تجربهای که آموخته نمیشود
به گزارش خبرگزاری رسا، میتوان حدس زد زمانی كه دستگاههای اطلاعاتی و قضایی به جمع بندی برای بازداشت كاووس سیدامامی رسیدند و عملیات دستگیری او قرار شد اجرایی شود، هیچ تدبیری برای مدیریت اخبار مربوط به این جاسوس و كنترل فضای رسانهای و هدایت افكار عمومی به اطلاعات صحیح در این زمینه اندیشیده نشده است. چرا چنین حدسی ساده است؟ چون آنچه در فضای خبری پس از دستگیری سید امامی اتفاق افتاد، شبیه فضای خبری قریب به اتفاق دستگیریهایی از این دست است؛ یك جاسوس یا فردی با اتهام امنیتی و سیاسی دستگیر میشود، خبر آن به طور رسمی اعلام نمیشود و افكار عمومی در یك بی خبری محض نگاه داشته میشوند و در واقع، گویا اصلیترین تدبیری كه در این مواقع اندیشیده میشود، یك جمله تكراری است: «بیایید هیچ خبری ندهیم»!و مردم بی خبر میمانند؟خیر؛ نكته مهم همین است كه افكار عمومی بدون خبر رسمی هم در بی خبری محض نخواهند بود و اینكه نهادهای امنیتی و قضایی كشور نسبت به مدیریت افكار بی اعتنا هستند یا تدبیر مناسب ندارند، به این معنا نیست كه طرف مقابل هم سیاستی برای عملیات روانی ندارد.
بنابراین افكار عمومی در فقدان خبر رسمی در مورد دستگیری یك جاسوس حرفهای و قدیمی با موج خبرهایی مواجه میشود كه اطرافیان او و نیز سیاسیونی كه منافعی در دفاع از او دارند، منتشر میكنند. در هفتههای گذشته مردم ایران بدون آنكه خبر و توضیح رسمی قابل توجهی در مورد دستگیری و خودكشی یك استاد دانشگاه امام صادق شنیده باشند، ناگاه با موج خبری منفی علیه دستگاه قضایی و نظام مواجه میشوند كه یك فعال دلسوز! محیط زیست و استاد جامعهشناس دین! و انسان وارسته و فرهیختهای را بی دلیل! بازداشت كردهاند و بعد هم به دروغ! میگویند او در زندان خودكشی كرده و ... همانقدر كه افكار عمومی برای برخی نهادها جدی نیست، برای ضدانقلاب مهم است.
شبکه ملکه طبق روال همیشه پیشتاز خبررسانی میشود و طبیعتاً این اطلاع رسانیهای رسانه ملكه بر مسیر اخبار درست نیست؛ اما در فقدان خبر خبر رسمی آیا میشود افكار عمومی را قانع كرد كه آنها دروغ میگویند؟ و آیا در برابر این سوال قرار نخواهیم گرفت كه اگر آن دروغ است، راست چیست؟
راست، خبر دستگیری یك جاسوس حرفهای و قدیمی بود كه با بی تدبیری نهادهای مسئول به موقع اعلام نشد و فضای خالی مناسب را برای موج سواری ضدانقلاب و رسانههای همسوی داخلی و خارجی فراهم كرد. اكنون اخبار و اطلاعاتی به شكل قطره چكانی از طریق صداوسیما در اختیار مردم قرار گرفته، اما میشد این آشفته بازار خبری از ابتدا اصلاً به وجود نیاید و اولین اخبار دستگیری جاسوسان فعال در حوزه محیط زیست از طریق نهادهای امنیتی و قضایی در اختیار رسانهها قرار گیرد. وقتی ما برای اطلاع رسانی به موقع در مورد اقدامات مثبت خود كاری نكنیم، دیگرانی كه با این اقدامات مثبت، تعارض منافع دارند، این فضای خالی را با آنچه خود میخواهند پر خواهند كرد.
فرض كنیم قبل از عملیات دستگیری كاووس سیدامامی، متن بیانیهای در مورد هویت جاسوسی او، خلاصهای از اقدامات و دلایل دستگیریاش و روند پروندهاش آماده میشد و همزمان با آنكه یك تیم او را به محل بازداشت تحویل دادند، متن بیانیه از صداوسیما خوانده میشد؛ آیا قبل از آنكه ذهن مردم تحت تاثیر بمباران رسانهای معاندین قرار بگیرد، مردم با آگاهی از دستگیری یك جاسوس حرفهای، برای نهادهای اطلاعاتی كشور دست نمیزدند؟
این بی تدبیری رسانهای به روال همیشه نهادهای امنیتی و قضایی تبدیل شده و تاوان آن را كل نظام میدهد. همیشه سكوت میكنند؛ اخبار را در اختیار رسانه قرار نمیدهند؛ همیشه از طرف مقابل هجمه میشود و همیشه ما در یك موضع انفعالی باید دفاع كنیم! در حالی كه موضع برتر را كسی باید داشته باشد كه جاسوس گرفته و سوی دیگر به جای مدعی باید در جایگاه متهم باشد. این خلاصه فرصتهایی است كه به حساب نیاوردن افكار عمومی آن را هدر میدهد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان