استغنای انسانی، استقلال اقتصادی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، سبک زندگی اسلامی آن است که در گام نخست انسانها را به غنیسازی وجودی در خصال خیر و صفات شایسته فرا میخواند؛ «اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک»[1] سپس از آنان میخواهد که به اصلاح امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بپردازد؛ «اللهم اصلح کل فاسد من امور مسلمین»[2].
در این سبک و سیره، صالح پروری و مصلح سازی به عنوان پایههای اصلی و بنیادی جامعه دینی به شمار میروند. در این نوشتار شناخت حوزههای غنیسازی و استغنای نفوس و نیز جلوههای آن در تحولات اقتصادی و استقلال اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد.
امام علی (ع) میفرماید: «الْمَنِیَّةُ وَ لاَ اَلدَّنِیَّةُ وَ اَلتَّقَلُّلُ وَ لاَ اَلتَّوَسُّلُ»[3] و تأکید میکند مرگ بهتر از تن به ذلت دادن و به اندک ساختن، بهتر از دست نیاز به مردم داشتن است.
«استغنا» و «غنی» و «اغنیاء» از یک خانواده به شمار میآیند و به معنای توانایی، توانگری، بینیازی و وارستگی و عدم وابستگی به کار میروند.
به گفته لغتشناس قرآنی راغب اصفهانی غنی بر چندگونه است؛
1- بینیازی و وابسته نبودن به هیچ کس و هیچ چیز که این ویژگی از آن خدای متعال است و از آیه شریفه: «یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ»[4] هم همین نکته کاملاً استفاده میشود.
2- نیازمندی و وابستگی به قدرت برتر مانند این آیه شریفه: «وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ»[5] و یا «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی»[6].
3- سومین معنای غنا و استغنا برخورداری از ثروت و سرمایه است که گاهی در راستای مثبت استفاده میشود؛ «مَنْ کانَ غَنِیا فَلْیسْتَعْفِفْ»[7] و گاهی در مسیر گناه و کارهای منفی به کار میرود مانند این آیه «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی»[8] ونیز آیه شریفه «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی ...»[9].
این گونه انسانها بر اساس کمظرفیتی و یا تمکن مالی از صراط مستقیم الهی منحرف میشوند و به جای سپاسگزاری و بندگی خدا در مسیر طغیان و گردنکشی قرار میگیرند و سرمایههای خدادادی را در مسیر گناه و آلودگی مصرف میکنند.
آنچه در این نوشتار مورد نظر است آن است که اگر انسان و جامعه انسانی بخواهد به رشد و استقلال و خودکفایی و وارستگی برسد باید در گام اول به غنیسازی وجودی خود بپردازد تا بتواند در جامعه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خودکفا شود.
امروز در جامه ما موضوع غنیسازی اورانیوم واژهای آشنا و همه کس فهم شده است؛ یعنی تلاش علمی خستگیناپذیر برای پیشرفت درزمینهٔ نانوتکنولوژی و رسیدن به مرحلهای از فناوری هستهای که با پدیدهای به ظاهر اندک کارهای بزرگ را میتوان خلق کرد و گامهای بلند به سوی توسعه و پیشرفت و تمدن برداشت.
ملتی که میخواهد به استقلال اقتصادی برسد از لحاظ روحی و روانی و اخلاقی نیز شایسته است وجود خویش را غنیسازی کند تا بتواند از وابستگیها، ذلتها، تنگناها رهایی یابد.
امام علی (ع) طبق نقل سخن آغازین این نوشتار به این نکته اشارهای لطیف دارند که «الْمَنِیَّةُ وَ لاَ اَلدَّنِیَّةُ»؛ یعنی مرگ آری ذلت پذیری و تن به خواری و وابستگی دادن نه. این روحیه هنگامی خود را نشان میدهد که انسانها و بهویژه مسلمانان بر اساس آموزههای دینی وجود خویش را غنیسازی کنند، در این مجال با بهرهگیری از معارف دینی به راههای غنیسازی حوزه جان اشاراتی خواهیم داشت.
راههای غنیسازی جان
امام علی (ع) آن انسان عزتمند و غیرتمند و آن امام همت بلند و ذلت گریز میفرماید: «وَ اَغْنِنا عَنْ مَدِّ الاْیدی اِلی سِواک»[10]؛ خداوندا ما را از دراز کردن دستها به سوی غیر خودت بینیاز گردان.
یعنی در سبک زندگی اسلامی و قرآنی، با اتصال به منبع غنی علی الأطلاق و خدای غنی حمید باید وجود خویش را غنیسازی کنیم و از وابستگیهای ذلت آور و کرامت سوز بپرهیزیم.
این امام همام همچنین میفرماید: «الْغِنَی الْأَکبَرُ الْیأْسُ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ»[11] و تأکید میکند که بزرگترین غنیسازی جان چشم نداشتن به داشتههای مردمان است.
در کلامی دیگر میفرماید: «مع قناعةٍ تمْلا الْقُلُوب والْعُیون غنی»[12]؛ پیامبران الهی با قناعتی که دلها و چشمها را پر میسازد، مبعوث شدند؛ یعنی در حد اعلای از استغنا طبع و غِنای نفس قرار داشتند که دشمنان در برخورد با آنها این حالت مثبت و زیبای آنها را با تمام وجود احساس میکردند.
آنچه آدمی را اسیر دیگران میکند و به دنبال آن خواری و ذلت انسان را در پی دارد وابستگی و احتیاج است و بس؛ «آنچه شیران را کند روبه مزاج/ احتیاج است احتیاج است احتیاج».
بینیازی و حالت غنای نفس بهترین سرمایه انسان به شمار میرود. رسول خدا (ص) فرمود: «خَیرُ الغِنی غِنَی النفسِ»[13] و تأکید کرد که بهترین بهرهمندی و سرمایه بینیازی و غنای نفس و جان آدمی است.
امام علی (ع) دراینباره میفرماید: «امنن علی من شئت تکن أمیره، واحتج إلی من شئت تکن أسیره، واستغن عمن شئت تکن نظیره»[14]؛ بخشندگی نسبت به دیگران امیری است و نیازمندی به دیگران اسیری است و بینیازی از دیگران همانندی است.
غنیسازی در سیره پیامبر
پیامبر اسلام (ص) روحیه بینیازی، عدم وابستگی و خودکفایی و خودباوری را در پیروان و یاران خویش گسترش میدادند و آنها را به ایستادگی و استفاده از داشتههای خود سفارش میکردند تا از لحاظ روحی و روانی و نیز اجتماعی و اقتصادی بار خود را خود به دوش بگیرند و سربار جامعه نشوند.
به یک نمونه از این دست بسنده میکنیم: مردی از پیامبر (ص) کمک خواست، رسول خدا در جواب فرمودند: «من سألنا أعطیناه، ومن استغنی أغناه الله»؛ آنکس که از ما کمک بخواهد به او کمک خواهیم کرد و هرکس که ابراز بینیازی کند و خودکفا باشد خدا او را بینیاز خواهد کرد.
آن مرد رفت و بار دیگر آمد باز همان جواب را شنید و این کار سه مرتبه تکرار شد. در آخرین مرتبه که برگشت، رفت و تیشهای به عاریت گرفت و از کوه بهوسیله آن تیشه پشتهای هیزم فراهم ساخت و به بازار برد و فروخت و از پول هیزم نان خرید و خود و خانوادهاش از آن خوردند، این کار را در روزهای بعد هم ادامه داد تا اینکه از پول هیزم تیشهای خرید و مرکبی و زندگیاش گشایش پیدا کرد، آنگاه خدمت رسول اکرم (ص) رسید و شرح حالش را بیان کرد، پیامبر (ص) فرمودند: «ألیس قد قلنا من سأل أعطیناه ومن استغنی أغناه الله»[15]
این یک نمونه روشن و گویا از برخورد بنیانگذار اسلام عزیز با یک نفر وابسته و محتاج که چگونه او را به خودکفایی و خودباوری و استغنا کشاند.
آری گسترش این روحیه در جامعه دینی زمینههای مقاومت در برابر تهدیدها، تحریمها و وابستگیها را فراهم میسازد. مردمی که از دسترنج و تولید خود بهره ببرند در برابر امواج تهاجمی دشمن بیمه میشوند و هرگونه بیحرمتی را پس میزنند و درنتیجه راستقامتی و استحکام شخصیت پیدا میکنند.
این سیره و سنت پیامبر اکرم (ص) در زندگی پیشوایان معصوم (ع) نیز نمونههای فراوان دارد که به یک نمونه از سیره آخرین پیشوای معصوم و سبک حکومت وی اشاره میکنیم.
