امامجمعه؛ مهارت دینی و مدیریت اجتماعی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، امامت جمعه مسؤولیت سترگ و سنگینی است که با کسب مهارت دینی و توانمندی مدیریت اجتماعی میتواند تأثیرگذاری گسترده و ژرفی در حوزههای گوناگون اجتماعی داشته باشد.
منبر جمعه معماری و مهندسی فرهنگ دینی را عهدهدار است؛ ازاینرو شایسته است امامان جمعه در دو میدان یادشده (مهارت و مدیریت) توان علمی و عملی خود را افزایش دهند تا بتوانند همزمان موتور دیانت و سیاست جامعه را به حرکت و سرعت و سبقت قابل قبولی برسانند و امت را از مبدأ حرکت به مقصد و مقصودی که اسلام و سبک زندگی اسلامی میپسندد هدایت کنند.
حدیث ناب و سخن جامعی از پیامبر (ص) در این زمینه وجود دارد که میتواند الهامبخش این نگاه کلان و این برداشت از معارف دینی باشد.
امام صادق (ع) فرمود: «إن اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِیَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَکمَلَ لَهُ الْأَدَبَ»
قَالَ: «إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»[1]
«ثُمَّ فَوَضَ اِلَیهِ اَمرُ الدّینِ وَ الأُمّة لِیَسُوسَ عِبادِهِ»[2]
خدای بزرگ پیامبرش را با آداب زیبای دین بیاراست هنگامیکه او را به قلّه ادب رساند فرمود: «تو اخلاق عظیم و برجستهای داری، آنگاه امر دین و امت را به او سپرد تابندگانش را سیاست و مدیریت کند.»
مهارت دینی
عالمان دینی با عناوین «خلفا» و جانشینان پیامبر (ص) و نیز وارثان میراث گرانسنگ آن حضرت و امینان معارف و احکام دین معرفیشدهاند؛ بنابراین در مرحله اول باید به «خودسازی» و کسب مهارتهای لازم بپردازند تا بتوانند در مرحله «جامعه پردازی» داعیان و هادیان موفق و تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی باشند.
امامت جمعه یعنی «امامت متقین»، جایگاهی با این منزلت و پایگاهی با این عظمت، میطلبد که مهارتهای امامت را کسب کنند و رخش وجود خویش را بهگونهای تربیت کنند تا بتواند تن رستم معارف را بکشد و حمل کند.
به نظر این نویسنده، این مهارتها در چند حوزه باید از برجستگی و پختگی بالایی برخوردار باشد تا بستر و زمینه مدیریتهای کلان اجتماعی را فراهم آورد.
الف: فقه و فهم دین
روشن است کسی که میخواهد در گفتار و رفتار مردم را بهسوی باورها و ارزشهای دینی دعوت کند، باید قبل از آن دین را هضم کرده باشد و به ژرفای معارف دین و به ابعاد گسترده دینداری بهعنوان یک کارشناس حوزه دین راهیافته باشد وگرنه:
ذات نایافته از هستیبخش کی تواند که شود هستیبخش
قطعه ابری که بود زآب تهی کی تواند که دهد آب دهی
از آیه شریفه زیر این نکته ناب را میتوان بهروشنی به دست آورد:
«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ»[3]
چرا از هر گروهی، عدهای کوچ نمیکنند که در دین (و معارف و احکام آن) آگاهی (ژرف) پیدا کنند و به هنگام بازگشت بهسوی قوم خود آنها را بیم دهند، شاید (از مخالفت پروردگار) بترسند و خودداری کنند.
«تفقه در دین» بهعنوان یک مهارت اصلی و اساسی و بنیادی از ابزار کار یک امامجمعه است که در سنگر مهم امامت میخواهد بهعنوان سخنگوی اسلام اظهارنظر کند و دین و دیانت را به مردم آموزش دهد.
این مهارت با هیچچیز دیگری غیر از «فقه و فقاهت» به دست نمیآید. البته منظور از «فقه و فقاهت» تنها شناخت احکام فقهی نیست، بلکه حوزه گستردهای از معارف و عقاید، اخلاق و فضائل اخلاقی و احکام و مسائل دینی را دربر میگیرد.
به دیگر سخن: «فقه المعارف، فقه الاخلاق، فقه الاحکام، فقه السیاسه، فقه الثقافه، فقه الاداره، فقه الجهاد و الثوره، فقه الاقتصاد، فقه النفس و التزکیه و ...» را شامل میشود.
سنگ زیرین و پایه نخستین در کسب مهارتها، دینشناسی با همه ابعاد گوناگون آن در حوزههای معرفتی، اخلاقی، احکامی، سیاسی، فرهنگی، مدیریتی، جهادی و انقلابی، اقتصادی و تربیت (روانشناسی) است.
دربیانی جامع و فراگیر، پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیراً: فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ، وَ زَهَّدَهُ فِی الدُّنْیا، وَ بَصَّرَهُ بِعُیوبِهِ»[4]
نشانه اراده خیر خداوند به بندهاش سه چیز است:
1- دینشناسی ژرف و همهسویه
2- بیرغبتی به دنیا و وابسته نبودن به آن
3- شناخت کاستیهای نفسانی و اخلاقی
ریشه هر سه به «معرفت» که نوعی مهارت همهجانبه است برمیگردد:
الف) معرفت و شناخت حقیقت دین
ب) معرفت و شناخت حقیقت دنیا
ج) معرفت و شناخت نفس و آسیبهای آن
ب) شبهه شناسی و پاسخ مناسب
یکی دیگر از مهارتها برای عالمان دین و کارشناسان حوزه دینداران آن است که بهدرستی «شبههها» را بشناسند و راههای نفوذ و رواج آن را بررسی کنند و در مقام پاسخگویی از راه استدلال و منطق و عقلانیت وارد شوند و بهمن تهاجمات و شبهات اعتقادی و دینی را با شیوهای حکیمانه و واقعبینانه پس بزنند و پاسخ دهند و مدافع حریم باورها و ارزشها باشند.
امامان جمعه نیز در حوزه مسؤولیت خویش در معرض هجوم شبهات هستند، شایسته است با تشکیل گروههای اندیشهورز و جمعکردن و دستهبندی موضوعی شبههها، افراد کارشناس و کارکشتهای را مدیریت کنند تا بتوانند در برابر سیل شبهات که مانند گردباد، افراد را با خود میبرد، پاسخهای مناسب و اقناعی ارائه کنند؛ بنابراین فهم و فقه بهعنوان اقتضای رشد و بالندگی و شبهه بهعنوان عامل بازدارنده و آسیب در مسیر رشد، هردو در کنار هم باید به شیوهای ماهرانه و محققانه موردتوجه امامان محترم جمعه قرار گیرند تا بتوانند باورها و ارزشهای دینی را بهگونهای شایسته دیدهبانی کنند و با آفتها و آسیبهای آن با آگاهی تمام و تمام قامت بایستد.
امام علی (ع) فرمود: «نزّهوا أدیانکم عن الشّبهات و صونوا أنفسکم عن مواقف الرّیب الموبقات» [5]؛ باورهایتان را از شبههها پاکسازی کنید و خودتان را از جایگاههای شکهای نابودکننده صیانت نمایید.
ج) آگاهی به زمان و شناخت مخاطبان
موضوع دیگری که بهعنوان «مهارت» باید از آن یادکرد، «زمانشناسی» از یکسو و «مخاطب شناسی» از سوی دیگر است.
امام صادق (ع) در تبیین حکمتهای خاندان داوود (ع) میفرماید: «عَلَی العاقِلِ آن یکونَ عارِفا بِزَمانِهِ، مُقبِلاً عَلی شَأنِهِ، حافِظا لِلِسانِهِ»[6]؛ وظیفه، انسان خردمند است که زمانه و اهل زمانه خویش را بشناسد و به حال خود و اصلاح آن اهتمام ورزد و نگاهدار زبان خویش باشد.
