۲۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۸
کد خبر: ۵۴۱۷۸۳

شاخص‌های تمدنی و تکلیف امروز ما

عصر ترقّی انسانی، همراه با اخلاق و دین است نه صرفا «فردگرایی»، «تجربه گرایی» و «اخلاق محوری ناقص»؛ بنابراين، از ديدگاه امام خمینی(ره) تمدن، همان رشد و توسعه اقتصادي، سياسي و اجتماعي است.
تمدن سازی

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در عصر مدرنیته که عنصر ارتباطات نقش اساسی در آن دارد، تبلیغات در فضای بین المللی نقش پیش برنده ای برای جریان سازی است از  این رو، تبلیغ حوزه علمیه در عرصه بین ­المللی که در زمان آیت ­الله بروجردی جدی تر شد،  امروزه نیز باید  همچنان  قوی و جریان ساز خود را نشان دهد. در زمان آیت الله بروجردی ایشان اشخاصی را به شهرهای مختلف و همچنین برخی کشورها برای تبلیغ فرستادند از جمله، سیدمحمدتقی طالقانی آل احمد را در 1331ش، برای سرپرستی شیعیان مدینه، سیدزین العابدین کاشانی را به کویت، سیدمحمدحسن ناشرالاسلام شوشتری را به زنگبار، شریعت زاده اصفهانی را به پاکستان، مهدی حائری یزدی را به آمریکا و صدر بلاغی را به عنوان نماینده سیار خود به اروپا فرستاند.

بدین خاطر در عصر کنونی نیز  باید نقش مبلغ و تبلیغ را قوت بخشید. امروزه توجه به «فضای مجازی» و همچنین «تبلیغ و تربیت مبلغ زباندان» می تواند یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغ دین و انقلابی ماندن حوزه باشد. بی توجهی به فضای مجازی و یا سانسور آن تبعات سنگینی برای جامعه، نظام و انقلاب اسلامی به همراه دارد و اگر این موضوعات را سرپوش گذاشته و به سادگی  از کنار آن رد شویم ضربات سنگینی بر پیکره تمدن سازی حوزه انقلابی می تواند داشته باشد. لذا به نظر می رسد نقش حوزه های علمیه و نهادها مشابه آن در این راستا، از «تبلیغ صرف» و «تعلیم ناقص» باید به سمت «تبلیغ جهت دار» و «تعلیم کامل» روی آورد و به نوعی تمدن ساز شود. تعلیم ناقص یعنی اینکه ما اولاً کار خود را هدف دار پیش نبریم و دوم، اینکه؛ در همه جهات تعلیم و تربیتی بتوانیم تسلط پیدا کرده و آن را عملی نمایم. لذا اگر کار جهت دار و هدفمند نباشد، با توجه به عصر انفجار اطلاعات و نیز وسایل آسان دست یابی به این اطلاعات، نه تنها تمدن ساز نمی شویم، بلکه تمدن سوز می شویم.

بنابراین؛ با توجه به نقش انقلاب اسلامی در تمدن سازی و اینکه حوزه علمیه متولی این امر بوده، انتظار زیادی  از این حوزه است که باید عملیاتی شود. حوزه علمیه، امروزه با پیشتازی در عرصه تبلیغ در سطح بین الملل، نقش مهمی را در میان حوزه های علمیه دیگر کشورهای اسلامی از جمله؛ يمن، حجاز، عراق، شام، مصر، اندلس، اسپانيا، ماوراء النهر، ترکستان، ترکيه، قفقاز، هند، پاکستان، بنگلادش، اندونزي، چين، مالزي و افغانستان ایفا می کند، به گونه ای که شاهد افزایش تبادلات علمی و فرهنگی بین حوزه علمیه و واتیکان هستیم و این امر به نوعی نقش دین و دینداری در عصر بی دینی بوده است؛ یعنی به عبارتی احیای "دین کم رنگ شده" در زندگی مردم و توجه دوباره "بشر پر از خلاء" به دین و دغدغه های "روحانی انسانی". این واقعیت(توجه مجدد به دین) در عصری است که چندین قرن خاموشی و فراموشی دین، نقش آن برای تمدن بشری ضروری بوده است. برخی از فیلسوفان غربی با ترویج بی­دینی و کاهش نقش آن در جامعه، انسان را با بحران هویتی مواجهه کردند و این امر باعث شد تا حدودی انسان را به سمت نهلیست بکشانند. "فرد بی هویت معنوی" پس از رفتن  به "راه­های بی­راهه" که تجربه گرایی، فردگرایی نیز با آن همراه شد، خلاء ای را احساس می­کند که صرفاً دین برای این خلاءها و توسعه انسانی جبران آن را دارد. امام تاکید دارد؛ "امروز كه ـ به اصطلاح ـ عصر تمدن و ترقّي و عصر پيشرفت است، عصر شيطان‏هاست.

