اهل‌بیت(ع) شد؛ به طوری که امروزه شاهد زائران میلیونی اربعین هستیم که با پای پیاده در اربعین حسینی خود را به کربلا می‌رسانند.

 

در این نوشتار قصد نداریم زیارت اربعین را از نظر سیاسی، عرفانی یا تاریخی بررسی کنیم؛ بلکه با رویکردی فرهنگی اجتماعی در صدد تحلیل الگوی زیارتی این تجمع و راهپیمایی عظیم هستیم. بر این اساس می‌توان زیارت اربعین را الگویی مطلوب از سفرهای زیارتی دانست؛ الگویی مبتنی بر عشق و معرفت که بر خلاف الگوی گردشگرانه از مظاهر دنیاگرایی به دور است و با اهدافی غیر از زیارت آلوده نشده است.

 

هر چند امروزه مسافرت به مکان‌های زیارتی، با توجه به گسترش زیارت‌های دینی و سایر انواع مسافرت‌ها با رشد روزافزونی مواجه شده است،(8) اما پس از وقوع انقلاب صنعتی و به تبع آن افزایش درآمدها و ایجاد اوقات فراغت، شکل‌ دیگری از سفر پا گرفت که «گردشگری» نامیده شد.

 

در گذشته زائر به فردی گفته می‌شد که صرفاً به خاطر اغنای نیازهای معنوی خود و فقط برای رسیدن به تجربه‌های عمیق و مهم دینی به سفر می‌رود؛ اما امروزه واژه زائر گستره معنایی بیشتری را دربر می‌گیرد. بنابراین بازدیدکنندگان مکان‌های مذهبی، انگیزه‌ها، اعتقادات و الگوهای رفتاری متفاوت و مختلفی دارند.(9) حاصل این تحول فرهنگی، تولید واژه گردشگری دینی شده است که سعی در تلفیق و ورود ادبیات و مبانی گردشگری در زیارت دارد. اما با توجه به مبانی و رویکرد گردشگری، این تلفیق سبب تنزل و آسیب ابعاد معنوی و اخلاقی زیارت می‌شود.

 

به نظر می‌رسد الگوی زیارتی اربعین، مبتنی بر الگوی اصیل دینی و در تغایر تام با این آسیب‌ها و در راه اصلاح و اعتلای الگوی زیارتی قابل تحلیل است. بر این اساس در این نوشتار الگوی زیارتی بر آمده از اربعین را از سه جهت بینشی، گرایشی و کنشی بررسی می‌کنیم و سپس در ادامه آسیب‌ها و تفاوت‌های آن را با الگوی زیارتی گردشگرانه که امروزه با گردشگری دینی از آن یاد می‌شود، ذکر خواهیم کرد.

 

 

الگوی زیارتی اربعین از جهت بینشی و نگرشی

 

نخست؛ معرفت شناسی

 

فرهنگ زیارت و حضور آدمی در این عرصه‌های معنوی است که به او حقیقت مخلوق، عبد و وابسته بودن را یادآوری می‌کند و نه تنها وابسته در خلق، بلکه در سیر وصول به مآل و همه لحظه‌های هستی‌اش. بنابراین توحید اساس و محور زیارت است در حالی که مبنای توریسم، فرهنگ اومانیستی شرآلود و الحادی است.

 

برای ورود به ساحت قدسی و ملکوتی اماکن زیارتی، نیازمند نوعی آمادگی روحی است که بهره‌مندی از فیوضات معنوی و درک محضر ربوبی را میسر می‌کند. کسانی که توان درک ماورایی را ندارند، نمی‌توانند وارد حریم حضور جلال و جمال نورانیت اولیای الهی گردند. از این رو ورود به اماکن قدسی نیازمند آداب خاصی است؛ چنان که خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: «من پروردگار تو هستم. کفش‌هایت را بیرون آر که تو در سرزمین «طوی» هستی.»(10) این مسأله موردنظر جامعه‌شناسان دین نیز بوده است.(11)

 

اهمیت آئینی آستانه معبد یا هر مرکز قدسی و زیارتگاه و کار ویژه حدود و ثغور آن، جدا کردن و فاصله انداختن مفهوم ماسوی و ملکوتی از مفهوم دنیوی و ملکی است.

