استحباب تکثیر نسل از منظر فقه اسلامی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسایل؛ توجه به بحث جمعیت به ویژه پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک عامل تاثیرگذار در امر توسعه مورد توجه مقامات دولتی و پژوهشگران علوم انسانی قرار گرفت و در کشور ما از دهه هفتاد در اثر باز شدن مرزهای جغرافیایی و رسانه ای به روی فرهنگ غربی در اثر ترویج فرهنگ غرب مبنی بر تک فرزندی و رواج این شعار که « فرزند کمتر، زندگی بهتر» نا خودآگاه خانواده و زوج های جوان در مسیر این شعار قرار گرفته و تک فرزندی به عنوان یک بعد مهم از سبک زندگی در جامعه مطرح شد؛ اما در اوایل دهه ۹۰ براساس آمارهایی که در کشور منتشر شد جامعه شناسان و کارشناسان مباحث فرهنگی و امنیتی متوجه تبعات کم فرزندی و تک فرزندی در جامعه شده و متوجه شدند که در اثر بی توجهی و شعارهای بدون برنامهریزی و محاسبات دقیق دولت، کشور وارد مرحله سالمندی شده و اگر وضع به همین منوال پیش رود و اخلاق تولید مثل در خانواده و زوج های جوان تغییر نکند کشور به مرحله انفجار سالمندی رسیده و دیگر امکان بازگشت برای کشور به مرحله ماقبل سالمندی یعنی جوانی از بین خواهد رفت که این سالمندی به جز تبعات اقتصادی، تبعات فرهنگی و امنیتی شدیدی را برای کشور به وجود خواهد داشت که بر همین اساس رهبر معظم انقلاب و بسیاری از کارشناسان، خانوادهها و به ویژه زوج های جوان را به تولید موالید دعوت کرده و اثرات تک فرزندی و کاهش جمیعت و ورود به عرصه سالمندی را برای مردم بازگو کردهاند، در این میان به علت نهادینه شدن فرهنگ تک فرزندی در میان خانواده ها و همچنین توطئه های ضد فرهنگی دشمن این سؤال پیش آمد که رویکرد فقه و شرع مقدس نسبت به مساله جمعیت و تکثیر نسل و کنترل موالید چیست و چه تهدیدات و چالش های فرهنگی و اجتماعی در اثر کاهش موالید و فرزند آوری کم در انتظار کشور بوده و اثرات کنترل موالید و سالمندی برای کشور چیست؛ در برنامه « فقه پویا» از شبکه ملی رادیویی معارف توسط محمد سجادی امین به عنوان کارشناسان فقهی و عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و حجت الاسلام و المسلمین محسن عباسی ولدی، استاد حوزه علمیه قم و کارشناس مباحث خانواده به این موضوعات پرداخته شده و بخش اول آن به اطلاع خوانندگان محترم می رساند.
استحباب تکثیر نسل در فقه اسلامی / رسول خدا(ص) به واسطه نسل کثیر بر امت اسلامی نسبت به سایمر امت ها مباهات میکنند
حجت الاسلام محمد سجادی امین؛
تکثیر نسل از مستحبات بوده و زیاد فرزند داشتن خود یکی از مستحبات است.
در شرع مقدس از نظر فقهی چهار دسته روایت وجود دارد که بر مطلوبیت تکثیر نسل و افزایش جمعیت دلالت می کند:
دسته نخست آن دسته از روایت هایی است که مباهات حضرت رسول (ص) را به علت کثرت جمعیت بر سایر امم بیان می کند.
دسته دوم روایت هایی هستند که فرزند آوری را توصیه میکنند به این انگیزه که شما کسی را به دنیا می آورید که تسبیح خداوند متعال کرده و تحبیب خدای متعال میکند که این خود یک ارزش است
دسته سوم از روایت ها که نگرانی خانواده را به علت ترس از مشکلات اقتصادی فرزندار شدن برطرف کرده و رازقیت خداوند را به خانواده یادآوری می کنند.
در یکی از این احادیث بیان شده که شخصی برای امام موسی کاظم (ع) نامه نوشت و به حضرت فرمود که پنج سال است از فرزند آوری اجتناب کردهام و آن هم به خاطر این است که همسرم میگوید تربیت فرزند برایمان سخت است چون دستمان خالی است و از نظر مالی وضع ما خوب نیست که امام کاظم (ع) در پاسخ به این مرد نوشت به دنبال فرزند دار شدن باشد و بداند که خداوند رزاق بوده و روزی آنها را می دهد.
دسته چهارم روایت ها، روایت هایی هستند که میگویند خداوند برای فرزنددار شدن و تربیت فرزند پاداش های معنوی زیادی را در نظر گرفته است مثلاً میگویند مریض شدن فرزند کفاره گناهان انسان و موجب شفاعت انسان میشود که از این روایت ها، استحباب تکثیر نسل به دست می آید.
روایت های فقهی که بر تحدید نسل تأکید دارند
تکثیر نسل و زیاد فرزند آوری از نظر فقه اسلامی؛ امری مطلوب است
تکثیر نسل در روایت ها ی زیادی مورد تأکید واقع شده و یکی از مستحبات است و خوب است که مؤمنین به این نکته توجه داشته و به آن مقید باشند.
در مقابل این ادله بعضی دیگر از آموزه های های دینی به گونهای هستند که ممکن است از آنها به این شکل استنباط شود که بر کاهش جمعیت دلالت داشته و فرزند کم و کم فرزند دار شدن را مطلوب می دانند که در اینجا برای اینکه مشخص شود که تکثیر فرزند زیاد از نظر فقهی در اولویت است یا فرزند کم داشتن باید ببینم که کدام دسته از روایات بر دسته دیگر در اولویت هستند.
بعضی از روایت ها هستند که کمی عائله را زمینهساز راحتی می دانند، برای نمونه رسول خدا(ص) میفرمایند که « قِلَّةُ الْعِیَالِ أَحَدُ الْیَسَارَیْنِ» یعنی کمی فرزند یکی از دو راحتی است؛ این روایت اگر چه حاکی از راحتی سرپرست خانواده در صورت کم بودن فرزند است؛ اما روشن است که این لحن یک لحن ارزشی و آمرانه نیست؛ بلکه لحن رسول خدا(ص) در اینجا لحنی است که توصیف کننده یک واقعیت است و بیان میکند کسی که عیال و خانواده زیادی دارد در تأمین و رزق و معاش آنها هم سختی بیشتری دارد ولی دقت به این نکته لازم است که این حدیث و این لحن نمیتواند منافی استحباب فرزند آوری از نظر فقهی باشد چرا که به دست آوردن بهشت و پاداش معنوی، مستلزم تحمل رنج و سختی است.
درست است که فرزندآوری یک سری سختی و زحمت های خود را دارد ولی امری ممدوح و پسندیده است و امام صادق(ع) در این زمینه بیان میکنند که «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ حَلَالٍ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه یعنی کسی که در راه کسب روزی حلال برای خانوادهاش تلاش کند مانند مجاهد در راه خداست» و چقدر ارزش برای جهاد در راه خدا زیاد است و از طرف دیگر در متون دینی بیان شده که هر مقدار که موونه و نیاز فرد بیشتر باشد به همان میزان امدادهای الهی هم بیشتر است که امام صادق(ع) در این زمینه میفرمایند که «(تنزل المعونه) ای ینزل العون للانسان من السماء (بقدر الموونه) ای بقدر حاجه الانسان و مصارفه. » یعنی میزان امدادهای الهی به میزان نیازهای یک فرد است و در اینجا واژه موونة به معنای نانخور است که میتواند منظور زن یا فرزند، خدمتکار، مهمان و حتی حیوانات خانگی باشد.
همچنین اگر بخواهیم به نظر فقهی هم نسبت سنجی کنیم باید بگوییم روایت هایی که در خصوص فرزندآوری و اهمیت آن بیان شده روایت هایی خاص هستند و روایت هایی که داشتن فرزند کم را عامل راحتی بیان میکنند عام هستند و اضافه بر این از نظر سندی روایت هایی که مربوط به تحدید فرزند و کاهش نسل است هر چند که به طرق مختلفی روایت شدهاند ولی از نظر راوی مجهول بوده و در مورد سند آنها نیز تسریع به ضعف سند شده است.
و باید گفت که کثرت فرزند ولو با رنجی که به دنبال دارد یک عمل ممدوح بوده و استحباب دارد و از نظر فقهی به حدی این روایت های مربوط به فرزند آوری بیان کثرت دارد که جلوی اینگونه روایت های محدود مربوط به تحدید نسل را می گیرد.
براساس روایات متعدد، ما استحباب تکثیر فرزند را از این روایت ها استنباط کردیم و متوجه شدیم روایت هایی که در خصوص تحدید نسل هستند روایت های تکثیر نسل را نفی نکرده و با آنها تزاحم ندارند بلکه توصیف کننده یک واقعیت هستند.
