تأثیر گفتمان «سپاسگزاری» بر روابط اجتماعی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه مدلهای مختلفی برای تقویت و اصلاح و آسیب زدایی روابط اجتماعی در بین جامعه شناسان، مطرح است. با توجه به اسلامی بودن جامعه و کشور ما، طراحی مدلی دینی برآمده از گفتار و سیره معصومان(ع) برای این مسأله، ضروری است.
آنچه در این نوشتار میآید در تبیین گفتمان«سپاسگزاری» و «شکر خدا» است. شکر، اظهار قدردانی و تجلیل در قبال نعمت ظاهری و معنویای میباشد که از سوی نعمت دهنده به شخص رسیده است؛ بنابر این واقعیت که منعم حقیقی، خدا است باید سپاسگزار او بود. انواع سپاسگزاری خدا را میتوان از قرآن و کلمات و سیره معصومان(ع) مصداقیابی کرد.
امام رضا(ع) در کلمات خود با تبیین و برجسته کردن مصادیق اجتماعی سپاسگزاری خدا، راه ایجاد استحکام و پاسداری از روابط اجتماعی بین امت اسلامی را به ما آموخته است.
سرمایهای به نام سپاسگزاری
برخی سپاسگزاری و شکر منعم را یک ویژگی فطری، و سرمایهای مهم برای انسانها میدانند. شهید مطهری در کتاب «فطرت» معتقد است اینکه خدای متعال در آیه 60 سوره الرحمن، این سؤال را میپرسد که «هَلْ جَزاءُ الاحْسانِ الَّا الاحْسانُ» مىخواهد از فطرت انسان جواب بگيرد. یعنی اين، امرى فطرى است و جوابش در نهاد همه انسانها وجود دارد كه پاداش احسان، احسان میباشد. ایشان بر این اساس، حسّ «سپاسگزارى» را امری، فطری میداند. (ر.ک: مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج3، ص467)
خواه سپاسگزاری را در انسان، امری فطری بدانیم، خواه نه، کسی شک در حُسن این مسأله ندارد. وقتی انسان، دارای این روحیه است میتوان بر این اساس، نتایج علمی و عملی زیادی را بنا کرد.
شکر قلبی، زبانی و عملی
بنابر چارچوبی و مدلی که امام رضا(ع) بر اساس شکرگزاری خدا در جامعه دینی بازگو کرده، بسیاری از روابط اجتماعی، قابل تقویت، اصلاح و آسیب زدایی است. اساس این مدل، بر سه نوع شکر قلبی، زبانی و عملی نسبت به خدای متعال، شکل میگیرد.
وقتی انسان، بداند كه همه نعمتها از خداوند است و مُنعِم حقيقى او است، و واسطهها، مسخّر از جانب اویند، بی تردید شكر و سپاس قلبى را به جای می آورد. از این رو باید گفت؛ بسیاری از ما مسلمانان در این زمینه، دارای آسیب هستیم و این امر، نیاز به آسیب شناسی جدی دارد. ارائه شناخت صحیح از توحید در عین وجود اختیار برای انسان، ضرورتی غیر قابل انکار است که متکلمان اسلامی، مجریان فرهنگی و ... باید در زمینه نهادینه شدنش در بین آحاد جامعه بکوشند.
پس از این، مرحله زبان فرا مى رسد؛ یعنی شکر خدا با زبان، بازگو شود.
در کتاب «من لا يحضره الفقيه، ج1، ص 332» از امام رضا(ع)، این دو نوع شکر قلبی و زبانی، چنین نقل شده است: «همانا، شكر آن است كه هرگاه خدا به بندهاش نعمتى داد، بگويد: ”سُبْحانَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنينَ. وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون. و الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين“ » (پاك و منزّه است كسى كه اين را براى ما رام كرد و [گرنه] ما را ياراى [رام ساختن] آنها نبود. و به راستی ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت و ستايش مخصوص خدایی است كه پروردگار جهانیان است).
امام با اشاره به آیه 13-14 سوره زخرف، به انسان، میآموزد که علاوه بر اعتراف به عجز خود، اعتقادش را نسبت به نعمتها، چنین با زبان ابراز کند که این نعمت از جانب خدا است.
حتی بر اساس روایتی که «علل الشرائع، ج2، ص360» از امام هشتم شیعیان(ع) توفیق بر نماز واجب یومیه را نیز از جانب خدا میداند و به خاطر آن سجده شکر میگذارد.[1]
در مرحله بعد، شكر عملى، قرار دارد. مقدمه این شکر، فهم صحیح هدف هر نعمت است. پس از این شناخت، در مقام عمل، نوبت به استفاده آن نعمت در مورد خودش، و خوددارى از به کارگیری آن در راه معصيت است.
مصداق شکر الهی در رابطه رهبری و مردم و رابطه مردم با مردم
وقتی انسان، وظیفه خود را شکر قلبی، زبانی و عملی خدا دانست به دنبال مصادیق آن خواهد رفت.
بر اساس آنچه در کتاب «عيون أخبار الرضا، ج2، ص169» آمده امام رضا (ع)، سه نوع از شکرگزاری خدا را به ترتیب درجه بیان میدارد:
ایمان به خدا
اعتراف به حقوق اولیای خدا از خاندان رسولش ـ صلی الله علیه و آله ـ ؛
کمک به مؤمنین در کارهای دنیایشان (دنیایی كه محلّ عبورى است براى آنان تا خود را به بهشت پروردگارشان برسانند).[2]
جالب اینجا است که اجرای صحیح دو رابطه اجتماعی مردم نسبت به رهبر الهی و معصوم، و رابطه مردم با مردم، به عنوان محبوبترین نوع شکرگزاری نزد خدا پس از ایمان به او، معرفی شده است. انجام درست این دو مصداق شکرگزاری خدا، سلامت، آرامش و استحکام در روابط جامعه اسلامی را به دنبال دارد.
سپاسگزاری از واسطههای نعمت خدا در جامعه
از زاویهای دیگر، امام رضا(ع)، به صورت سلبی به بیان مصداقی دیگر از جلوههای شکرگزاری خدا میپردازد؛ جلوهای که اگر رعایت نگردد، سپاس خدا رخ نمیدهد.
بنابر نقل «عيون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص24» از آن امام، اگر کسی از مخلوقات خدای متعال، واسطه نعمتی شد و به ما نعمتی رساند باید از او تشکر کرد و الا آن شخصی که نعمت به او رسیده است شکر خدا را به جای نیاورده است.[3] بر این اساس، این افراد را باید شناخت و وظیفه خود را نسبت به سپاسگزاری قلبی، زبانی و عملی آنها، اجرا کرد.
در جامعه دینی ما، رهبر، مسؤولان خدوم و کسانی که برای ملت، زحمت میکشند و امنیت، رفاه و آسایش مردم را تأمین میکنند سزاوارترین افراد نسبت به مورد تقدیر قرار گرفتن هستند. امروزه کسانی که در بیمارستانها، ادارات، ارگانها، نهادها، مراکز علمی و ... به مردم، خدمت میکنند لایق تشکرند. ناسپاسی در برابر از این افراد، برابر با سپاسگزاری نکردن از خدا است.
سپاسگزاری از والدین
امام رضا(ع) دایره بیان مصادیق شکر خدای متعال را به عرصه خانوادگی میبرد و به طور ویژه بر یکی از صاحبان نعمت اشاره میکند که پدر و مادر باشد. در کتاب «الخصال، ج1، ص156» امام با بیان این نکته که خدای عز و جل، تشکر از خود و تشکر از والدین را قرین هم قرار داده (چنانچه در آیه 14 سوره لقمان آمده است)، تأکید میکند كسى كه سپاسگزارِ پدر و مادرش نباشد، شکر خدا را به جای نیاورده است.[4] امام در اینجا، تشکر از والدین را به عنوان یک اصل، مطرح میکند و نوع اجرایش را به عهده خود فرزند میگذارد. هر کسی در حدّ وسع، توان و فکر خود با ایجاد راههای متنوع، به وظیفه سپاسگزاریش، اقدام میکند.
به طور خاص، حضرت رضا ـ علیه السلام ـ در نامهای به محمد بن سنان میآموزد که یکی از حکمتهای حرمت عاقّ والدین شدن و نافرمانی کردن از آنان، کفران و ناسپاسی است که فرزندان باید از آن بپرهیزند (ر.ک: علل الشرائع، ج2، ص479)؛[5] به این معنا که اگر کسی عاقّ والدین شود، نسبت به آنان ناسپاسی کرده است و کسی که نسبت به پدر و مادر، ناسپاسی داشته باشد شکر خدا را انجام نداده است.
نتیجه گیری
بنابر آنچه بیان شد میتوان ادعا کرد که یک جامعه معتقد به خدا که بر خود، سپاس و شکر او را لازم میداند باید آسیب پذیریش در روابط اجتماعی، بسیار کم بوده و دارای انسجام، یکپارچگی، الفت و همدلی باشد. در غیر این صورت، این احتمال هست که افراد آن جامعه یا مصادیق شکر الهی را در جامعه نمیشناسند و یا در ایفای وظیفه شکرگزاری نسبت به خدا، کوتاهی میکنند./۹۰۱/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام مجتبی صداقت، پژوهشگر حوزه علمیه قم
منابع
[1] . حسن بن علی بن فضال از امام رضا (ع) نقل میکند که: «السَّجْدَةُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ شُكْراً لِلَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ الْعَبْدَ مِنْ أَدَاءِ فَرِيضَتِهِ وَ أَدْنَى مَا يُجْزِي فِيهَا مِنَ الْقَوْلِ أَنْ يُقَالَ شُكْراً لِلَّهِ شُكْراً لِلَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ» قُلْتُ: «فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ شُكْراً لِلَّهِ ؟» قَالَ: «يَقُولُ: هَذِهِ السَّجْدَةُ مِنِّي شُكْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَا وَفَّقَنِي لَهُ مِنْ خِدْمَتِهِ وَ أَدَاءِ فَرَائِضِهِ. وَ الشُّكْرُ مُوجِبٌ لِلزِّيَادَةِ فَإِنْ كَانَ فِي الصَّلَاةِ تَقْصِيرٌ لَمْ يَتِمَّ بِالنَّوَافِلِ تَمَّ بِهَذِهِ السَّجْدَةِ.» («سجده بعد از نماز واجب، شكر به درگاه خداوند است به خاطر توفيقى كه به بندهاش براى اداء فريضه داده است. و حداقلّ ذكر در سجده شكر اين است كه سه بار بگويد: ”شُكْراً لِلَّهِ شُكْراً لِلَّهِ“». راوی می گوید: پرسيدم: «منظور از ”شكراً للَّه“ چيست؟» فرمود: «يعنى اين سجده من در واقع شكر به درگاه خداوند است به خاطر توفيق خدمت و اداء فريضه كه به من عطاء فرموده است. و شكر موجب زيادى است، و اگر در نماز كوتاهى و نقصى باشد كه با نوافل جبران نشده باشد با اين سجده جبران خواهد شد.»)
[2] . «اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَا تَشْكُرُونَ اللَّهَ تَعَالَى بِشَيْءٍ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ بَعْدَ الِاعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ مُعَاوَنَتِكُمْ لِإِخْوَانِكُمُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى دُنْيَاهُمُ الَّتِي هِيَ مَعْبَرٌ لَهُمْ إِلَى جِنَانِ رَبِّهِمْ فَإِنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ كَانَ مِنْ خَاصَّةِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى.» (بدانيد كه پس از ايمان به خدا و اعتراف به حقوق اولياء او از آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله شما به هيچ چيز، شكر او نكنيد كه نزد او محبوبتر باشد از يارى رساندن مؤمنين به يكديگر در امر دنيايشان كه محلّ عبورى است براى آنان تا خود را به بهشت پروردگارشان برسانند، آرى هر كس چنين كند بىشكّ از خاصّان خداوند تبارك و تعالى شمرده خواهد شد.)
[3] . «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.» (كسى كه سپاس گزاری از منعم و نعمت دهندهاش از خلق خدا نكند شكرگزارى از خدا نكرده است.)
[4] . «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ... أَمَرَ بِالشُّكْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَيْنِ، فَمَنْ لَمْ يَشْكُرْ وَالِدَيْهِ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ.» (بىترديد، خدای عز و جل ... انسان را به سپاسگزارى از خويش و پدر و مادر، امر کرده است؛ پس كسى كه سپاسگزارِ پدر و مادرش نباشد، شکر خدا را به جا نیاورده است.)
[5] . «حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِيقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ التَّوْقِيرِ لِلْوَالِدَيْنِ وَ تَجَنُّبِ كُفْرِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ ... » (خدا، نافرمانى پدر و مادر را از اين جهت، حرام کرد چون با نافرمانى کردن از والدين از توفيق براى اطاعت خدای تعالى، خارج مىشود، و موجب بىاحترامى و عدم تعظیم به پدر و مادر میگردد، و سبب ناسپاسى نعمت و ناشكرى میشود.)