فرزندان، قربانی اشتغال مادران
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، عاقبت خلقت أحسن، در عالم کائنات و نظام هستی اتفاق افتاد و به این ترتیب بود که خداوند پس از خلقت آسمان و زمین در شش یا هفت روز، دست به خلقتی بی بدیل زد و آدم و حوا(ع) را که جوهره آدمی هستند را خلق کرد.
این خلق آن قدر عظیم بود که خالق نیز زبان به ستایش خود گشود و فرمود« فتبارک أحسن الخالقین» اما این مبارک خلقت برای فرشتگان و عزازیل قابل درک نبود به همین دلیل در روز موعود که قرار بود خداوند از این خلق جدید رونمایی کند فرشتگان دلیل بر سجده می خواستند و عزازیل سجده نکرد و ابلیس شد.
خداوند حجت را بر فرشتگان و عزازیل تمام کرد و فرمود« انی اعلم مالا تعلمون» و همین کافی بود زیرا در نظام عشق معبود به معشوق و در نظام ملکوت خدا، فقط خدا کافی بود و بس؛ اما عزازیل این را فراموش کرده بود که در عالم خلقت« یکی هست و هیچ نیست جز او؛ وحده لا اله الا هو» پس از عزت به استکبار رسید و شد ابلیس« إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ».
به این ترتیب داستان خلقت آغاز شد و انسان سفر ملکوتی خود را در عالم خاک به تماشا نشست.
و اما زمین، زندگی در زمین حتی برای حضرت آدم(ع) نیز بدون حوا(س) که به خاطر ترک اولی از یکدیگر به دور افتاده بودند قابل تحمل نبود و زمانی که قلب آدم(ع) به تنگ آمد، خدا امین وحیش را به سوی او فرستاد تا دلش را به ذریه اش گرم کند و این چنین بود که جبرائیل امین ذریه حضرت آدم(ع) را به او نشان داد.
از اینجا بود که دیگر آدم(ع) آدم نبود و حوا(س) حوا نبود، حال آدم ابوالبشر بود، حوا مادر بشر و همین مقام پدری و مادری موجب شد که تمامی انبیاء سر به درگاه این پدر و مادر ساییده و همواره از ایشان به نیکی یاد کنند.
خداوند با دادن اولاد به آدم و حوا(ع) قلب آنها را به نور عشق روشن کرد و این چنین بود که برای نخستین بار، بار دیگر یک لطف بی بدیل از خداوند در عالم کائنات رخ داد، لطفی که پدر و مادر بود.
انسان پدر و مادر داشت، پدر و مادری که عشق بی نهایت به او می دادند.
اما هنوز در غربت زمین جای خالی خدا حس می شد؛ خدا برای اینکه عشق به توان بی نهایت خود را به موجودات زمینی نشان دهد، بخشی از این عشق را در وجود مادر نهاد و مادر را به واسطه مادری و داشتن مقام تربیتی سرور بهشت قرار داد به گونه ای که بهشت با آن عظمت خود زیر پای مادر قرار گرفت.
منحصر به فردترین کار تاریخ
به این ترتیب مادران که به واسطه مادر بودن مقام بهشتی را دریافت کردند در طول تاریخ رسالت خود را به خوبی انجام دادند و سعی کردند منحصر به فرد ترین کار تاریخ یعنی تربیت فرزندان را به درستی انجام دهد تا در این عالم خاک، زمینه افلاکی شدن ذریه خود را فراهم کنند.
اما امروز در هزار اندی سال پس از دوران انبیاء و دوران امامت ائمه معادلات در روابط خانوادگی تغییر کرده؛ امروز زن به مانند مرد نیز شغل را افتخار زندگی خود می داند و جای کودکان از عده اندک زنانی که مادر می شوند به جای آغوش مادر در مهدهای کودک است.
امروز خانواده خانه اول بچه ها نیست بلکه مهدها خانه اول کودکان شده و کودکان حتی از همان نخستین روزهای زندگی به جای آغوش پر مهر و عطوفت مادران در بغل مربیانی پرورش می یابند
مربیانی که شاید بعضی از آنها کودک را فقط به چشم موجودی می بینند که باید به موقع شیر بخورد و به موقع عوض شود.
امروز نوازدان و فرزندان از مهم ترین و حیاتی ترین حق خود که حق تربیت در آغوش مادر است محروم شده اند و این حق تا قیامت به آنها باز گردانده نمی شود.
با این اوضاع سوال اساسی این است که آیا با وجود مهد کودک هنوز بهشت زیر پای مادران است؟
اسلام خانه را کانون آرامش و مهم ترین مکان برای تربیت و رشد شخصیتی انسان می داند و بر تربیت فرزند به حدی تأکید دارد به گونه ای که حضرت رسول(ص) عقوبت بی توجهی به تربیت فرزندان را برای والدین جهنم می دانند و نقطه آغاز تربیت فرزند را نه تنها پس از تولد بلکه به دوران قبل از انعقاد نطفه نسبت می دهند به گونه ای که در سیره تربیتی رسول خدا(ص) قبل از تولد حضرت زهرا(س) که خیر کثیر و کوثر بشریت است، حضرت رسول(ص) به مدت چهل روز را به عبادت خداوند مشغول شده، از هر غذایی میل نفرمودند و فقط غذاهای بهشتی و حلال تناول کردند و با هیچ کس لب به سخن نگشوند و تنها ستایش پروردگار را بر زبان جاری کردند.
این چنین بودن سیره پیامبر(ص) نشان می دهد که تا چه اندازه تربیت فرزند در اسلام اهمیت دارد و شاید گزافه نباشد اگر بگوییم انسانی که جز برای عبادت خدا خلق نشده تنها با تربیت به این عبودیت و بندگی می رسد.
سیره پیامبر(ص) به ما نشان می دهد که پس از ولادت دخت گرامیشان، این حضرت خدیجه(س) بودند که خود عهده دار تربیت فرزند شدند و هرگز حاضر نشدند که امر تربیت فرزند خود را به دیگری بسپارند.
اسلام نه تنها می خواهد که مادران عهده دار تربیت فرزندان در هفت سال ابتدایی زندگی باشند بلکه به آن اندازه تربیت کودک را مهم می داند که اساس تربیت فرزند را به پدر سپرده و به پدر این اجازه را می دهد که در صورتی که مادر صلاحیت و شایستگی لازم را برای تربیت فرزندش نداشته باشد، این نوزاد نورس را از مادر بی صلاحیت گرفته و به فردی امین برای تربیت بسپارد.
دو سال اول زندگی و نقش مادر در تربیت فرزند/ والدین حق آسیب رساندن به فرزند را ندارند
در دو سال ابتدایی زندگی به قدری تربیت فرزند و تغذیه او اهمیت دارد که خداوند حتی برای شیر دادن فرزند احکام و مقررات خاصی وضع کرده است و در آیه 233 سوره بقره می فرماید« وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» یعنی مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مى دهند (این) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد) هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایى خود نیست! نه مادر حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد (هزینه مادر را در دوران شیرخوارگى تأمین نماید). و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر باز گیرند، گناهى بر آنها نیست. و اگر خواستید دایه اى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست; به شرط این که حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام مى دهید، بیناست.
این آیه نه تنها مقرارت شیر دادن کودک را مشخص کرده و وظیفه والدین را در این زمینه به صراحت بیان می کند بلکه به صراحت نیز می فرماید« والدین حق آسیب رساندن به کودک را ندارند»
با توجه به این آیه این سوال به وجود می آید«آیا مهدسپاری در دوسال اول زندگی به کودک آسیب می زند یا نه؟»
در پاسخ به این سؤال باید دقت کرد که نه تنها کارشناسان علوم دینی بلکه تمامی روانشناسان اعم از غربی و ایرانی امروزه براساس یافته های خود به این نتیجه رسیدن که سپردن کودک به مهدها به ویژه در دو سال اول زندگی آسیب های شدیدی را از نظر روحی به کودک وارد کرده و موجب ترس، اضطراب، افسردگی و احساس ناامنی به کودک می شود.
اگر کمی دقت کنیم می بینیم زمانی که مادر کودک را از آغوش خود جدا کرده و او را به مربی مهد می دهد، چشمان کودک پر از اشک می شود و با گریه و حتی گریه شدید به این کار مادر اعتراض می کند و اگر دقت کنید در هنگام گرفتن کودک از مهد، کودک سکوتی معنا دار را به خود گرفته و خود را به آغوش مادر انداخته و با سکوتی عمیق مادرش را متوجه خود می کند.
مهد کودک و اضطراب مادام العمر کودک
تمامی پزشکان و متخصصان علوم پزشکی، اضطراب را مهم ترین منشأ بیماری های مختلف به خصوص بیماری قلبی و عروقی و کم کاری مغز می دادند، حال سوال ما از مادران این است که آیا تاکنون از خود پرسیده اند که زمانی که کودکشان را به مهد می سپارند می دانند تا چه اندازه تا زمان بازگشت کودکشان اضطراب و استرس تحمل می کند؛ آیا این آسیب رساندن به کودک نیست، آیا این آسیب جسم و روح کودک ما را تهدید نمی کند، باید دقت کرد که روانشناسان معتقد هستند که استرس وارد شده به نوزاد در دوسال نخست زندگی در مهدهای کودک تا پایان عمر با کودک همراه است.
