التزام عملی در برابر ولایت فقیه نشانه توحید است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حکومت، چیزی نیست که ضرورت آن بر کسی پوشیده باشد. بدون حکومت، بی نظمی، قانون شکنی، هرج و مرج، تجاوز به نوامیس و حقوق مردم و کشت و کشتار، خواب و آرامش را از همگان می گیرد؛ اما اینکه چه حکومتی صلاحیت اداره ی امور بشر را دارد، دیدگاه ها مختلف است.
از نظر اسلام حاکمیت تنها از آن خداست و اوست که اولا و بالذات، ولایت و حاکمیت دارد: « فالله هو الولی»؛ ولی و حاکم تنها اوست. از این رو، کسی حق ندارد بر کسی دیگر حکومت کند مگر اینکه خدایش اذن داده باشد.
ما بر این باور هستیم که خداوند متعال در سه دوره عصر رسالت، امامت و فقاهت تکلیف بشر را در مسئله ی حق حاکمیت روشن کرده است .
در عصر رسالت، پیامبران از جانب خداوند متعال برای تشکیل حکومت مأذون بودند و مأموریت داشتند که دنیا و آخرت مردم را آباد سازند « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» به راستی (ما) پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.
پیامبران از جانب خداوند از حق ولایت و حاکمیت در میان بشر برخوردار بودند و آنان به طور پی درپی می آمدند و برای برقراری توحید و عدل ایفای نقش می کردند. حتی برخی از آنان به تشکیل حکومت توفیق یافتند. نوبت یه پیغمبر اکرم(ص) رسید. خداوند همان حق ولایت و حاکمیت در میان مردم را به آن حضرت واگذار کرد . « النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم« ؛ پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر (نزدیک تر) است. بر این اساس پیامبر اکرم (ص) حکومت تشکیل داد و پایه هایش را مستحکم کرد.
از آن جایی که با فرستادن آخرین پیامبر و کامل ترین دین و آیین، هنوز شرایط برای تحقق آرمان حاکمیت توحید و عدالت جهانی مناسب نیست و موانعی در بین است که در گذر زمان برطرف می شود، خداوند برای پس از رحلت آخرین پیامبر یعنی عصر امامت، تکلیف را روشن کرد. از این رو، در تداوم رسالت نبی اکرم (ص) خط ولایت و امامت را ترسیم و همان ولایتی را که برای پیامبر قرار داده بود برای امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (ع) قرار داد و به پیغمبر اکرم (ص) مأموریت داد که این مطلب را به مردم ابلاغ کند و از هیچ کس نترسد. این مأموریت در غدیرخم تحقق یافت و علی (ع) به عنوان ولی امر، مولا و خلیفه ی پس از آن حضرت به مردم معرفی شد.
پس از آن نیز آن حضرت این خط سیر ولایت و امامت را بیش تر تبیین فرمود و امامان پس از علی (ع) تا امام زمان (ع) را به مردم معرفی کرد. این تبیین، همان تفسیری است که پیغمبر اکرم(ص) از «اولوا الامر» برای مردم ارائه فرمود تا بدانند که در امور دین و دنیایشان از چه کسی باید اطاعت کنند.
دوران رسالت پایان یافت. عصر امامت نیز تا دوران زندگی امام زمان (ع) ادامه پیدا کرد و آن حضرت مأمور به دوره ی غیبت گردید تا شرایط برای تحقق امر الهی فراهم گردد. ائمه (ع) و از جمله خود امام زمان (ع) باز تکلیف را در دوره ای که خود در میان مردم حضور ندارند (یعنی عصر فقاهت) روشن کرده اند. سیستمی که ائمه (ع) برای عصر فقاهت ترسیم کرده اند «ولایت فقیه » نام دارد .
ما بر این باوریم که در این عصر نیز حکومتی مشروعیت دارد که از جانب امامان معصوم (ع) اذن داشته باشد و چنین اذنی را تنها درباره ی حکومت و ولایت فقیه داریم و اوست که در دوران غیبت برای حکومت شایسته است. مبانی این اصل مسلم اسلامی در کتاب های مربوط تبیین شده است و ما در اینجا به عنوان اصل موضوعی آن را می پذیریم.
با توجه به این مقدمه، ولایت فقیه از نظر سلسله مراتب به ولایت امامان معصوم (ع)، پیغمبر اکرم(ص) و ولایت و حاکمیت خداوند متعال متصل است از این رو، به تعبیر امام راحل (ره) ولایت فقیه، یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد، بلکه چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است و همان ولایت رسول الله است؛ و یک هدیه است که خدای تبارک و تعالی برای مسلمین داده است.
اوامر و نواهی ولایت فقیه
از آن جایی که ولایت فقیه شعبه ای از ولایت و حکومت نبی اکرم (ص) و امام معصوم (ع) است، تمام اختیاراتی که پیامبر و امام در اداره ی امور جامعه داشتند، ولی فقیه نیز از آن برخوردار است و به تعبیر امام راحل (ره) «این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیش تر از حضرت امیر (ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است باطل و غلط است.»
مطلب دیگر این که پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) در اداره ی جامعه دارای اوامر و نواهی بودند و مسلمان و پیرو پیامبر و امام همان گونه که از اوامر و نواهی الهی تبعیت می کند باید گوش به فرمان پیامبر و امام نیز باشد. امام خمینی (ره) می فرماید:
این که خداوند رسول اکرم (ص) را رئیس قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است:« اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منک ...» مراد این نبوده که اگر پیغمبر اکرم (ص) مسأله گفت قبول کنیم و عمل نماییم... اگر رسول اکرم (ص) که رئیس و رهبر جامعه ی اسلامی است امر کند و بگوید همه باید با سپاه «اسامه» به جنگ بروند، کسی تخلف ندارد. این، امر خدا نیست، بلکه امر رسول است. خداوند حکومت و فرماندهی را به آن حضرت واگذار کرده است و حضرت هم بنابر مصالح به تدارک و بسیج سپاه می پردازد. والی و حاکم و قاضی تعیین می کند یا برکنار می سازد.
عین همین مطلب در مسئله ولایت فقیه نیز جاری است. ولی فقیه نیز به جهت جایگاه و ولایتی که به او واگذار شده دارای اوامر و نواهی ویژه ای است و یک مسلمان واقعی و نیروی حزب اللهی همان گونه که خود را در برابر اوامر و نواهی پیامبر و امام معصوم ملتزم می داند باید به دستورات ولایت فقیه نیز ملتزم باشد .
چیستی التزام عملی به ولایت فقیه
منظور از التزام عملی به ولایت فقیه، متعهد شدن به آن و پذیرفتن لوازم آن در مقام عمل است؛ ولی فقیه را محور، قله و چشم انداز حرکت قرار دادن و با سر انگشت اشاره ی او حرکت و موضع گیری کردن؛ به گونه ای که انسان هر جا قدم می نهد در راستای کمک به آرمان ها، منویات و تدابیر ولی امر باشد و در رفتار فردی و اجتماعی او کوچک ترین زاویه ای برخلاف آن چشم انداز و قله ی مرتفع مشاهده نشود و هر چه رهبر و مقتدایش می گوید و اشاره می کند به آن متعهد و پایبند باشد.
چنان که برخی از یاران امامان معصوم (ع) این گونه بودند، البته رسیدن به این مرحله از تعهد عملی به شناختی ژرف و عمیق از جایگاه ولایت فقیه و عشق و دلدادگی به آن ساحت شامخ نیازمند است. هر چه معرفت بیش تر باشد این تعهد و دلدادگی افزون تر خواهد بود و برخی از یاران ائمه (ع) از چنین معرفتی برخوردار بودند.
عبدالله بن ابی یعفور یکی از آنهاست که میزان تعهد عملی و دلدادگی اش را این گونه به امام صادق (ع) عرض کرد: و الله لو فلقت رمانه بنصفین فقلت هذا حرم و هذا حلال لشهدت الذی قلت حلال حلال و ان الذی قلت حرام حرام. فقال : رحمک الله ، رحمک الله.
به خدا سوگند! اگر اناری را دو نیم کرده، نیمی را حرام و نیم دیگر را حلال کنی، من گواهی می دهم آنچه را که حلال دانسته ای حلال و آنچه را حرام فرمودی حرام است (و من در برابر فرمان شما تسلیم هستم) . امام (ع) دوبار دعایش کرد و فرمود: خدایت تو را مشمول رحمت سازد.
امام صادق (ع) نیز تعهد و التزام عملی او را ستود و فرمود: همانند عبدالله بن ابی یعفور کسی را نیافتم که وصایای مرا بپذیرد و از فرمان من اطاعت کند.
یاران امام زمان (ع) نیز از شناختی ژرف نسبت به آن حضرت برخوردارند و دلدادگی، تعهد و التزام عملی آنان در حدی است که نوشته اند: آنان در برابر امام و ولی امرشان از کنیز زر خرید مطیع ترند «و هم اطوع من الامه سیدها»
شیدایی آنان در برابر امام (ع) در حدی است که هنگامه ی نبرد پروانه وار شمع وجود حضرت را در میان می گیرند و از او محافظت می کنند، امام و آنچه که حتی اندک نسبتی با او دارد در نگاه اول مقدس است. آنها برای زین اسب امام (ع) نیز قداست قائلند و بر آن دست می سایند و تبرک می جویند « یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکه و یحفون به یقونه بانفسهم فی الحرب »
التزام عملی در برابر ولایت فقیه، نشانه ی مسلمانی و توحید است؛ چرا که این ولایت پرتوی از ولایت خداست و مسلمان حزب اللهی هم باید ولی امر را بشناسد و ولایتش را باور کند و هم به لوازم آن متعهد باشد . مقام معظم رهبری می فرماید:
اساسی ترین مسئله ی دین، مسئله ولایت است، چون ولایت، نشانه و سایه ی توحید است. ولایت، یعنی حکومت، چیزی است که در جامعه ی اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر و از او به ولی مؤمنین می رسد.
افرادی اگر همه عمرشان را عبادت کنند، اما ولی خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت کنند و مسیر را با انگشت اشاره ی او معلوم نمایند، این چه فایده ای دارد «و لم یعرف ولایه ولی الله فیو الیه و یکون جمیع اعماله بدلالته » این چه طور عبادتی است.
گستره التزام عملی
التزام عملی علاوه بر پیروی از فرامین و دستورات ولی امر موارد دیگری را نیز در بر می گیرد. موارد زیر از آن جمله است:
1. تسلیم قلبی
کسی که به لوازم ولایت فقیه متعهد است حتی در دلش باید تسلیم محض ولی امر باشد و در قلبش نیز در برابر اوامر و نواهی او چون و چرا نکند؛ البته تسلیم قلبی چیزی فراتر از التزام عملی است. منتها مرحله ی بالای التزام عملی آن را نیز شامل می شود.
« فلا وربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما» ( نساء 65) .
به پروردگارت قسم که ایمان نمی آورند، مگر آن که تو را در مورد آنچه میان آنان مایه ی اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمی که کرده ای در دلهایشان احساس ناراحتی (و تردید) نکنند و کاملا سر تسلیم فرود آورند.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر مردمی خدای یگانه را بپرستند، نماز به پا دارند، زکات بپردازند، حج خانه ی خدا را به جا آورند و ماه رمضان را روزه بگیرند، ولی نسبت به کارهایی که خدا یا پیامبر (ص) انجام داده اعتراض کنند و بگویند چرا برخلاف آن رفتار نشده است، یا در دل خود چنین اعتراض کنند ( اگر چه بر زبان نیاورند) به همین اعتراض مشرک می گردند. سپس همین آیه ی « فلا و ربک ...» را تلاوت کرد: آن گاه فرمود: بر شماست که تسلیم باشید « فعلیکم بالتسلیم»
2. پذیرش مجموعی
التزام عملی آن است که انسان در برابر فرامین و دستورات، رهنمودها ، تدابیر وانتظارات ولی امر گزینشی عمل نکند و «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» نباشد، این گونه نباشد که هر جا با سلیقه و هواهای خود هماهنگ ببیند آن را تابلو کند و درباره ی آن مانور بدهد، ولی آنجا که بر وفق مرادش نباشد پشت گوش بیندازند.
3. پرهیز از توجیهگری
توجیه گری فرامین ولی امر به نفع خود و حزب و گروه خود التزام عملی همخوانی ندارد.
تعبد در برابر ولی امر و قرائتی جدا در برابر او نداشتن و تحریف نکردن سخنان و رهنمودهای او التزام عملی در برابر اوست .
امام صادق (ع) افرادی را که سخنانش را به نفع خود و حزب و گروه خود توجیه می کردند و آن را از مسیر اصلی اش منحرف می ساختند، مورد لعنت قرار داده، می فرماید: « قوم یزعمون انی امامهم و الله ما انا لهم بامام لعنهم الله کلما سترت سترا هتکوه اقول کذا و کذا فیقولون انما یعنی کذا و کذا انا امام من اطاعنی.»
گروهی می پندارند که من امام آنها هستم. به خدا سوگند! من امام آنها نیستم، خدایشان لعنت کند، هر چه را من پنهان می کنم آنان افشا می کنند. من سخن می گویم، آنها ( سخنانم را توجیه می کنند و ) می گویند مقصود امام چنین و چنان است. من ( امام آنها نیستم، بلکه) تنها امام کسانی هستم که از من فرمان می برند.
4. همراهی کامل
التزام عملی از ولی امر وقتی به نقطه ی ایده آل خود می رسد که تمام عرصه های زندگی انسان را در بر گیرد و همه ی حرکت ها و جهت گیری هایش مبتنی بر محوریت و شاخص ولایت فقیه باشد؛ به گونه ای که از نه از او جلو بیفتد و نه عقب بماند، بلکه ملازم و همراه او باشد .
یک مسلمان واقعی و حزب اللهی باید همواره به قله ی مرتفع و شامخ ولایت بنگرد و زندگی و حرکات و سکنات خود را رهنمودها و منویات و دستور العمل های ارائه شده توسط او منطبق سازد. امام علی (ع) می فرماید: انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم یخرجوکم من هدی و لن یعیدوکم فی ردی فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلوا و لا تتأخر و عنهم فتهلکوا.
به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و بدان سو که می روند بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از هدایت بیرون نبرده و به هلاکتان باز نخواهند آورد. اگر ایستادند بایستید و اگر برخاستند (و قیام کردند) برخیزید، بر آنان پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید که تباه می گردید.
لازمه ی چنین همراهی کاملی این است که انسان با اندیشه و افکار، سخنان، جهت گیری ها و معیارها و ملاک ها و حتی اشارات ولی امر در مسائل، انس و آشنایی نسبتا جامعی داشته باشد . همواره به رهنمودهایش گوش فرا دهد، درباره ی آنها تدبر و اندیشه کند، در جریانات سیاسی اجتماعی، سخنان او را تحلیل نماید و اشارات و لطایف سخنانش را به خوبی بفهمد و بتواند تکلیف خود را به درستی تشخیص دهد و با انگشت اشاره ی آن مقام شامخ حرکت کند و موضع بگیرد.
نمونه ای از این همراهی کامل با ولایت فقیه در طول دوران انقلاب و دفاع مقدس عینیت یافت؛ به گونه ای که قبل از پیروزی انقلاب نیروهای حزب اللهی و پیروان امام راحل (ره) تمام جهت گیری های خود را با اعلامیه ها و رهنمودها و سخنرانی های ایشان تنظیم می کردند. بندبند سخنان امام (ره) را مورد ارزیابی و تحلیل و تدبر قرار می دادند و می کوشیدند خواسته هایش را جامه ی عمل بپوشانند. به سخنرانی های ایشان با جان و دل گوش فرا می دادند. به اشارات او توجه می کردند و انتظارات ایشان را از آنها به خوبی تشخیص می دادند و عملی اش می ساختند.
پس از پیروزی انقلاب نیز همین گونه بود. به ویژه در زمان های بحرانی که نیروهای حزب اللهی در حالت بلاتکلیفی و سر در گمی بودند و موضع امام راحل (ره) را نمی دانستند، با سخنرانی ایشان جهت گیری شایسته را در برابر جریانات و مسائل سیاسی پیدا می کردند و با شاخص ولایت فقیه موضع می گرفتند. یک اشاره ی امام کافی بود سیل عظیم جمعیت شیفته و دلداده و گوش به فرمان برای اجرایی کردن خواسته ی ایشان به راه افتند و به خواسته اش جامه ی عمل بپوشانند و این امر در دوران دفاع مقدس بیش تر نمود داشت.
اکنون نیز نیروهای حزب اللهی باید در برابر ولی امر خود حضرت آیه الله العظمی خامنه ای همین گونه باشند. به سخنان و رهنمودهایش با جان و دل گوش فرا دهند. دستورش را در مواردی که به صراحت دستوری و تدبیری فرمودند، اجرایی سازند و در مواردی هم که به مصلحتی تدبیر و رهنمودی را با اشاره و کنایه مطرح کنند و تشخیص دهند که ولی امرشان انتظار و خواسته ای دارد که باید عملی شود، بکوشند به آنها ملتزم و متعهد گردند؛ به عنوان نمونه مقام معظم رهبری گاهی به یک مناسبت که ضرورت و مصلحت اقتضا می کند.ارزشی را به عنوان شعار سال بیان می کند این موضوع، انتظار و خواسته ای که به ویژه در شرایط کنونی ضرورت دارد و باید مورد اطاعت قرار گیرد، همه ی مدیران و آحاد ملت این ارزش را پاس دارند و از تفرقه و درگیری و طرح مسائل اختلاف برانگیز پرهیز کنند.
ضرورت و وجوب التزام عملی
با توجه به اینکه ولایت فقیه را پرتوی از حکومت نبی اکرم (ص) دانستیم و اختیارات او را در اداره جامعه، همان اختیارات پیامبر و امام معصوم شمردیم همان ضرورتی را که برای اطاعت از پیامبر و امام قائل هستیم در التزام عملی و اطاعت از ولی امر نیز باور داریم .
وقتی که در سیره ی پیغمبر اکرم (ص) و حضرت امیر (ع) مشاهده می کنیم که از اطاعت از فرماندهان و امیران سپاه اسلام را واجب می شمارند، اطاعت از ولی امر در گستره ی جامعه ی اسلامی به طریق اولی واجب خواهد بود.
در سیره ی رسول خدا (ص) آمده است که برای لشکر اسلام فرماندهی انتخاب می کرد و آنها را به سمت دشمن گسیل می داشت و به رزمندگان اسلام سفارش می کرد که از فرماندهان خود اطاعت کنند و همان گونه که از پیامبرشان فرمان می برند اطاعت فرماندهان را بر خود واجب شمارند . آن حضرت می فرماید:
من اطاعنی فقد اطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من یطع الامیر فقد اطاعنی و من یعصی الامیر فقد عصانی و انما الامام جنه یقاتل به من ورائه .
هر کس از من اطاعت کرده است و هر کس مرا نافرمانی کند، خدا را معصیت کرده است و هر که از امیر و فرماندهش پیروی کند مرا فرمان برده است و هر که از دستورات او سرپیچی کند مرا نافرمانی کرده است. (بدانید که) امام و فرمانده ، سپری است که رزمندگان تحت فرمان و در سایه ی او می جنگند.
حضرت امیر (ع) نیز سربازان و آحاد ملت را به پیروی از فرماندهان و امیران سپاه فرمان می داد. زمانی که آن حضرت، مالک اشتر را به مصر روانه کرد، در نامه ای به مردم آن سامان نوشت:
اما بعد، فقد بعثت الیکم عبدا من عبادالله، لا ینام ایام الخوف و لا ینکل عن الاعداء ساعات الروع، اشد علی الفجار من حریق النار، و هو « مالک بن الحارث» اخو مذحج، فاسمعوا له و اطیعوا امره فیما طابق الحق ....
اما پس از حمد خدا و صلوات بر پیامبرش، من فرماندهی را برای شما برگزیدم که از بندگان شایسته ی خداوند است، او را در روزهای ترسناک خواب نمی رود و در هنگام بیم و نگرانی از دشمن نمی هراسد، وی برای بدکاران از آتش سوزان سوزنده تر است، او « مالک اشتر» از قبیله ی «مذحج» است. حرف او را بشنوید و اوامر حقش را پیروی نمایید.
در نامه ای دیگر به دو تن از امیران و فرماندهان ارتش به نام « زیاد بن نصر و شریح بن هانی» فرمان می دهد که از مالک اطاعت کنید:
در نامه ای دیگر به دو تن از امیران و فرماندهان ارتش به نام «زیاد بن نصر و شریح بن هانی» فرمان می دهد که از مالک اطاعت کنید:
و قد امرت علیکما و علی من فی حیزکما مالک بن الحارث الاشتر فاسمعا له و اطیعا، و اجعلاه درعا و مجنا
من مالک اشتر را برای شما و نیروهای تحت امرتان امیر و فرمانده کل قرار دادم، سخنانش را بشنوید و اطاعتش کنید و او را سپر و زره قرار دهید.
امام خمینی قدس سره نیز با تأسی از همین سیره و با همان معیار و ملاک اطاعت از فرماندهی را در نیروهای مسلح واجب شمرده است و می فرماید: اطاعت از یک فرماندهی که فرمانده اسلام است واجب است به حسب حکم اسلام، تخلف حرام است... اطاعت از مافوق در جمهوری اسلامی و در لشکر اسلام حکم اسلام است. حکم خداست، اطاعت از فرماندارها که به یک تعبیر اولی الامر هستند این در قرآن واجب شمرده می شود و واجب است.
با این بیان ضرورت و وجوب التزام عملی به ولی امر قابل انکار نیست و بر همه ی آحاد امت اسلامی واجب است این هدیه آسمانی را پاس دارند و به لوازم آن پایبند باشند تا از خطرات مصون بمانند.
مقام معظم رهبری می فرماید: این اصل [ولایت فقیه]، همان ذخیره ی پایان ناپذیری که باید مشکلات نظام جمهوری اسلامی را در حساس ترین لحظات و خطرناک ترین گردنه های مسیر پرخطر جمهوری اسلامی حل کند و گره های ناگشودنی را بگشاید ... این جانب ... با همه ی وجود و توان از این اصل و لوازم آن دفاع خواهم کرد و به کمک الهی، به تکلیف خود در همه موارد عمل خواهم کرد. خدشه در التزام به ولایت فقیه و تبعیت از رهبری، خدشه در کلیت نظام اسلامی است و این جانب این را از هیچ کس و هیچ دسته و گروهی تحمل نخواهم کرد./۹۹۸/د۱۰۲/س