۱۱ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۷
کد خبر: ۴۵۸۲۱۸
عبرت‌های پساعاشورا، تبلیغ دینی در تدوام جهاد؛

جهاد حسین(ع) در کربلا با تبلیغات اسرا به ثمر رسید

کاروان حسینی در به ثمر رساندن نهضت نقش بنيادي داشتند. پيام‌رساني نهضت را اهل بيت امام به عهده داشته‌اند، همان گونه كه خون دادن و شهيد شدن رسالت امام و ياران او بود. اهل بيت با عزاداري، شعر خواندن و سخن گفتن، رسالت خويش را انجام دادند.
کاروان اسرا

یکی از عبرت‌های پساعاشورایی این است که جهاد در کربلا با مفهوم مقدسی به نام تبلیغ دینی گره خورد و تداوم یافت. در واقع پیام عاشورا که احیای دین بود در جهاد با شمشیر خلاصه نشد بلکه با تبلیغ دینی بازماندگان کاروان عاشورا ادامه یافت. یا بهتر است بگوییم جهاد در عاشورا دو بخش داشت: جنگیدن در میدان رزم و مبارزه در عرصه میدان فرهنگ. در واقع عاشورا یک سکه دو روست؛ در یک رو حسین(ع) و یارانش شهید می‌شوند و در روی دیگر آن امام سجاد(ع) و زینب(س) روشنگری می‌کنند تا فرهنگ دینی ناب اسلامی تداوم یابد و تفسیر واژگون نااهلان از دین در جامعه ترویج نشود. لحاظ عاشورا در هر یک از این دو رویکرد، برداشت و تحلیلی غلط و ناقص و حداقلی است.
امروز در دوران جنگ نرم این دو عرصه در هم تنیده شده‌اند و عرصه تبلیغ دین همان عرصه جهاد شده است؛ عرصه جهاد فرهنگی. آنها که ندای یا لیتنا کنا معکم و فنفوز فوزا عظیما سر می‌دهند بدانند همچنان کربلا باقی است و در باغ شهادت باز است. بر این اساس باید به  فعالان عرصه فرهنگ و تبلیغ دینی گفت: بسم الله، هر دارد هوس کرببلا بسم الله.
در این یادداشت ابتدا مروری بر اهمیت و ضرورت تبلیغ در اسلام و دنیای معاصر خواهیم داشت و سپس جهاد کاروان کربلا در تبلیغ دین را بیان خواهیم کرد.

جايگاه تبليغ در اسلام
از ابتداي اسلام، تبليغ پيام، اصلي اعتقادي به حساب مي‌آمده است. از آنجا که اسلام، آييني جهاني است، گستراندن آموزه‌هاي آن در سراسر جهان، ضروري است. از اين‌رو دعوت به اسلام، هم يک وظيفه جمعي است و هم فردي که با بسياري از فروع دين، مثل امر به معروف و نهي از منکر و جهاد، ارتباط مفهومي و مصداقي دارد. حتي برخي از جريان‌هاي سياسي و اجتماعي اسلامي، يکي از اصول را را بر اساس اصول تبليغي بنا نهاده‌اند.
در واقع اسلام دين تبليغ است و با همين رويکرد توانسته است تمدن خود را مقابل تاخت‌وتازهاي بنيان‌برافکن، مانند حمله مغول، حفظ کند و بدون اعزام مبلّغ رسمي به نقاط مختلف، تنها از راه مهاجرت و مسافرت مسلمانان، مانند تاجران و جهانگردان، اسلام را منتقل کند.
«توماس آرنولد» که در کتاب خود، زندگي پيامبر اسلام را فقط از جنبه تبليغي بررسي کرده است، درباره هويت تبليغي اسلام مي‌نويسد: انتشار اين آيين در چنين قسمت پهناوري از جهان، به عوامل گوناگون اجتماعي، سياسي و مذهبي برمي‌گردد. ولکن نيرومندترين عاملي که بين اين عوامل براي ظهور اين نتيجه بهت‌انگيز به چشم مي‌خورد، همان فعاليت‌هاي پيگير و مداوم رجال تبليغي اسلام است که با درنظرگرفتن فداکاري‌هاي پيام‌آور خود به عنوان برجسته‌ترين سرمشق، هستي خود را در راه انتشار اسلام فدا کرده‌اند... وظيفه تبليغ و نشر اسلام، به مرور زمان و پس از انديشه‌ها و تفکراتي در طول تاريخ آن، روي کار نيامد. بلکه از همان اول، روشن و مشخص بود و به دوش هر گرونده‌اي نهاده شده بود.
ازاين‌رو بايد از هر فرصتي براي تحقق ابعاد تبليغي اسلام بهره برد. به يقين يکي از بهترين اين فرصت‌ها، سفر سياسي ـ معنوي حج است که زائران را در فضايي متفاوت قرار مي‌دهد تا طعم شيرين حضور در جمع ميهمانان الهي را بچشند.

جايگاه تبليغ در جهان کنونی
تبليغ، ريشه در تاريخ بشر دارد. ولي آثار ضابطه‌مند در اين‌باره را مي‌توان در مباحث خطابه و جدل(از صناعات خمس) در آثار ارسطو، افلاطون و سقراط مشاهده کرد. افزون بر اين، کتاب «آرشسترا» تأليف «کو تيليا» هندي و کتاب «هنر جنگ» تأليف «سان ـ تزو»، نويسنده چيني درخور توجه است.
با انقلاب صنعتي و اهميت تجارت و اقتصاد، تبليغات عرصه جديدي را در مطالعات انديشمندان به خود اختصاص داد. در ادامه، تبليغ به حوزه سياست نيز راه يافت و در قالب مسائلي مانند انتخابات نمايان گشت.
گفتني است که تبليغ با ظهور اسلام، وارد مرحله جديدي شد؛ به‌ويژه که اسلام از ابزارهاي سنتي مرسوم ميان اعراب و شيوه‌هاي بلاغت با رويکردي اسلامي بهره جست. در واقع، ترويج و نفوذ سريع اسلام ميان جوامع، بر اساس برنامه‌هاي نظامي تبليغي بود که مي‌توان با مطالعه تاريخ اسلام، اصول و روش‌هاي آن را به دست آورد.
يکي از ويژگي‌هاي عصر مدرن که برخي آن را عصر علم‌سازي ناميده‌اند، تنظيم و ساماندهي دانش و معارف بشري در قالب ساختاري تازه و منسجم است؛ براي نمونه، مسئله تبليغ که ريشه در تاريخ بشري دارد، امروزه در حوزه علوم ارتباطات، جايگاه مستقلي را به خود اختصاص داده است. برخي به اشتباه تصور کرده‌اند که مسئله تبليغ به صورت علمي، در اسلام وجود ندارد و بايد براي مطالعه آن به منابع غربي رجوع کنيم. برخي انديشمندان اسلامي براي رفع اين شبهه، آثاري را درباره تبيين تبليغ در اسلام تهيه کرده‌اند. البته برخي نويسندگان نيز اين مهم را در قالب بررسي سيره تبليغي ائمه(ع) ارائه کرده‌اند.
با پيچيدگي مسائل فرهنگي و اجتماعي عصر حاضر، تبليغ نيز جايگاه ويژه‌اي در علوم اجتماعي به خود اختصاص داده و به‌سبب داشتن کارکردهاي جديد و بهره‌گيري از روش‌ها و ابزارهاي گوناگون و گسترده، پيچيدگي‌هايي نيز يافته است. البته بخشي از اين پيچيدگي، به تکنولوژي و وسايل ارتباطي و بخش ديگر به تأثير ارتباطات بر ابعاد اجتماعي و فرهنگي جوامع برمي‌گردد. از اين‌رو جوامع پساصنعتي را جوامع اطلاعاتي مي‌نامند، زيرا بر اساس چرخش آزاد اطلاعات، تحليل‌پذيرند. البته اين جريان، فعاليت غيرمستقيم تبليغي است که موجب سيطره فرهنگ و ارزش‌هاي مورد قبول صاحبان ابزارهاي ارتباطي و تباهي فرهنگ ديگر نقاط جهان خواهد شد.
پيچيدگي تبليغ در جهان کنوني، فقط به دليل پيشرفت و تکامل ابزارهاي ارتباطي صنعتي نيست. از يک‌سو ردپاي مطالعات مربوط به آن را در صنعت‌هاي پيشرفته چاپ و انتقال اطلاعات مي‌توان جستجو کرد و از سوي ديگر جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعي تحقيقات زيادي را براي تحليل چگونگي نفوذ در افکار و احساسات ديگران و تحقق تبليغ انجام داده‌اند؛ تا جايي‌که تبليغ در دانش ارتباطات به گرايشي جديد تبديل شده است. گفتني است در ارزيابي کيفي و کمي تأثير تبليغ، از روش‌هاي آمار و تحقيق، و براي بهبود تبليغ و ارتقاي سطح موفقيت آن، از مطالعات مردم‌شناسي و فرهنگ‌شناسي استفاده مي‌شود. در ضمن، دانش انسان‌شناسي و روان‌شناسي فردي و حتي زيست‌شناسي، در پي يافتن نقاط ثابت و نقاط تغييرپذير شخصيت انسان براي نفوذ آسان‌تر در وي هستند. در خور توجه است امروزه ارتباطات که تبليغ نيز نوعي از آن است، نظرات گوناگوني را در مسائل فرهنگي، اجتماعي و توسعه جوامع بشري مطرح کرده است. بي‌شک در جهاني که تمامي تاجران، سياستمداران، رهبران ديني و فرماندهان جنگي، تبليغات را اهرم قوي قدرت مي‌دانند، تبليغ از سادگي نخستين خود درآمده است، چنان‌که امام خميني(ره) فرمود: سابق، تبليغات عبارت از اين بود که اهل منبر يا علما در همان محل محدودي که داشتند، مي‌رفتند و براي يک [يا] چند نفر يا يک عده‌اي صحبت مي‌کردند و ارشاد مي‌کردند. امروز اين دستگاه در همه کشور پهن شده است... .
در چنين وضعيتي که تبليغ از پيچيدگي خاصي برخوردار است، توجه به آثار تبليغ و استفاده از ظرفيت‌هاي تبليغي اسلام، اهميت بيشتري مي‌يابد. مي‌توان گفت تبليغ دين، رسالت هميشگي حوزه‌هاي علميه و روحانيت بوده است. ولي امروز، مسئوليت تبليغي روحانيت شيعه، با توجه به هجوم گسترده دشمن، بيش از پيش شده است. هر چند در موقعيت کنوني، فرهنگ ديني از سويي با تهديدهاي فرهنگ بيگانه روبه‌رو است، ولي از سوي ديگر، مي‌توان از فرصت‌هاي با ارزشي همچون امکانات نظام جمهوري اسلامي بهره جست.
از آنچه گفته شد، اهميت تبليغ در اسلام و پيچيدگي فرايند تبليغ در جهان معاصر مشخص گرديد. لازمه اين دو اصل، بهره‌گيري از اصول علمي جديد براي به فعليت رساندن همه ظرفيت‌هاي تبليغي اسلام است.