استنادات فقهی تحدید نسل
دسته دیگری از روایت ها که ممکن است به استناد آنها تکثیر نسل نفی شود این حدیث از رسول خدا(ص) است که ایشان در قالب نفرین یا دعا برای بعضی از کفار و افرادی که به حضرت توهین می کردند حضرت در پاسخ آنها میفرمود « اللهم اکثر ماله و ولده» و یا مثلاً پیامبر(ص) در مقام نفرین و دعا برای دستهای دیگر از کفار که به گونهای به حضرت توهین میکرد باز هم حضرت میفرمودند که خدایا مال و فرزند زیادی به آنها بده یامال و فرزندانشان را بیشتر کن و نسبت به کسانی هم که به ایشان و اهل بیتشان بغض داشتند میفرمودند که «خدایا به کسانی که نسبت به محمد و فرزندانش بغض دارند مال و فرزند زیادی عطا کن»
در اینجا ممکن است که این سؤال مطرح شود که زیادی مال و فرزند چیزی است که رسول خدا(ص) برای دشمنان خود آرزو میکردند؛ بنابراین یک امر مذموم است که در اینجا در ادامه همین روایت ها بیان شده که وقتی صحابه این سخن حضرت را شنیدند از حضرت علت این دعا و نفرینشان را پرسیدند که حضرت فرمودند اینها به خاطر اینکه در راه شرک هستند اموال و اولاد خود را در راه خلاف و ناصحیح و باطل استفاده میکنند به همین دلیل مال و فرزند زیاد برای اینها مایه عذاب است چون آن را در راه باطل به کار میبرند و برای کسی که مؤمن باشد فرزندان زیاد مایه برکت و آمرزش آنها هستند.
و همچنین آیاتی که مال و بنون یعنی فرزندان را زینت زندگی دنیا عنوان میکنند منظورشان بد بودن این موضوع نیست بلکه منظور این است که اینها نباید مایع دلبستگی و انحراف انسان شوند.
توجه به این نکته لازم است که استحباب فرزند آوری به دلیل برکات آن است ولی اگر قرار باشد این فرزند آوری موجب انحراف وشرک انسان شود ارزشی ندارد و همچنین اگر والدین برای تربیت فرزند کاری انجام نداده و به خاطر دفاع از فرزند، ارزشهای حقانی را زیر پا بگذارند در این صورت هم فرزند آوری آنها کار بیارزش است.
در اینجا اثبات شد که ادله فقهی تکثیر نسل در مقابل ادله تحدید نسل قابل دفاع بوده به همین دلیل تکثیر نسل همانطور که گفته شد امری مستحب و ممدوح است.
حکم فقهی کنترل جمعیت در فقه امامیه در حوزه فردی
نسبت به حکم اصلی کنترل موالید طبق دیدگاه مشهور فقهای امامیه، تکثیر اولاد که مستحب بود ولی در مقابل؛ حکمی هم مبنی بر حرام بودن تحدید نسل وجود دارد که البته در این زمینه دیدگاه ها متفاوت بوده و فقط دیدگاه مشهور بیان شد.
در این زمینه خود اصل اباحه به عنوان دلیل ارائه شده زیرا اصل اباحه یک اصلی است که برای شک در شبهه حکمیه و تحریمیه بیان شده و اگر ندانیم که یک چیز بر ما حرام است یانه؛ اصل اول، اصل حلیت است و فارغ از این روایت ، روایت هایی است که بر عزل و عقب نشینی اشاره دارد که روش عزل به معنی کناره گیری است به گونهای که مانع انعقاد نطفه شود و این اصول نیز بر مشروع بودن کنترل نسل دلالت کرده و آن را حرام نمی داند.
و در زمینه عزل روایت های فراوانی وجود دارد و در ازدواج چه موقت و چه دائم با اذن زوجه در مواردی که لازم است اقدام به عزل کنند و عزل جایز است و اگر باردار شدن برای مادر خطر جانی داشته باشد در اینجا جواز عزل از شکل اباحه، حالت واجب به خود میگیرد و باید عزل حتما صورت گیرد.
از نظر فقهی روش عزل جایز است ولی از نظر پزشکی روشهای زیادی وجود دارد که عینیت این موضوع را اثبات میکند و معمولاً اینها به سه روش تقسیم میشوند: دسته اول روش طبیعی ، دسته دوم داروها و دسته سوم ابزار هستند و بعضی از این داروها قبل از انعقاد نطفه و بارداری است.
براساس فقهی در اینجا برای اینکه بخواهیم روشهای جلوگیری از بارداری را بررسی کنیم باید بگوییم که این روشها به دو دسته روشهای قبل از انعقاد نطفه و روشهای بعد از انعقاد نطفه بوده که در حوزه سقط جنین قابل بررسی بوده و حکم آن از نظر فقهی با انعقاد نطفه قبل از بارداری متفاوت است.
