گزارش هایی از سفرنامه حج آیت الله صافی گلپایگانی(۷)
به گزارش خبرگزاری رسا، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیتالله لطف الله صافی گلپایگانی به مناسبت نزدیک شدن انجام مناسک حج، سلسله گزارش از سفرنامه حج این مرجع تقلید را منتشر کرد.
متن هفتمین گزارش این پایگاه به شرح زیر است:
يك معجزه شنيدني
در كتاب «وفاء الوفاء» به اخبار دارالمصطفي صليالله عليه وآله وسلم شريف سمهودي حكايتي نقل نموده است كه ترجمه آن به طور اختصار اين است: كه خالدبن وليدبن حارث روز جمعه بر منبر رسول خدا صليالله عليه وآله وسلم ايستاد و گفت: پيغمبر به علي عمل و ولايت داد و حال اينكه ميدانست او ... است ولي فاطمه دخترش از او شفاعت نمود. در اين هنگام ديده شد كه دستي از قبر رسول الله صليالله عليه وآله وسلم بيرون آمد مكرر فرمود: كَذِبْتَ يا عَدُوَ اللهِ، كَذَبْتَ يا كافَرَ؛ دروغ گفتي اي دشمن خدا دروغ گفتي اي كافر.[1]
حادثه ناگوار ديگر
از حوادث بسيار تأسف بار كه نمونه ديگر از جسارتهاي آشكار رژيمهاي غاصب به مقام مقدس پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم بود و مسجد مدينه شاهد آن گرديد دستگيري امام هفتم و عبد صالح حضرت موسيبن جعفر عليهماالسلام به امر هارون طاغوت و جباري كه هم عصر آن حضرت بود.
مسجد مدينه مدرسه بود
معلوم باشد كه مسجد مدينه از آغاز تأسيس يك مدرسه و مركز بزرگ تعليم و تربيت بود اما در عصر پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم كه وضع مسجد روشن است؛ پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم معلم اول اسلام و عالم انسانيت بود مدرسهاش و محل درسش و هدايتش بيشتر و به طور عمده و رسمي همين مسجد بود. او معلّمي بود كه همه مسلمانان، شاگرد مدرسه و مسجد او هستند، و مسجد مدينه مادر صدها هزار و بلكه ميليونها مدرسه و مسجد شد كه از اسپانيا تا چين در طول قرنها تأسيس شد. بزرگترين دانشمندان را در رشتههاي مختلف علوم به عالم تحويل داد.
بعد از رسول خدا صليالله عليه وآله وسلم نيز در همين مسجد، مسائل علمي و هدايتها و ارشادات اسلامي مطرح ميشد، هر چند معيارهايي كه به آن عمل ميشد معياري كه پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم تعيين فرموده بود يعني تمسك به قرآن و عترت نبود، مع ذلك در حدودي مسائل در مسجد بازگو ميشد و گاه گاه دور از گوش آن دو نفر، احاديث را نقل ميكردند و اميرالمؤمنين عليهالسلام كه باب علم پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم بود نيز ابتداء يا پس از آنكه به آن حضرت مراجعه ميكردند پاسخ لازم ميفرمود اما روي هم رفته سياست بر اين بود كه فرموده علي عليهالسلام معيار تام و عام نباشد، و تا ميتوانند ديگران را هم وارد در صحنه نمايند، و سخنان و آراي نامعتبر آنها را در حكومت معتبر قرار دهند و اين بزرگترين انحرافي بود كه از تعليم پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم و حديث متواتر ثقلين بوجود آوردند، و اين اصل اسلامي را كه اگر تمام اصحاب پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم به راهي بروند و در مسألهاي نظر واحد بدهند و اميرالمؤمنين علي عليهالسلام نظر مخالف داشته باشد بايد نظر علي را معتبر و حق شناخت، كنار گذاردند.
پس از عصر اميرالمؤمنين عليهالسلام باز هم مسجد مدينه، مدرسه علمي بود و حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در حدي كه امكان داشتند اين مدرسه را ترك نكردند، و خودشان و شاگردان اميرالمؤمنين عليهالسلام مثل ابن عباس و غيره به نشر علم و ارشاد ميپرداختند، و همانطور كه حتي معاويه توصيف حلقه علمي و ارشادي حضرت ابيعبدالله الحسين عليهالسلام نمود آن حضرت در مسجد مدينه حلقهاي كه دانشجويان و كساني كه ميخواستند از منبع زلال و صافي علم سيراب شوند و شربتي بنوشند در آن مجمع و حلقه حضور مييافتند.
پس از آن همه در عصر حضرت امام زين العابدين عليهالسلام با جلوه دعا و نيايش اهل بيت پيغمبر صليالله عليه وآله وسلم كه بنيانگذار و صاحبان واقعي اين مدرسه بودند عليرغم سياستهاي بسيار خشن و خونبار، اين مدرسه را ترك نكردند تا در زمان امامت امام محمد باقر عليهالسلام و مخصوصاً عصر حضرت صادق عليهالسلام كل مدينه يك دانشگاه بزرگ علوم اسلامي و دانشهاي ديگر گرديد كه البته مركز آن مسجد و خانههاي اين دو امام بزرگوار بود، و حضرت صادق عليهالسلام در رشتههاي مختلف علوم بهترين علما و متخصصان را تربيت كرد كه از جمله «ابن عقده» چهار هزار نفر از شاگردان آن حضرت را نام برده و از هر كدام علمي و حديثي نقل نموده است.
و بالأخره اين مسجد همواره در معرض حوادث و تحولات بوده و از ستم بيشتر سياستمداران غاصب رنج ميبرده، و تصرّفات و مداخلات سياسي آنها آن را از جريان عادي و سير تكاملي مانع بوده است.
