۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۰
کد خبر: ۴۹۷۰۴۱
بابایی:

اهل فرهنگ باید پیاده نظام جبهه فرهنگی شوند

شاعر و محقق حوزه شعر انقلاب گفت: دشمن می‌داند که نمی‌تواند با شخص ولی فقیه مقابله کند، برای همین سعی می‌کند وحدت فرماندهی را خدشه‌دار کند؛ در این بین هنر و ادبیات می‌تواند خودش را نشان داده و پیاده نظام جبهه فرهنگی شود.
بابایی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع‌ پرس، ادبیات پایداری یکی از مشکل‌ترین مفاهیمی است که بعد از انقلاب در ادبیات کشور شکل گرفت. این تعریف از ادبیات، موافقان و مخالفان بسیاری دارد. گروهی به چنین ادبیاتی اعتقاد ندارند و گروهی دیگر شدیدا آن را محصول انقلاب و دفاع مقدس می‌دانند.

در دومین قسمت از گفت‌وگو با «احمد بابایی» به ادامه بررسی و کاوش پیرامون موضوع ادبیات پایداری و شناخت آن پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

دفاع پرس: در این اوضاعی که امیدی به برخی مدیران فرهنگی نداریم و از طرفی حوزه نشر و توزیع با معضلاتی روبه‌رو است، وظیفه من به عنوان کسی که دغدغه انقلابی دارد چیست؟

یک پاسخ این است که دولت و‌ سیاستمداران کاری با جماعت هنرمند نداشته باشند چون آنها کارشان را بلدند. ۳۸ سال است دشمنان داخلی و خارجی از جمله برخی مسئولان، می‌خواهند انقلاب را به زمین بزنند اما مردم اجازه نمی‌دهند. اصلا هنرمندان با این نوع از مدیران فرهنگی مشکل دارند. بسیاری از هنرمندان دلسوز نظام به خاطر مدیریت کج‌فهم، جدا شدند.

شعری که من در حضور آقا خواندم و ایشان پسندیدند را بسیاری از سایت‌ها و روزنامه‌های انقلابی منتشر نکردند. یک نفر به من توضیح دهد. من دنبال انتشار نیستم اما واقعیت حوزه فرهنگ همین است. چقدر فاصله است از نگاه رهبری و نگاه این جماعت فرهنگی، که خود را تالی‌تلو ولایت فقیه می‌دانند! من تازه دارم از جبهه فرهنگی موافق حرف می‌زنم. یک پاسخ هم این است که مسئولانه‌تر حرف بزنیم. این بودجه‌ها درست مصرف شود و برنامه‌ها را از کسی بپرسید که اهل کارند.

برنامه‌ها را به دست سیاست‌گذار‌ها نسپارید. این پول‌ها را به دست کسی ندهید که نسبت به انقلاب، عاطفه‌ کمی دارند. گاهی ادبیات انقلاب آنقدر مغفول واقع می‌شود که از هم می‌پرسیم چرا باید این فضا پیش بیاید. حقیقت ماجرا این است که این طور نبوده آدم‌های بی‌سوادی آمده باشند پای کار. خیلی‌ها وارد میدان شدند و کار را یاد گرفتند. آدم‌های فرهیخته‌ای وارد ماجرا شدند.

من به این معتقدم که هنرمند باید بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. سینماگری هم که وابسته به حاکمیت می‌شود و فیلم ارزشی هم می‌سازد ولی فیلمش فروش ندارد، نباید از او حمایت کرد. من باید بلد باشم مخاطب‌شناسی کنم و او را جذب کنم باید بلد باشم با مخاطبم حرف بزنم. عادت کرده‌ایم که کتاب شعر منتشر کنیم و از شاعر تقدیر کنیم اما آیا این می‌شود که شاعر به تن آسایی عادت کند؟ لذا بعد از مدتی که به جایی هم برسد و فتنه‌ای هم به پا شود می‌بینیم که جاهای دیگری می‌روند. عده‌ای مثل زالو به گردنه‌های اقتصادی ادبیات چسبیده‌اند و خون آن را مکیده‌اند و سر بزنگاه انقلاب را رها کرده‌اند. برای اینکه این نسل این گونه تربیت نشود من به عنوان شاعر باید برای مردم مهم باشم، مخاطب را بشناسم و مردم دنبال شعرم بیایند. اگر بخواهیم با داربست زدن شاعر را سر پا نگه داریم، می‌شود مثل برخی شعرا که روزی کنار آقا می‌نشستند و شعر می‌خواندند اما امروز جای دیگری می‌نشینند.

هیچ راه چاره‌ای ندارد، ما باید با مخاطب روبرو شویم. اگر این اتفاق بیفتد موفقیت کسب کرده‌ایم. بسیاری از هنرمندانی که به واسطه سیاست ‌گذاری‌های انقلاب اسلامی وارد شده‌اند، از تجارب زندگی در میان مردم تهی هستند، یعنی مردم شناس نیستند.

دفاع پرس: گاهی افراد انقلابی هم وارد حوزه مدیریتی می‌شوند، آیا این گروه تاثیری در هنر انقلاب نداشته‌اند؟

دلسوزان با معرفت و فرهیخته‌ای آمده‌اند، اما ما تجربه چنین چیزی را نداشته‌ایم. انقلاب ما در سطح بین‌المللی بسیار ساختارشکن است. هر روز هم مشکل تازه‌ای برایش پیش می‌آید. ازآنجا که قرار است پرچم لااله‌الاالله را در همه جا نصب کنیم. در این تراز، وزارت فرهنگ و سازمان تبلیغات چه کرده‌ است؟ هیچ عالم و بزرگی هم نخواهد توانست مشکل وزارت فرهنگ را درست کند، چرا که ترازی که از اول چیده شده با تراز غایی انقلاب تفاوت دارد. تراز را طوری چیده‌ایم که به میز مدیریتی ما آسیبی وارد نشود.

دفاع پرس: مهم‌ترین آسیب‌هایی که ادبیات پایداری را تهدید می‌کند چه از جانب دشمنان داخلی و چه خارجی چیست؟ و در مقابل آن چه باید کرد؟

آسیب که زیاد است. یک دلیلش این است که فضا شیشه‌ای است. عیب و نقص کار فرهنگی ما را دشمن خوب رصد می‌کند و به درستی هم می‌شناسد؛ درحالی که نقطه مقابل چنین نیست. هنوز که هنوز است نمی‌توانید در فلان کارگردان مشهور رگه‌های ماسونی را پیدا کنید. در حالی که هنرمند حزب‌اللهی چنین نیست. فعالان فرهنگی آن طرف، سال‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند و صبر می‌کنند تا جوان ما را به جایی که می‌خواهند بکشانند.

جبهه فرهنگی انقلابی آسیب‌شناسی جدی می‌خواهد. دو نوع وحدت در بین دوستان انقلابی در عرصه هنر در حال ریشه‌کن شدن است؛ اول تخریب وحدت بدنه که ما را از هم جدا می‌کند و بخشی از این مشکل از طرف برخی نهادهای فرهنگی است. این چه اتفاقی است که در تهران دستگاه‌هایی مثل شهرداری، حوزه هنری، وزارت ارشاد مستقل کار می‌کنند؟ این سلایق مختلفی را بوجود می‌آورد که سبب جزیره‌ای عمل کردن می‌شود.

نوع دوم، تخریب وحدت فرماندهی است. دقت کنید «مهدی‌ اخوان‌ثالث»، «شفیعی کدکنی»، «محمد قهرمان» که فحول ادبی هستند، حتی «حسین منزوی» و دیگران که خیلی هم در ادبیات پایداری نیستند، حضرت آقا را در جایگاه ادیب، فرهیخته و هنرشناس قبول دارند اما امروز به جایی رسیده‌ایم که عده‌ای قصد دارند این وحدت را خدشه‌دار کنند. سعی می‌کنند مقام معظم رهبری در زمینه اقتصاد و سیاست و فرهنگ فصل الخطاب نباشد.

باعث وحدت ملی ما حضرت آقا است و مردم هم ایشان را حقیقتا قبول دارند حتی اگر نفس انقلاب را قبول نداشته باشند. یک سطحی از مسئولان نگاهشان به مقام ولایت، سلبی است یعنی قائل به قانون هستند نه عقیده ایمانی. دشمن هم می‌داند نمی‌تواند با شخص ولی‌فقیه مقابله کند، چون حضرت آقا نماد جبهه مقاومت شده است. برای همین سعی می‌شود فرماندهی خدشه‌دار شود. در این بین هنر و ادبیات می‌تواند خودش را نشان دهد. اهل فرهنگ به راحتی می‌تواند پیاده نظام جبهه فرهنگی شود.

دفاع پرس: در بحث صدور مفاهیم انقلاب، ادبیات پایداری چقدر موفق عمل کرده است. آیا توانسته گام‌های جدی در این زمینه بردارد؟

قطعا کامل موفق نبوده‌ایم. اگر هم توفیفی بوده به برکت خون شهدا است. حضرت آقا در مسئله صدور انقلاب پیشگام بوده و فعالان این حوزه به تبعیت از رهبری حرکت کردند و توفیقاتی به دست آوردند؛ اما برای صدور انقلاب نیازمند سازوکاری مثل توزیع کتاب در سطح بین‌المللی و ترجمه آثار داریم که باز این به چرخه معیوب مدیریتی برمی‌گردد، چرا دنیا «علی معلم‌دامغانی» را نمی‌شناسد؟ اگر هم شاعری مثل قیصر را می‌شناسند، وجه خیام گونه او را می‌شناسند نه وجه انقلابی قیصر را.

کسانی که شده‌اند نماینده ادبیات در دنیا، اصلا انقلاب را قبول ندارند. نماینده ادبیات انقلاب نیستند. به قول آوینی تنها گروهی که در جمهوری اسلامی ایران نمی‌توانند حرف بزنند حزب‌اللهی‌ها هستند. تیپ روشنفکری هم بخش ترجمه ادبیات را در دست گرفته و طبق سلیقه خودش ادبیات را ترجمه می‌کند. یعنی مدیران فرهنگی نمی‌دانند در کدام گردنه تاریخی قرار گرفته‌اند. در نهایت اگر نتوانیم رسانه‌ای جهانی درست کنیم محصولات فرهنگی هم مجال عرضه نخواهند داشت./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات