۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۵
کد خبر: ۵۱۵۳۳۷

رضاشاه؛ از خدمت به انگلستان تا تظاهر به مذهبی بودن

رضاشاه در دوران حکومت مستبدانه‌اش خدمات بسیاری به انگلیسی‌هایی که او را بر سر کار آورده بودند، کرد که یکی از آن‌ها احداث راه آهن شمال - جنوب بود؛ این پروژه برای مردم هیچ نفعی نداشت و تنها کاربری نظامی برای بریتانیایی‌ها داشت.
رضاشاه
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع پرس، رضاشاه پهلوی در 24 اسفند 1256 در مازندران به دنیا آمد. او معروف به لقب‌های رضاخان، رضاخان میرپنج، رضاخان سردار سپه و پس از آن رضاشاه، نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی و پادشاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ خورشیدی و بنیان‌گذار دودمان پهلوی بود. پادشاهی رضاشاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران رژیم پهلوی بود.

اواخر حکومت قاجار با بی‌نظمی و هرج و مرج در کشور همراه بود و این مسئله به رضاخان میرپنج این فرصت را داد تا با همراهی انگلستان و برخی نیروهای داخلی، تهران را تصرف کند و به‌تدریج تمامی قدرت سیاسی در ایران را به قبضه خود درآورد.

رضا شاه با حمایت انگلستان با سرکوب مخالفین، جامعه‌ای را که تشنه امنیت و آرامش بود را طبق میل خود نظم بخشید تا بتواند به اهداف خود برسد و سلطنت قاجار را از بین ببرد و ایران را وارد دوران سلطنت خاندان پهلوی کند. همچنین رضا شاه توانسته بود با استفاده از تبلیغات به بزرگ نمایی کارهایی که انجام داده بود، بپردازد.

در این باب افرادی نظیر داور، تیمورتاش و تدین تلاش بسیاری برای قانع کردن نمایندگان به تغییر سلطنت و طرفداری از رضاشاه انجام دادند، که در مقابل آنها افرادی نظیر شهید مدرس، ملک‌الشعرای بهار و دکتر محمد مصدق و سیدحسن تقی‌زاده به مخالفت پرداختند.

پس از اتفاقات فراوانی که بین موافقین و مخالفین رضا شاه رخ داد در نهایت در مجلس 80 نفر موافق رضا شاه شدند و باعث به وجود آمدن حکومت پهلوی شد.

یکی از مهمترین لایحه‌هایی که در سال 1305 شمسی و در دوران رضا شاه به مجلس ارائه شد، لایحه تأسیس راه آهن سراسری بود که بحث‌های فراوانی را در پی داشت. این لایحه از سوی مهدی‌قلی هدایت، وزیر فواید عامه به مجلس شورای ملی ارایه شد.

مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و مخاطرات» درباره طرح احداث خط آهن محمره (خرمشهر) به جز (بندر گز) می‌نویسد: «اول اسفند 1305 من پیشنهاد راه‌آهن را به مجلس بردم. من‌الغرائب، مصدق‌السلطنه مخالف شد که در عوض قندسازی باید دایر کرد. راه‌آهن منافع مادی مستقیم ندارد. گفتم از راه‌آهن منافع مادی مستقیم منظور نیست. منافع غیرمستقیم راه‌آهن بسیار است. نظمیه یا نظام هم منافع مادی ندارد، ضروری مصالح مملکت‌اند. قند هم به جای خود تدارک خواهد شد و اثبات شیء نفی ما عـدا نمی‌کند.» مصدق اعتقاد داشت که هزینه و زمان اجرای چنین طرحی توجیه اقتصادی و فنی ندارد.

تا سال‌ها بعد راه آهن سراسری ایران همانطور که مصدق بیان کرده بود به دلیل محدودیت در ارتباط با شوروی مقرون به صرفه نبود. دولت بریتانیا از همان اول اعتقاد داشت که خط آهن از شمال به جنوب کشیده شود.

«حسین ملکی» در کتاب تاریخ بیست ساله ایران نوشته است، راه آهنی که به صلاح و صرفه ایران است، راه آهنی است که از دزداب (زاهدان فعلی) شروع می‌شود و مسیر آن به اصفهان و تهران باشد و آنجا به اراک و کرمانشاه متصل شود و شرق به غرب را به یکدیگر متصل کند. راه آهنی که رضا شاه به دنبال آن بود هیچ گونه صرفه اقتصادی برای کشور نداشت و فقط برای کمک به بریتانیا بوده است.

