۱۴ تير ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۹
کد خبر: ۴۳۶۰۴۲
یادداشت؛

بخش نخست/ رابطه معنوی‌ترین ماه سال با فقه حکومتی

موضع ما در قبال حکومت انقلاب اسلامی ‌‌‌‌ایران باید این باشد که امروز این پرچمی‌‌‌‌ که در مسیر ظهور امام زمان(عج) در ایران پدیدار شده است را چطور می‌‌‌‌توانیم کمک کنیم و به حکومت حضرت حجت(عج) متصل سازیم.
حکومت اسلامی

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حامد حسن‌زاده، پژوهشگر عرصه فقه سیاسی در مقاله مشروعیت و مقبولیت خود به تبیین عینیت اسلام با مقبولیت و فطری بودن فقه سیاسی پرداخت. وی استکبار را به سه دوره استکبار استبدادی استعماری و استحماری تقسیم کرد و به بررسی هر یک از این سه دوره پرداخت.

 

حسن‌زاده همچنین با شرح قسمت‌هایی از دعای افتتاح که در هر شب ماه رمضان وارد شده اثبات کرد که معنویت از منظر اسلام بدون حکومت اسلامی‌‌‌‌برای عموم مردم ممکن نیست. وی معتقد است این اصول فقه اولاً و بالذات برای فقه سیاسی و اجتماعی ایجاد شد.

 

رابطه معنوی‌ترین فصل سال «رمضان» با فقه حکومتی

 

یکی از اعمال مهم ماه مبارک رمضان توجه به اهمیت حکومت حضرت صاحب الامر(عج) است که در ادعیه این ماه به طور خاص به این حکومت اسلامی‌‌‌‌جهانی و بین الاملی توجه شده است و با یک دقت بیشتر معلوم می‌شود که تمام این مجاهده‌های این ایام که از ماه رجب انجام می‌گیرد و تا رمضان ادامه دارد یکی از ثمراتش این است که انسان به آن رشدی برسد که لذت حقیقی از حکومت ولایت نوری آن حضرت را در وجود خود متوجه باشد و عاشق حکومت آن حضرت برای خود و جهانیان می‌گردد و این یک فقه سیاسی که در واقع رابطه داشتن وظیفه فردی و گره خوردن آن به اجتماع است.

 

این موضوع در مباحث عرفانی مهدویت نیز به عنوان «رابطه فرج شخصی با فرج عمومی‌‌‌‌و فرج بین‌المللی» مطرح می‌شود؛ بلکه با فرج کل نظام هستی. در واقع با ظهور حضرت یک نوع قیامتی به پا می‌شود که در دعای افتتاح که مستحب است هر شب از ماه مبارک رمضان خوانده و توجه شود پس از آن که ابتدا به صفت‌های سیاسی و اجتماعی و حکومتی الله عز اسمه اشاره می‌کند و عرضه می‌دارد.

 

بخش‌هایی از دعای افتتاح در اهمیت فقه سیاسی

 

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ وَ اَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِکَ وَ اَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَهِ وَ اَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَهِ؛ خدایا سر صحبت را با تو با این اعتقاد باز می‌کنم که تو مهربان‌ترین مهربان‌ها هستی در جایی که باید خوب بود و سهمگین‌ترین انتقام‌ها را می‌گیری در موضع غضب و شدت.»

 

این ورود کاملا سیاسی در معنوی‌ترین ساعت سال یعنی در دعای هر شب شب‌های رمضان خود یک لطیفه‌ای است که اساس ویژگی حکومت توحیدی را بیان می‌کند که از بحث ما خارج است، ولی اجمالاً نشان می‌دهد که با اعتقاد به رحمت خدا به اهل ایمان و غضب الهی به اهل کفر و نفاق آن هم اعتقاد یقینی در محبت الهی باز می‌شود. این دعای عمیق و بی نظیر در ادامه پس از توجه دادن به تک تک معصومان(ع) که حاکمیت توحیدی را مجرا بوده‌اند، اشاره می‌کند؛«اللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَهٍ کَریمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الاْسْلامَ وَاَهْلَهُ؛ خدایا ما با تضرع و زارى به درگاهت از تو خواستاریم دولتى گرامى را که به وسیله آن اسلام و مسلمین.»

 

«وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاهِ اِلى طاعَتِکَ؛ را عزت بخشى و نفاق و منافقین را منکوب سازى و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوى اطاعت تو.»، «وَالْقادَهِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَهَ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ؛ و از برندگان بسوى راه خود قرارمان دهى و بدان وسیله بزرگوارى دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندى.»

