تولید اثر هنری درباره حجاب بسیار سخت است
به گزارش خبرگزاری رسا، گفتوگو با محمد صادق رمضانی کارگردان فیلم داستانی «شیرین» که به تهیه کنندگی حوزه هنری استان قم ساخته شد.
شیرین فیلمی داستانی است که بیواسطه و از منظر دختری جوان 4 دقیقه از زندگی او را در لحظهای پرچالش به تصویر میکشد و با فرمی نو به موضوع عفاف و حجاب میپردازد. فیلمنامهی این فیلم نوشته افسانه بختیاری نژاد است و با بازیگری آزاده سلمانی، سمیه زینلی، اقبال صالحی، احسان خواجه نصیری، غزل سرجوبه، ثنا ضیغمی، صدابرداری رضا نوحهخوان، صداگذاری مسعود فهیمی و جلوههای ویژه رایانهای هادی جمشیدی تولید شدهاست. همچنین محمدهادی سرانجام به عنوان مجری طرح عوامل ساخت این فیلم را همراهی کردهاست، مصاحبهای با کارگردان این فیلم داشتهایم که در ادامه میخوانید؛
درباره حجاب آثار تصویری متعددی تولید شدهاست، شما در فیلمتان با این مقوله چطور روبرو شدید؟
تولید اثر هنری در مورد حجاب بسیار سخت است، چرا که مردم رویکردهای متفاوتی در قبال حجاب دارند و نمیتوان نظرات یکسانی را برای اقشار مختلف جامعه قائل بود. بنابراین تولید آثار هنری درباره حجاب، نباید تبدیل به اثری صریح و عادی شود. پیام در این حوزه باید متفاوت و غیر مستقیم باشد. باید اذعان داشت تولید آثار هنری در رابطه با چنین موضوعاتی، دوری جستن از فضای شعارزدگی را میطلبد.
بدین منظور تصمیم گرفتم، تا فیلم به شکلی مستندگونه، پلان سکانس و از منظر کاراکتر اصلی (POV) باشد. گفتوگو در مورد سبک ساخت فیلم ابتدا ساده به نظر میرسید، اما در طول فرآیند تولید مشکلات خود را نشان داده و دوستان تیم تولید با صبر و بردباری مشکلات را حل کردند.
چالشهای پیشروی شما برای ساخت این فیلم داستانی چه بود؟
در گام نخست سبک پلانسکانس فیلم، انتخاب لوکیشنی مناسب را جهت دستیافتن به مانورهای تصویری ضروری مینمود. برای یافتن لوکیشن مناسب بخش وسیعی از شهر قم و حومهی آن را زیرپا گذاشتیم، تا مناسبترین مکان ممکن را جهت ضبط انتخاب کنیم.
چالش بعدی زمانبندی و هدایت بازیگران و عناصر فیلم از جمله اتوبوس بود، که به واسطه یک هفته تمرین مداوم با بازیگران و استفاده از وسایل ارتباطی و تلاش دوستان پشتصحنه این امر محقق شد.
اما اینها تنها آغاز مشکلات تولید این فیلم بود، انتخاب زاویه دید POV خود شروع مشکلات بزرگتر بود. پس از مطالعه و جستجو در مورد روشها تولید تصاویر POV، تصمیم گرفتم، دوربین مناسبی را بر پیشانی کاراکتر اصلی ببندم و این فرد کار تصویربرداری را انجام دهد. دوربین مناسب انتخاب شد و پس از مشورت با دوستان حوزه هنری خانم سلمانی جهت بازی در نقش کاراکتر اصلی و هدایت دوربین انتخاب شد. طی روزهای تمرین و با تلاش فراوان ما سعی کردیم مشکلات را حل کنیم و در نهایت به شیوه اجرایی مناسب رسیدیم.