به نظر می رسد که عصر ترقّی انسانی، همراه با اخلاق و دین است نه صرفاً، «فردگرایی»، «تجربه گرایی» و «اخلاق محوری ناقص». بنابراين، از ديدگاه امام خمینی(ره) تمدن، همان رشد و توسعه اقتصادي، سياسي و اجتماعي است. اما ايشان تمدني را مفيد و سازنده مي‏داند كه بر اساس مباني ديني شكل گرفته باشد. از اين‏رو ایشان نهضت اسلامي را مصداق نهضت متمدن تلقّي كرده است.

ممکن است برخی بر این امر تأکید داشته باشند که اخلاق جای دین را پر خواهد کرد؛ ولی مگر می شود که فردی متخلق به اخلاق باشد و کاری را انجام دهد که ضد دین باشد؛ حال آنکه دین در واقع نشان دهنده راه و هدف است. آیا این امکان هست که افراد صرفاً خودشان، رویه های اخلاق را کشف نموده و از اخلاقی واحد و راهی برای همه سخن راند؟ چه کسی اخلاق را تعریف می کند؟ قوانین از کجا آمده اند؟ تعریف حقوق بشر جدید آیا قبلا وجود نداشته؟ پس باید توجه داشت؛ نیاز به دین در عرصه کنونی شدت گرفته و اگر متولیان این امر به روشنی این مطلب را دریابند، شاهد آن خواهیم بود که انسان مدرن خلاء­ای دارد که دین به سهولت می تواند این خلاء را پر نماید.

«بشر فعلی» نیازمند تمدنی جدید است، تمدنی که بر پایه فطرت انسان ها باشد، تجربه غرب نشان می­دهد که این تمدن، اگر از سوی فردگرایی و تجربه گرایی باشد، شاید مقداری توانایی رفتن را داشته باشد، اما فرجام آن، تنهایی انسان، سرکوب و شکست­های روحی و خلاء های بسیاری است که تنها به ضرر و زیان انسان نیست، بلکه تخریب و دستکاری در طبیعت و حتی حیوانات هم است.

از ديدگاه امام خميني(ره)، شاخص ‏هاي تمدن عبارتند از: مذهب، قانون، آزادي، وجود احزاب، استقلال و تقسيم كارهاي اجتماعي. ایشان در این ارتباط مواردی را یادآور می شود که در ذیل می آید؛

خضوع در مقابل مذهب و قانون، تجديدنظر در تصويب ‏نامه‏ها و تسليم مذهب و قانون شدن علامت شهامت و تمدن است.

مملكت متمدن آن است كه آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقايد و آرائشان.

اول مرتبه تمدن، آزادي ملت است. مملكتي كه آزادي ندارد، تمدن ندارد يك مملكتي كه استقلال ندارد و وابسته به غير است، نمي‏شود گفت يك مملكت متمدن.

امام خميني(ره) از يك‏سو، بر آزادي ‏هاي مشروع، استقلال و عدم وابستگي تأكيد مي­كنند و از سوي ديگر، بر وجود دين و آموزه‏ هاي آن در پي‏ريزي تمدن اصرار مي ‏ورزند و براي شكوفايي تمدن، به تقسيم كار اجتماعي و درجه‏ بندي ميان اعضاي جامعه اشاره مي‏ كنند.