 

 

این‌ها مطالب اشاره به عاملی  دارد که نمی‌گذارد انسان ارزش حکومت اسلامی ‌‌‌‌را بفهمد. نفاق چیست نیز باز خودش بحث مفصلی است که از هدف این یادداشت بیرون است. اجمالاً در مورد نفاق باید گفت هم در جامعه اسلامی ‌‌‌‌و هم در درون اشخاص این نفاق است که نمی‌‌‌‌گذارد انسان‌ها به آن فرج نظام آفرینش در سایه حکومت توحیدی برسند و نزدیک شوند و لذا فرمودند با توجه به آیه «إن المنافقین فی الدرک الاسفل من النار و لن تجد لهم نصیرا» و نظر صاحب تفسیر نمونه در ج4 ص181 این کتاب که درک پست‌ترین مرحله جهنم است؛ نفاق بدتر از کفر است و مقالاتی در این‌باره نوشته شده و ادله‌ای آورده شده است که برای اهل تحقیق راه اطلاع باز است.

 

با توجه به این قسمت دعای افتتاح که آرزوی تحقق حکومت اسلامی‌‌ ‌‌را دارد باید گفت یکی از ضروریات نیازهای انسان در نگاه مربیان توحیدی بشر و اهل‌بیت(ع) تشکیل حکومت توحیدی است که در ماه رمضان آن هم در خلوت دعایش و آن هم هر شب می‌‌‌‌خواهیم از خدا حکومت اسلامی‌ ‌‌‌را و می‌‌‌‌گوییم ما را از کسانی قرار بده که رهبر برای راه تو باشیم کار ما این باشد که با تربیت خود و جامعه، جامعه را به ظهور آن حکومت توحیدی جهان گستر آماده کنیم و مردم را به سوی تو بکشیم.

 

تا عبارات بسیار بالایی که در ادامه می‌‌‌‌آید؛ بحث شکایت از حضرت حق عز اسمه بخاطر این‌که از فیض حکومت توحیدی بی بهره‌ایم که «اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ؛ خدایا ما به تو شکایت کنیم از نبودن پیامبرمان که درودهاى تو بر او و آلش باد.»، «وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا؛ و از غیبت مولایمان و از بسیارى دشمنان و کمى افرادمان و از سختى آشوبها و از کمک دادن اوضاع زمانه به زیان ما.» این‌ها هر کلمه به کلمه‌اش مطلبی است در وظایف شیعیان در عصر غیبت امام معصوم(ع) را بیان می‌کند.

 

این‌که در هر شب رمضان این دعا را گفتند بخوانیم چنانچه در مفاتیح آمده است اسراری دارد؛ در این معنا که مؤمن در خلوت شبانه معنوی‌ترین فصل سال، سیاسی‌ترین حرف‌ها را می‌‌‌‌زند! کاش حکومت اسلامی‌ ‌‌‌تشکیل شود! کاش من هم جزو مؤثرین برای تأسیس و بقاء این حکومت باشم! موضع ما در قبال حکومت انقلاب اسلامی ‌‌‌‌ایران باید براساس این توجه باشد که امروز این پرچمی‌‌‌‌ که در مسیر ظهور امام زمان(عج) در ایران پدیدار شده است را چطور می‌‌‌‌توانیم کمک کنیم و به حکومت حضرت حجت(عج) متصل سازیم.

 

معصومان(ع) می‌‌‌‌فرمایند هرشب این دعای افتتاح خوانده شود و در آن آرزوی حکومت اسلامی ‌‌‌‌را می‌‌‌‌کنیم و آرزوی رهبری بر عالم را دشمن در صدد این است که نگذارد حکومت اسلامی ‌‌‌‌حضرت تحقق یابد امروز یک مسئولیت سنگین این است که در مقابل روش‌هایی که دشمنان مطرح می‌‌‌‌کنند مقابله کنیم و به شبهات در اینباره پاسخ دهیم. لذا یکی از وظایف ما این است که شبهاتی که درباره ولایت فقیه مطرح است را روشنگری کنیم و مبارزه با این تهدیدات فرهنگی داشته باشیم. یکی از این شبهات بحث جایگاه مقبولیت و مشروعیت در حکومت اسلامی است.