زمانشناسی و زمانه شناسی و درک موقعیت اجتماعی و مدیریت گفتارها و اظهارنظرها، از اصول اولیه کسب مهارت برای امامان جمعه است.
شایسته است امامجمعه قولش «سدید [7]» و استوار، سخنش «لیّن [8]» و دلنشین، موضعگیریهایش شفاف و واقعبینانه و زبانش فصل الخطاب در تحلیلها و داوریهای بین مخاطبانش باشد.
خردمندی اقتضا میکند، در سنگر امامت جمعه این جایگاه و شأن و موقعیت حساس آن بهدرستی پاس داشته شود. امامجمعه بر گفتارش مسلط باشد و کلام درگرو او باشد نه او درگرو کلام و گفتارش و از همه مهمتر در شناخت زمان و روزگار و پیشامدها و دگرگونیها و تحولات اجتماعی و سیاسی در حد اعلی و کارشناسی مهارت را دارا باشد.
خردمندانه نیست که به همهچیز با عینک مثبت و خوشگمانی بنگرد، بلکه باید نقب و نقد عالمانه و عاقلانه را در کنار پدیدههای نوظهور و نگاههای گوناگون داشته باشد.
امام علی (ع) میفرماید: «لم یعقل مواعظ الزّمان من سکن الی حسن الظّنّ بالایام»[9]؛ آنکس که به خوشگمانی، دل به روزگار سپارد، از اندرزهای زمانه پند نگرفته است.
ازآنچه به آن اشاره کردیم، روشن شد که امامجمعه در مقام دیدهبانی و سنگربانی از باورها و ارزشهای دینی، مسئولیتی بزرگ و رسالتی سنگین در کسب چندین مهارت دارد.
در کسب چندین مارت دارد:
- دینشناسی (تفقه در دین)
- زمانشناسی
- مخاطب شناسی
- شبهه شناسی
این شناختها او را از مهارت در امور دین و دینداری برخوردار میسازد تا بتواند در مدیریت اجتماعی از توفیقات بهتر و بیشتری برخوردار شود.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: «امروز تهاجم فرهنگی با استفاده از ابزارها و فناوریهای جدید ارتباطی خیلی جدی است، صدها وسیله و راهرو و اطلاعات به سمت فکر جوان و نوجوان ما وجود دارد، از انواع شیوههای تلویزیونی و رادیویی و رایانهای و امثال اینها دارند استفاده میکنند و همینطور بهصورت انبوه، افکار و شبهههای گوناگون را در آنها میریزند. باید در مقابل اینها ایستاد، امروز نمیشود به همان روشهای قدیمی خودمان اکتفا کنیم. البته جوان نمیآید، جوان را باید بشناسید، فکر او را بشناسید تا میکروب و بیماری او را نشناسید که علاج نمیتوان کرد. اینها همه مُلّایی میخواهد، درس خواندن، مطالعه کردن و کار کردن، همه اینها زیر عنوان «مهارت دینی» خلاصه میشود.»[10]
مدیریت اجتماعی
عالم دین و حوزه علمیه و امامان جمعه از مردم و برای مردم به شمار میروند. روحانی و عالم دین و مردم مانند ماهی و آب هستند؛ رسالت عالمان دینی هنگامی به منصه ظهور و بروز میرسد که با مردم و برای مردم باشند، قدرت مانور دانشمندان حوزه دین هنگامی خود را نشان میدهد که در ارتباطی تنگاتنگ با مردم باشند، گرهگشایی کنند، دلسوزی نمایند و طبیب دوّار و سیّار باشند که هم دردشناس است و هم نسخه شفابخش میپیچد و درمان میکند.
«کن کالطبیب الرفیق الذی یدع الدواء بحیث ینفع»[11]؛ مانند پزشکی مهربان باش که داروی سودمند و شفابخش به بیماران میدهد.
مدیریت اجتماعی امامان محترم جمعه جلوههایی دارد که شایسته است آنها را بشناسند و در عینیت و تحقق آنها کوشا و پویا باشند.
ابوّت و پدری:
امامجمعه، امام شهر است، پدری مهربان که همه فرزندانش را زیر نظر دارد، از فرزند آرام تا فرزند جسور همه را مدیریت میکند، گاهی تشویق و تحریک به مصلحت است، گاهی انذار و هشدار و توقف و سرعتگیر ایجاد کردن.
امامجمعه در تشخیص مصلحتها، موقعیتها، تکلیفها و وظیفهها باید بر اساس عقلانیت نه احساسات تصمیم بگیرد و مردم را مدیریت کند. بهترین تعبیری که میتوان این ویژگیها را در آن جای داد «ابوّت اجتماعی» است، این نکته در آموزههای دینی به گونه روشن اشارهشده است.
در برخی از روایات میخوانیم:
1- کن کالطبیب [12]
2- کن کالمطر [13]
3- کن کالشمش [14]
طبیب شفیق، باران همهجاگیر و خورشید گونه باش، همگان را زیرپوشش طبابت روحی و بارش فکری و اخلاقی و تابش معنوی و اجتماعی خویش قرار ده.
دربیانی دیگر رسول خدا (ص) فرمود: «لا تَصْلُحُ الامَامَةُ إِلا لِرَجُلٍ فِیهِ ثَلاثُ خِصَالٍ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ وَ حِلْمٌ یَمْلِک بِهِ غَضَبَهُ وَ حُسْنُ الْوِلایَةِ عَلَی مَنْ یَلِی حَتَّی یَکونَ لَهُمْ کالْوَالِدِ الرَّحِیم»[15]
امامت و پیشوایی کسی را سزد که سه ویژگی داشته باشد: پاکی و پارسایی که بین او و گناه فاصله ایجاد کند، حلم و بردباری که او را در مدیریتِ خشمش یاری رساند، مدیریت و اداره شایسته و نیک نسبت به کسانی که بر آنان ولایت دارد تا آنکه ماند پدری مهربان با آنان برخورد کند.
امام خمینی (ره)، آن پدر مهربان امت و آن مجسمه مهربانی و رأفت و رحمت، در توصیه به این روحیه و این شیوه میفرماید: «میل دارم وضع و امور با ملایمت و اخلاق حسنه صورت گیرد و این خیلی بهتر است، دو نفر وقتیکه باهم دعوا دارند، وقتی یکی از آنها با رأفت و ملایمت حرف زد دعوا تمام است.»[16]
و یا میفرماید: «در مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تأثیر میکند.»[17]
امام علی (ع) هم در منشور جامع به مالک اشتر آن سخن مشهور و انسانی را اینگونه به بشریت عرضه داشته است: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ»[18]؛ (مالک) قلبت را کانون مهربانی و محبت و لطف و عنایت نسبت به مردم قرار ده؛ زیرا یا همکیش و برادر ایمانی تو به شمار میروند و یا هم نوع و انسانی مانند تو هستند (به هر دودسته باید نیکی کرد و مهربانی ورزید).
وجاهت اجتماعی و زکات آن
روحانیت و بهویژه امامان جمعه به برکت انقلاب اسلامی و آبروی امام و رهبری و بهواسطه وابستگی و ارتباط تنگاتنگی که با آموزههای دینی و قرآنی دارند، از پایگاه و جایگاه اجتماعی و وجاهت تأثیرگذاری در بین مردم برخوردارند. این سرمایه بیبدیل و کمنظیر را باید قدر بدانند و ارج نهند.
زکات این سرمایه آن است که خود را بدون هیچ قیدوبندی و بدون تشریفات و تجملات دست و پاگیر در معرض خدمترسانی و معرفت افزایی مردم قرار دهند.
مردم، روحانیت و علمای دین را «حجّت موجّه» و الگوهای آبرومند به شمار میآورند، این موقعیت ویژه برگرفته از جایگاه ر سالت و امامت است که قرآن کریم ر رابطه با حضرت عیسی (ع) و موسی (ع) میفرماید:
«وجیهاً فی الدنیا و الاخره»[19]
«وکان عندالله وجیهاً»[20]
امام عصر (عج) در آن حدیث مشهور و توقیع مبارک فرمود: «فأنهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم»[21]؛ عالمان و عارفان به دین حجت بر شما مردماند و من حجت خدا بر آنان هستم.
وجیه و حجت بودن، مسؤولیت ساز و رسالت آفرین است. در روایات به این نکته اشاره لطیفی شده است:
رسول خدا (ص) فرمود: «إن الله تعالی لیسئل العبد فی جاهه کما یسئل فی ماله، فیقول: یا عبدی، رزقتک جاهاً فهل اعنت به مظلوماً»[22]؛ خدا در روز قیامت از موقعیت و وجاهت اجتماعی انسانها میپرسد آنگونه که از مال و ثروتشان خواهد پرسید. میگوید: بنده من، به تو وجاهت اجتماعی پیش مردم عطا و روزی کردم آیا مظلومی را یاری رساندی؟
امام خمینی (ره) دیدهبان و تیزبین و آن جلودار امین، خطاب به روحانیت اینگونه هشدار داده است: همهچیز دست خود شماست و مسئول خود شما هستید. در رژیم سابق، ملت میگفت: خوب چه کنم به دست من چیزی نیست، امروز همهچیز دست شماست و دیگر عذری پذیرفته نیست، بهطوری انجام دهیم که فردا پیش خدای تبارکوتعالی و پیش انبیای خدا خجالتزده نباشیم و آبرومند باشیم. [23]
پیامبر عظیمالشأن فرمودند: «إن لم یکن لکم مال فمن جاهکم تبذلونه لاخوانکم المؤمنین تجرون الیهم المنافع و تدفعون به عنهم المضار»[24]
اگر مال و ثروتی ندارید که انفاق کنید، پس از وجهه و جایگاه اجتماعی خویش درراه گرهگشایی و خدمت به مؤمنین دریغ نورزید و به این وسیله منافع آنان را تأمین و آسیبها را از آنان دور سازید.
یک نمونه بهعنوان حسن ختام این نوشتار نقل میشود: «در احوالات مرحوم آیتالله شیخ زینالعابدین مازندرانی آوردهاند که همواره قرض میکرد و به مردم کمک مینمود، روزی مرحوم میرزای شیرازی به عیادت ایشان رفت، به او دلداری داد، شیخ گفت: من از مرگ نگرانی ندارم، لکن نگرانی من این است که وقتی روح از بدن من جدا شد و به امام زمان (عج) عرضه شد، اگر امام (ع) بفرمایند: زینالعابدین ما به تو پیشازاین اعتبار و آبرو داده بودیم تا بتوانی قرض کنی و به فقرا بدهی چرا نکردی؟ من به آن حضرت چه جوابی میتوانم بدهم.»[25]/9314/ی703/ب1
حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولیفقیه در خراسان شمالی و امامجمعه بجنورد
منابع و مآخذ:
[1]. سوره قلم آیه 4.
[2]. اصول کافی ج 1/266.
[3]. سوره توبه آیه 122.
[4]. الکافی: ج ۲ ص ۱۳۰.
[5]. غررالحکم، ج 6 /174.
[6]. الحیاة ج 1 /264.
[7]. سوره احزاب /آیه 70.
[8]. سوره طه / آیه 44.
[9]. الحیاة، محمدرضا حکیمی ج 1 /263.
[10]. بیانات مقام معظم رهبری 7/8/1385.
[11]. بحارالانوار ج 2/53.
[12]. همان.
[13]. همان.
[14]. همان.
[15]. کافی، ج 1، ص 407.
[16]. صحیفه امام، ج 18، صفحات 202 و 203.
[17]. همان.
[18]. نهجالبلاغه، نامه 52.
[19]. آلعمران /45.
[20]. احزاب /69.
[21]. وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 18/101.
[22]. مستدرک، ج 2 /411.
[23]. صحیفه امام، ج 11 /309.
[24]. مستدرک، ج 2 /411.
[25]. سیمای فرزانگان، مختاری، 357.