یادواره شهدای انقلابی نیارق ملی شود
به گزارش خبرگزاری رسا، صلابت، عزت و اقتدار کنونی ایران اسلامی مرهون رشادتهای مردان مردی است که دفاع از انقلاب و ارزشهای بیبدیل آن را به هر کار دیگری ترجیح دادند، ایستادند و در نهایت شهید شدند، شهیدان مطلب و محمد راستگو، سراصلانخان محمدزاده، نازیلا سیدرحیمی و ملکمنظر واحدی از جمله قهرمانان وطن هستند که در قیام 18 دی ماه سال 1357 در راه انقلاب به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
روستای نیارق از توابع بخش ویلکیج در حدود 27 کیلومتری شرق اردبیل و نزدیکی شهر نمین قرار دارد.
این روستا از جمله مناطقی بود که مردم آن در روزهای مبارزات نهضت اسلامی، حضور فعالی داشته و بسیاری از اهالی آن هر روز جهت شرکت در تظاهرات اردبیل حضور مییافتند و دو تن از شهیدان انقلاب شهر اردبیل نیز اهل همین روستا بودند. اما آنچه باعث شد که این روستا در تاریخ انقلاب اسلامی جایگاه ویژهای پیدا کند و لقب یکی از انقلابیترین روستاهای کشور را بگیرد، مربوط به حادثهای میشود که در روز هجدهم دی ماه 1357 در این روستا رخ داد.
18 دی ماه 1357 از سوی امام خمینی(ره)، جهت بزرگداشت شهدای مشهد، قزوین، کرمانشاه، قم و سایر شهرستانها که یک هفته پیش از آن به شهادت رسیده بودند، عزای عمومی اعلام شد و از همه مسلمانان غیرتمند و شجاع درخواست شد که با برپایی اجتماعات، جنایتهای بی حد و حساب رژیم و سرکوبهای هفته گذشته را اعلام کنند.
در اردبیل برای بزرگداشت این روز، متجاوز از پنجاه هزار تن از مردم شهر راهپیمایی بزرگی را از مقابل مسجد میرزاعلی اکبر آغاز کردند. راهپیمایان در حالی که پلاکاردهایی با عکسهای امام خمینی و شهدای انقلاب اردبیل در دست داشتند، پس از پیمودن خیابانهای شهر با اجتماع در میدان ساعت سابق، قطعنامهای صادر کردند. بعد از ظهر روز دوشنبه، بار دیگر موج تظاهرات شهر اردبیل را فرا گرفت.
در این ایام که با ماه محرم همراه شده بود، در روستای نیارق نیز حرکتهای انقلابی به صورت روزانه جریان داشت و هر روز بعد از سخنرانی روحانی روستا حجتالاسلام سیدعلی موسوی، مردم با سر دادن شعارهایی در کوچه و معابر اصلی روستا، انزجار خود را از رژیم شاه و پشتیبانی از امام خمینی اعلام میکردند. پاسگاه انتظامی مستقر در نزدیکی روستا بعد از چند روز که شاهد این اعتراضهای مردم بود، کم کم از گسترش این حرکتهای ضد حکومتی در سایر روستاهای همجوار احساس خطر کرد و به اهالی روستای نیارق اعلام کرد که از ساعت 9 شب دیگر هیچکس حق تردد ندارد.
ولی علیرغم این تهدیدات عوامل انتظامی جهت ایجاد محدودیت برای برگزاری تظاهرات، اهالی روستا همچنان به تظاهرات خود ادامه میدادند. تا اینکه عصر روز دوشنبه هجدهم دی ماه 1357، مردم در حرکتی شکوهمند و انقلابی، بار دیگر تظاهرات گستردهای را بر پا کردند. در این روز که هوا نیز بسیار سرد بود، علاوه بر خود اهالی روستای نیارق، اهالی روستاهای همجوار از جمله «سوها» و «گرمچشمه» هم به جمع تظاهرات کنندگان پیوسته بودند و مثل همیشه تظاهرات از مقابل مسجد روستا آغاز شده بود.
در پایان این تظاهرات، وقتی اهالی نیارق مهمانان انقلابی خود از روستای سوها را بدرقه میکردند، ناگهان نظامیان پاسگاه ژاندارمری به طرف آنان آتش گشودند. ابتدا چند تیر هوایی شلیک کردند و سپس مردم را نشانه گرفتند و سه تن از تظاهرات کنندگان به نامهای مطلب راستگو، محمد راستگو و سر اصلانخان محمدزاده به شهادت رسیدند و علاوه بر تظاهرات کنندگان، دختری به نام نازیلا سیدرحیمی مورد اصابت گلوله ماموران قرار گرفت و یکی دیگر از بانوان روستا به نام ملکمنظر واحدی نیز مورد هدف قرار گرفت و همراه با طفلی که در شکم داشت، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بعد از چند ساعت که اوضاع کمی آرام شد، مردم اطلاع پیدا کردند که به غیر 5 شهید، حدود 20 نفر از اهالی روستا هم زخمی شدهاند. بنابراین مردم تمام شهدا را به خانههای خود بردند و مجروحین را شب هنگام به بیمارستان شیر و خورشید اردبیل انتقال دادند.
با انتشار خبر این جنایت عوامل رژیم در اردبیل، مردم زیادی در مقابل بیمارستان شیر و خورشید تجمع کرده و برای کمک به مجروحین و اهدای خون اعلام آمادگی کردند. این حرکت آنقدر تکان دهنده بود که تمام ماموران پاسگاه ژاندارمی از ترس عکسالعمل مردم، همان شب پاسگاه را تخلیه کردند و دیگر به آن پاسگاه برنگشتند. این قیام خونین مردم غیور نیارق در روزنامههای آن زمان همچون اطلاعات نیز منعکس شد.
روستای انقلابی نیارق، علاوه بر 7 شهید دوران انقلاب، 20 شهید دیگر نیز در طول دوران دفاع مقدس نثار اسلام و میهن نمود تا کارنامه درخشانی در تاریخ معاصر ایران و انقلاب اسلامی به یادگار بگذارد و از این لحاظ به روستای نمونه و بینظیری در سطح کشور تبدیل گردد.
یادواره شهدای انقلابی نیارق باید ملی شود
آیتالله سیدحسن عاملی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل در رابطه با برگزاری یادواره شهدای انقلابی نیارق اظهار داشت: به برکت انقلاب و دفاع مقدس امتیازهای بزرگی داریم همچون شهید مرحمت بالازاده که یک شخصیت استثنایی هست و شهدای نیارق را آنطوری باید معرفی کنیم که در آن زمان خفگان که کسی حق حرف زدن نداشت و هر واکنشی تبعات بسیار و هزینههای زیادی داشت این عزیزان بدون واهمه و ترس به رهبری خود لبیک گفتند و به جلو حرکت کردند و در نهایت دین خود را برای کشور و تاریخ خودشان ادا نمودند و نتیجه همین خونهاست که این حرکات در کشور ما اتفاق افتاده است.
وی گفت: اگر این انقلاب نبود امروز ما جایگاه کشورمان در بین ملتها معلوم نبود و به هیج یک از علمهایی که امروز دست یافتهایم دست پیدا نمیکردیم و در تولید علم و دانش رتبه آخر جهان بودیم، پس باید قدر انقلاب را بدانیم تا به دست دشمنان و گرگ صفتان که هدف از هم پاشیدن این کشور و ملت را دنبال میکنند، بیافتند.
نماینده مردم اردبیل در مجلس خبرگان رهبری افزود: هدف از برگزاری یادوارههای شهدا سخنرانی نیست و ما با اجرای این مراسمات به دنبال راهاندازی یک فرهنگسازی حماسی هستیم و داراییهای خودمان را به مردم نشان دهیم، استان اردبیل جایگاه بسیار بزرگی در انقلاب دارد و شهدای بسیاری تقدیم انقلاب کرده است و این جایگاه باید بلند مرتبه باشد و نسل جدید از این اتفاقات افتاده در آن دوران حماسی الگوبرداری کنند و بدانند هدف از مقابله چه بود و اهداف قیام امام خمینی (ره) را درک کنند.
آیتالله عاملی بیان کرد: اگر امروز ما را تحریم میکنند دلایل بسیاری دارد و یک دلیل آن این است که از ملت ایران هراس دارند و میگویند مردم ایران در محاصره اقتصادی تکونولوژی که قرار داریم چه پیشرفتهایی کردهاند و به برکت خون شهدا و انقلاب اسلامی ایران امروز از همه امکانات بهرهمند هستیم و قبل انقلاب شاهد بودیم راههای مواصلاتی ایران و حتی در همین اردبیل بسیار فجیه بود ولی امروز میبینم راه ها بهبود یافته و حتی دورترین روستاها از امکانات آب و گاز بهرهمند هستند. پس همه اینها در سایه خون عزیزانی است که بی هراس در راه وطن شهید شدند.
وی اظهار کرد: ما خواستار کشوری شدن یادواره شهدای انقلاب نیارق هستیم و مسئولان کشوری آمادگی حضور و اجرای این یادواره را به صورت کشوری دارند و در مذاکرات هستیم تا سردار حاج قاسم سلیمانی را دعوت به سخنرانی این یادواره کشوری کنیم.
اهداف و آرمان شهدا فراموش نشود
وقتی برای تکمیل گزارش نحوه شهادت شهدای قیام 18 دی روستای نیارق به سراغ برادر شهیده نازیلا سیدرحیمی رفتیم حیفمان آمد گذری به حضور مردانه و دلیرانه این بانوی نوجوان شجاع که با اینکه رزمنده نبود اما در میدان جهاد کناردست پدر خویش تا پای جان ایستاد، نداشته باشیم.
به همین منظور گفتوگوی کوتاهی با سیداحمد سید رحیمی، برادر این شهیده در روستای نیارق داشتیم.
- کمی از شهیده سیدرحیمی برایمان بگویید
برادر شهیده: نازیلا دختری 14 ساله و محصل بود که برخلاف بسیاری از دختران روستا که به علت علاقه به کار در منزل به مدرسه نمیرفتند اما نازیلا بسیار خوب در کنار کار در منزل و کمک به مادر به تحصیل نیز مشغول بود.
نازیلا از همان ابتدای کودکی بمانند بسیاری از دختران همسن و سال خود در روستا روحیه جستجوگری داشت و همیشه طالب حق و عدالت بود. با اینکه در زمان شاه از لحاظ حجاب برای زنان نوعی آزادی وافر وجود داشت اما نازیلا همیشه حجاب نوجوانانه خود را حفظ کرد و حتی لحظهای از حجب و حیای دخترانه خاص خود دست نکشید.
مرحومه نازیلا همیشه در حیات خود با اینکه سن کمی داشت اما تاکید بسیاری بر عدالت و پامال نشدن حق دیگری داشت که همین موضوع باعث علاقه بسیار مادر خانواده به وی میشد. البته قابل ذکر است که نازیلا با نهایت احترامی که به پدر، مادر و 9 خواهر و 6 برادر خود در خانه داشت اما بیشتر از همه مونس و همدم مادر بود و علاقه زیادی به بودن در کنار وی داشت.
- او چگونه به شهادت رسید؟
برادر شهیده: نازیلا وقتی روز 18 دی سال 57 برای پر کردن کوزه آب از حامام بولاغی روستا به آنجا رفته بود و با اینکه آن روز در روستا تظاهرات دوباره اوج گرفته بود و پدر و عموی نازیلا نیز در همان اطراف بودند موقع بازگشت نازیلا از حامام بولاغی وی به منظور کنجکاوی خود را میان مردم هراسان که در حال فرار بودند جای میدهد و به گفته حاضران در صحنه در آن هنگام ماموران شروع به شلیک رگباری کرده بودند که نازیلا در میان جمعیت بوده و در این میان گلولهای به پیشانی نازیلا اصابت میکند.
در ادامه عموی نازیلا که شاهد این صحنه بوده وی را در آغوش گرفته و به پیش پدرش میبرد که در همان اطراف حضور داشته و در نهایت نازیلا در آغوش پدر شهید میشود.
- خبر شهادتش را چگونه به شما دادند؟
برادر شهیده: بعد از اتمام تظاهرات در آن روز پدر با نازیلا در آغوش به خانه آمد و ما با مواجه شدن با این صحنه باخبر شدیم که نازیلا در طی تظاهرات آن روز به دلیل اصابت گلوله به پیشانی در دم شهید شده است.
- انتظار شما از مردم و مسئولان چیست؟
برادر شهیده: تنها انتظار ما از مسئولان این است که به هیچ وجه اجازه فراموشی یاد و نام شهدا را ندهند چرا که این شهدا اهداف و آرمانی دارند که نباید هرگز به فراموش سپرده شود و دیگری اینکه هرگز در میان جایگاه بانوان و آقایان شهدای انقلاب تبعیضی قائل نباشند چرا که ما گاه با چنین صحنههایی مواجه می شویم که در یادوارههایی مقام شهدا بیش از شهیدههای انقلاب بلندمرتبه تلقی شده و همین موضوع شاید باعث رنجش خانواده شهیدهها باشد.
و اینکه قابل ذکر است که در تظاهرات دی ماه روستای نیارق اهالی روستای سوها نیز پا به پای مردم روستای نیارق در این تظاهرات شرکت داشتند و اگرچه شهیدی از این روستا در این تظاهرات نبود اما نمیتوان مجاهدتها و ایستادگیهای اهالی این روستا را نادیده گرفت و من از مسئولان تقاضا دارم تا همه ساله در زمان 18 دی که سالروز قیام اهالی روستای نیارق است حداقل نامی از اهالی روستای سوها نیز برده شود.
خوشا آنان که پروازشان اسیر هیچ قفسی نشد
شاید یکی از بزرگترین و ارزشمندترین وقفهای کشور و جامعه در دهههای 50 و 60 اتفاق افتاد و در این سالها بود که جوانانهترین جوانان و مردانهترین مردان این مرزوبوم با نهایت افتخار تقدیم انقلاب و اسلام شدند.
نمی شود با هیچ کلمه، کلمات و حتی جملاتی مقام شامخ شهدا را وصف نمود چرا که ابهت و عزت و احترام آنان در هیچ جمله و نوشتهای نمیگنجد.
اما بهتر است بگوییم که واژههای خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبهروی شما ضجه بزنند. اما کاش میدانستیم که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضع "بودن". چه باید گفت که شما حنجرههای خود را تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن عبور دادید؛ جایی که واژهای یافت نمیشود تا شما را با آن ستود.
وقتی وصیتنامههای شما را میخوانند، تازه میفهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما، آسمان چمدان خود را بست و کوچید تا بر شرم خویش نیفزوده باشد. وقتی عکس شما را در ذهن خویش ورق میزنیم، تازه میفهمیم که عکسهای تک تک شما اشاره میکرده است به بهترین فصل حیات و ما غافل بودیم.
حال ما ماندهایم و دستانی که به دیوارههای قفس میخورد. ما ماندهایم و نام جاوید شما که از لمس رهایی، خنده میزند. ما ماندهایم و موسم یاد شما که روزهای ما را ترمیم میکند. و...
خوشا به حال شما که پروازتان اسیر هیچ قفسی نشد و هیچ بالی اسیر پروازتان نساخت. خوشا به حال شما که از رهایی رهیدید و بال وبال جانتان نشد. خوشا به حال شما که، باصلابت و بیهراس تا پای جان ایستادید اما پا پس نکشیدید.
و کلام آخر...
باید دانست که تمام این سرزمین سرافراز، تمام خاک این وطن شقایقزار است، در هر کجا که هستیم، هر گوشه این خاک که قدم برمیداریم، با چشمهای باز و بینا، نگاه کنیم تا مبادا روی خون لالهها پا بگذاریم!/۹۶۹/د102/ب1
منبع: تسنیم