علت حضور کاروان کربلا
 در خصوص نقش و ميزان تأثيرگذاري اهل بيت(ع) در نهضت عاشورا، بايد علل بردن آنان در كربلا بررسي شود. درباره بردن اهل بيت به كربلا سه احتمال وجود دارد:
1.    برخي عقيده دارند كه امام حسين اهل بيت را به عنوان وظيفه بُرده است؛ زيرا در برخي روايات بدان اشاره شده است.  
2.    برخي ديگر عقيده دارند حضور اهل بيت(ع) در كربلا بدان جهت بود كه امنيت اهل بيت از سوي دشمن در مدينه تهديد مي‌شد.
3.     برخي ديگر عقيده دارند كه حضور اهل بيت به منظور پيام رساني و تبليغات بود. شهيد مطهري از طرفداران اين نگرش است.
به نظر مي‌رسد كه احتمال سوم قابل قبول بوده و همسو با اهداف امام حسين(ع) است؛ زیرا کاروان حسینی در به ثمر رساندن نهضت نقش بنيادي داشتند. هر انقلابي دو چهره دارد: خون و پيام‌رساني. پيام‌رساني نهضت را اهل بيت امام به عهده داشته‌اند، همان گونه كه خون دادن و شهيد شدن رسالت امام و ياران او بود. اهل بيت با عزاداري، شعر خواندن و سخن گفتن، رسالت خويش را انجام دادند.

زینب (س) شیرزن کربلا
نقش زينب(س) به عنوان قافله‌سالار کاروان حسینی در تداوم انقلاب کربلا اساسي بود؛ زيرا او مضافاً بر اين كه مانند ديگر اهل بيت(ع) حضور داشت، سرپرستي اهل بيت را نيز بر عهده داشت. او پناهگاه همه کاروان اسرا بود و حتي از وجود مقدس امام زين العابدين(ع) در مجلس ابن زیاد دفاع كرد و جان حضرت را نجات داد.
گفتگوي او با دشمنان، مانند ابن زياد و يزد، و خطبه‌هاي آتشين او در كوفه  و شام، نقش بنيادي در خنثي‌سازي تبليغات دشمن و تحريف‌زدايي و پيام‌رساني نهضت امام حسين(ع) داشت. حضرت زينب(س) در كوفه خطبه مي‌خواند و به سرزنش مردم پرداخته و آنان را متوجه خيانت و جنايتشان می‌كند.
خطبه زينب(س) در كوفه به گونه‌اي بود كه مردم اشك ريخته، به سرزنش خود پرداختند. در كوفه مردم قبل از خطبه او، اهل بيت را به عنوان آشوبگر  و خارجي  مي‌شناختند اما بعد از خطبه همان مردم از هل بيت امام حسين(ع) به عنوان بهترين خاندان ياد كردند.
حضرت زينب(س) در شام نيز خطبه خواند  و از يزيد به عنوان شيطان ياد نمود كه نقش مهمي در رشد سياسي مردم داشت.
مرحوم آيتي مي‌نويسد: در بررسي حادثه‌اي كه هفتاد و سه مرد از جان گذشته آن را به وجود آوردند و زنان و كودكان داغ‌ديده و سوگوار، آن را به نتيجه رساندند، خواهيم ديد كه خطبه‌ها و سخنان اهل بيت(ع) و گفتار آن گويندگان شجاع، فصيح و بليغ چگونه در سينه‌هاي مردم جا گرفت و دل‌هاي آنان را تكان داد و پرده‌هاي گمراه كننده را بالا زد و تشخيص مردم را به كلي تغيير داد و آنان را به ارزش اين قيام مقدس متوجه ساخت و مجال تحريف و تغيير چهره اين واقعه تاريخي را از دست دشمن گرفت و هر چه را دشمن گرفت و نوشت و هر چه سبكي و هرزگي نشان داد، همه را تاريخ ثبت كرد.

امام سجاد(ع) پیام‌آور قیام کربلا
از جمله کارهای مهم امام سجاد (ع) پیام‌رسانی قیام کربلا است. حضرت به عنوان تنها بازمانده خاندان حسینی با ابلاغ پیام قیام و شهادت سرخ امام حسین(ع) سعی کردند تا با سخنرانی‌ها و مناظرات خود به افشای چهره پلید حکومت اموی و بیدار ساختن افکار عمومی مبادرت ورزند.                          
در شام، بعد از آنکه روزهاى متوالى، امام سجاد(ع) را با همة اسیران در وضع ناهنجار و نابسامانى نگه داشتند، یزید در یک روز جمعه همه مردم را در مسجد جامع جمع کرد تا نظاره‌گر پیروزی او باشند ولی امام سجاد‌(ع) این میدان را به میدان شکست او تبدیل کرد. چنانکه پیامبرانی مانند ابراهیم و موسی، مجلسی را دشمنانشان برای شکست آن پیامبران الهی ترتیب داده بودند به میدانی برای پیروزی حق بر باطل در جلوی چشم همه مردم تبدیل کردند.
امام سجاد‌(ع) بالاى منبر رفت و فلسفة امامت و ماجراى شهادت و جریان طاغوتى حکومت اموى را در مرکز این حکومت برملا کرد. حضرت در برابر انبوه جمعیت، حقایق را با روشن‌ترین بیان کرد. این گفتارها و خطبه‌ها بیانگر حقانیت اهل بیت برای خلافت، و افشای جنایت‌های دستگاه حاکم موجود، و هشدار تلخ و زننده به آن مردم غافل و ناآگاه است.
اینجا امام سجاد(ع) جز آنکه امام است، و باید زمینة کار آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند، زبان گویایی برای خون‌های ریخته شدة عاشورا است. امام سجاد‌(ع) در اینجا در حقیقت زبان خاموش حسین‌(ع) است که در سیمای یک جوانِ انقلابی در شام و در کوفه تجلی کرده است. اگر مردم بدانند که حسین کشته شد و چرا کشته شد و چگونه کشته شد، آینده اسلام و آینده دعوت اهل بیت‌(ع) به نوعی خواهد بود.
نتیجه اقدامات امام سجاد(ع) و زینب(س) چنان شد که مردم شام بر یزید و اقدامات او علیه خاندان رسول الله (ص) شوریدند تا جایی که یزید برای رهایی از بار سنگین افکار عمومی و البته حفظ مقبولیتش، گناه قتل سیدالشدا و حاثه کربلا را بر گردن ابن زیاد انداخت و کاروان اسرا را با احترام به سوی مدینه فرستاد؛ یعنی کاروان امام حسن(ع) هر چند به عنوان اسیر و خارجی وارد شام شدند ولی به عنوان خاندان پیامبر و با احترام از آن خارج شدند.
اهمیت و ارزش تلاش‌های تبلیغی حضرت سجاد(ع) و زینب کبری(س) وقتی مشخص می‌شود که به شرایط سیاسی اجتماعی پس از عاشورا بنگریم. هنگامی که حادثه عاشورا رخ داد، در سراسر عالم اسلام تا آنجایی که خبر رسید، به خصوص در حجاز و عراق، حالت رعب و وحشتی میان شیعیان و طرفداران ائمه(ع) به وجود آمد؛ زیرا احساس شد که یزید برای حفظ حکومتش تا حد کشتن حسین بن علی‌(ع) اماده است؛ حسینی که فرزند پیامبر و در همه جهان اسلام به عظمت اعتبار و قداست شناخته شده بود تا چه رسد به افراد دیگری که هیچ¬گاه چنین موقعیت و جایگاهی را نداشتند و کشتن آنها به مراتب آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر بود. در این شرایط شجاعت امام سجاد‌(ع) نقشه جبهه باطل را در هم شکست و بر روحیه شیعیان افزود تا جایی که قیام توابین و مختار روی داد.

975/702/ر

محسن محمدی
ارسال نظرات