توافق نامبارک
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، همان گونه که روشن است در جامعه آمار طلاق از افزایش چشمگیری برخوردار است و بسیاری از خانوادهها را دچار بحران کرده است.
به نظر میرسد یکی از عوامل مهم افزایش طلاق عادی شدن و دست کم گرفتن آن در جامعه است که بسیاری از افراد با کوچک ترین ناملایماتی در زندگی سراغ طلاق می روند. صبر و تحملها کم شده و زن و شوهر حاضر نیستند در برابر مشکلات مقاومت کنند و راه حلی برای آن پیدا کنند. همین که به این نتیجه میرسند در کوچک ترین مسائل با یکدیگر تفاهم ندارند، راهی دادگاه خانواده می شوند و تقاضای طلاق می کنند. اخیرا هم طلاق توافقی مد شده و بستر را برای سرعت بخشیدن به طلاق فراهم میکنند.
این در حالی است که طلاق مبغوضترین حلالها نزد خداوند است و بطور کلی از آن نهی شده است. اسـلام بطور جدی با طلاق مخالف است و مى خواهد تا حد امكان طلاق صورت نگيرد و طـلاق را بـه عـنـوان يـك چـاره جـويـى در مـواردى كـه چـاره، منحصر به جدايى است تـجـويـز كـرده اسـت .اسـلام مـردانـى را كـه مـرتـب زن مـى گـيرند و طلاق مى دهند و به اصطلاح (مطلاق) مى باشند دشمن خدا مى داند.
امـام صـادق علیهالسلام از پـيـغمبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل كرده كه فرمود: «چيزى در نزد خدا محبوبتر از خانهاى كـه در آن پيوند ازدواجى صورت گيرد وجود ندارد و چيزى در نزد خدا مبغوضتر از خانهاى كـه در آن خانه پيوندى با طلاق خراب شود وجود ندارد. امام سپس فرمود: اينكه در قـرآن نـام طـلاق مكرر آمده از آن جهت است كه خداوند جدايى را دشمن مى دارد.» (کافی/ج5/ص328)
در احکام اسلام برای طلاق شرایط و محدودیت هایی گذاشته شده که در ازدواج اجرای آن شرایط لازم نیست و خود این مطلب گویای این است که اسلام موانعی را برای طلاق قرار داده است.
در طلاق، زن باید در ایام عادت ماهانه نباشد ولی در ازدواج لازم نیست. یکی از شرایط مهم که بر خلاف ازدواج در طلاق لازم است، حضور دو شاهد عادل هنگام جاری کردن صیغه طلاق است؛ یعنی دو نفر که به عنوان امام جماعت بشود به آنها اقتدا کرد. نکته مهم در این جا این است که اگر بعد از نماز بفهمیم امام جماعت عادل نبوده نماز صحیح است ولی اگر بعد از طلاق متوجه شویم شاهد، عادل نبوده، طلاق باطل است. این مطلب نشاندهنده این است که شاهد عادل از چه اهمیتی برخوردار است و پیدا کردن چنین عادلی حداقل در بعضی مناطق به راحتی امکان پذیر نیست. اینها همه بیانگر این نکته است که شارع مقدس موانعی ایجاد کرده که طلاق به راحتی صورت نگیرد.
متأسفانه در جامعه ما قضیه برعکس شده، آن قدر موانع برای ازدواج درست شده که خیلی ها جرأت ندارند سمت ازدواج بروند؛ از طرفی طلاق گرفتن برای برخی مثل آب خوردن شده است. یکی از نکاتی که حقیقتا جای شبهه دارد که آیا طلاق شرعی واقع شده یا نه همین مسئله شاهد عادل است که معلوم نیست تا چه اندازه به این موضوع توجه میشود. چون اگر این مطلب رعایت نشود طبیعتا طلاق باطل است و اگر آن زن بخواهد با شخص دیگری ازدواج کند مفاسدی را در پی خواهد داشت.
برخی از عوامل طلاق
طلاق در جامعه علل مختلفی دارد، همان گونه که بیان شد لااقل بخشی از آنها با صبر و تحمل، مشاوره و امثال این موارد قابل پیشگیری است.
یکی از عوامل طلاق بیکاری مرد است. این مورد از آن مواردی است که حقیقتا صبر و تحمل بالایی را میطلبد و نشان میدهد که زن برای بقای کانون خانواده تا کجا همراه است. بالاخره زندگی از فراز و فرودهایی برخوردار است و معمولا همیشه یکنواخت و بر وفق مراد نیست.
یکی از عوامل جدی ناسازگاری زوجین که منتهی به طلاق میشود توقعات بالا و چشم و هم چشمیهای کورکورانه است که آفتی برای خانوادهها شده است. زنی که درک درستی از درآمد شوهرش نداشته باشد و نتواند به آن چه که دارد قانع باشد حقیقتا میتواند مشکل ساز باشد و در نهایت کار را به طلاق برساند.
یکی دیگر از عوامل جدی طلاق اعتیاد است که بلای خانمان سوز عصر ما است و دامنگیر برخی خانوادهها شده است. این مورد اگر خیلی شدید باشد و درست شدنی نباشد از آن مواردی است که به نظر میرسد طلاق، راه حلی مناسب باشد و از موارد اضطراری به شمار میرود. چون در این صورت امنیت روانی، اعتقادی، و چه بسا امنیت جانی خانواده با خطر جدی مواجه میشود.
البته در حال حاضر درصد زیادی از اختلافات منجر به طلاق مشکلات جنسی زن و شوهر است که شامل عدم تمکین زن و یا ناتوانی او در این رابطه و همچنین ناتوانی جنسی مرد و در یک کلام نبود سازگاری طرفین در امور جنسی است.
این مسئله شوخی یا تعارف نیست؛ واقعیتی است که حجم گستردهای از پروندههای طلاق را شامل میشود. شاید نتوان مدعی شد که بیشترین آمار طلاق به این دلیل است ولی با توجه به اذعان کارشناسان امور خانواده یکی از جدیترین عوامل همین نکته است که با یک تحقیق ساده میتوان به این نتیجه رسید.
بخش وسیعی از این مشکل به این موضوع بر میگردد که زن و شوهر آگاهی مناسبی نسبت به احکام شرعی در این باره ندارند و همچنین نمیدانند که چه نکاتی را باید رعایت کنند تا به خواسته های جنسی که حق آنها است، برسند؛ از اینرو همدیگر را راضی نمیکنند و این مسأله مشکل ساز میشود. مثلاً چند درصد از زنان به این مسأله واقفند که غیر از مواقعی که عذر شرعی دارند مثل روزه بودن در ماه رمضان، باید از شوهر خود تمکین کنند و مانع این رابطه نشوند؟! این مسائل می تواند زمینهای شود که زن و مرد به گناه بیفتند و از طریق نامشروع به خواسته هایشان برسند و در نهایت نیز این رابطه خدشهدار منتهی به طلاق شود.
اختلاط زن و مرد نامحرم در جامعه به خصوص در محیط کار و اوضاع نامساعد حجاب برخی بانوان از دیگر عواملی است که میتواند زمینه ساز طلاق شود؛ چرا که وقتی مرد چشمش آلوده به این نگاه ها شود، چه بسا به مرور همسرش دیگر برای او جذابیت نداشته باشد و خود این مطلب زمینهای میشود که مرد سر به ناسازگاری بگذارد و مقدمهای برای جدایی باشد. برعکس این مطلب نیز صادق است و چه بسا زنی، شیفته مردی دیگر شود و درصدد جدایی از همرش بر آید. متأسفانه این مسائل در جامعه اتفاق افتاده و صرفا تحلیل تئوری نیست؛ واقعیتی تلخ در جامعه است و حتی فردی به خاطر اینکه با شخص دیگری ازدواج کند علیه همسرش توطئه هم کرده است.
آسیب دیگری که نمی توان پای او را در ویرانی خانواده ها نادیده گرفت، تماشای فیلم های مستهجن ماهوارهای است که تِم خیانت را به وفور در جامعه تزریق میکند و متأسفانه با توجه به مخاطبان زیادی که این شبکهها دارد عاملی برای ناسازگاری برخی زوجین شده و کار آنها را به جدایی رسانده است.
تبعات منفی طلاق
بی شک یکی از تبعات منفی طلاق را می توان بحران اجتماعی برشمرد که برای فرزندان خانواده و حتی اطرافیان زوجین ایجاد میشود، جدایی زوجین بی تردید می تواند صدمات جدی به روح و روان آنها وارد سازد و در هر سنی میتواند تبعات خاص خودش را داشته باشد؛ مثلا اگر طلاق پدر و مادر در دوران کودکی فزرندان باشد، دست کم این است که محبت پدر یا مادر از او دریغ میشود و یا به حداقل میرسد و در نتیجه آن فرزند حس حسرتی نسبت به سایر بچههای هم سن خود خواهد داشت. وقتی آن فرزند بزرگ شود معمولا ذهنیت خوبی نسبت به پدر یا مادرش (آن کسی که با او زندگی نمی کرده) پیدا نمیکند، به خصوص اینکه بعضی پدر، مادرها بعد از طلاق موجود تنفر آمیزی را برای فرزند به تصویر میکشند و طبیعتا آن فرزند نسبت به کسی که با او زندگی نکرده(پدر یا مادر) بدبین خواهد شد.
همچنین قطع ارتباط دو خانواده با یکدیگر از آثار نامبارک طلاق است؛ حالا اگر زن و شوهر با هم فامیل بوده باشند، این قطع رابطه منجر به قطع رحم میشود که خلاف شرع است. این نکته مهمی است که خانوادهها سعی کنند دست کم در ازدواجهای فامیلی تا حد امکان از طلاق جلوگیری کنند و اگر نشد، رابطه خانوادگی قطع نشود تا قطع رحم صورت نگیرد که خود آن از گناهان بزرگ به حساب میآید./999/ی۷۰۲/س
بابک شکورزاده، پژوهشگر دینی