سوال اینجاست چرا رضا شاه با توجه به اینکه می‌دانست خط راه آهنی که قرار است با تمام مشکلاتی که برای مردم دارد و برای ساخت آن از کسانی که تولید و یا واردات چایی، قند و شکر 2 ریال مالیات دریافت می‌شود و البته برای مردم صرفه اقتصادی ندارد، اقدام به ساخت آن کرد؟ چرا مسير راه آهن آن گونه انتخاب شد؟ آيا خدمت بود يا خيانت؟

یکی از مواردی که دخالت و خیانت انگلستان در ایران به وضوح دیده می‌شود، طرح احداث راه آهن شمال به جنوب در زمان سلطنت رضا شاه پهلوی است. این طرح که در آن زمان با تبلیغات بسیار و هزینه‌ی گزاف به عنوان یکی از افتخارات ایرانیان و خدمات رضا شاه معرفی می‌شد، در حقیقت طرحی بود برای تأمین منافع انگلستان که قرار بود از جیب مردم ایران برای آن هزینه شود. دادن امتیازات متفاوت به انگستان در زمینه‌های مختلف از جمله قراردادهای نفتی، توسط پادشاهان ایران زمینه‌ی دخالت و نفوذ این کشور در ایران را پدید آورد.

مسئله‌ی بعدی در مورد این خط آهن، رعایت نشدن خصلت ارتباط بین شهری در این خط است. در زمان احداث راه آهن، هفت شهر مهم کشور از لحاظ جمعیت و ارزش اقتصادی، غیر از تهران عبارت بودند از تبریز، اصفهان، مشهد، همدان، شیراز، رشت و کرمانشاه که مسیر راه آهن شمال جنوب هیچ یک از این شهرهای مهم را به هم مرتبط نمی‌کرد و بیشتر از شهرهای کوچک و غیر مهم عبور می‌کرد. علاوه بر این منتهی الیه شمال این خط آهن به بندرگز - که نقطه‌ای بن بست بود- و در جنوب به خورموسی ختم می‌شد که به علت نزدیکی به مرز خشکی عراق از لحاظ نظامی و استراتژیک غیر مناسب بود.

تظاهر به مذهبی بودن و مخالفت با علما
 

رضاشاه، تا پیش از پادشاهی، تظاهرات مذهبی شدیدی داشت. او در دسته‌های عزاداری حسینی و همچنین در تکایا و حسینیه‌ها فعالانه شرکت می‌کرد لیکن در همان دوران (دوره وزارت جنگ) نیز اعتقاد عمیق به جدایی دین از سیاست داشت.

«محمد فغفوری» در تحقیق خود درباره رابطه علما-دولت بین سال‌های 1921 تا 1941 نشان می‌دهد که رضاخان از هویت قومی و دینی برای دستیابی به اهداف سیاسی‌اش استفاده کرده بود. او تلاش کرد تا رقبا و سید ضیاء الدین طباطبایی را با استفاده از روابطش با گروه‌های غیرمسلمان، به خصوص ارامنه حذف کند. رضاخان با تشکیل یک جبهه متشکل از ارامنه، بریتانیایی‌ها و سید ضیا موفق شد حمایت علما را برای دور کردن رقبایش به دست آورد.

رضا شاه روابط خوبی با روحانیون معاصرش نداشت و با تصویب قانون مدنی و تربیت قضات، دست روحانیون را از محاکم کوتاه کرد و با طرح کشف حجاب و لباس متحدالشکل مردان و محدود نمودن روحانیون (به غیر از علمای تراز اول) از پوشش سنتی، روحانیون را علناً به مبارزه طلبید و در واقعه مسجد گوهرشاد مشهد (1314)، که چندین ماه پیش از تصویب قانون منع حجاب روی داد، با کشتار و سرکوب بست‌نشستگان در مسجد، این مبارزه را با قوه قهریه به پیش برد. او حتی یک بار که یکی از دخترانش در حرم حضرت معصومه بدحجاب ظاهر شده بود و از این بابت مورد اعتراض واقع شده بود، بشخصه به قم رفت، با چکمه وارد حرم شد و روحانی اعتراض کننده را به شلاق بست./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات