۲۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۹
کد خبر: ۳۲۵۳۸۷

بیماری مزمن برجام؛ تهدید امنیت ملی

خبرگزاری رسا ـ حال امروز برجام را می‌توان به مریضی تمثیل کرد که بیماری، حیات وی را به خطر انداخته و به مرگ تدریجی نزدیک نموده است و چنانچه به هنگام، علاج نشود بدون شک مرگ را تجربه خواهد کرد.
نفوذ

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، چندی پیش بود که علی‌اکبر صالحی از دبه درآوردن امریکایی‌ها در برجام سخن به میان آورد و مدتی پس از آن بار دیگر از اجرای تعهدات ایالات متحده زبان به گلایه گشود که با واکنش رئیس‌جمهور در نشست خبری با خبرنگاران همراه شد. پس از علی‌اکبر صالحی، علی طیب‌نیا، وزیر اقتصاد و دارایی به نامطلوب بودن نتایج توافق هسته‌ای برای جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و نهایتاً روز گذشته ولی‌الله سیف، رئیس بانک مرکزی - این‌بار شفاف و صریح‌تر از سایر مقامات دولت یازدهم - در عبارتی نگران‌کننده بیان می‌کند: «هیچ چیز از برجام عاید ایران نشده است... اگر روابط بانکی ایران عادی نشود برجام از هم پاشیده می‌شود.»

 

اظهارات روز گذشته رئیس بانک مرکزی نمایانگر وضعیت وخیم برجام است و همانطور که بیان شد اگر به زودی راه‌حلی برای آن اتخاذ نشود حوزه‌های دیگر قدرت جمهوری اسلامی ایران را هم تحت تأثیر قرار داده و رویارویی ایران با ایالات متحده را در شرایط نابرابر و نگران‌کننده‌ای قرار می‌دهد.

 

قبل از پرداختن به چگونگی رسیدن به چنین نتایج نگران‌کننده‌ای باید به صورت اجمالی اهداف ایران و امریکا از توافق هسته‌ای را مرور کرد و به این پرسش پاسخ داد که کدام یک از دو طرف مذاکره تاکنون به اهداف خود رسیده‌اند.

 

اهداف دولت از مذاکرات هسته‌ای: 1- بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم 2- رفع و تعلیق تحریم‌های بین‌المللی 3-‌زمینه‌سازی سرمایه‌گذاری خارجی و 4- برداشتن سایه جنگ از سر جمهوری اسلامی ایران طی ماه‌های گذشته عنوان شده است.

 

اهداف امریکایی‌ها از مذاکرات هسته‌ای: 1- حفظ ساختار تحریم‌ها 2- تضعیف صنعت هسته‌ای و از مسیر آن کاهش قدرت بازدارندگی ایران 3- نگه داشتن مستمر سایه جنگ بر سر ایران 4- معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای منطقه و فرامنطقه و 5-اجماع‌سازی جهانی علیه ایران و زمینه‌سازی برای حمله نظامی به کشور است.

 

به گفته برخی دولتمردان و نه منتقدان هسته‌ای، تا به امروز بسیاری از اهداف دولت تدبیر و امید، رنگ تحقق به خود نگرفته است و در مقابل ایالات متحده امریکا توانسته با «حفظ شاکله تحریم‌های گذشته و از سوی دیگر تشدید آن تحریم‌ها به وسیله وضع تحریم‌های جدید»، « وادار کردن ایران به اجرای تعهدات مندرج در برجام- که برابر با تضعیف توان هسته‌ای کشوراست - طی ماه‌های اخیر»، «تأکید و تکرار غیر‌صلح‌آمیز بودن صنعت هسته‌ای ایران جهت معرفی ایران به عنوان تهدیدی جهانی» و «ایجاد اجماع جهانی علیه ایران به وسیله پذیرفتن برجام توسط کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد و سایر کشورها» زمینه و مقدمات گام نهایی خود را فراهم سازد.

 

گام نهایی ایالات متحده امریکا – که باید از آن هراس داشت- همان چیزی است که پیوند ناگسستنی با اظهارات روز گذشته رئیس بانک مرکزی دارد و اگر توسط مقامات ارشد دولت یازدهم جدی گرفته نشود خسارت ناگوار و جبران‌ناپذیری را برای نظام و جامعه ایرانی به همراه خواهد داشت.

 

دولتمردان یازدهم باید توجه داشته باشند که طراحی اکنون زمین بازی توسط امریکایی‌ها آنگونه است که ذیل استراتژی «استانداردسازی رفتار ایران» قابل تعریف است، مقامات ایرانی را در نهایت وادار به انجام مذاکراتی خواهد نمود که هویت، استقلال و حیات ایران در گرو آن است، نفس حضور ایران در پای میز مذاکراتی با این عنوان به معنای پذیرفتن اتهاماتی دیگر نظیر «تصمیم ایران برای ساختن بمب هسته‌ای و حمله به سایر کشورهاست» و تمهید مناسب جهت پیاده‌سازی هدف نهایی امریکایی‌ها را مهیا می‌سازد.

 

هدف نهایی امریکا در گزاره «حمله نظامی» خلاصه می‌شود که نیازمند اقداماتی مؤثر توسط طرف ایرانی است؛ شاید نخستین راهکار پیش‌رو و دم‌دستی‌ترین آن، اقدام از طریق متن برجام است که از سه‌گانه «کمیسیون مشترک حل اختلاف»، «هیئت داوری» و «شورای امنیت سازمان ملل» می‌باشد که سازوکار یک‌طرفه «سه مرحله مورد اشاره» به نفع امریکایی‌ها، شرایطی را به نفع طرف ایرانی‌ها تغییر نخواهد داد و قاعدتاً دستگاه دیپلماسی باید رو به سوی اهرم‌هایی بیاورد که امریکا را وادار به اجرای تعهدات نماید. راهکاری مانند «فسخ» یا «تعلیق» برجام که در شماره روز 21 فروردین روزنامه «جوان» به آن پرداخته شد، راهکاری حقوقی جهت متقاعد کردن امریکایی‌ها برای تغییر رفتار و اجرای تعهدات است و در کنار آن باید مسیر دیگری را هم پیشنهاد داد تا دستگاه سیاست خارجه از آن طریق عرصه را بر طرف امریکایی تنگ کرده و وادار به تغییر رویکرد نماید، اقدامی که براساس آن باید هزینه اقدامات امریکایی‌ها را افزایش داد و از سوی دیگر تحت هیچ عنوان از برجام 2، 3 و... و عناوین مشابه سخنی به میان نیاورد. چراکه در متن برجام اساساً هزینه‌ای برای نقض تعهد توسط امریکایی‌ها در نظر گرفته نشده و چنین نقصی باید امروز به واسطه دولت یازدهم جبران شود، آن هم از این طریق که مقامات دولتی به صورت مستمر سخن از نقض برجام توسط امریکایی‌ها- شبیه اظهارات سیف- به میان آورده و استمرار رفتار کنونی امریکایی‌ها را مساوی با پیگیری‌های حقوقی از طریق سازمان‌های بین‌المللی نظیر دیوان داوری بین‌المللی و ازسر‌گیری غنی‌سازی اورانیوم 20 درصد و سایر فعالیت‌های مرتبط القا نماید.

 

برهمین اساس اظهاراتی نظیر آنچه آقای شمخانی از آن به عنوان «لزوم نظارت اتحادیه اروپا درباره برجام» سخن به میان آورده نه قابلیت حقوقی و اجرایی می‌تواند داشته باشد و نه می‌تواند امریکایی‌ها را وادار به اجرای تعهدات نماید و نکته دیگر آنکه بهتر است در این فرآیند مقامات ارشد دولتی هم نسبت به نقض تعهد توسط امریکایی‌ها تصریح کرده و به صورت صریح و روشن تخلفات آنها را با مردم در میان بگذارند./998/102/ب2

 

منبع : روزنامه جوان

ارسال نظرات