و سقط جنین از نظر فقهی حرام است؛ مگر اینکه حرجی باشد و آن هم باید تا قبل از چهار ماه و قبل از دمیده شدن روح صورت گیرد.
و همچنین دستگاه و ابزار ها که در رحم زن گذاشته شده و از بارداری ممانعت میکنند که در استفاده از اینها به طور کلی سه نکته دخیل است و اصل در اینها جواز هست مگر در جاهایی که لمس و رؤیت شود و مانع رابطه جنسی شده وضرر داشته باشدکه حرام است و اگر ضرر نداشته باشد و لمس و رؤیت هم نباشد جایز بوده اما این جواز فردی است
آسیب های اجتماعی تک فرزند و کاهش فرزند
محسن عباسی ولدی؛
در حوزه سه رویکرد عمده در مورد جمعیت و تکثیر نسل وجود دارد که رویکرد اول یک رویکرد مخالفت بسیار جدی بود، رویکرد دوم رویکرد موافقت بسیار جدی و رویکرد سوم کسانی هستند که به نوعی مخالفت میکنند ولی مخالفتشان مثل دسته اول جدی نبود و زمانی که دولت از اینها خواست به خاطر وجهه خود به عنوان مرجع فکری و فقهی مردم ورود کرده و نظر خود را بگویند نه موافقت کردند و نه مخالفت و فقط سکوت اختیار کردند.
سالمندی از مهمترین تبعات کنترل نسل و جمعیت است و در هر کشوری که نرخ باروری کنترل شده و پایینتر از دو و یک دهم باشد حتماً آن جامعه به سالمندی میرسد.
طبق تعاریف بینالمللی، افرادی که ازسن ۶۰ تا ۶۵ رد میشوند سالمند تلقی میشوند و بر همین سالمندی جمعیت به زمانی گفته میشود که بخش عظیمی از جمعیت یک کشور از سن ۶۰ تا ۶۵ رد شده باشند و بیان میکنند که وقتی هفت تا ۱۴ درصد از جمعیت یک کشور در سن ۶۰ تا ۶۵ سال قرار بگیرد میگویند که این کشور وارد سن سالمندی شده است.
وقتی ۱۴ تا ۲۱ درصد جمعیت یک جامعه بالای ۶۰ سال قرار میگیرند دیگر به این جامعه، جامعه سالمند میگویند و وقتی که ۲۱ درصد از اعضای جامعه بالای سن ۶۰ سال باشند به آن جامعه ، جامعه فوق سالمندی و انفجار سالمندی میگویند که باید گفت سالمندی خود یک بحران است؛ ولی جامعه فوق سالمندی ، فوق یک بحران تلقی می شود.
ایران در جهان ششمین کشوری است که به سرعت به سمت سالمندی پیش میرود.
یکی از تبعات سالمندی مشکلات اقتصادی است که اگر با همین آهنگ رشد پیش برویم در آیندهای نزدیک گریبانگیر کشور خواهد شد.
در جامعه که سالمند میشود نیروی کار به صوت طبیعی کم میشود و در جامعهای که نیروی کار کم شود نیروی کار اندک باید بار سنگینی را بر دوش بکشد.
کشور ژاپن در این زمینه درس عبرتی برای بسیاری از کشورهایی است که هنوز به بلای ژاپن مبتلا نشده اند.
در سال ۱۹۶۵ کشور ژاپن برابر هر ۹ نفر نیروی کار یک سالمند داشت یعنی ۹ نفر کار میکردند که هزینه خدمات اجتماعی یک سالمند توسط دولت تأمین شود و با توجه به وضعیتی که ژاپن پیش میرود در سال ۲۰۵۰ به ازای هر نفر نیروی کار یک نیروی سالمند خواهد داشت که این موضوع برای هر کشوری یک فاجعه است؛ زیرا در این جامعه باید با کار یک نیروی کار هم خانواده اش یعنی زن و فرزندانشان تأمین شده و اضافه بر این دولت باید با کار این یک نفر نیروی کار؛ حداقل هزینه های یک سالمند را نیز تأمین کند که این خود یک فاجعه است.
(تجربه در دنیا این موضوع را اثبات کرده کشورهایی که دچار سالمندی میشوند حتی یک کشور تاکنون در دنیا نتوانسته است به حالت ماقبل سالمندی یعنی دوران جوانی خود بازگردد؛ زیرا سبک زندگی تک فرزندی و کم فرزندی به نحوی در میان مردم نهادینه شده است که ترک آن مشکل است و تصور زندگی با فرزندان بیشتر برای این خانواده و افراد غیر ممکن است).
افزایش موالید یا مهاجر پذیری/ ثبات فرهنگی یا بی ثباتی فرهنگی
براساس آمارها کشورما وارد مرحله سالمندی شدهاست و طبق آمار سال ۹۰حدود هشت و خوردهای از جمعیت کشور ما سالمند شدهاند وبا توجه به تعاریف بینالمللی سالمندی ( ۷/۱۴ درصد) ما با 2/8درصد جمعیت سالمند، وارد مرحله سالمندی شدهایم ولی هنوز کشور سالمندی نیستیم چون باید این عدد به ۱۴ درصد برسد و ما در حال حاضر در یک موقعیت بسیار ویژه ای هستیم که اگر زنان و مردان جامعه ما که در سن تولید مثل هستند اخلاق تولید مثلی آنها تغییر بکند میتوانیم به برگشت به دوران ماقبل سالمندی امیدوار باشیم؛اما اگر الان این اتفاق نیفتند و ما به سال ۱۴۲۰ برسیم طبق آن چیزی که در دنیا تاکنون اتفاق افتاده دیگری امیدی به بازگشت نیست و تمام این مباحث در مبحث فقه حکومتی و تعیین حکم و مصلحت جامعه مؤثر است زیرا گاهی اوقات ما ۱۰۰ سال فرصت داریم ولی گاهی اوقات ما فقط ۲۰ و اندی سال فرصت داریم که این موضوع در مبحث فقه حکومتی و تعیین حکم، نگرشهای متفاوتی را ایجاد کرده و مؤثر است.
حال اگر ما به جای تولید موالید، مهاجر پذیری را انتخاب کنیم و مهاجر پذیر شویم یعنی برای تأمین نیروی کار مهاجر پذیر شویم در تمام دنیا این موضوع یک امر پذیرفته است که وقتی یک کشور مهاجر پذیر شده و بخش قابل توجهی از جمعیت آن مهاجر پذیر شود اینها معمولاً از لحاظ فرهنگی ثبات خود را از دست میدهند و امروزه ثابت شده که در شهرهای مهاجر پذیر به مراتب میزان جرم و جنایت و آسیب های فرهنگی و اجتماعی بیشتر از سایر مناطق است.
مهاجر کاری و مسافر کاری دو مقوله متفاوت هستند مسافر کارکسی است که در مدت محدودی یعنی به اندازه یک یا دو ماه از کشور خودش میرود به یک کشور دیگر و کاری را انجام میدهد و در هتل یا مسافرخانه اقامت کرده و به کشور خود باز میگردد و تبعات اجتماعی فرهنگی و امنیتی کمتری دارد در حالی که مهاجر کار کسی است که وقتی میخواهد برای کار به یک کشور دیگر مهاجرت کند خانواده و همسر خود را با خود میبرد و در میان مردم اقامت داشته نه در هتل و اقامتش هم سال هاست و گاهی حتی مادام العمر و وقتی این اتفاق میافتد و جامعه از نظر فرهنگی به ثبات نرسیده باشد قطعاً مهاجر فرهنگ خود را به ما تحمیل میکند در حالی که اگر یک جامعه به ثبات فرهنگی رسیده باشد آن فرد مهاجر مجبور به پذیرش فرهنگ کشوری میشود که به آن مهاجرت کرده می شود؛ ولی از آن جایی که کشور ما در حال حاضر به ثبات فرهنگی نرسیده است به همین دلیل فرهنگ فرد مهاجر بر فرهنگ ملی و ارزشهای ما قالب میشود برای مثال در شهری مانند تهران که یکی از مهاجر پذیرترین شهرهای کشور است آمار آن در زمینه طلاق در سال ۹۲ به این شکل بوده که از هر ۱۰۰ ازدواج در آن ۳۳ درصد به طلاق ختم شده است و در کرج که یکی از مهاجر پذیرترین شهرهای کشور بوده و به تعبیر مقام معظم رهبری ایرانی کوچک بوده این آمار به ازای هر ۱۰۰ ازدواج ۳۴/۴ درصد طلاق است.
همچنین در مشهد به عنوان یکی از شهرهای مهاجر پذیر کشور آمار طلاق به ازای هر ۱۰۰ ازدواج ۲۸/۲ درصد است و این آمار نشان دهنده این است که آمارها بالا بوده و آمارهایی قابل تحمل نیست.
همچنین سالمندی جمعیت و مهاجر پذیری از نظر نظامی، کشور را در موضع ضعف و تهدید قرار میدهد زیرا اگر ترکیب جمعیتی به نفع مهاجران تغییر کند از نظر امنیتی کشور در معرض تهدید قرار می گیرد./836/د102/ل