مع ذلك هميشه به عبادت و پرستش خدا معمور و مظاهر عبادت در آن متجلّي بوده است و از جهت علم هم در رشتههايي، مثل تعليم و قرائت قرآن و تجويد و حديث هر چند احاديث موضوعه بوده از صورت مدرسه و موقعيتي كه بايد اين مسجد داشته باشد بالمره خارج نشده است، و اميد است در اين عصر كه مسلمانان آگاه شده اند، بتوانند اين مسجد را نيز از سياستهاي حكومتها آزاد كنند تا در آن سياست اسلامي و بيان حقائق و بررسي عقايد در روشنائي عقل و هدايت قرآن مجيد و احاديث معتبر و صحيح در اختيار همگان قرار بگيرد ان شاء الله تعالي.
مساحت مسجد النبي صليالله عليه وآله وسلم
اين مسجد شريف در قلب مدينه، در سمت شرقي آن قرار دارد و چنانچه صاحب مرآة الحرمين گفته است شبه مستطيل است. طول آن از شمال به جنوب 25/116 متر و عرض آن از جهت قبله 25/86 متر و از جهت شمال 66 متر است و اغلب آن مسقّف و مشتمل بر رواقها و صدها ستون است. در نهايت زيبائي و از جهت هنري نيز ممتاز و با اهميّت است.
اشياء و مواضع مقدس در آن مانند منبر و محراب همه جالب و مورد توجه و هجوم زوّار براي زيارت و تبرّك جستن به آنها است.
ما بين منبر و قبر شريف 22 متر در 15 متر است، در اينجا نيز آيات هنري و ارزنده بسيار است وصف منبر و همچنين محراب نبوي را كه در قسمت شرقي منبر قرار دارد و بر سمت غربي آن نوشته شده است: «هذا مصلي رسول الله صلي الله عليه (و آله) و سلم».
كساني كه موفق به زيارت نشدهاند در مرآة الحرمين و آثار المدينة المنورة و كتابهاي ديگر در اين موضوع و كساني كه موفق ميشوند اگر ازدحام جمعيت فرصت بدهد كه در موسم حج فرصت نميدهد شخصاً مشاهده مينمايند.
و اما مساحت فعلي مسجد پس از آخرين تعمير و توسعه شانزده هزار و سيصد و بيست و هفت متر مربع است.
و مخفي نماند كه بر گلدستهها و مأذنههاي مسجد پنج مأذنه ديگر افزوده شده، چنانكه پنج در نيز بر درهاي سابق افزوده گرديده كه ديگر در نامگذاري آنها نيز سياست و تعصب مذهبي كنار گذارده نشده است.
هر كس ملتفت ميشود با اينكه به زعم اين متوليان حرمين شريفين، عليبن ابيطالب عليهالسلام آخرين خلفاي راشدين است مع ذلك در اينجا حذف نام آن حضرت بيقصد اهانت و بياعتنائي به آن بزرگوار و دشمني با اهل بيت نميباشد. و اين حاكي از اين است كه اگر ميتوانستند نام علي را از تاريخ اسلام حذف نمايند هم از آن اِبا ندارند، انصافاً بسياري از گذشتگان آنها از اينها منصفتر بودهاند.
صفت حجرة شريفه
حجره شريفه كه به مقصوره شريفه نيز ناميده شده است به طوري كه صاحب مرآة الحرمين نگاشته است اين حجره كه در زاويه جنوب شرقي مسجد قرار دارد، طول هر ضلع جنوبي و شماليش 16 متر و شرقي و غربي آن 15 متر است.
حجره شريفه داراي چهار باب است به نامهاي باب التوبه و باب التهجد و باب فاطمه سلام الله عليها و بابي در سمت غرب قرار دارد كه متأسفانه به واسطه اينكه داخل مقصوره بر اساس تعصّب وهابيها كه استعمار بر آنها تحميل كرده و آنها را به ابقاي آن تشويق مينمايند تاريك است از بيرون داخل آن قابل رؤيت نيست و لازم به تذكر است كه حجرة حضرت فاطمه عليهاالسلام يا قبر آن حضرت نيز در همين زاويه و در داخل بخشي كه حجره شريفه را احاطه كرده است قرار دارد و پشت آن محرابي است كه به محراب فاطمه عليهاالسلام موسوم است صورت قبر حضرت زهرا عليهاالسلام دراين حجره باقي است و ضريح و صندوق آن نمايان است.
و اين جمله در اين مكان نوشته است «هذا قبر فاطمه» هر چند در سفر دوم اين جمله را نيافتم يعني در اثر ازدحام و هجوم جمعيت براي زيارت موفق نشدم كه چنانكه بايد داخل شباك را به دقت ببينم.
يك واقعه جالب و معجزه
چنان كه در تواريخ مدينه منوره نوشتهاند ملك نورالدين شهيد سنه 557 خندقي عميق گرداگرد حجره شريفه حفر نمود و آن را با رصاص پر كرد براي اينكه دسترسي به جسد شريف سيد رسل خواجه كل حضرت محمد صليالله عليه وآله وسلم ممكن نباشد، مبادا كساني با زدن نقب و عمليات حفاري زير زمين دستبردي به حجره رسول خدا صليالله عليه وآله وسلم بزنند و علت اين اقدام خواب عجيبي است كه اين پادشاه ديد و در اثر آن جريان خيانت بزرگ و توطئه بيگانگان كشف گرديد.[2]
[1]. وفاء الوفاء، ج4 ص356.
[2]. چون شرح آن طولاني است خواننده را به كتاب وفاء الوفاء، ج2 ص651 ـ 648 ارجاع ميدهم.
/۱۳۲۳/ ۱۰۳/ص