هنر دینی، از شعار تا واقعیت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، واژه هنر را هر کس به مقتضای اندیشههایش تفسیر و تعریف کرده و جای سؤال جدی دارد که چرا این همه تفاوت؟ دلیل آن است که در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایانگر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورتهای ذهنی و خیالی وی. اندیشمندان زیادی از هنر تعریف کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود :
- هنر، آنچه را طبیعت از تکمیل آن ناتوان است کامل میکند. (ارسطو)
- هنر مهمترین کار و فعالیت ماورای طبیعی مناسب برای زندگی است. (نیچه)
- در هنر، (باید) وجود ندارد، هنر آزاد است. (واسیلی کاندینسکی)
- هنر سرایت دادن و اشاعه احساس است. هنرمند از طریق هنر خود مخاطبان را به احساسی مبتلا میکند که خود تجربه کرده است. (تولستوی)
- سادهترین و معمولیترین تعریف هنر این است که بگوییم هنر کوششی است برای آفرینش صور لذتبخش. (هربرت رید)
- هنر عبارت است از کوشش برای ایجاد یک عالم ایدهآل, یک عالم صور و عواطف بیآلایش در کنار عالم واقعی.( فیلیس شاله)
- اثر هنری, نسخهای مادون از تصویر مادون یک حقیقت مثالی است. صندلی ساخته دست نجار, تصویری مادون از صورت مثالی صندلی خلق شده توسط خداوند است و نقاشی صندلی تصویری مادون از صندلی نجار است و به همین جهت اثر هنری چیزی بیارزش است. (افلاطون)
بنابراین با توجه به تعاریف ارائه شده میتوان نتیجه گرفت که هنر امروز از موثرترین و بهترین ابزار در جهت ارائه حقایق و معارف دینی است و آمیزه هنر و تکنولوژی امکانات جدیدی را بدست میدهد که حقایق دینی و وصف ارزشها به سراسر عالم ابلاغ شود و به دست همگان برسد. نگرشی واقعبینانه و منصفانه نشان میدهد هر جا اندیشمندان اسلامی و فقیهان آگاه خود را از آن جدا کردهاند قطعاً هنر بدست اربابان و سودجویان اقتصادی افتاده و استفادههای ناروا و غیراخلاقی از آن شده است.
امام خمینی در کنار تعاریف پیشین در تعریف خود از هنر، باز سدشکنی کرده و به مباحثی شگرف و محوری اشاره کردهاند و میفرمایند: هنر در مدرسه عشق نشان دادن نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت میبرد. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب در رأس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد.
رسانهها باید بیشتر کار کنند، از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند در راه تعریف صحیح تهذیب جامعه وضعیت تمام هنرجوها را در نظر گرفته راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.
ایشان همچنین میفرمایند: ... در رژیم سابق همه چیز خصوصاً فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود، یعنی کسی که نام سینما را میشنید خیال میکرد در آنجا باید مرکز فساد و سوءاخلاق، مرکز مخالفت با همه چیز باشد یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهره فساد برده شود و هکذا همه چیز دیگر... اینها همه به خاطر آن بود که ما فرهنگمان را فراموش کنیم.
آنچه که از مجموعه فرمایشات امام راحل و سیره عملی ایشان در طی سالهای قبل و بعد از انقلاب بدست میآید این است که ایشان نگاه متحجرانه به مقولات و پدیدههای هنری ندارند که بهطور کلی آنها را رد و تعطیل کنند؛ بلکه با توجه به دخالت و عنصر زمان و مکان و مقتضیات و مصالح استفاده از این دو وسیله را برای تبلیغ دین بسیار مؤثر میدانند. اما شرط اساسی این نقش مؤثر را، مطابقت با اصول اعتقادی دینی و اخلاقیات انسانی قرار میدهند.
هنری که نتیجه آن وابستگی به قدرتهای استعمارگر غرب و شرق باشد، هنری که فساد، انحطاط و تخدیر مغزهای جوانان جامعه را به بار آورد، هنری که دردمند نباشد و از مستضعفین و اقشار محروم جامعه بیخبر باشد هنر اسلامی نیست و از نظر ایشان کاملاً مردود و ترویج آن حرام است؛ لذا ایشان استفاده از رسانههای هنری مانند رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما را در زمان طاغوت حرام میدانستند.
این ملاک اساسی در هر هنری است؛ وگرنه اصل هنر مفهومی با ارزش و قابل تحسین است که همواره در اسلام مورد تأیید و بهرهبرداری تبلیغی قرار گرفته است. در سرزمینی که شعر و سخنوری حرف اول را میزد قرآن با عالیترین بیان و با آوایی خوش ارائه میشود. معماری اسلامی، تذهیب و خوشنویسی قرآن و کتیبههای دینی بیتردید شاهدی بر این ادعاست. حتی تعزیه خوانی، مداحی و مرثیهخوانی نیز جلوههای زیبایی از موسیقی اسلامی و هنر بازیگری است./1325//102/خ