۰۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۰
کد خبر: ۴۸۲۵۲۶

بانیان نفوذ فرهنگی را بشناسید!

گاهی چقدر ساده دست شیادان داخلی و خارجی را برای توطئه‌های فرهنگی باز می‌گذاریم و در موضع فردی و کارگزاری روشنفکر می‌بالیم.
پروژه نفوذ

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از صبح نو، هجدهم دی سال 1392 رئیس‌جمهور در جمعی از اهالی فرهنگ و هنر، به روی جمله‌ای تاکید کرد که برای عده‌ای در داخل و خارج هنوز جذاب است:

«نگاه امنیتی به هنر بزرگ‌ترین اشتباه امنیتی است»!
شاید در امتداد دیدگاه آقای حسن روحانی بود که در آبان 95 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- صالحی امیری - نگاه امنیتی به فرهنگ را دارای نتیجه ضدامنیتی توصیف کرد.

رئیس دولت یازدهم البته به طرح دیدگاه و شعار کلی بسنده نکرد. او در سال 94 رسما از تعدادی به اصطلاح روزنامه‌نگار که به جرم اقدامات ضد‌امنیتی دستگیر شده بودند، حمایت کرد!

پرسش:
آیا به واقع اعمال نگاه امنیتی به مقوله فرهنگ به تمامی، امری نابخردانه، اشتباه، ضدامنیت و قابل نکوهش است؟
آیا چنین رفتاری، دارای نتایج ضدامنیتی است؟
برخی می‌گویند که ساحت فرهنگ و هنر نیازمند آزادی است. اگر به بهانه‌ها، آزادی از کف اهل فرهنگ و هنر ستانده شود، راه بر اندیشه‌ورزی و خلاقیت و فرهنگ‌پروری بسته می‌شود. پس؛ لزوما عرصه فرهنگ و هنر، فکر و اقدام و نظارت امنیتی را برنمی‌تابد!
بی‌شک در سایه‌سار ارزش‌ها و دستاوردهای نظام اسلامی و بنا به تاکیدات قانون اساسی، همه شهروندان باید از آزادی برخوردار شوند. چه هنرمند و چه غیرهنرمند. چه فعال فرهنگی و چه غیرفعال فرهنگی!... همه! آزادی نیز یعنی اینکه من شهروند ایرانی، ناقض قوانین شرعی و عرفی و حقوق همنوعان خود نشوم!
بنابراین؛ خط‌کشی و اختصاص آزادی صرفا به  جماعت فرهنگی و هنری، ضدماهیت اسلام عزیز و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و قانون اساسی است!

و بعد:
مشهور است که؛ همواره، مهندسی فرهنگی مترادف دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بوده و هست! شما اگر نگاه یک ملت را به ارزش‌های پذیرفته‌شده‌اش تغییر دهید و ارزش‌ها و هنجارهای مطلوبتان را حقنه کنید، چه اتفاقی می‌افتد؟ بدیهی است که شما در واقع خواست و هدف و خود را به یک ملت تحمیل نموده‌اید و آن را وادار به بازی در زمینی کرده‌اید که خودتان هموار و مشخص کرده‌اید!

مولانا سروده است:
«ماهی از سر گنده گردد نی ز دم»
اگر فرهنگ دینی ملت ایران را بگیرند، استیلای اجتماعی سیاسی و اقتصادی بر آنان به‌راحتی میسر است.
بحث شبیخون فرهنگی که حضرت امام خامنه‌ای در ابتدای دهه هفتاد مطرح کردند ناظر به چه واقعیاتی بود؟
به گفته‌ای : «وقتی تحریم کوبا به دست آمریکا در سال 2015 میلادی – البته به طرز نمایشی - شکسته شد؛ آمریکایی‌ها به جای فرستادن اقلام غذایی و دارویی و... یک گروه موسیقی مشهور را به هاوانا گسیل کردند.» بله: یک گروه موسیقی!
به بهانه حضور همین گروه عده‌ای به خیابان‌ها آمدند و با رقص و پایکوبی، سکنات و اطوار آن گروه را تقلید کردند.
نفوذ فرهنگی... یعنی همین!
گروه موسیقی به کوبا اعزام شد؛ چون آمریکایی‌های مسیحی – صهیونیست می‌دانند؛ تیری که به هدف فرهنگ برنشست، فتح سنگر به سنگر را به راحتی در پیش روی دارد!

چرا پدیده سینماتوگراف با اصرار فراماسون‌ها - ميرزا علي‌اصغرخان اتابک صدراعظم وقت و علي‌خان ظهيرالدوله بانی انجمن اخوت – وارد ایران شد؟
چون می‌دانستند برای استیلا و استعمار، فرهنگ و هنر و اندیشه ملت ایران را باید دگرگون کرد!
چرا بهاییان در مطبوعات و رادیو و تلویزیون ایران دوران طاغوت به شکل مدیریت شده، پراکنده شدند؟
چرا رژیم پهلوی دوم عناصر قلم به دست چپگرا و چپ آمریکایی را در عرصه مطبوعات نفوذ می‌دهد؟
چرا بی‌بی‌سی فارسی با وجود کمبود شدید بودجه، هزاران کارمندان خود را اخراج می‌کند اما حاضر به تعطیل کردن تلویزیون فارسی‌زبان خود نمی‌شود؟
چرا اتحادیه اروپا و تلویزیون‌های فارسی‌زبان معاند از میان فعالان فرهنگی و هنری داخل ایران عضو‌گیری می‌کند؟به همان دلیلی که پیش‌تر اشاره شد: پاشنه آشیل هر ملتی فرهنگ آن است!

اکنون باید پرسید: چرا و به حکم چه برهانی باید؛ فرهنگ و هنر را رها کرد و پنداشت دشمن از این دو عرصه به شکل احمقانه‌ای غافل است و پس؛ نظارت امنیتی جایی ندارد؟

چرا باید فکر کرد؛ پاسداری از یک پدیده و مجموعه یعنی نابودی آن اما رها کردن و غفلت از مجاری نفوذ یعنی سلامت و بقا؟
در کجای دنیا می‌گویند در نظر گرفتن امنیت ملی ضدامنیت است و اشتباه محض است ؟... در کجا؟
در آمریکا یا فرانسه یا انگلیس... در کدام کشور نگاه یاد شده وجود دارد؟
فیلم «پشت دیوار سکوت» مسعود جعفری جوزانی درباره ورود خون‌های آلوده از فرانسه به ایران در آمریکا تحریم شد. نگذاشتند یک فیلم مستند ایرانی درباره جنایت فرانسوی‌ها به نمایش درآید. چون نگاهشان امنیتی است. البته در جهت  اهداف باطل خودشان! آنها و کلا اجنبی‌ها، اگر نگاه امنیتی دارند اشکال ندارد اما در ایران ما، اگر بگوییم چرا داور جشنواره فیلم فجر دوتابعیتی است، بد است. اگر بگوییم چرا فیلم تهیه شده به دست شاهزاده تکفیری در رسانه‌های دولتی تبلیغ می‌شود، بد است! اگر بگوییم فلان خبرنگار جاسوس شناسنامه‌دار ام آی ‌سیکس است، بد است! اگر بگوییم رئیس‌جمهور نباید از چند پادوی رسانه‌ای دستگاه‌های اطلاعاتی غربی دفاع کند، بد است. بد است چون نگاه ما امنیتی است و نگاه امنیتی ضد امنیتی است. چون مشی ما خلاف تسامح و تساهل است!به یادم هست در دوران تاریک موسوم به اصلاحات، رئیس‌جمهور وقت که حق است به جرم جنایت فتنه‌انگیزی در سال 88 محاکمه شود، با همین شعار «تسامح و تساهل» زمینه ورود و جولان‌دهی بسیاری از بدخواهان ملت ایران و نظام دینی را در میدان‌های مختلف اعم از رسانه و فرهنگ و... فراهم کرد. الان آن بدخواهان کجا هستند؟

چهره‌های منحوس‌شان در صدای آمریکا و بی‌بی‌سی و... پیداست و مشاوره‌هایشان به دستگاه‌های اطلاعاتی غربی و عربی گاهی برملا می‌شود.
می‌بینید؟!

گاهی چقدر ساده و چقدر شفاف دست شیادان داخلی و خارجی را برای توطئه‌های فرهنگی باز می‌گذاریم و در موضع فردی و کارگزاری روشنفکر می‌بالیم و فکر می‌کنیم دیگران هم باید به وجود ما ببالند!/1325//102/خ

ارسال نظرات