این در حالی است که متخصصان معتقد هستند که حضور کودک در آغوش مادر نه تنها به کودک بلکه به مادر آرامش می دهد و به همین دلیل است که در روایت ها آمده« پاداش هر بار مکیدن و شیر خوردن کودک برابر با آزاد ساختن برده ای از فرزندان اسماعیل است».
در آیه 233 سوره بقره نکته دیگری که اشاره شده این است که تربیت فرزند و شیر دادن او به قدری اهمیت دارد که حتی در صورت طلاق اسلام بیان می کند که باید مادر دوران شیر دهی خود را تمام کند و باید دقت کرد که در اینجا منظور فقط شیر دادن نیست بلکه مراد در کنار تغذیه کودک تأمین اساسی و حیاتی ترین نیاز کودک، یعنی مهر و عاطفه مادری است در حالی که کودک با سپردن به مهد از عاطفه و محبت مادری برای ساعاتی در طول روز محروم می شود و این حقی است که شاید نتوان در دنیا آن را جبران کرد.
وقتی با عده ای از مادران به گفت و گو نشسته و از آنها خواستم تا دلایلشان را برای سپردن کودک به مهد بیان کنند، عده ای مشکلات زندگی و مخارج اقتصادی را عنوان کردند، عده ای هم گفتند فرزند دار شدن نباید موقعیت اجتماعی مادر را از او بگیرد و عده ای هم سپردن حضرت رسول(ص) را به دایه دلیل مشروعیت کار خود عنوان کردند
برهمین اساس نظر عده ای از اساتید حوزه علمیه قم را جویا شدیم و در مورد سندیت تاریخی موضوع از آنها پرسش کردم و پرسیدم که سپردن به دایه شرعا جایز است یانه؟
دلایل سپردن حضرت رسول(ص) به دایه
خانم مجیدی، استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه خواهران با اشاره به اینکه سپردن حضرت رسول(ص) به دایه تحت شرایط خاص بود، گفت: مادر حضرت رسول(ص) ایشان را به چند دلیل به دایه سپردند، ابتدا این که جا حضرت رسول(ص) از سوی یهود در خطر بود و مادرشان برای اینکه ایشان از تهدید یهود در امان باشند ایشان را به حلیمه سپردند تا حضرت را از مکه دور کنند و زمانی که حضرت آمنه(ع) و حضرت عبدالمطلب(ع) متوجه شدند که یهود از جایگاه ایشان با خبر است، حضرت آمنه(س) بلافاصله حضرت رسول(ص) را به نزد خود بازگرداندند.
وی افزود: همچنین پس از اینکه ابرهه با سپاه خود به کعبه حمله کرد، خداوند به وسیله ابابیل و سنگ های آتشین که تصور می شود سنگ های شیمیمایی بوده است کعبه را از دست برد ابرهه در امان نگه داشت اما بعد از این ماجرا، آب و هوای مکه آلوده شد و بیماری وبا در همه جا شایع گردید به همین دلیل حضرت آمنه(ع) با سپردن حضرت رسول(ص) به دایه ایشان را از بیماری وبا و آب و هوای مکه در امان نگه داشتند.
استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه خواهران یادآور شد: اگر مهد سپاری و سپردن دایه جز برای شرایط اضطرار نبود باید حضرت رسول(ص) حضرت زهرا(س) را به دایه می سپردند در حالی که این اتفاق در تاریخ هرگز رخ نداد و اهل بیت(ع) نیز در دامان مادران خود بزرگ شده اند و اگر در خانه اهل بیت(ع) زن دیگری به جز مادر حضور داشت، حضورش برای این بود که به مادر در نگه داری فرزندان و پخت و پز کمک کند ولی عهده دار اصلی تربیت باز مادر بود.
همچنین باید دقت کرد که حضرت آمنه(س) و حضرت عبدالمطلب(ع) برای این که حضرت رسول(ص) را به دایه بسپارند بسیار دقت کردند و حلمیه را تحت شرایط خاص انتخاب کردند زیرا قبیله حلیمه به خوبی و کرامت شهرت داشت؛ در حالی که والدین امروزی بدون تحقیق فرزند خود را به مهد می سپارند.
مهد پدیده غربی است
خانم شیرازی، استاد تاریخ اسلام و سخنران حرم حضرت معصومه(س) نیز با تأکید براین که این پدیده هیچ جایگاه تاریخی در اسلام نداشته و یک پدیده کاملا غربی است، گفت: هیچ کدام از اهل بیت(ع) فرزندان خود را به دایه نسپرده اند هر چند که این کار از نظر شرعی حرام نیست.