ايشان با طرح شاخص ‏هاي مطلوب تمدن، آنها را بر جامعه ايران تطبيق داده و ميزان و درجه ضعف و كاستي تمدن ادعايي رژيم گذشته را برملا ساخته است. هرچند امام در مقام انتقاد از ادعاي رژيم گذشته است اما توانسته است با وسعت بينش خود شاخص ‏هاي آرماني و مطلوب را تبيين نمايد.

بنابراین؛ باید یادآور شد که جرقه انقلاب اسلامی که در سال 1357 زده شد، ریشه در انسانیت انسان و تمدن سازی برای رشد و تعالی است و نه صرفاً شروع یک کار و ایستایی هایی پس از آن. باید گفت؛ انسان متعالی سکون ندارد، انسان توسعه گرا رخوت پیدا نمی­کند، انسان متمدن به سمت تمدن اصیل حرکت می کند. لذا اگر در این کارها سستی، تنبلی و بی توجهی قرار گرفت، تمدن به سمتی خواهد رفت که جبران ناپذیر است. از جمله عوامل بسیار مهم که جلوی این سستی ها را می تواند بگیرد انقلابی ماندن حوزه است. اما باید گفت که انقلابی ماندن حوزه به چه معناست؟ وقتی انقلاب اسلامی ایران روی داد و روح خواب زده ملت مسلمان را بار دیگر بیدار کرد! کسی باور نمی کرد که قدرت های شرق و غرب در این امر مستاصل شوند. حتی سازمان های امنیتی این پیش بینی را نداشتند! انقلابی در نقطه ای از کره زمین روی دهد که تأثیر آن علاوه بر کشورهای مسلمان و شیعه نشین در اوایل انقلاب مانند لبنان، عربستان ... امروزه شاهد تأثیرش در آفریقا مانند "جنبش اسلامی نیجریه" به رهبری  زکزاکی و حتی با نامگذاری های افراد در اندونزی به نام مطهری­ و خمینی­ هم باشیم.

آیت الله مصباح یزدی درباره انقلابی بودن و اینکه حوزه انقلابی، نقطه مقابل اسلام ارتجاعی و مبنای ایجاد تمدن اسلامی است می گوید: انقلابی بودن یعنی اعتقاد به اسلامی که تمام ابعاد زندگی انسان را بیان می­کند و روشن است که این دیدگاه تفاوت بسیاری با اسلام ارتجاعی، که تنها با نگاه به امور شخصی و عبادی اسلام را تفسیر می کند دارد. محدود کردن اسلام به عبادت های شخصی و دوری از فعالیت های اجتماعی و سیاسی همچنین افراطی بودن مانند زمانی که کوزه ای که فرزند امام از آن آب می نوشید را آب می کشیدند،  نمونه ای از  این اقدامات متحجرانه است. با همین نگاه انقلابی، باید ابعاد تمدن اسلامی روشن شود. مهمترین تفاوت میان تمدن غربی و تمدن اسلامی، تحول در بینش جامعه نسبت به زندگی و فرهنگ است، به عبارت دیگر اسلامی بودن تمدن به آن است که روح جامعه، باورها و افکار اسلامی شود که در این جاست که نسبت میان تمدن اسلامی و حوزه انقلابی روشن می شود.

منظور از رواج تمدن اسلامی در کشورهای دیگر، تحول در افکار آنها است که این تحول توسط حوزه انقلابی صورت می گیرد، و الا تغییر شکل و خانه ها، چیزی را عوض نمی کند. در جهاد فرهنگی و دینی که طلاب عهده دار آن هستند، قدم اول آن است که تعابیر درست فهمیده شده و در جای مناسب استفاده شود، به عنوان نمونه لازم است تعبیراتی مانند جامعه آرمانی اسلامی، حوزه انقلابی، تمدن اسلامی و تک تک واژه های مقام معظم رهبری توسط امثال شما بررسی و تفسیر شود.