پیامبر اکرم (ص) در ترسیم جامعه مهدوی میفرمایند: مژده میدهم به شما وجود فرزندم مهدی (عج) را که در شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود و از ظلم و ستم خواهد زدود. آسمانیان و زمینیان از او خشنود خواهند بود، اموال و ثروتها را بهگونهای شایسته بین مردم تقسیم و توزیع خواهد کرد.
«و ایملأ الله قلوب امة محمد (ص) غنی ولیعهم فی عدله حتی یأمر منادیا فیقول من له مال حاجة فما یقوم من الناس الا الرجل...»[16]
«و دل و جان مردم و امت مرا استغنا خواهد بخشید بهگونهای که همه در پرتو عدل او از وابستگی به دیگران بینیاز خواهند شد و او دستور خواهد داد که منادیان فریاد کنند: کیست که در امور مالی نیازمند باشد و از بین مردم کسی بپا نخواهد خواست مگر یک نفر»
آری این است سبک زندگی بر اساس آموزههای وحیانی و قرآنی که از دینداران، انسانهای عزتمند، قدرتمند و سرافراز میسازد بهگونهای که سرمایه جامهاند، نه سربار. مولدند و مبتکر نه مصرفکنندهٔ مسرف.
باربردار جامعه نه بار جامعه
در آموزههای دینی دو واژه متضاد و متقابل و متفاوت به کار رفته است یکی واژه «کادّ» و «کدّ» و یکی هم «کلّ» واژه اول و دوم به معنای تلاشگر فعال و تولیدگر است، واژه سوم به معنای سربار بودن و وابسته بودن است و مصرفگرا.
رسول خدا (ص) میفرماید: «الکادّ علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله»[17]؛ تلاشگری که برای گشایش زندگی زن و فرزندانش کار میکند مانند رزمندهای است که در راه خدا پیکار میکند.
«کدّ یمین» و «عرق جبین» درباره کسانی به کار میرود که از استغنای طبع و روح بلند و بزرگی برخوردارند. جز از دسترنج و عرق پیشانی خویش از مسیر دیگری زندگی نمیکنند، انسانهای وارسته و مقاومی که در هیچ شرایطی تن به پستی و وابستگی نمیدهند و هیچگاه بهر دو نان، ثناگر دونان نمیشوند.
در برابر این روحیههای کار و ابتکار و مقاومت، انسانهایی در جامعه میزیند که نه بار خویش به دوش میگیرند و نه باری از دوش دیگران برمیدارند اینها را پیامبر اسلام (ص) مورد لعن قرار داده است؛ «ملعون من ألقی کلّه علی النّاس»[18]؛ هر کس همه بار خویش را به دوش مردم افکند ملعون و از رحمت خدا دور است.
امام سجاد (ع) در رابطه با ویژگیهای انسانهای دارای روحیه استغنا میفرمایند: «و اغننی و اوسع علی فی رزقک»[19]؛ مرا از دیگران بینیاز فرما و روزیت را بر من گشایش ده. این امام همام همچنین میفرمایند: «و توجّنی بالکفایة»[20]؛ سرم را به تاج بینیازی بپوشان. سید علیخان در شرح واژه «کفایه» مینویسد: «الکفایة الأستغناء»؛ کفایت به معنای بینیازی است.
گزیده سخن در این بخش از نوشتار آن است که اسلام مسلمانانی را دوست میدارد و تشویق میکند که از روحیه مقاوم و غنیسازی شده برخوردار باشند و با تلاش و تهذیب خود را در سطح عالی از بینیازی قرار میدهند؛ بهگونهای که در هیچ شرایطی نیاز و احتیاج آنان را از پا درنمیآورد، سروگونه میایستند و کوه صفت طوفانهای زندگی را در هم میشکنند و مانند درخت کوهی مقاوماند و آقایی و سروری خود را پاس میدارند.
در برابر، انسانهایی ضعیفالنفسی هم وجود دارند که سربار و کلّ بر جامعهاند و سراپای وجودشان وابستگی است و مانند درخت جلو منازل زود پژمرده میشوند و برگریز.
استقلال اقتصادی
آنچه در بخش اول از نوشتار برشمردیم بستر و زمینه این بخش؛ یعنی استقلال است بهویژه استقلال اقتصادی.