برای رسیدن به شکلی واقعی و باورپذیر تصمیم گرفتم تا به شکلی نامحسوس فیلمبرداری را انجام دهیم تا به این واسطه امکان استفاده از مردم عادی و رهگذران در بکگراند اتفاقات امکانپذیر باشد. صدابرداری فیلم نیز به کمک چندین HF و به شکلی نامحسوس برای جلوگیری از جلب توجه مردم عادی انجام گرفت. بنابراین از سختیهای تولید این بود که عابرین متوجه فیلمبرداری نشوند و به دوربین توجه نکنند. توجه حتی یک عابر پیاده به دوربین باعث میشد تا ما مجبور شویم فیلمبرداری را قطع کرده و تمام لحظات را که به شکل پلانسکانس بود بار دیگر و از ابتداء تکرار کنیم. یکی از خاطرات به یاد ماندنی کار این بود که در روز اول ضبط و پس از 18 مرتبه تکرار و در زمانیکه آفتاب غروب میکرد و نور هر لحظه کمتر میشد، تصمیم به ضبط برای آخرین مرتبه در آن روز گرفتیم. در نهایت به تصویر مناسب رسیدیم و اگر بازیگر ما آخرین گامهای خود را درست بر میداشت کار ضبط به خوبی به پایان میرسید و گروه به خوشی روز را به پایان میرساند. در چنین شرایطی یک خودروی رهگذر، مزاحم بازیگر ما شد و با مزاحمت خود، ضبط ما را به هم ریخت و ما مجبور به پیگیری ضبط در روز دیگری شدیم.
با مشکل دیگری هم روبرو شدید؟
بله، چالش بعدی در زمینه کارگردانی و انتقال احساسات به مخاطب بود. با توجه به این مسئله که ما امکان نشان دادن چهره کاراکتر اصلی را نداشتیم، برای نمایش احساسات و عواطف کاراکتر اصلی باید راه حلهای متفاوتی را در نظر میگرفتیم. بازی دست و پای کاراکتر اصلی، زمزمههای درونی او، حرکت دوربین مطابق با احساسات کاراکتر و مسئله صداگذاری مهمترین راهکارهای ما برای نشان دادن اضطراب درونی کاراکتر شد. برای مثال در گفتوگو با صداگذار فیلم، به اینجا رسیدیم که در لحظاتی که برای بازیگر ما مزاحمت پیش میآید حس خلسه بوجود بیاوریم. در اجراء صدای آمبیانس حذف شد، افکتی موهوم اضافه شد واصوات اصلی مزاحمت در ذهن بازیگر بازتاب و افکت تکرار به خود گرفت، تا حس اضطراب حاصل از مزاحمت به مخاطب منتقل شود.
آخرین دوستی که به تیم پروژه شیرین اضافه شد، آقای جمشیدی مسئول جلوههای ویژه رایانهای بود. ما از ابتدا میدانستیم که برای جلوگیری از بوجود آمدن احساس مخالفت در درون مخاطبین، سرانجام باید کاراکترهای اصلی فیلم را که نماد دو طیف فکری هستند، در کنار هم نشان دهیم. در زمان بازنویسی فیلمنامه تصمیم بر آن شد که در آخرین لحظه فیلم، بازتاب تصویر کاراکترها در شیشه اتوبوس دیده شود. انجام این کار در عمل و با توجه به وجود دوربین بر پیشانی کاراکتر اصلی غیر ممکن بود بنابراین ما به کمک آقای جمشیدی رفلهی بازیگران بر شیشهی اتوبوس را در مرحله پس تولید به تصویر اصلی اضافه کردیم و پس از انجام اصلاح رنگ به خروجی نهایی رسیدیم.
در پایان باید از تمامی دوستانی که در مراحل پیشتولید، تولید و پس تولید ما را یاری کردند و به ویژه دوستان حوزه هنری قم که با حمایتهایشان امکان تولید اثر را فراهم کردند، تشکر میکنم./843/د103/س
منبع: روابط عمومی حوزه هنری استان قم