آماده ارائه خروجیهای رصدی مرکز برای امر پژوهش هستیم/ یکی از شاخصهای مهم عالمان شیعه پاسخگویی آنها است
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، به گفته خود قریب به 23 سال است که در حوزه مشغول به تحصیل بوده و از دانش آموختگان مؤسسه کلام امام صادق(ع) است. همچنین 9 سالی میشود که به صورت رسمی در سطح دو حوزه تدریس میکند؛ تدریسهایش نیز در زمینه کلام اسلامی، کلام جدید و موضوعات مرتبط با کلام در فلسفه اسلامی همانند معرفت شناسی است.
نسبت به کار پاسخگویی نیز چندین سالی میشود ورود پیدا کرده و نخستین همکاریش نیز با دفتر مطالعات حوزه بوده است؛ ولی از سال 85 همکاری خود را با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی آغاز میکند که از سال 87 سکان هدایت این مرکز بر دوش او نهاده میشود.
حجتالاسلام علی مخدوم که اکنون در کسوت ریأست مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی فعالیت میکند، در گفتوگوی تفصیلی به بیان عملکرد این مرکز پرداخت که ادامه متن بخش دوم(پایانی) آن را تقدیم حضور علاقهمندان میکنیم.
رسا ـ شما فرمودید که روزانه 10 هزار پرسش پاسخ داده میشود، با این وجود ماهی بیش از 25 هزار پرسش میشود که میتوان با این تعداد پرسش، فضای کلی جامعه را متوجه شد. آیا شما نسبت به این موضوع اقدامی کردهاید، یعنی رصدی بر اساس پرسشها دارید که بدانید فضای کلی جامعه به چه سمت و سویی گرایش پیدا میکند؟
بله. ما فعالیتها و کارهایی بر روی پرسشها داریم. البته برای ارائه اطلاعات محدودیتهایی داریم، منتها به مراکز فرهنگی و پژوهشی بر اساس مصرف و نیازشان آمادگی ارائه داریم، یعنی این مراکز با ما ارتباط برقرار کنند.
چون تولید این محتوا تابع یک سری فعالیتهای جانبی است، باید نهاد نیازمند به موضوع و سفارش دهنده، شاخصهای خود را مطرح کند تا در چه شاخصی چه آماری و برای چه هدفی لازم دارند تا ما بتوانیم بر اساس آن ارائه دهیم. در حقیقت به نوعی پژوهش است که بر روی خروجیهای مرکز صورت میگیرد.
رسا ـ در حال حاضر خروج رصد مرکز به نهادهای خاصی که مسؤولیت رصد وضعیت جامعه را بر عهده دارند، ارائه میشود؟
بله. برای برخی از نهادها مرتبط در موضوعات مورد نیازشان خروجی ارائه میشود.
رسا ـ کدام نهادها؟
فکر کنم نام بردن از آنها خیلی نیاز نباشد. منتها حداقل یکی از مهمترین جاهایی که از این خروجیها استفاده میکند، مرکز برنامهریزی خود دفتر است. چند سالی میشود که دفتر در مسیری قرار گرفته که کارهای آموزشی، پژوهشی، تبلیغی، علمی و فرهنگی آن مبتنی بر نیازهای واقعی باشد و یکی از جاهایی که اطلاعات تکمیل و در نیاز سنجیها بسیار از آن استفاده میشود، اطلاعات مرکز ملی پاسخگویی به سؤوالات دینی است.
ولی به طور معمول هم در نهادها و هم در افراد ما علاقه نسبت به این است که بدانند موضوعات و مسائل چیست؛ ولی متأسفانه در حد یک کنجکاوی است. یعنی ممکن است بسیاری از نهادها به سبب فراوانی موضوعات از ما درخواست خروجی کنند.
ولی نخست، ما محدودیتهایی داریم. دوم، فراوانی موضوعات مشخص نیست برای چه چیزی مصرف میشود و معمولاً افراد دوست دارند به لحاظ کنجکاوی آنها را داشته باشند؛ وگرنه شما بفرمایید که چند موضوع، پایاننامه و حتی پروژه کلاسی در این موضوعات ارائه میشود؟ بنده که سراغ ندارم.
حال اگر ما اعلام کنیم که آمادگی داریم موضوع بدهیم، مسلماً بسیاری از نهادها درخواست میکنند، ولی اینکه به چه میزان ناظر بر عمل باشد را نمیدانم. چون اگر ناظر بر عمل باشد، یک بخشی از پرسشها به سبب روشن شدن مسأله کمتر میشود و کارهایی صورت میگیرد که أثر آن را میبینیم.
همانند اینکه برای نمونه وزارت بهداشت رصدی را انجام دهد و بگوید: «فلان زمینهها منجر به بیماری میشود.» یک زمانی است که ما این آمار را میخواهیم بدانیم تا خوشحال یا ناراحت شویم؛ ولی یک زمانی میخواهیم بدانیم تا در نهادهای خود اعمال کنیم. اگر در نهادهای خود اعمال کنیم، باید ظرف چند سال آینده مشخص شود که شاخص فلان بیماری پایین آمده و شاخص سلامتی بالا رفته است.
به عقیده بنده هنوز مقداری در این فضا جا دارد تا تجربه کسب کرده و بتوانیم بیشتر برای مسائل و نیازهای روزآمد و کارآمد برنامهریزی داشته باشیم.
رسا ـ از پرسشهایی که مطرح میشود، شما کمیت و کیفیت ارتباط مردم با روحانیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
به صورت طبیعی ارتباط مردم با روحانیت یک ارتباط همگانی همیشگی نمیتواند باشد ـ یا به خاطر کمبود روحانیون یا به هر دلیلی ـ یعنی ارتباط تمام اقشار جامعه با روحانیت در تمام ایام اتفاق نمیافتد. به عقیده بنده خود این موضوع(در دسترس نبودن همیشه روحانیت) و عوامل دیگر اجتماعی سبب میشود تا مردم به نوعی ناشناختگی نسبت به روحانیت داشته باشند.
این ناشناختگی وقتی کنار یک سری تبلیغات سوء قرار میگیرد و احیاناً در جاهایی نیز سوء رفتارهای معدود روحانیت صورت بگیرد و این مسائل در ذهن مردم یا حداقل بخشی از مردم جمع شود، فاصله آنها با روحانیت را بیشتر میکند. این عوامل سبب میشود که شاید اعتماد و مراجعه به روحانی کم شود.
ولی به رغم تمام این مسائل و تبلیغات معاندان داخلی و خارجی و مخالف شیعه و اسلام، اگر زمینه تبلیغ را فراهم کنیم، میتوانیم ارتباط بسیار مستمری داشته باشیم که متأسفانه امکاناتمان جوابگو نیست. یعنی با این حجم بودجه، امکانات، فضای فیزیکی و نیروی انسانی نمیتوانیم، جوابگو باشیم.
الحمدلله مردم ما مردم پاک طنیت هستند، به همین دلیل ممکن است هر چند با روحانیت فاصله بگیرند، ولی اگر به یک محیطی مراجعه کنند و ببینند که مخلصانه آمادگی آن را دارد که در خدمت آنها باشد، با اعتماد همراهی میکنند.
با این اوصاف حجم ارتباط مردم همواره تقریباً به اندازه وسع ما بوده و گاهی نیز در ایام خاصی همانند ماه مبارک رمضان بیشتر میشود. همچنین حُسن اعتماد و تشکر و لطفی که دارند، به معنای واقعی کلمه به تمام ما که دست اندرکار چنین کارهایی هستیم، روحیه داده و علاقهمند به این میکند که نسبت به چنین آدمهایی باید بیشتر خدمت کرد.
رسا ـ مشکلات مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی چیست؟
کمبودها را باید بر اساس نیاز مردم سنجید و نه نیاز ما. بله کمبود است. یعنی جا دارد مسؤولان نظام چه حوزوی و چه غیر حوزوی، یک حساب سرانگشتی نسبت به جمعیت کشور داشته و بدانند که اگر برای این جمعیت سالی یک پرسش پیش بیاید و بخواهند یک مراجعهای داشته باشند، نه ما که 10 برابر مرکز ملی پاسخگویی به سؤوالات، توان پاسخگویی را نخواهد داشت.
وقتی به این مسائل توجه شود، متوجه میشویم که به چه میزان چنین سرویسهایی را برای مردم کم گذاشتهایم و باید توسعه پیدا کند. البته این ناظر بر امکانات در تمام ظرفیتها است.
رسا ـ آیا نیازی به توسعه این مرکز در شهرهای دیگر میبینید؟
به عقیده بنده با توجه به بسترهای ارتباطی مختلفی که اکنون وجود دارد، لازم نیست ما حتماً در شهرهای دیگر پایگاه ایجاد کنیم. بلکه مهم این است که بتوانیم از ظرفیت نیروهای انسانی مناطق استفاده کنیم. ما با همین هدف نمایندگی اصفهان و مشهد را راهاندازی کردیم که بحمدلله فعال نیز کار میکنند.
غرض این است که وقتی میشود با تلفن و اینترنت ارتباط گرفت، لازم نیست که حتماً پاسخگوی ما در یک شهری حاضر باشد. ولی باید ظرفیتی را فراهم کنیم که پاسخگوی ما در تمام خانهها و برای تمام افراد قابل دسترس باشد؛ این قابلیت دسترسی نیز استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود.
البته لازمه این کار توسعه متمرکز است. برای نمونه ما به جای اینکه 10 دستگاه ارتباطی و سرور در 10 شهر مختلف کشور راهاندازی کنیم، میتوان در یک یا دو شهر با تعداد کمتری از آن سرورها متمرکز ایجاد کنیم تا برای افراد استفاده بهینه و کارآمدی بالاتری داشته باشند. حتی شاید با این موضوع بتوان خدمت را بهتر نیز ارائه داد.
طرف دیگر قضیه این است که چنین خدماتی مستلزم این است که همه دریابند در این زمینه وظیفه دارند. برای نمونه بنده و شما راننده آمبولانس نیستیم، ممکن است وظیفهمان نیز نباشد که بیماری را به درمانگاه برسانیم، بلکه وظیفه راننده آمبولانس و پرستار است؛ ولی در عین حال وظیفه داریم اگر دیدیم آمبولانس میآید راه آن را باز کنیم و اجازه دهیم سریعتر به مقصد برسد.
ما یک همراهی همدلانه این چنینی با مراکز پاسخگو در تمام دستگاهها نیاز داریم. یعنی لازم نیست دستگاههای آموزشی پاسخگو باشند، ما این انتظار را نداریم، ولی لازم است بر روی خروجیها و فارغ التحصیلان مقداری سرمایه گذاری کنند تا فارغ التحصیلان فرهیخته ما در رشتههای خودشان بتوانند باری از دوش مردم بردارند. همچنین این وظایف را مراکز و نهادهای پژوهشی و دیگر مراکز دارند.
نباید تصور شود یک کاری با چنین حساسیتی چون متولی دارد به ما مرتبط نمیشود. اصولاً در فرهنگ دینی ما اینکه به من مرتبط نمیشد، جایی ندارد. چون در روایت نبوی داریم و تابع آن روایت مرحوم سعدی میفرماید: «بنیآدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند» را میسراید.
فرهنگ دینی ما یعنی اینکه یک نیازی را میبینیم و متولی نیز دارد، ولی همه باید ببینیم آیا نسبت به آن متولی کاری از دستمان بر میآید یا خیر؟ بنابراین ما نیاز به توسعه این فضا داریم و حتی نیاز داریم تا امور خیریهای که در دامنه دین ما ایجاد میشود در این مسیر قرار گیرد.
برای نمونه به عقیده بنده کار بسیار خوبی است که فرد یک دستگاه آبسرد کن خریداری کرده و در کنار خیابان قرار دهد تا مردم از آب شرب آن استفاده کنند. این کار انصافاً خوب و جالب است. با این وجود وقتی یک جرعه آب به فرد تشنه جسمانی داده میشود به این میزان زیباست، حال مقایسه کنیم که یک جرعه آب دادن به فردی که تشنه روحی به مسائل دینی است، به چه میزان زیباست؟
در این مسیرها نه تنها دولت و نظام باید هزینه کند، بلکه متدینین نیز به نیت فلان امر خیر و قصد خدمت به جامعه یک مسیر و کاری را ایجاد کنند که منشأ برطرف شدن دغدغهها، پرسشها و شبهات عدهای در این جامعه شود. به عقیده بنده این از کارهای أثربخش و ماندگار است. جای کمک و نیاز در این زمینه وجود دارد.
رسا ـ اهدافتان برای آینده چیست؟
تلاش ما این بوده و است که در آینده به فضل الهی از بهترین ظرفیتهای به روز چه دانشی در حوزه علوم اسلامی، چه مهارتی برای ارتباط با مخاطبان و چه فناوری برای ارائه خدمات به مردم بهره گیریم. البته لزوماً بهترین فناوریها گرانقیمتترین آنها نیستند، بلکه بهترین فناوریها چیزی است که برای مردم بیشتر کاربرد داشته باشد؛ راحتتر و روانتر باشد.
این یکی از اهداف جدی ما است و به امید روزی که در جامعه ما نمیگوییم پرسش نباشد، چرا که پرسش نشانه پویایی و فکر کردن است، بلکه برای هر فردی پرسشی پیش آمد، ظرفیت مطالعه و فکر کردن و جواب گرفتن برای او فراهم باشد.
رسا ـ به عقیده خودتان مرکز ملی پاسخگویی به چه میزان در سطح جامعه برای مردم شناخته شده است؟
متوسط رو به پایین است. ما حتی در قم نیز خیلی شناخته شده نیستیم. عمده دلیل نیز به کاستیها باز میگردد. البته در چند سال اخیر تلاش کردیم تا مقداری با بهینه سازی ظرفیتها و استفاده از برخی سیستمها و فناوریها حجم پاسخگویی را بالاتر ببریم و دسترسی مردم به اطلاعات را بیشتر کنیم.
امیدوارم در سالهای آینده این توسعه را داشته باشیم و با میزان کمی از سرمایهگذاری بتوانیم خروجی بهتر و مثمرثمریتری را فراهم کنیم. اگر اینگونه باشد، زمینه کار و تبلیغ بیشتر فراهم میشود.
رسا ـ آیا تبلیغ کافی صورت میگیرد؟
خیر. بسیار کم است.
رسا ـ دلیل چیست؟
تنها به دلیل کمبود امکانات است. شاید باورش سخت باشد، ولی ما به شدت کم احتیاج پیدا میکنیم که حتی یک کارت ویزیت چاپ کنیم. چون مهمترین مبلغ ما خود مردم بوده و به صورت سینه به سینه تبلیغ میکنند.
رسا ـ سخن پایانی شما با مخاطبان ما چیست؟
ما فکر میکنیم پاسخگویی کار جدیدی نیست. ما از بزرگان قدیم و جدید حوزه این را یاد گرفتهایم که یکی از شاخصهای مهم عالمان شیعه پاسخگویی آنها است و اصولاً ائمه اطهار(ع) به عنوان قلههای علم شیعی و دانش بشری انسانهایی بودند که برای پرسش مردم و پاسخ دادن به آنها اهمیت فوق العادهای قائل بودند.
با این وصف بنده فکر میکنم یک وظیفه عمومی برای حوزویان وجود دارد و لازم نیست کسی به عنوان شغل رسمی مشغول پاسخگویی باشد؛ بلکه به عقیده بنده از لوازم عادی طلبگی پاسخگویی به ویژه در حوزه و میزان تحصیلات خودشان است. منتها اگر این امر را یک امر لازم میدانیم، در دروس حوزه نیز یاد گرفتیم که برخی از امور لازم و واجبات نیازمند به مقدمات پیوستهای دارند که آن مقدمات واجب از باب مقدمه برای امر لازم، بر فرد لازم و واجب میشود.
ما اگر میخواهیم فعالیت دینی انجام دهیم، پاسخگویی را هم لازم میدانیم و برای پاسخگویی یاد گرفتن مبانی دینی از یک سو و یاد گرفتن نحو تعامل و ارتباط با مردم و أثرگذاری در اقشار مختلف مردم از سوی دیگر، آن مقدمهای است که برای ما واجب است. ما اگر میخواهیم قدم کوچکی جای پای بزرگانمان بگذاریم، شاید لازم باشد که هم محتوای قویتر و بروزتری را برای پاسخگویی پیدا کنیم و هم مهارت کافی برای مواجه شدن را داشته باشیم.
/993/402/ر