 

 

مقبولیت یا مشروعیت

 

یکی از این شبهات که زیاد مطرح می‌‌‌‌کنند این است که اصل در حکومت مشروعیت یک حکومت است یا با مقبولیت آن؟ ابتدا بحث مقبولیت حکومت را مطرح می‌‌‌‌کنند و با روش‌های روانشناسانه و عاطفی و جامعه شناسانه آن را پرورش می‌‌‌‌دهند و حتی استدلال‌هایی می‌‌‌‌کنند از حکومت امیرمؤمنان(ع) که حضرت هم وقتی رای نداشتند کنار کشیدند تا جا بیاندازند که اصل مقبولیت یک حکومت است مشروعیت هم چون با رای مردم است، نافذ است.

 

بعد می‌‌‌‌گویند این نظام اسلامی ‌‌‌‌را چون مردم قبول کرده‌اند این هم نافذ است پس اگر روزی مردم بگویند ما جمهوری ایرانی می‌‌‌‌خواهیم مشروعیت ساقط است و دیگر ولی فقیه کاره‌ای نیست. همه مسائل فتنه 88 بعد از تزریق چنین فکری در افکار عمومی ‌‌‌‌ملت انجام شد. جواب این مطلب خیلی مفصل است ما سعی کردیم بسیار مختصر در این یادداشت با استفاده از دعای افتتاح که در حقیقت دعا جواب این‌ها را می‌‌‌‌گوید؛ این شبهه را پاسخ بدهیم.

 

برای رسیدن به پاسخ درست در این مسأله ابتدا باید به یکسری مسائل اشاره شود؛

 

بحث اول؛ اراده الهی بر جنگ حق و باطل

 

از اول خلقت انسان جنگ جدی بین نور با ظلمت و عقل با جهل تحقق داشته و از اصل شروع هستی خدا این جنگ را اراده کرده است تا برسد به تکامل نظام عالم خلقت که بشر روزی با اراده خویش به سمت حقیقت گرایش یابد. البته این لابد منه برای بشر است و روزی حقیقت عقل و حق به خودی خود بر جهل و باطل در قیامت کبری آن ظهور حق محض خواهد شد، غلبه خواهد کرد و آفرینش وارد صحنه حقیقی خود خواهد شد که بحث طولانی است در یاداشت‌های بعدی توضیح داده می‌‌‌‌شود إن‌شالله

 

زخرف بنیان اساسی فقه سیاسی مستکبرین

 

در یک مرحله از نظام آفرینش با خلقت بشر که تجلی سر سبدی این نظام آفرینش بود، این جنگ بین حق و باطل به شکل دیگری بین خط انبیا و شیاطین به طور جدی از بدو زندگی انسان‌ها شروع شد که امروزه نیز همان جریانات حق و باطل و نور و ظلمت ادامه دارد. قرآن در این‌باره می‌‌‌‌فرماید: «کذالک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا؛ دشمنی بر انبیا را ما اراده کردیم قرار دهیم و این شیاطین جنی و انسی به مدیگر وحی می‌‌‌‌کنند، آنهم چه وحیی؛ زخرف القول، روش‌های ماهرانه و خردمندانه.»

 

زخرف آن زینت و تزیینی را گویند که انسان را به اشتباه بیاندازد؛ در حالی که باطنش زشت است طوری آن را آرایش می‌‌‌‌کنند که زیبا جلوه بکند. یکی از روش‌های بسیار خطرناک ابلیس این حرف‌هایی است که این‌ها می‌‌‌‌زنند و با غرور انسان‌ها را منحرف می‌‌‌‌کنند. پس بر اساس قاعده کلی و منطق قرآن این جنگ بین حق و باطل هست و خداوند آن را اراده کرده است. جنگ بین حق و باطل در عالم طبیعت ادامه دارد تا تحقق حق محض در قیامت کبری و این جنگ ادامه دارد تا قیام قیامت ظهور حضرت مهدی منجی آخر الزمان.

 

پس ناگذیر این جنگ همیشه با ما هست. حکومت حق در عصر غیبت بر اساس فقه حکومتی قرآن بی شک در روند رسیدن به آن مطلوب نظام آفرینش و حاکمیت امام عادل در نظام آفرینش أثر خواهد گذاشت. ما در عالم  دو حکومت بیشتر نداریم یا ولایت الله است که بر اساس فطرت توحیدی است یا ولایت طاغوت که بر اساس حیله شیطانی است. حکومت شیاطین بر عالم با زخرف القول، زینت و فریب است که بر مغزها ابتدا مسلط می‌‌‌‌شوند و در پی آن مقبولیت حاصل می‌‌‌‌شود.

 

اما انبیا و جانشینانشان با چه سختی‌ها این انسان را می‌‌‌‌خواهند بیدار بکنند و متوجه کنند که خلقت تو برای چی است و این حقیقت که بنده او هستی چه عشق و لذت و زندگانی در پی می‌‌‌‌آورد.

 

 

بحث دوم؛ سیر تطوری تفقه سیاسی استکبار برای مقبولیت در پیش مردم

 

نخست، دوره استکبار دیکتاتور محور

 

وقتی تاریخ زندگی بشر را مرور می‌‌‌‌کنیم، می‌‌‌‌بینیم انسان‌های اولیه عموماً از نظر درک حقایقی مثل مسائل حکومتی آن قدر ضعیف بودند که پذیرش حکومت مطلق دیکتاتوری را داشتند که قرآن در این‌باره می‌‌‌‌گوید حال فرعون چنان بود که می‌‌‌‌گفت: «انا ربکم الاعلی» رب خیلی حقیقت بالایی است، یعنی مدیریت کل زندگی تو بشر دست من است.

 

البته فرعون یک مصداق است از سیستم حکومتی و فهم و فقه سیاسی دوران انسان‌های  اولیه که در قرآن خصلت‌های این حکومت‌های مستبد به طور کامل آمده است که خودش می‌‌‌‌تواند منشا یک تحقیق قرار گیرد که این‌ها از چه راه‌هایی این حکومت محض را انجام می‌‌‌‌دادند.

 

یکی از این روش‌ها این بود که آن‌ها بر اندیشه انسان‌ها مسلط بودند، اول اندیشه انسان‌ها را نابود می‌‌‌‌کردند و بعد باورهای مردم در اختیار خودشان بود، مردم اجازه نداشتند فکر کنند. قرآن در مورد سحره فرعون که بیدار می‌‌‌‌شوند که تازه علماء قوم بنی اسرائیل بودند که در خواب غفلت از رب حقیقی بودند، وقتی در أثر معجزه عصای موسی بیدار می‌‌‌‌شوند و علم آن‌ها به آن‌ها می‌‌‌‌گوید که این مطلبی ما فوق سحر است و بی چون و چرا خود را در اختیار حکومت توحیدی حضرت موسی قرار می‌‌‌‌دهند.

 

فرعون به این‌ها خشمگین می‌‌‌‌شود و می‌‌‌‌گوید: «قال فرعون أ أمنتم به قبل ان آذن لکم....لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ثم لاصلبنکم اجمعین؛ چه جرات کردید! قبل این که من اذن دهم به شما ایمان می‌‌‌‌آورد؟.»(سوره اعراف آیات 123 و124)

 

در این دوره فقه سیاسی حکومت طاغوت بر اساس دیکتاتوری است. البته این دیکتاتوری عمدتا بر روی علما قوم بود چطور که برخی حیوان‌های وحشی که یک صیدی می‌‌‌‌کنند، ابتدا یک پنجه به مغز او می‌‌‌‌زنند تا مخش از کار بیافتد سپس راحت بتوانند او را بدرند استکبار هم ابتدا علما را و علم را چنین می‌‌‌‌کند و هیچ کسی حق با سواد شدن ندارد.

 

سطح فکری مردم در دوره اول

 

یک نمونه از سطح فکری مردم برای این دوره از قرآن استفاده کنیم باز راه تحقیق در اینجا بروی محققان باز است، قرآن می‌‌‌‌فرماید وقتی موسی رفته بود برای خلوت با خدای خود در آن ایام ذی القعده و 10 روز به امر الهی تأخیر کرد، همین 10 روز کافی بود تا سیستم استکبار با زخرف کل بینش امت را عوض بکند؛ «ولمّا رجع موسی الی قومه غضبان أسفا قال بئسما خلقتمونی من بعدی أ عجلتم امر ربکم و القی الألواح و أخذ برأس اخیه یجره الیه قال ابن امّ إن القوم إستضعفونی و کادوا یقتلوننی فلا تشمت بی الاعداء و لا تجعلنی مع القوم الظالمین.»

 

تعبیر «قومه» نشان می‌‌‌‌دهد مراد عام‌تر از قوم بنی اسرائیل است و همه مردم و ملت تحت ولایت موسی(ع) را در برمی‌‌‌‌گیرد و محوریت موسی را نشان می‌‌‌‌دهد. «غضبان اسفا» عبارات قابل دقتی است خدا در راه برگشتن موسی(ع) به سوی قومش به او اطلاع داد که وضعیت عوض شده است؛ قومی‌ ‌‌‌که آیات روشنی به چشم خود دیدند حکومت استبدادی فرعون را به چشم خود دیده بودند!

 

مردمی‌ ‌‌‌که واقعه رود نیل را به چشم خود دیده بودند! دیده بودند که موسی به حسب ظاهر در آن بن بست تحریم استکبار آن هم تحریم جانی از یک طرف و یا جنگ با فرعون با آن ابر قدرتی مطلق قرار داشت آن هم در آن دوره استکبار محضی؛ ولی وقتی ضعیف اهل ایمان‌ها آن وضعیت اسفناک را می‌‌‌‌بینند قرآن می‌‌‌‌گوید به موسی خرده می‌‌‌‌گیرند که چه خواهی کرد موسی تو که همه را به کشتن دادی؛ «فلما تراءا الجمعان قال اصحاب موسی إنا لمدرکون.»

 

 

دیگر اصحاب موسی وقتی رویایی مادی دو جبهه را در کنار رود نیل دیدند، گفتند کار ما تمام شد! اما موسی(ع) وقتی انهزام درونی اصحاب ضعیف الاعتقاد را می‌‌‌‌بیند می‌‌‌‌گوید: قال کلا إن معی ربی سسیهدین، نمی‌‌‌‌گوید من پیامبرم! نمی‌‌‌‌فرماید من معجزه دارم. این‌ها هیچ کدام نمی‌‌‌‌تواند تکیه گاه پیامبران باشد اگر هم معجزه‌ای ظاهری در امم اولیه رخ می‌‌‌‌دهد حسب درک انسان‌های آن دوره است. موسی(ع) می‌‌‌‌فرماید: هرگز چنین نیست که شکست بخورم! چرا که رب با من است من در معیت او و به امر او این مسیر را طی می‌‌‌‌کنم و دریا به امر الهی واژگون می‌‌‌‌شود. مردم همه این‌ها را به چشم خود دیده‌اند، برکات زمینی و آسمانی حکومت موسی(ع) را حس می‌‌‌‌کردند از آسمان برایشان غذا می‌‌‌‌آمد!

 

اما مقبولیت موسی رفت، مگر ممکن است! انسان عاقل تعجب می‌‌‌‌کند چطور ممکن است! این همه آیات الهی را که دیدند با این 10 روز تأخیر و غیبت کوتاه حضرت موسی(ع). شیاطین جنی و انسی فعال شدند و همه سیستم فکری امت حکومت توحیدی موسی را عوض کردند. حضرت موسی «غضبان» خشمگین «اسفا» برگشت، اسف آن تأسف و غم شدید را گویند؛ این کلام قرآن است قرآن وقتی اسفا می‌‌‌‌گوید برای اهل تحقیق و اهل فهم خیلی چیزها را روشن می‌‌‌‌کند حکایت از هزاران جلد کتاب از وضعیت اسفناک آن روز دارد؛ «قال بئس ما خلقتمونی من بعدی؛ حرمت جانشین من را در غیاب من حفظ نکردید.» هم از طرفی به این بدبخت‌ها دلش می‌‌‌‌سوزد که چرا زود اندیشه‌تان عوض شد و هم از طرفی در نهایت تندی و خشم و غضب است که سر جانشینش محکم گرفت و کشید چرا که مسؤولیت امت در غیاب او با جانشینش بود.

 

هارون چنان وضع اسفناکی احساس می‌‌‌‌کند، علامه طباطبائی در ذیل آیه در تفسیر مبارک المیزان می‌‌‌‌گوید: قرآن می‌‌‌‌فرماید با تعبیر ابن امّ، برادر را صدا می‌‌‌‌کند. نمی‌‌‌‌گوید برادرم! تا بسا قدری احساسات موسی را تعدیل کند و آرام شود! قال ابن ام: جناب هارون لفظ کلام بیان وضعیت گریه آور بار اون زمان را می‌‌‌‌کند؛ «قال ابن أمّ إن القوم إستضعفونی و کادوا یقتلوننی؛ پسر ماردم این‌ها مرا ضعیف کردند تنها گذاشتند نزدیک بود این‌ها من را بکشند.»

 

بلی در این حکومت جور در این زمان غیبت موسی(ع) با مظلومیت نائب بر حق پیامبر الهی ممکن مقبولیتی بوجود آمد اما این مقبولیت براساس فریب مردم بوده است نه مثل مقبولیت انبیا و اولیا و اسلام که بر اساس فطرت انسانی مردم است. این یک نمونه جزئی از سختی‌های انبیا در مسیر تربیت مردم است تا بتوانند مقبولیت استکبار بر مردم را به مردم رو کنند که یک مقبولیت بر اساس حیله شیطانی اشتباهی است./917/704/

 

ادامه دارد...

ارسال نظرات