وی افزود: اشتباه ترین کار ممکن سپردن کودک به مهد در دو سال اول زندگی است و باید دقت کرد که تنها سپردن کودک به مهد آن هم در سن 4 تا 5 سالگی می تواند به اجتماعی شدن او کمک کند همانطور که در گذشته والدین برای مدت کوتاه در حد دو تا سه ساعت کودکان خود را برای آموختن قرآن به مکتب خانه می فرستادند زیرا می دانستند که اسلام به هیچ وجه در هفت سال اول زندگی تأکیدی بر آموزش کلاسیک به کودک ندارد؛ در حالی که متأسفانه در مهد های امروزی در همان سن 3 تا 6 سال کودک را مجبور به فراگرفتن برخی از آموزش ها می کنند که به کلی با تعالیم دین تعارض دارد و اسلام بیان می کند که آموزش کودک در این سن باید مفهوم محور و در قالب بازی باشد؛ بنابراین مهد در دو سال اول زندگی برای کودک اصلا توصیه نمی شود و در سن چهار تا پنج سال نیز باید مهدهایی برای کودک انتخاب شود که مدت زمان حضور کودک بسیار کم باشد و آموزش کلاسیک نداشته باشند و باید دقت کرد که مهد و دایه فقط در شرایط خاص وجوب پیدا می کند.
با مهدسپاری حقی از کودک ضایع می شود که این حق تا قیامت قابل جبران نیست/تنها گزینه تربیت، تربیت در آغوش مادر است
حجت الاسلام رضا محمدی، مفسر قرآن کریم نیز مهد سپاری را خلاف تعالیم اسلام عنوان کرد، گفت: با مهد سپاری حقی از کودک ضایع می شود که این حق تا قیامت قابل جبران نیست و باید دقت کرد که تربیت مستقیم فرزند تکلیف والدین است نه سایر نهادها.
وی افزود: آنچه که مباشرتی است امر آموزش به کودک است ولی باید دقت کرد که تربیت مباشرتی نیست و والدین باید خود به صورت مستقیم فرزندشان را تربیت کنند.
مفسر برجسته قرآن کریم مهد سپاری را نگرشی اومانیستی عنوان کرد، افزود: تنها گزینه تربیت، تربیت در آغوش مادر است و اگر خانواده ها از سبک زندگی غربی فاصله گرفته و از مخارج و هزینه های تجملی خود کم کنند بدون نیاز به اشتغال مادر، مادران می توانند عهده دار تربیت فرزندان خود شوند.
بهای اشتغال زنان، مهد کودک و پرورش کودکان بی عاطفه است
محمد باقر ابطحی، مدیر بخش کودک و نوجوان شبکه ولایت نیز مهد سپاری را فرهنگی غلط عنوان کرد، گفت: بهای وارد کردن بی حد و حصر زنان به بازار اشتغال به بهانه برابری زن و مرد، مهدهای کودک است و در این مهدها کودکانی تربیت می شوند که به مربیان خود بیشتر از والدین وابسته بوده و در آیندها ین کودکان به افراد بی مهر و عاطفه ای تبدیل می شوند و والدینی که کودکان خود را به مهد می سپارند باید منتظر باشند که این کودکان در بزرگسالی به خاطر شغل، درآمد مالی و حفظ موقعیت آنها را در پیری به خانه سالمندان بسپارند.
وی یادآور شد: در ابتدای انقلاب شعار مردم علیه نیروهای ساواک بچه پرورش گاهی بود زیرا افرادی به ساواک می رفتند که محبت و تربیت پدر و مادر بالای سرشان نبود و از محبت مادری محروم بودند.
در تکمیل مباحث اساتید حوزه، این نکته نیز لازم است که یادآوری کنیم حتی در کشورهای غربی مادران در سال های اول زندگی به خصوص دو سال اول، خود عهده دار تربیت فرزندانشان هستند و جز در شرایط اضطرار فرزند خود را به مهد نمی دهند این در حالی است که در غرب برخلاف نظام اسلامی زنان باید به مانند مادران در تأمین مخارج زندگی مشارکت مستقیم کنند.
و نکته جالب این است که بهتر است مادران ایرانی دقت کنند که همسر ترامپ به عنوان همسر رییس جمهور آمریکا ترجیح می دهد که به جای مشارکت مستقیم در امور سیاسی، پسر کوچک خود را تربیت کند این در حالی است که فرزند او به نسبت بزرگ است.
بهتر است مادران دقت کنند که با مهد سپاری فرزندشان چه چیزی را فدای چه چیزی می کنند و همانطور که بیان شد براساس دلایل بالا بهشت زیر پای مادری است که در امر تربیت فرزند خود مشارکت مستقیم داشته باشد و این رسالت الهی را به دیگری واگذار نکند زیرا آنچه فریضه مادری را در انسان ها با حیوانات متمایز می کند همین رسالت تربیتی است و اگر تربیت نباشد انسان ممکن است حتی در مدارجی پایین تر از حیوانات قرار می گیرد بنابراین مادری که خواهان بهشت است خود باید فرزندش را تربیت کند./968/ز۵۰۲/س
فاطمه قاسمی، پژوهشگر دینی