 

زیارت اربعین در این مورد از دو جهت قابل توجه است؛ نخست، زائر اربعین به پابوسی امامی می‌رود که آخرین جملات او، مناجاتی توحیدگراست که هیچ بویی از منیت و شکایت به درگاه خداوند متعال ندارد؛ «الهی رضا برضاک لا معبود سواک یا غیاث المثتغیثین.» مداحان و ذاکران این جملات را در مدیحه سرایی خود می‌خوانند و زائران بر این جملات اشک می‌ریزند.

 

دوم، آستانه زائران اربعین محدوده حرم و ضریح نیست. آن‌ها از وقتی که از شهر خود راه می‌افتند خود را زائری می‌دانند که در حریم یار وارد شده است؛ لذا برخی از همان ابتدا ادب می‌کند و پیاده طی طریق می‌کند.

 

اما در نگاه گردشگرانه، با حذف ساحت قدسی و ماوراء الطبیعی، کالبد ملکوتی بی‌معناست. بنابراین توریست نه آن مسافری است که متکی به وحی و نیازمند ره‌توشه‌ای معنوی جهت دستاوردهای روحی سفر باشد، بلکه هدف او لذت بردن از محسوساتی است که جنبه تاریخی یافته و در دنیای مدرن به عنوان عنصر سودآور به یک کالا تبدیل شده است و باید پر کننده خلأ‌های معنوی روحی انسان مستقل فرض شده دنیای مدرن گردد. پیشینه واژة «توریست» نیز بر مفاهیمی مثل تفرج، اشراف‌زدگی و غفلت تأکید دارد.

  

 

هستی شناسی

 

بر اساس نگاه توحیدی، همه زندگی در سیر آمادگی برای زیارت بزرگ، یعنی لقاالله که مقصد اعلای حیات می‌باشد، ساماندهی شده است. برخی از آیات خاص، نظیر اولیای الهی، مکان‌ها، زمان‌ها و اشیای دارای شأن و منزلت ربوبی به دلیل ظرفیت‌های والایی که در آن نهاده شده است، آثار تربیتی ویژه‌ای داشته و در هنگام زیارت هر زائری و متناسب با میزان آمادگی زائر، آن آثار و نتایج را بر او متجلی می‌کند.(12)

 

اساسا زائر اربعین با این دید آماده سفر می‌شود که با امام و مولای خود ارتباط معنایی و معنوی برقرار کند و به عشق حضور او این سختی‌ها را تحمل می‌کند.

 

یکی از مهم‌ترین نکات در توجیه زیارت قبور اولیای الهی ارتباط و علاقه روح به بدن است.(13) در تاب‌های عرفان نظری بحث زیارت قبور مطرح و تأیید شده است. مثلاً ابن عربی زیارت قبر پیامبر(ص) را لازم شمرده و معتقد است ایمان بدون آن کامل نیست.(14) ابوعلی سینا با دیدی فلسفی، ابعاد معنوی زیارت را تشریح می‌کند.

 

او معتقد است انسانی که به زیارت قبور می‌رود، نفس او همراه با بدن مادی است، ولی صاحب قبر، نفس او از ماده جدا شده است و از این جهت به عقول شباهت دارد و می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد. بر این اساس، وقتی به زیارت قبور می‌رویم روح شخص زیارت شده تأثیر زیادی بر روح زیارت‌ کننده می‌گذارد. پذیرش این اثر تا حد زیادی به سلامت و اعتدال روح زیارت‌کننده بستگی دارد. این ارتباط روحی و معنوی سبب می‌شود در مکان‌های زیارتی، نفوس مردم آمادگی بیشتری برای پذیرش عقاید صحیح داشته باشند. این آثار غیر آثار اخلاقی زیارت مانند یاد آخرت و روی‌گردانی از دنیاست.(15)

 

از نظر شیخ ابوعلی سینا در فصل 16 و 17 نمط 9 اشارات استفاده می‌شود شخص زائر می‌تواند سِرّ خود را مانند آینه‌ای در برابر روح شخص زیارت شده قرار دهد و کاملاً خود را فراموش کند؛ در این صورت لذت‌های معنوی و حقیقی در سِرّ او نقش خواهد بست.(16)

 

شیخ شهاب‌الدین سهروردی در وصف کسانی که سیر الی الله دارند می‌گوید: «اینان با خلوص نیت و صبر درب خانه‌های نور را می‌کوبند و فرشتگان با تحفه‌های ملکوتی از آنان استقبال می‌کنند... خود از نور خدا بهره برده و به افراد پایین نیز بهره می‌رسانند.»(17) محمد شرف نظام الدین احمد هروی در ترجمه و شرح کلام شیخ اشراق می‌گوید: «یعنی از آن نفوس کاملان که به آن مراتب عقلیه عروج نموده‌اند، انوار و اشراقات بر نفوس ناقصان فایض می‌شود و از این عبارت معلوم شد که توجه به مرشد و استاد کامل در حال حیات و ممات او نافع است و توسل به ارواح اولیا و علمای متورع نیز مفید است.»(18)

 

فخرالدین رازی معتقد است روحی که بعد از مرگ باقی است و از بدن جدا می‌شود از روحی که در بدن متعلق به بدن است قوی‌تر است؛ زیرا عالم غیب بر او منکشف شده و علومی که در هنگام تعلق به بدن برای او برهانی بود کانون بدیهی می‌شود. البته روح متعلق به بدن از این جهت که می‌تواند تامل پیدا کند، قوی‌تر از روحی است که از بدن جدا شده است. بر این اساس وقتی انسان به زیارت قبر انسان کامل و بزرگواری می‌رود که روحی بلند و نفسی قوی دارد، روح زائر و مزور از طریق تعلق و ارتباط به آن مزار(تربت) ارتباط برقرار پیدا می‌کنند و علوم بین آنها متبادل می‌شود.(19)

 

به این ترتیب زیارت در فرهنگ دینی با امور متعالی در ارتباط است؛ لذا برخی بزرگان آن را فطری قلمداد کرده‌اند.(20)

 

زائر اربعین خود را در تعامل با روحی بلند می‌داند که افزون بر بهره‌مندی از فوز شهادت و زندگانی جاودانه، از فوز عظیم ولایت و امامت بهره‌مند است؛ لذا از مراتب وجودی بالاتری برخوردار است و قدرت تصرف در عالم را دارد.

 

برخلاف این نگرش معناگرایانه، در الگوی گردشگرانه، افراد غیر معتقد به مکان‌های مذهبی که نه از روی ایمان و اعتقاد بله به خاطر سرگرمی، کنجکاوی و یا علاقه به آنجا سفر می‌کنند. اینگونه سفرها ممکن است به انحای گوناگون انجام شوند؛ اما تنها چیزی که اهمیت دارد نفس سفر کردن است.(21) نه بهره‌بری معنوی و اخلاقی.

 

 

جهان شناسی

 

زائر، جهان را جلوه حق تعالی و همه عرصه‌ها و زوایای آن را نقطه اتصال و مشاهده جمال می‌داند، نه آنکه هستی را کارگاه و موزه تاریخ و فرهنگ و مناظری برای تماشا و تفرج.(22) البته این سیر در آفاق با سیر در انفس به کمال می‌رسد. به عبارت دیگر، «زائر به دیدن مقام و مکان و آثاری می‌رود که جلوه محسوس دیدار است و نشانی از انعکاس دهنده آن مظاهر اسم الهی و اعیان ثابته است و از اینجاست که زیارت نحوی دیداربینی و بازبینی دیدار است.»(23) از این رو ملاک ارزش‌گذاری زیارت، عشق و معرفت به مال و جمال زیارت‌ شونده است.(24) بنابراین در زیارت سیر در آفاق و انفس توامان و مکمل یکدیگر است.

 

زائر اربعین چه زیبا این دو وجه از زیارت را جمع کرده است. این سفر که با پیاده‌روی انجام می‌شود، از جهتی ملازم حضور در طبیعت و سیر در آفاق است و از جهتی دیگر زائر در طول مسیر به یاد مولای خود و فضائل بی‌مثال اوست و هر قدم را به عشق وصال به حریم او برمی‌دارد. او در این مسیر از طرفی با افراد و فرهنگ‌های مختلف آشنا می‌شود و تعامل برقرار می‌کند و از طرفی دیگر این مسیر را با تجربه‌هایی مقدس و عرفانی پیوند می‌زند.

 

در فرهنگ اسلامی، سفر و سیاحت در آفاق علاوه بر گردش و نشاط عرصه عبرت و تفکر نیز قلمداد شده است. از این جهت سفر در آفاق و تفکر در انفسک سبب تعالی انسان می‌شود. به این ترتیب طبیعت عرصه تعلیم و تزکیه می‌گردد.(25) این نگرش بر اساس این مبناست که «همه عالم اسم‌الله‌اند. تمام عالم، چون اسم، نشانه است. همه موجوداتی که در عالم هستند نشانه ذات مقدس حق تعالی هستند.»(26)

 

در مقابل این نگاه زائرانه اربعین، الگوی گردشگرانه، بدون توجه به جهان ملوت و محصور در جهان ملک و ماده، انسان را سیاح و جهانگردی ساخته است. تفاوت زائر و تورسیم از این جهت در این است که زائر اربعین سال است و توریست ناظر به ظواهر؛ زیارت اربعین گشودن چشم دل است به جهان برای مشاهده وجه الله و توریسم باز کردن دو چشم صورت برای مشاهده دنیا.

 

 

از جهت گرایشی

 

نخست، از فراغت ذاکرانه تا لذت غافلانه

 

زیارت در اسلام که با نوعی گردشگری و سفر همراه است از تفریح و لذتی معنوی و فراغتی جهت برقراری ارتباط با خدا(فراغت عبادت) برخوردار است نه تفریح دنیوی گردشگرانه. می‌توان گفت، فراغت در سفر زیارتی در بستر یاد الهی و تغییر و تنوع در نوع و سطح تالیف است نه غفلت و بی‌تلیفی. به عبارت دیگر، مواجهه انسان توحیدی با طبیعت، شادمانی و ابتهاجی است که توأمان حاصل یاد خالق این زیبایی(آسودگی روح) و لذت دنیوی(آسودگی جسم) از آن است.

 

زائر اربعین در مسیر زیارت از نوعی لذت و فراغت بهره‌مند می‌‌شود و از مزایای و بهره‌های آب و هوایی و تفرجی بهره می‌برد و چه بسا بخشی از خاطرات خوش سفرش به این بخش از سفر اختصاص یابد، ولی او هیچ‌گاه این سفر را سفر تفریح و خوشگذرانی قرار نمی‌دهد. گذشته از این‌که این سفر در تعظیم شعائر و ایام مصیبت اهل‌بیت(ع) است، زائر اربعین همواره خود را در سفری معنوی می‌بیند و همه مسائل سفر را با این دید تحلیل می‌کند؛ او خود را میهمان این حریم می‌داند، احوال خود را با مولایش در مسیر راه در میان می‌گذارد، تلاش می‌کند ادب این زیارت را دعایت کند، همراهان را نه فقط انسان‌هایی شبیه و هم‌مسیر خود بلکه آن‌ها را میهمانان ارباب می‌داند؛ لذا با آن‌ها برخوردی متفاوت دارد، تلاش می‌کند لب به ذکر الله تعالی داشته باشد... .

 

این موارد نشان می‌دهد که زائر اربعین هیچ گاه مسافری رها و غافل نیست؛ بلکه همواره خود را در محضر الله و در جرگه زائران حضرت ثار الله مشاهده می‌کند و تلاش دارد آداب این اجتماع را رعایت کند.

 

اساسا هدف ضمنی بسیاری از مسافرت‌های دینی، رنج و ریاضت کشیدن در سفر برای تزکیه نفس بوده است،(27) در طول تاریخ سفرهای زیارتی بر مفهوم سختی و دشواری تأکید کرده‌اند و زیارت همواره با به جان خریدن سختی‌های مسیر همراه بوده است.(28) این رویکرد هیچ گاه با تفریح و لذت مادی تنپرورانه و غفلت تناسب ندارد.

 

بر این اساس زیارت سفری برخوردار از معناست که هدف‌هایی متعالی دارد. مانند: انجام وظیفه‌ دینی، اجرای اعمال عبادی، اقرار به ایمان، توبه ردن، خودیابی و یافتن معجزه و اقدام عملی در راستای نوسازی معنوی.(29) به همین دلیل در فرهنگ دینی زیارت(زیارت قبور) با اهداف الهی و دینی انجام شده است و صرف گشت و گذار و تفریح نیست. مانند زهد در دنیا، یاد مرگ، یاد آخرت، عبرت‌گیری و رقت قلب.

 

در قرآن کریم نیز زیارت(زیارت قبور) در مسیر معنوی و اخلاقی تبیین شده است؛ همانند: «الهکم التکاثرحتی زرتم المقابر» در این آیات زیارت قبور در راستای دوری از دنیاگرایی و یاد آخرت بیان شده است.(30)

 

علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه «قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا»(31) جریان ساختن مسجد بر قبر اصحاب هف را بیان می‌‌کند.(32) از این آیه شریفه و روایات ذیل آن استفاده می‌شود که محل دفن افراد مؤمن و موحد را می‌توان زیارت کرد و بلکه در کنار قبر ‌آنان مسجد بنا کرد و ذکر خداوند متعال را به پاداشت.(33)

 

در مقابل این رویه زائرانه در زیارت اربعین، شادی‌بخشی، فرح‌زایی، فراغت و لذت‌بخشی مفاهیمی‌اند که همواره در بررسی گردشگری مورد توجه قرار می‌گیرند. حادثه‌جویی، حفظ سلامت، تفریح و تفرج از انگیزه‌های اصلی سفرها در دوران مدرن دانسته می‌شوند.(34) از این جهت افزایش اوقات فراغت و استراحت از عوامل مهم توسعه گردشگری است.(35)

 

تمایز زیارت و گردشگری در موضوع فراغت و تفریح را باید در نگاه ویژه دین به این مقوله جست‌وجو کرد. هر چند دین در طول قرون متمادی نقشی حیاتی در ارتقا و بهبود اوقات فراغت داشته و نحوه بهره جستن مردم از اوقات فراغتشان را تحت تأثیر قرار داده است. ولی الگوی کلی دین و مدرنیته در مدیریت و تعریف اوقات فراغت و تفریح املاً متفاوت است. دین بر پایه نگرش توحیدمحوری، تفریح و فراغت را به معنای غفلت از یاد خدا و خلود در زندگی دنیوی مادی تعریف نکرده است. بر این اساس دین با نگرشی که فراغت و تفریح را با نوعی غفلت، بی‌مسئولیتی، عدم جدیت و نادیده گرفتن ضوابط و هنجارها تبیین می‌‌کنند،(36) تناسبی ندارد.

 

بنابراین هر چند نوعی فراغت و تفریح در الگوی زیارت اربعین و الگوی گردشگرانه زیارت وجود دارد، ولی فراغت زیارت اربعین مبتنی بر نگاه توحیدی بر یاد خدا و درک و حفظ حرمت محضر مزور(امام حسین علیه السلام) متمرکز است؛ ولی گردشگری در مدرنیته به دنبال حذف مبانی ماوراءالطبیعی، مبتنی بر غفلت و بی‌تلیفی است.

 

/993/702/ر

 

ادامه دارد...

 

یادداشت: حمید محمدی


....................
منابع
1 ـ (Jackowski and Smith, 1992:92-106)
2 ـ طوسی، 1411ق: ج2، ص787)
3 ـ برای نمونه ر.ک: رنجبر، 1384: 167-192)
4 ـ سید ابن طاووس، 1416ق: ج3، ص101-103)
5 ـ ر.ک: البطاط، 2013م؛ احمدی فقیه، 1430ق)
6 ـ طوسی، 1407ق: ج6، ص52
7 ـ مجلسی، 1403ق: ج101، ص329-336)
8 ـ(Rinschede, 1992:57)
9 ـ (Graham and Murray, 1997: 401)
10 ـ طه: 12
11 ـ الیاده، 1372: 384
12 ـ مهذب و دیگران، 1391: 56
13 ـ برای نمونه ر.ک: امام خمینی، 1406ق: 175
14 ـ ابن عربی 1405ق: ج 11، ص 230
15 ـ ر.ک: ابن سینا، 1400ق: ج 1، ص 338
16 ـ ابن سینا، 1403ق: ج 3، ص 386
17 ـ سهرودی، 1372: ج 2، ص 246
18 ـ هروی، 1358: 232
19 ـ رازی, 1407ق: 257-277
20 ـ ر.ک: طباطبایی، 1388: ج 1،‌صص 233ـ232؛ جوادی آملی، 1381: ج 1، صص 18ـ17
21 ـ ها ل، 1392: 84
22 ـ احمدی، 1390: 52
23 ـ احمدی، 1390: 39
24 ـ ر.ک: نسفی، 1377: 116ـ115
25 ـ ر.ک: روم، 9ـ8
26 ـ امام خمینی، 1381: 98
27 ـ(Jackson and Davis, 2000: 155-182)
28 ـ دیگانس، 1392: 50
29 ـ ر.ک: هینلز، 1385: 365
30 ـ ر.ک: الانصاری، القرطبی، 1405ق: ج 20، ص 171ـ170
31 ـ کهف: 21
32 ـ طباطبایی: ج 13، ص 300
33 ـ ر.ک: صابونی، 1402ق: ج 2، ص 187؛ زحیلی، 1411ق: ج 15، ص 226
34 ـ ر.ک: گی، 1377: 218
35 ـ ولا و یونل، 1384: 29)
36 ـ ر.ک: قاضی مرادی، 1387: 27ـ15

ارسال نظرات