تساهل در مجازات مجرمان سابقه دار
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از مشکلات اجتماعی که امروزه گریبانگیر جامعه ما شده بالا رفتن آمار جرم و جنایت است که به شدت برای مردم آزار دهنده و به نوعی امنیت جامعه را تهدید می کند و تبدیل به معضلی برای آحاد جامعه اعم از زنان و دختران، کودکان و حتی متدینان شده است.
اگر نگاهی به جرایمی که اخیرا افکار عمومی را جریحه دار کرده است داشته باشیم از ماجرای بنیتای 6 ماهه گرفته تا آتنای 8 ساله و همچنین چاقوکشی حجت الاسلام خلیل ذوالفقاری در مترو شهر ری و پس از آن موارد متعددی که در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم و دیروز به چاقوکشی به حجت الاسلام سندگل و مرحوم حجت الاسلام بحری ختم شده است می بینیم که افرادی که این جنایات را مرتکب می شوند اکثرا مجرمانی سابقه دار هستند که سابقه محکومیت کیفری و تعزیر دارند و یا در حال گذراندن مدت حبس تعزیری خود بوده اند.
در این جا یک سؤال ذهن انسان را مشغول می کند که چگونه می شود که کسی که جرمی را انجام داده است و مجرم بودن او به اثبات رسیده است و تعزیر هم شده است باز هم اقدام به عمل مجرمانه می کند و هیچ واهمه ای از تکرار جرم ندارد؟
تنها پاسخی که به سؤال فوق می توان داد این است که همیشه مجازات ها بازدارنده نیست و انگیزه ای برای ترک جرم در افراد مجرم ایجاد نمی کند؛ بنابراین نتیجه این می شود که زندان های ما از مجرمان پر می شود و زندان ها نه تنها بازدارندگی خود برای ارتکاب مجدد جرم را از دست داده اند بلکه به محلی برای فراگیری جرم های حرفه ای تر و وقیحانه تر تبدیل شده است و به اصطلاح تخم مرغ دزد را شتر دزد می کند.
نکته ای که در اینجا قابل تأمل است این است که ما نام مجازات های خود را هم مجازات اسلامی گذاشته ایم و از تعابیر اسلامی از قبیل حد و تعزیر در احکام صادره استفاده می کنیم که این شائبه را ایجاد می کند که قوانین اسلامی توان مقابله و بازدارندگی برای مجرمان را ندارند؛ در حالی که مشکل اصلی نبود سیاستگذاری کلان فرهنگی در جامعه و بی مبالاتی مسؤولان جامعه ما را به اینجا رسانده است.
حال باید دید که آیا اسلام برای رفع این معضل طرح دارد یا ندارد؟ آیا در حکومت امیرالمؤمنین(ع) هم این چنین بود است که مجرم را به گفته برخی از مسؤولان 80 بار زندان کنند و باز هم در جامعه آزادانه بچرخد یا اینکه راه حلی برای این موضوع وجود داشته و مجرم جرأت تکرار جرم را نداشته است؟
در پاسخ به سؤال یادشده باید گفت در قواعد فقهی باب قضاوت قاعده ای وجود دارد با این عنوان که «کلُّ مَن تَرَک واجباً أو فَعل محرماً فلالإمام تعزیره بما لا یبلغ الحد» (الشرایع جلد 4 صفحه 457) یعنی هر کسی که عمل واجبی را ترک کند و یا عمل حرامی را مرتکب شود باید تعزیر شود و مقدار تعزیر هم به دست حاکم است ولی باید کمتر از مقدار حد باشد؛ از طرف دیگر تعزیر باید سبب تأدیب فرد مجرم شود و این قاضی است که تشخیص می دهد هر فرد چگونه أدب می شود.
عمل به این قاعده دستور اسلام است و اگر عمل نکنیم نتیجه اش را خواهیم دید؛ مثلا ما در عرصه حجاب خوب عمل نمی کنیم و چوبش را هم می خوریم؛ از طرف دیگر این قاعده به پلیس پشتوانه اجرایی می دهد به این صورت که اگر در کنار گشت پلیس یک قاضی هم باشد زندان ها بی خودی شلوغ نمی شوند؛ علاوه بر این که امروزه با توجه به شواهد، حبس کارایی خود را از دست داده است و علاوه بر این که خرج روی دست دولت می گذارد به ترویج جرم هم کمک می کند.
امروزه اگر به دادگاه ها نگاه کنیم می بینیم که این قاعده فقهی اگر چه یک مرحله دیرتر ولی تا حدودی اجرا می شود و قاضی ها هم تعزیرات مناسبی اعم از تازیانه، حبس، جرایم مالی و حتی تمیزکردن مسیر زائران اربعین را در نظر می گیرند ولی این که چرا این تعزیرات سبب تأدیب مجرمان نمی شود و مجرم با افتخار جرم خود را تکرار می کند و واهمه ای از دستگیری و تشکیل پرونده ندارد را باید در جای دیگری جست و جو کرد و باید دید آیا اسلام برای این جهت هم طرحی ارائه کرده است یا خیر.
نکته کلیدی این جاست که در روایات ما در باب حدود و تعزیرات( وسائل، ج 28، ص 19) و (کافی، ج۷،ص ۱۹۱) این مطلب آمده است که کسی که حد الهی به معنای عام( چه حد و چه تعزیر) بر او جاری شد در دفعه سوم و برخی هم احتیاطا گفته اند در دفعه چهارم کشته می شود؛ که اگر این قاعده در حکومت اسلامی اجرایی شود مطمئنا جرایم به شدت کاهش پیدا می کند و امنیت که بنا بر آیه 122 سوره نحل از ویژگی های اصلی جامعه مطلوب قرآنی است به جامعه بر می گردد.
متأسفانه امروز جامعه ما تحت تأثیر جوسازی های غرب است و این که می گویند مجرم نباید تحت هیچ شرایطی کشته شود بر گرفته از مبانی غربی است؛ در حالی که چنین چیزی اسلامی نیست و سیاست اسلام چنین نیست که یک مجرم را چندین بار تعزیر کنند و او را آزاد کنند تا در میان مردم زندگی کند؛ ما حکومت تشکیل داده ایم که اسلام را اجرا کنیم و اسلام به ذات خود عیبی ندارد؛ مسؤولان باید باور کنند که باید مطیع محض دین باشند و مأموریت ما اجرای دین است و هر جا که ما به دین عمل کرده ایم به نتیجه هم رسیده ایم.
در اینجا لازم است به کسانی که انگ خشونت را به اسلام می زنند بگوییم که همانطور که مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان داشتند فرمودند «خشونت اگر در چارچوب قانون نباشد جنایت است» ولی خشونتی که در چارچوب قانون است آن هم در برابر مجرمان به امنیت جامعه می انجامد؛ اگر چه که این قانون اسلام اگر اجرایی شود به محض این که فرد مجرم ببیند که قدرت پای کار است 90 درصد جرایم کاهش می یابد و نوبت به اجرای آن جز در موارد محدود نخواهد رسید.
بنابراین با توجه به این که بیشتر جنایات و جرایمی که در کشور انجام می شود به دست مجرمان سابقه دار است باید در اجرای تعزیرات تغییراتی انجام شود و این معنی ندارد که در حکومت اسلامی تحت تأثیر مبانی غربی باشیم بلکه اسلام خود برای جامعه امن و سالم طرح دارد و باید به طرح اسلام عمل کرد./843/ی۷۰۲/س
حسین حسنی، پژوهشگر حوزه علمیه قم