نقدی بر «نقد»
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، پس از جریان غدیر خم، یکی از اصحاب پیامبر گرامی اسلام به نشانه اعتراض خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و گفت: ای رسول خدا اینکه علی را جانشین خود کردی اَ مِن الله اَم منک؟! از خودت بود یا از خدا؟ پیامبر فرمود من از خودم حرفی نگفتم و پیام خدا را ابلاغ کردم. آن مرد گفت خدایا اگر این گفته توست عذابی بر من بفرست. هنوز کلامش قطع نشده بود که سنگی از آسمان آمد و او را از بین برد.
و اما امروز
اخیرا یکی از مسئولان کشور در جمع بعضی از اقتصاددانان سخنانی بس شگرف و مایه تعجب فراوان، ایراد نموده؛ که جای بسی تأسف دارد. این سخنان که در جمعی غیرتخصصی در حوزه کلام اسلامی ایراد شد؛ واکنش های زیادی در میان علما برانگیخته است. هر چند برخی سعی کردند با منحرف کردن بحث به اینکه منبع نقل سخن فردی جویای نام بوده یا اینکه نامی از نقد امام زمان برده نشده! اذهان را به سمتی دیگر سوق دهند ولی برای رعایت امانت عین سخنان را نقل می کنیم: "همه باید انتقاد شوند و استثناء ندارد. تمام مسئولین در کشور قابل نقد اند. ما در کشور معصوم نداریم مگر اینکه یک وقت امام دوازدهم ظهور کرد که آن وقت هم می شود نقد کرد. پیغمبر هم اجازه نقد می داد بالاتر از پیغمبر که در تاریخ نداریم. وقتی پیغمبر صحبتی می کرد یک نفر بلند می شد و می گفت أ من الله ام منک؟" حرف خودت است یا خدا وحی کرده است؟ اگر می گفت "من الله" که هیچ امر خداست اما اگر می گفت "منی " طرف مقابل می گفت قبول ندارم و نقد می کرد. ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم.
بازشناسی اصل «نقد»
فارغ از همه بحث هایی که در زمینه پاسخ به این سخنان گفته شده ابتدا باید دید منظور از نقد چیست؟ آیا هر پرسشی را می توان نقد به شمار آورد؟
نقد را به معنی جداکردن درهم ها یا جستجوی میان سکه ها و جداکردن سالم از ناسالم و در مورد کلام یعنی آشکار کردن عیوب و محاسن آورده اند. پس نقد معصوم یعنی آشکارکردن عیب ها، ضعف ها و نادرستی ها، خوبی ها و محاسن او. دقت کنید که نقد هم خوبی ها، هم عیب ها، را در بر می گیرد. برای نقد می توان در اصطلاح هر علمی معنی جدیدی با توجه به خاستگاه آن علم، پیدا کرد. اما به صورت ویژه در ما نحن فیه، نقد معصوم با توجه به اعمال و گفتارهای او مورد نظر است. "وقتی سخن از نقد معصوم به میان می آوریم یعنی سخنان یا رفتارهای ایشان را می نگریم و خوب یا بد آن را جدا می نماییم!"
سوال اصلی این است با توجه به نص قرآن، منابع حدیثی، عقل و مبانی شیعه می توان سخن از نقد معصومین (علیهم السلام) به میان آورد یا خیر؟ پیش از پاسخ به این پرسش اعتقادی-کلامی ابتدا باید روشن ساخت که "چه کسی را باید نقد کرد؟" همچنین باید افزود: "چه کلامی را باید نقد کرد؟"
چه کسی را باید نقد کرد؟
پاسخ این پرسش، در معنای لغوی نقد، پنهان است. نقد یعنی جدا کردن خوب از بد، سره از ناسره. پس وقتی سخن از نقد فرد به میان می آید یعنی این فرد باید دارای اعمال خوب و بد باشد تا بتوان سخن از نقد او به میان آورد و گرنه اگر فردی، خوبِ مطلق یا بدِ مطلق باشد طبق معنای لغوی، نمی توان او را نقد کرد. زیرا در طرف خوبیِ مطلق، جایی برای آشکار کردن بدی نیست و نقد معنا ندارد. همچنین در طرف بدیِ مطلق، جایی برای خوبی وجود ندارد تا بتوان سخن از نقد به میان آورد. پس کسی را می توان نقد کرد که در اعمال او، هم جهت خوبی باشد هم جهت بدی تا امکان نقد میسر گردد.
در اینجا سوال دیگری پیش می آید: آیا بر طبق مبانی شیعه أعمال معصومین(علیهم السلام) مشمول نقد می شود؟ بحث نقد ارتباط تنگاتنگی با عصمت دارد. زیرا اگر فرضا معصومی اشتباه کند، ناقد اشتباهش را به او گوشزد می کند؛ در حالی اعتقاد به عصمت انبیاء (علیهم السلام) از گناهان عمدى و سهوى، یکى از عقاید قطعى و معروف شیعه است که ائمه اطهار (علیهم السلام) آن را به پیروانشان تعلیم داده اند و با بیانات گوناگونى به احتجاج با مخالفان پرداخته اند.(عقاید مصباح 221)
امکان دارد «راهنمای بشر» اشتباه کند؟
مگر هدف از بعثت انبیا راهنمایی بشر نیست؟ اگر امکان اشتباه در راهنما باشد چگونه در رسیدن به هدفش موفق خواهد بود؟ وقتی معصومین کامل ترین افراد هستند عقل اقتضا می کند کاملترین انسان از خطا و اشتباه باید مصون باشد تا کمال بشر تحقق یابد پس به اصطلاح نقوص را چه رسد به پی بری از اشتباه کامل؟!
آیات فراوانی از قرآن کریم هست که همین مسئله را یادآوری می کند. وقتی قرآن در آیات متعددی سخن از اطاعت رسول می کند و به صورت مطلق می فرماید اطیعوا الرسول. یعنی باید از رسول در همه اعمال و رفتار و گفتارش اطاعت کرد. زیرا او "و ما ینطق عن الهوی" است؛ از روی هوی و هوس کلامی را نمی گوید. حال اگر کسی بخواهد صحبت از نقد به میان آورد؛ می تواند مطیع باشد؟ اگر کسی می خواهد اطاعت کند باید هر سخنی را از معصومش بشنود و اطاعت کند وگرنه مطیع نیست. آیا می توان به کسی که به فرموده نص صریح قرآن، هر سخنی که می گوید وحی است؛ نیز با بسط این معنا، هر عملی هم که انجام می دهد وحی است؛ نسبت خطای در قول و فعل و نقد آن را داد؟ گفتار و اعمال وحیانی اگر قابل نقد باشد به این معناست که نوعی نقص متوجه وحی شود. زیرا وحی نتوانسته پیامبر را آگاه نسبت به همه جوانب کند به گونه ای که فردی توانسته ایشان را نقد کند و نکته ای را به ایشان متذکر شود. همچنین این گفتار مستلزم توجه نقص و اشتباه به ساحت علم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) است که با مبانی همه مسلمانان در تضاد است.
روزی مردی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت آقا چرا قیام نمی فرمایید؟ ما منتظر اشاره شما هستیم. امام در پاسخ فرمودند: برو و در میان آن تنور بنشین. آن مرد گفت چرا؟ امام فرمود مگر نگفتید منتظر اشاره من هستید؟ شاید امام می خواهد بفرماید شما که در یک امر کوچک مطیع نبودی در بزرگتر هم مطیع نخواهی بود. اگر فاطمه (س) را می توان نقد کرد، آن فاطمه ای که خدا با غضبش، خشمگین می شود، نعوذ بالله اگر ایشان جایی اشتباها غضب کند یعنی خدا با غضب اشتباه و قابل نقد! فاطمه خشمگین می شود؟
نقد یا پرسش؟
برخی برای دفاع از قابل نقد بودن معصوم به مناظره میان فرشتگان و خدا در مورد خلقت پیامبر اشاره می کنند یا به برخی سوالاتی که اصحاب از پیامبر می پرسیدند. می گوییم تفاوت است میان نقد و پرسش از امری که برای افراد مجهول مانده است. همه جواب های آنها در قالب پرسش می گنجد نه نقد. در ماجرای سجده بر آدم فرشتگان از حکمت آفرینش آدم پرسیدند و وقتی خدای متعال جواب آن ها را داد همگی سجده کردند. تنها شیطان بود که به اصطلاح نقد کرد و قائل به این شد که دستور سجده بر آدم به دلیل برتری آتش بر خاک اشتباه است و عاقبت از درگاه خدا رانده شد. این اصل قرآنی را نباید فراموش کرد که «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ» (انبیا 23) از کارهای خدا کسی نمی پرسد. این نکته را باید اضافه کرد که بر فرض تسلیم، نقدی صحیح است که حداقل از اشراف کامل ناقد بر موضوع مورد نقد، صورت گرفته باشد. مگر می شود کسی، بر عقل کل و عالم ترین انسان ها یعنی پیامبر، در مسأله ای پیشی بگیرد و آن را بهتر از او درك کند و به پیامبر بگوید راه تو اشتباه بوده و راه درست این است؟
آیا فعل اصحاب حجت است؟
گفته شده برخی از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقد می کرده اند. جای این پرسش باقی است آیا می توان به صرف خطای دیگران ما نیز به خطا برویم؟ آیا خواص پیامبر به نقد ایشان پرداخته اند؟ مگر فعل برخی اصحاب حجت است؟ همین اصحاب کسانی بودند که میان خطبه پیامبر در نمازجمعه برخاسته و به ندای آن مرد بازاری لبیک گفتند و مسجد را ترک کردند! چنین شد که خدای متعال آیه آخر سوره جمعه را نازل فرمود. (المیزان19/277)/841/ی۷۰۳/س
مهدی عباسی، پژوهشگر حوزوی