استقلال را میتوان به بخش دوم فرمایش امام علی (ع) که در آغاز نوشتار نقل کردیم مرتبط دانست که فرمود: «اَلتَّقَلُّلُ وَ لاَ اَلتَّوَسُّلُ»[21]؛ به اندک خود قانع بودن، آری، به دیگران وابسته بودن، نه.
در آغار لازم است واژه «استقلال» را بشناسیم و ریشهیابی کنیم، این واژه از ریشه «قلّ» است، یعنی اندک و کوچک به «قلّه» نیز قلّه میگویند چون نسبت به دیگر اجزاء کوه کوچکتر و باریکتر است، «استقل الشی» یعنی آن چیز را برداشت و بالا برد.
«استقل الطائر فی طیرانه» آن پرنده در پروازش اوج گرفت «استقل النبات» آن گیاه برآمد و بلند شد. [22]
به آن دلیل که وقتی پرنده اوج میگیرد و کوچک دیده میشود و یا هر چیزی که بالاتر از افق دیده باشد ریزتر میشود این واژه بر آن اطلاق میشود.
«استقلال» در اصطلاح یعنی روی پای خود ایستادن مانند گیاهی که از زیر خاک سر برمیآورد و «استغلاظ»[23] پیدا میکند و خود را تقویت میکند به مرحلهای میرسد که به تعبیر قرآن «فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ»[24] یعنی مستقل میشود و روی پای خود میایستد. به این حالت استقلال میگویند. استقلال اقتصادی یعنی در مسائل مربوط به اقتصاد به اندک خود بسنده کردن و روی پای خود ایستادن و وابسته نبودن.
استقلال اقتصادی از نگاه رهبری
«استقلال اقتصادی یعنی ملت و کشور در تلاش اقتصادی خود روی پای خود بایستد و به کسی احتیاج نداشته باشد معنایش این نیست که ملتی که استقلال اقتصادی دارد، با هیچ کس در دنیا داد و ستد نمیکند، نه. داد و ستد دلیل ضعف نیست ... اما باید طوری باشد که یک ملت، اولاً نیازهای اصلی خودش را بتواند خودش فراهم کند، ثانیاً در معاملات اقتصادی دنیا و مبادلات جهانی، وزنهای باشد، نتوانند او را به آسانی محاصره کنند، نتوانند او را به آسانی فرو دهند و هرچه میخواهند به او املا کنند»[25]
استقلال اقتصادی از سرنوشتسازترین مقولههای یک کشور در مسیر توسعه و پیشرفت به شمار میرود، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است که از استقلال سیاسی بالاتر است؛ چراکه تا یک مملکت از لحاظ ساختارها و زیرساختهای اقتصادی به استقلال و خودکفایی نرسد، نمیتواند در هیچ زمینهای سیاست مستقلی اتخاذ کند.
«وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیه این پیکر این پیکر به جایی دیگر وصل است. پس اختیار در دست دیگری خواهد بود»[26]
شریان اقتصاد یک کشور مانند خون در پیکر است اگر مسموم شود اختلال در تمام بدن ایجاد خواهد شد. استقلال اقتصادی یعنی سالمسازی مبادلات اقتصادی، تقویت زیرساختهای اقتصادی، تشویق و تقویت تولیدکنندگان کلیدی.
پیششرطهای استقلال اقتصادی
استقلال اقتصادی در یک کشور آنگاه رخ مینماید که مقدمات و پیششرطهای آن تحقق پذیرد.
از نگاه امام خامنهای (دامت برکاته) محورهایی که بهعنوان پیششرط استقلال اقتصادی مطرح است عبارتاند از:
1- احساس مسئولیت و وجدان کاری عمومی.
2- وجدان دینی و احساس مسؤولیت افراد پولدار.
3- ابتکار و نوآوری.
4- تولید محصولات رقابتی در بازارهای جهانی.
5- تکیه بر متفکران و اقتصاددانان داخلی.
6- حمایت از قشرهای محروم و فقیر و کمدرآمد. [27]
الزامات استقلال اقتصادی
از منظر مقام معظم رهبری (دامت برکاته) حرکت به سمت استقلال اقتصادی و بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی الزاماتی دارد که بدون توجه به آنها، امکانپذیر نخواهد بود:
1- بهری گیری و اتکا به استعدادها و نیرویهای بومی و پرورش آنها.
2- استفاده از نیروهای کارآمد و امکانات علمی و فنی.
3- ترجیح دادن تولیدات داخلی بر خارجی.
