باور داشته باشیم سواد به مدرک و لقب نیست
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، اخیراً شیخ ناطق نوری گفته است " به من آیتالله نگویید تا باورم نشود که آیتالله هستم!". بارها در رسانههایی که در این دو دهه بودهام با این معضل مواجه بودهام که نکند لقبی که برای فردی پارسنگ گذاشتهایم هموزن ایشان نباشد و طرفه آنها که تماس میگرفتند چرا مرا دکتر نگفتهای! و یا: وامصیبتا! چرا من را حجتالاسلام خواندهای و نه آیتالله!
شیخ کلینی صاحب اثر سترگ اصول کافی «ثقهالاسلام» نامیده میشد که امروزه لقب طلبههای تازهکار است. این القاب عموماً برای اینیکی دو سده است و گرنه، نه آخوند ملا محمدباقر مجلسی را آیتاللهالعظمی میگفتند و نه شیخ انصاری را! حتی کسانی مانند شیخ اسدالله بروجردی حداکثر به "حجتالاسلام" معروفاند.
جدیدتر این که جریان علامه سازی راه افتاده است! در صد سال اخیر حداکثر ده نفر به لقب علامه نامورند مانند علامه جعفری، علامه طباطبایی، علامه حسنزاده آملی و یا علامه قزوینی و علامه دهخدا و یا افراد معدودی با لقب استاد معروفاند مانند استاد مطهری و استاد شهیدی.
جامعیت علمی و شخصیت متعالی این افراد این القاب را حقاً برازنده کرده بود اما دریغ که در سالهای اخیر نو قلم تازه محقق هم علامه نامیده میشود.
همین یکی دو سال پیش بود که به خواسته آیتالله سیستانی مرجع شیعیان عراق القاب معمول ایشان از پایگاه خبریاش حذف شد.
اگر این لقب سازیها به قصد مداهنه است که به فرمایش مولا باید به صورت مدیحهگو خاک پاشید و اگر لقلقه زبان و تعارف است که با توهین فرقی ندارد. لقب باید بامسمی باشد.
چندی پیش دوستی را که دانشجوی سال سوم دکتری ارتباطات است و امتحان جامع را هم گذرانده بود به جناب مولانا با لقب "دکتر" معرفی کردم ولی مولانا برآشفت که ایشان که تز و تدریسی ندارد این چه لقب ناروایی است که به کار میبرید!
به لحاظ علمی کسی که با PhD عضو هیات علمی میشود استادیار است و نه استاد! و تنها بعد از گذراندن مرحله دانشیاری و سالها فعالیت علمی میتواند به مرحله استادی ارتقاء یابد. کار به چنان مرحلهای رسیده است که به تعبیر ظریفی اگر در میدان انقلاب بلند لفظ مهندس را به کار ببری بیشتر جمعیت برمیگردند ببینند چه کسی صدایشان زده بقیه هم که بر نمی گردند لابد دکتر هستند!
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه بیان می دارد که زوال بنیعباس در صدور بیرویه القاب به اعوانوانصار بود مانند ذوالریاستین و ذوالکفایتین! در عصر قاجار هم که این معرکه تبدیل به مضحکه شد و هر طفل نورسیدهای فلان الدوله و بهمان السلطنه شد تا آن جا که حتی صدای ظل السلطان هم از این لقب فروشی درآمد و نوشت: "دیگر شخصی از سی کرور اهل ایران باقی نمانده که لقبی نداشته باشد" و بیان میدارد "تا حالا 20 هژیر الملک، 50 موید السلطنه و 60 ظهیرالملک شخصاً رقم زدهام!"
مهندس و دکتر بودن در جامعهای که صندلیهای خالی مانده دانشگاهش را برای جذب دانشجوی مهندسی به حراج گذاشتهاند چندان شقالقمر نیست. شگفت آن که برخی منتظر دیگران نمانده و خود این القاب را در کارت ویزیت اعلای خود درج میکنند و یا پشت تلفن خود را دکتر فلانی و مهندس بهمانی معرفی میکنند!
در همه جای دنیا لفظ دکتر را تنها یا برای پزشک به کار میبرند و یا در محیط های علمی در حوزههای خاص نه در کوی و برزن و صف نانوایی!
پس برای رهایی از این معضل، شاید پویشی لازم باشد برای نه گفتن به القاب الحاقی، نه گفتن به پیشوند دکتر مگر برای اطباء و متخصصین برجسته و نه گفتن به آیتالله سازی مگر برای علمای مبرّز و مراجع مسلم.
باور کنیم سواد به مدرک نیست؛ سواد به لقب نیست!
کمپین نام بدون لقب میتواند ایجاد فرهنگ و تولید رفتار کند تا نهضتی برای حذف القاب زائد و مطنطن و دهن پرکن ایجاد کند تا جامعه از این طبقهبندی مضحک که تبدیل به طنز و گروتسک شده است رهایی یابد./836/د102/ل