اگر به نوعی تمدن غربی را مخالفت تمدن اسلامی بدانیم، نشانه هایی را می توان برای آنها شناسایی کرد و امام خمینی(ره) در برخورد با شيوه منفي تمدن غربي، بازگشت به اسلام را تنها راه مسلمانان در مقابله با سلطه ‏جويي غربي مي ‏دانند. در اين زمينه، به راه‏كارهايي كه از انديشه ايشان به دست مي ‏آيد، می توان به موارد ذیل اشاره کرد؛

الف. تلاش در جهت بيداري و رشد سياسي؛

ب. ايستادگي در برابر سلطه استعمار غرب؛

ج. همبستگي و اتحاد در برابر سلطه‏جويي تمدن غرب؛

د. تلاش براي ايجاد دولت اسلامي؛

ه . تلاش در جهت خودكفايي ملّي؛

و. ساده ‏زيستي و پرهيز از تجمّلات؛

ز. تربيت صحيح نسل جوان و نوجوان.

امام خميني (ره) در برخورد مثبت با تمدن غرب، تأكيد داشتند كه اسلام با تمدن و پيشرفت مخالفتي ندارد، بلكه حتي اسلام، خود در بالاترين درجه تمدن قرار دارد. ايشان با دستاوردهاي مادي تمدن غرب مخالفتي نداشتند، ولي توصيه‏هايي براي رهايي از سلطه غرب داشتند. در واقع، اخذ دستاوردهاي صنعتي غرب را منوط به پرهيز از آسيب‏هاي ذيل مي‏دانستند: الف. سلطه سياسي؛ ب. از خودبيگانگي؛ ج. فساد و انحرافات اجتماعي. در نتیجه می توان گفت که امام با تمدن سازی موافقت کامل دارد، البته تمدن اسلامی نه تمدن غربی، همچنین ایشان، مخالف با سلطه از هر نوعی است و تقابل قابل لمسی را بین تمدن اسلامی و تمدن غربی بر می شمارد و به نظر می رسد که تأکیدی که مقام معظم رهبری نیز بر حوزه انقلابی دارد، توصیه ای باشد که حوزه های علمیه باید بیشتر بر آن، یعنی تمدن اسلامی و تمدن سازی داشته باشند.

مقام معظم رهبری که خود از حوزه برخاسته، این پتانسیل را در حوزه علمیه به منظور تمدن سازی که می تواند با حوزه انقلابی صورت گیرد، تاکید دارد. امروزه اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر انقلابی ماندن تاکید دارد؛ توجه به علم و عمل حوزویان مدنظر است و نه صرفا پیش رفتن به سمتی که به مرور ممکن است این نهاد به مانند دیگر نهادها باشد و تولیدی در محتوا نداشته باشد. تولید "فکر" از اهم مهمات حوزه است، تولید اندیشه است که انسان را به سوی تمدن می کشاند، هیچ فرد و تمدنی برای توسعه و تعالی را نمی توان بدون پشتوانه فکری و اندیشه والا برای پیشبرد اهدافش در نظر گرفت. ایشان بیان می دارند؛ "خطّی که نظام اسلامی ترسیم میکند، خطّ رسیدن به تمدّن اسلامی است." این جمله‌ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود در مدرسه فیضیه در سال ۱۳۷۹ مطرح کرده و به تفصیل درباره آن سخن گفتند. در کمتر از دوماه بعد ایشان در جمع کارگزاران نظام اسلامی «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «کشور اسلامی» و «تشکیل تمدن اسلامی» را مراحل پنج‌گانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی دانستند.

حوزه علمیه و افق های پیش رو

امروزه حوزه علمیه به عنوان نهادی متقدم در امر تعلیم و تربیت اسلامی است. این حوزه پیشگام در عرصه انقلاب اسلامی شناخته می شود و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی  همواره تأکید بر انقلابی ماندن این نهاد دارد. اما سؤالاتی که در ارتباط با این حوزه مطرح می شود این است که چرا حوزه علمیه باید انقلابی بماند؟ چرا رهبر معظم انقلاب بر انقلابی ماندن حوزه تأکید دارد؟ ضعف­های حوزه در عرصه انقلابی ماندن چیست؟ چه مسائلی باعث دور شدن نهادهای انقلابی از آرمان­های  انقلاب خواهد شد ؟ انتظارات مردم از حوزه  علیمه به عنوان نهادی انقلابی چیست؟ نقش حوزه علمیه در تمدن سازی چیست و اینکه چگونه این نهاد می تواند تمدن ساز باشد؟

به مرور این نقش در شاخه های بسیاری گسترش یافته است. حوزه علمیه جزء نهادهای تأثیرگذار در جامعه بوده است و به همین دلیل انتظار زیادی از این نهاد  می رود و  در عصر کنونی  نیز این انتظارت افزایش یافته است؛ چرا که، علاوه بر نقش تعلیم و تربیت جامعه اسلامی که برعهده این نهاد  است، در حوزه تمدن سازی نیز نیازمند توجه جدی و وافر در این عرصه می باشم، که نه تنها در ایران بلکه در جهان اسلام و عرصه بین المللی باید فعال باشد، و این نقش با ظهور انقلاب اسلامی نیازمند ایفاگری بیشتری است.

لذا؛ باید در نظر داشت؛ هر نهاد و سازمانی اگر نتواند نقش های خود را به خوبی ایفا کند، دچار گسیختگی و به مرور شاهد اضمحلال آن خواهیم شد و نیز، اگر حوزه علمیه که به عنوان نهادی فعال و انقلابی بوده، از نقش اصلی خود یعنی تمدن سازی حرکت نکند و ایستایی داشته باشد؛ بی شک مسیر انقلاب را تغییر داده به سمتی خواهد رفت که، جبران آن نه تنها مشکل، بلکه جبران ناشدنی است و باید به این امر توجه کرد که انقلابی ماندن حوزه و انقلابی عمل کردن حوزه، هم در «علم» است و هم «عمل».

حوزه در برخی علوم از جمله فقه، اصول، فلسفه، کلام، حقوق، معارف دینی دارای سرآمدی است که البته نیاز به متحول شدن و ایجاد تحول در هر زمان و مکانی نه تنها برای حوزه علمیه، بلکه برای هر ارگانی که نیاز به زنده ماندن داشته باشد، ضروری است که در این راستا، پیش زمینه هایی از جمله؛ توجه جدی و عملیاتی سازی طرح هایی به منظور فراق بال طلاب مستعد، گسترش و توسعه واقعی کرسی­های آزاد اندیشی، مطالعه عمیق و دقیق طلاب در بحث های روز و رفع شبهه و ایجاد مسئله برای فرق و ادیان دیگر، برای حوزه انقلابی و تمدن سازی نیاز بوده که در بُعد عملی نیز توجه به «اخلاق» برای طلاب و فضلا امری است که اصلاً، اصالت حوزه به آن بستگی دارد، یعنی هر زمانی که روحانیت به اخلاق و شرعیات عمل کرد؛ نقش دین در زندگی مردم پررنگ تر شد و هر زمان که اینگونه نبود؛ انحطاط دین نمایان شد. آیه 5 سوره مبارک جمعه می فرماید: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ».

لذا برای «حوزه انقلابی و تمدن سازی» نیازمند مثلث علم، اخلاق و عمل به شرعیات هستیم تا بتوان به سعادت رسید./841/ی۷۰۲/س

نویسنده: هادی ترکی کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه باقرالعلوم(ع).

منابع:

قرآن کریم.

امام خميني (ره)، صحيفه امام، جلدهای؛ 1، 4، 5 و 11.

مطالعه بیشتر درباره «تمدن نوین اسلامی»،( 21 آبان 1391)، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21453

خبرنامه دانشجویان ایران،( 8 اردیبهشت 1395)، آیت‌الله مصباح: حوزه انقلابی، نقطه مقابل اسلام ارتجاعی و مبنای ایجاد تمدن اسلامی است، کد خبر198320.

ضمیری، محمدرضا،(خرداد 1388) ، تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، نشریه معرفت، شماره 1389.

زهره کاشانی، علی اکبر،( 1388)، تاريخ حوزه علميه قم از تأسيس تا سده چهارم(تحليلي بر زمين هها و عوامل پيدايش و شکوفايي)، فصلنامه تربيت اسلامي، سال چهارم، شماره ۸، بهار و تابستان.

حوزه نت، (30 آبان 1391)، تاریخ و سیر تحول حوزه علمیه قم در دوران معاصر.

ارسال نظرات