4- تلاش مسؤولان و تهیه سازوکارهای لازم درزمینهٔ فعالیتهای اقتصادی.
5- ایجاد منابع درآمدزا.
6- میدان دادن به سرمایهگذاران متعهد و کاردان. [28]
پیش بهسوی استقلال اقتصادی
رهبر فرزانه انقلاب (دامت برکاته) بر این باورند که با انقلاب اسلامی در ایران رشتههای وابستگی اقتصادی در کشور بریده شده است و کشور در راستای استقلال اقتصادی در حرکت است؛ اما «باید این ملت به تدریج، با ابتکار و تلاش خود و با قوت مدیریتی که به آن اعمال میشود و نیز با وحدتی که همه مردم در جهت آزادی و استقلال دارند و همچنین با آشنایی آنها به توطئه و ترفندهای تبلیغاتی دشمن به طرف آزادی و استقلال کامل اقتصادی برد»[29]
مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی زمینهساز استقلال اقتصادی است. امام علی (ع) در این زمینه میفرماید: «علیک بمنهج الاستقامة فإنه یکسبک الکرامة ویکفیک الملامة»[30]؛ بر تو باد به استقامت در همه میدانها؛ زیرا مقاومت کرامت را به دنبال دارد و جلوی زبان ملامتگران را میبندد.
در پایان، کلام امیر مؤمنان علی (ع) را در رابطه با این موضوع که تصمیمهای آهنین و رسیدن به قلّههای کرامت و استقلال با تنپروری و غفلت سازگاری ندارد را بهعنوان حسن ختام نقل میکنیم: «لاَ تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ مَا أَنْقَضَ اَلنَّوْمَ لِعَزَائِمِ اَلْیَوْمِ وَ أَمْحَی اَلظُّلَمَ لِتَذَاکِیرِ اَلْهِمَمِ»[31]؛ «به مقامهای بلند رسیدن با هوسرانی و لذت سازگار نیست، بسا خوابهای شب است که تصمیمهای روز را از بین برده و تاریکیها است که یاد همتهای بلند را از ظاهر محو کرده است»
ملتی که عزم خود را برای رسیدن به قلههای کرامت و عدالت و معنویت جزم کرده است شایسته نیست دچار لذتهای زودگذر و رفاهزدگی و تجملات و تشریفات دستوپا گیر شود؛ چراکه استقلال در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی «عزیمت» است و با شکمبارگی و شهوترانی «ولیمه» سازگاری ندارد.
گنج استقلال بدون تحمل رنج میسر نیست و مولا علی (ع) فرمود: «قدر الرجل علی قدر همتّه»[32]؛ ارزش هر انسانی به اندازه همت اوست. «همت بلند دار که مردان روزگار/ از همت بلند به جایی رسیدهاند»./9314/ی ۷۰۲/س
حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، امام جمعه بجنورد و نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی
پینوشتها:
1- مفاتیحالجنان.
2- مفاتیحالجنان.
3- نهجالبلاغه، حکمت 396.
4- سوره «فاطر» آیه 15.
5- سوره «توبه» آیه 74.
6- سوره «ضحی» آیه 8.
7- سوره «نساء» آیه 6.
8- سوره «علق» آیات 6 و 7.
9- سوره «لیل» آیه 9.
10- نهجالبلاغه، خطبه 91.
11- نهجالبلاغه، حکمت 342.
12- نهجالبلاغه، خطبه 192.
13- میزان الحکمة، ج 8 صفحه 520.
14- بحارالانوار، ج 72 صفحه 107.
15- بحارالانوار، ج 72 صفحه 108.
16- والغیبته، شیخ طوسی صفحه 111.
17- اصول کافی، ج 5 صفحه 88.
18- نهج الفصاحه، حدیث شماره 2742.
19- صحیفه سجادیه، دعای 20.
20- صحیفه سجادیه، دعای 20.
21- نهجالبلاغه، حکمت 396.
22- فرهنگ لاروس.
23- سوره «فتح» آیه 29.
24- سوره «فتح» آیه 29.
25- 15/2/1372.
26- 10/1/1369.
27- اقتصاد در عرصه اقتصادی از نگاه مقام معظم رهبری (دامت برکاته)125-122.
28- همان مدرک.
29- 1/9/1368.
30- غررالحکم، ج 4 صفحه 294
31- نهجالبلاغه، خطبه 241.
32- نهجالبلاغه، حکمت 42.