مشکل ما کتابنخوانی والدین است نه بچهها
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، نمایشگاه کتاب تهران که هرسال، اردیبهشت ماه برگزار میشود، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی در ایران است. تقریبا همه ناشران ایرانی و چند ناشر خارجی در این نمایشگاه شرکت میکنند و به ارائه آثار تازه خود میپردازند. مخاطبان هم مجالی مییابند تا به یک فروشگاه بزرگ کتاب بروند و آنچه لازم دارند را تهیه کنند. امکانی که در مواقع دیگر سال، به ندرت در اختیارشان قرار میگیرد.
سی امین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، از ۱۳ اردیبهشت ماه در شهر افتاب، کار خود را آغاز کرده؛ بخشی از این نمایشگاه، همچون سال های گذشته به ناشران کودک و نوجوان اختصاص یافته است. امسال هم مثل سالهای گذشته، غرفهبندی ناشران براساس حروف الفبا بود. این روش خوبیها و بدیهای خاص خود را دارد. خوب است چون میتوان ترتیبی را پی گرفت و به ناشر مورد نظر رسید، بد است به این خاطر که نمیتوان موضوع خاصی را دنبال کرد به این معنی که ناشران کتب مذهبی در کنار ناشران ادبی و هنری جای می گیرند و کسی که برای مثال به دنبال کتابی خاص با موضوعی ویژه است نمیتواند به راحتی کتاب مورد نظر را بیابد؛ به عبارتی چینش غرفهها به گونهای نیست که ناشرانی که در یک زمینه فعالینت میکنند، کنار هم جای بگیرند و بازدیدکنندگان به راحتی بتوانند کتابهای مورد نظر خود را به راحتی انتخاب کنند.
اندازه و متراژ غرفهها هم، چون سالهای گذشته براساس تعداد کتابهای منتشر شده بود. گرچه ناشرانی چون دارکوب (واحد کودک و نوجوان انتشارات دنیای اقتصاد) با وجود ۵۲ عنوان کتاب، کارهاشان را در یک فضای ۴ متری جا داده بودند و به نظر تنها ملاک و معیار تعداد کتابهای منتشر شده از سوی یک ناشر نیست. از سوی دیگر امسال هم، چون سالهای گذشته ناشران بزرگ چون کانون پرورش فکری، افق، قدیانی، مدرسه، محراب قلم و پیدایش، بهترین فضا را در سالن های کودک و نوجوان به خود اختصاص داده بودند و ایکاش چیدمان غرفه ها به گونه ای بود که مجالی برای دیده شدن ناشران کوچک وجود داشت چرا که مخاطبان، چه بخواهند چه نخواهند به سراغ ناشران بزرگ میروند.
«نردبان»، (واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران از جمله ناشران شرکتکننده در سی امین نایشگاه کتاب تهران است. نیلوفر امرایی، یکی از مسئولان غرفه نردبان است. او با اشاره به مشکلات سالن کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب میگوید: ناشران کودک همیشه در چادر بودهاند و این مساله، سختیهایی را به دنبال دارد. برای مثال در این سالن، تهویه مناسبی وجود ندارد و تمام روز، بوی بد و آزاردهندهای در فضا پیچیده است. از طرفی نزدیکی این سالن به لوله های فاضلاب، این بوی بد را تشدید میکند.
سالن کودک و نوجوان از کمبود اطلاعرسانی رنج میبرد
یکی دیگر از مشکلات سالن کودک و نوجوان از دیدگاه او، نبود اطلاع رسانی است. به این معنی که مراجعه کنندگان سردرگم میشوند که برای تهیه کتاب موردنظر خود باید به کدام راهرو و چه شماره غرفهای مراجعه کنند. به این معنی که بازدیدکنندگان نمیدانند کتابی که میخواهند را باید از کدام ناشر تهیه کنند و ورودی هیچ کدام از راهروها بنری نصب نشده که بازدیدکنندگان را راهنمایی کند کدام ناشر در کدام غرفه است؟
مساله دیگر متراژ غرفه هاست؛ نیلوفر امرایی میگوید: مترازی که انتشارات فنی ایران، بر اساس عناوین کتابهایش میخواسته در اختیارش قرار گرفته و مشکلی از این جهت وجود ندارد. اما همچنان غرفهبندیها به گونهای است که ناشران بزرگ، بهترین فضا را به خود اختصاص داده اند و می توانند فضایی را به انبار کتاب های خود تبدل کنند و ای کاش چیدمان به گونه ای باشد که ناشران کوچک هم دیده شوند و فضای خاصی را در اختیار بگیرند.
او وجود چرخهای باربری را یکی از نقاط قوت نمایشگاه کتاب امسال، نسبت به سالهای گذشته میداند و می گوید: شما در ازای هر چرخ، پنج هزار تومان پرداخت و کتاب هاتان را به راحتی جابه جا می کنید و این امکان خوبی است که در اختیار ناشران و بازدیدکنندگان در سی امین نمایشگاه کتاب تهران قرار گرفته است.
گسترش کتابخوانی بچهها در گرو کتابخوان شدن پدر و مادرهاست
یکی از دیگر مواردی که ناشران شرکتکننده در سی امین نمایشگاه کتاب به آن اشاره میکنند، پایین آمدن میزان فروش کتاب است. بعضی آن را به پایین آمدن قدرت اقتصادی مردم نسبت میدهند و معتقدند تا زمانی که شکم مردم سیر و نیاز اولیهشان برطرف نشود نمیتوانند به نیازهای ثانویه توجه کنند اما برخی دیگر معتقد بودند مردم دیگر از کتابهای الکترونیک و شنیداری استفاده میکنند چراکه شرایط و مناسبات زندگی امروز تغییر کرده است.
نشر «توکا» که مدیریت آن را اسدالله شعبانی، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان برعهده دارد هم از جمله ناشرانی است که به سی امین نمایشگاه کتاب تهران آمده؛ او و همسرش، منیژه پورقبادی اداره غرفه را برعهده دارند. شعبانی به میزان فروش خود اشاره میکند و می گوید: ما تا به امروز فروش متوسطی داشتهایم و فروشمان نه خوب بوده؛ نه بد.
به گفته این شاعر و نویسنده کودک، فضای نمایشگاهی در شهر آفتاب، به نسبت مصلا بزرگتر شده و امکانات رفاهی بیشتری وجود دارد اما کف سالن ها موکت است و موکت آب را در خود نگه می دارد؛ از سوی دیگر، ناشران کودک، در چادر مستقر شده اند و با بارش باران، غرفهها به حوضچه آب تبدیل می شوند!
منیژه پورقبادی هم چون نیلوفر امرایی، نبود تهویه را یکی از مشکلات جدی سالن کودک و نوجوان میداند و میگوید: وقتی باران میبارد بوی باقلا پخته به مشام میرسد و هیچ تهویهای وجود ندارد. کلا مدیریت امسال، ناکارامد و ضعیف است در حالی که هر سالن باید یک مدیریت فعال داشته باشد.
این کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آگاهی بخشی به پدر و مادرها را مهم ترین رسالت مدیران فرهنگی می داند و می گوید: امروز، پدر و مادرهای تحصیل کرده شناختی از کتاب ندارند و اصلا مشکل اصلی کتابخوانی ما این است که خود پدر و مادرها کتاب نمیخوانند تا بچه ها هم به مطالعه تشویق شوند. از سوی دیگر این پدر و مادرها هستند که برای بچه ها کتاب انتخاب میکنند و اغلب آنها سلیقه بچهها را نمیشناسند به همین خاطر خوب است که به پدر و مادرها آموزش داده شود یا در نمایشگاه کتاب تهران، کارشناسانی حضور داشته باشند که پدر و مادرها را راهنمایی کنند.
نمایشگاهی که به فروشگاه بزرگ کتاب تبدیل شده است
نمایشگاه کتاب تهران، سالهاست به یک فروشگاه بزرگ کتاب تبدیل شده در صورتی که نمایشگاه، مکانی برای ارتباط ناشران با یکدیگر و با نویسندگان و شاعران و تصویرگران یا حتی مکانی برای ارتباط بیشتر پدیدآورندگان با مخاطبان کتاب است. مگر در ابر شهر تهران چند کتابخانه و کتابفروشی وجود دارد که مردم در طول سال بتوانند به آن مراجعه و کتابهای مورد نیاز خود را تهیه کنند؟ بگذریم از اینکه پاییز سال گذشته تعدادی از کتابفروشیهای خیابان کریمخان به خاطر مشکلات اقتصادی و نبود پشتیبانیهای دولتی، کتابفروشی خود را تعطیل و به تغییر کاربری فکر کردند.
حالا این وضعیت را به شهرهای دیگر، بهویژه شهرهای کوچک تعمیم دهید. آن وقت شاید به مردم حق بدهید که از گوشه و کنار برای خرید کتابهای مورد نیاز خود به تهران بیایند. اما این برعهده مسئولان شهری از یک سو و متولیان فرهنگی از دیگرسو است که شرایط بهتری را برای بازدیدکنندگان از نمایشگاه کتاب فراهم آورند.
به عنوان نکته پایانی به نظر میرسد همه نهادها و سازمانهای مرتبط باید دست به دست هم دهند و کودک و بزرگسال را به کتابخوانی دعوت کنند. به این معنی که آموزش و پرورش باید بچهها را به کتاب خواندن تشویق کند و کتابهای خوب را در اختیارشان بگذارد نه اینکه ذوق بچهها را از بین ببرد و تنها به محفوظات کوتاهمدتشان فکر کند. صدا و سیما هم میتواند بیشتر به خوراک فکری مردم بیندیشد. ترویج مطالعه نیاز به همراهی همه دارد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