مروری بر ماجرای قطر
به گزارش خبرگزاری رسا، درست بعد از سفر دونالد ترامپ در بهار 96 و متعاقبا انتصاب جانشین ولیعهد سعودی یعنی محمد بن سلمان به عنوان ولیعهدی در عربستان، فشارها بر قطر برای کاهش روابط با تهران زیاد شد و کار به جایی رسید که عربستان و کشورهای هم پیمانش تمام اقدامات تنبیهی را به کار بردند تا قطر را از حق ذاتی حاکمیتش بر داشتن روابط حسن همجواری با دولت های دیگر منصرف کنند. حالا که چند ماه از آن ماجرا یعنی قطع روابط کشورهای ائتلاف 3 + 1 (عربستان، امارات، بحرین و مصر) با قطر می گذرد، شاه بحرین در مصاحبه با روزنامه الاهرام مصر از وجود یک «پیمان شرف» بین کشورهای حاشیه خلیج فارس در برابر ایران سخن گفته است و بیان داشته «سران خلیج(فارس) پیمان شرف برای مقابله با ایران را وضع کردند و هیچ کس جز قطر آن را نقض نکرد، آنها بزرگترین شرکتهای روابط عمومی جهان را برای اجرای دستوراتی که از خارج دریافت میکنند، استخدام کردهاند و در بحرین نیز برخیها خواهان استفاده از یک یا دو شرکت روابط عمومی خارجی برای مقابله با این اطلاعات غلط بودند اما پاسخی به این درخواست داده نشده زیرا اتحاد ملت ما را از این شرکتها بینیاز میکند.»
پیمان شرف در برابر ایران؟
همان زمان که حدود نه ماه پیش ماجرای قطر و کشورهای این ائتلاف رو به وخامت گرائید، بسیاری از هک شدن وب سایت رسمی قطر توسط اماراتی ها و درج مصاحبه ای از تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر که نشان از گرایش به سمت ایران داشت، به عنوان مبنایی برای قطع روابط کشورهای ائتلاف عربستان با قطر یاد کردند، موضوعی که همان زمان گفته می شد به دلیل رابطه قطر با ایران منتهی به قطع روابط با این کشور شده است. در آن زمان سخنی از پیمان شرف در برابر ایران به میان نیامد. اما به نظر می رسد چیزی که پادشاه بحرین از آن سخن می گوید مربوط به بعد از حضور ترامپ در عربستان و به توافق برای رویارویی با ایران بر می گردد.
ماجرا از سیاست های ماجراجویانه محمد بن سلمان شروع شد. محمد بن سلمان که هنوز به 32 سالگی نرسیده و مشهور به سیاستمداری ناشی در سیاست ورزی خاورمیانه است، تلاش می کرد با استفاده از اختیارات بی حد و حصری که به واسطه کهولت سن پدرش به او تفویض شده است، مناسبات جدیدی در منطقه ایجاد کند. قطر اولین تست و آزمون قدرت افزایی بن سلمان بود. اما قطر که گویا به درستی بر کمک های ایران حساب باز کرده بود، تن به این اقدامات نداد و در برابر خواسته های عربستان مقاومت کرد. بن سلمان نیز که ماجرا را شدیدا به ضرر خود می دید، فشارها بر کویت را برای کاهش سطح روابط خود با ایران به پایین ترین سطح ممکن بالا برد، کویت نیز به بهانه حمایت ایران از گروهک العبدلی، فرمان عربستان را اجرایی کرد.
دست رد قطر به شروط تحمیلی عربستان
بعد از آن ماجرا سعودی ها راه هایی برای بازگرداندن قطر به دامان کشورهای خلیج فارس در پیش گرفتند. چند ماه بعد از قطع روابط و در اواخر تابستان بود که رسانه ها گزارش داداند عربستان و همپیمانانش شروطی را برای قطر معین کرده اند که قطر بایستی به آن 13 شرط عمل کند تا کشورهای خلیج فارس حاضر به پذیرش آن و برداشتن تحریم ها علیه این کشور شوند. کشورهای ائتلاف عربستان برای قطر مهلتی 48 ساعته نیز در نظر گرفتند. قطر ساعاتی پس از تعیین ضرب الاجل و تمدید مهلت 48 ساعته برای پاسخ به مطالبات و شروط 13 گانه مصر و سه کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان، بحرین و امارات) پاسخ خود را تحویل کویت کشور میانجی حل بحران شورای همکاری خلیج فارس داد. قطر شروط محمد بن سلمان را به صورت مشروط پذیرفت و با توجه به شخصیت تک خطی محمد بن سلمان مشخص بود که آن گشایشی که کشورهای ائتلاف سعودی از آن سخن می گفتند صورت نخواهد گرفت. آن ها تصور می کردند که قطر یا به کلی تمام شروط را می پذیرد و تبدیل به یکی از استان های عربستان خواهد شد، یا اساسا شروط را نمی پذیرد و بحران را وارد فاز برخورد سخت خواهند کرد. بدین سان از همان زمان تاکنون روند حملات متقابل طرف های این منازعه ادامه داشته است.
شکست در ائتلاف سازی آمریکایی در خلیج فارس
ماجرای قطر یکی از مهمترین عرصه های شکست استراتژی آمریکایی ها در منطقه برای بسیج عمومی علیه ایران نیز بوده است. از همان زمانی که دونالد ترامپ با ادا و کرشمه وارد عربستان شد و تلاش داشت تا همه کشورهای خلیج فارس را علیه ایران بسیج کند، با جدایی قطر تیر دونالد ترامپ به سنگ خورد. ناگفته نماند که از ابتدای ماجرای قطر، این فرضیه توسط برخی پی گیری می شد که ماجرای قطر نمایشی است و به واقع آمریکا و کشورهای عربی در حال دام پهن کردن برای ایران هستند. دست رد امیر قطر به سینه دونالد ترامپ و عدم پذیرش شروط عربستان توسط قطر به همراه نپذیرفتن میانجی گری آمریکا که دونالد ترامپ و مایک پنس به قطری ها پیشنهاد داده بودند، نشان دهنده این بود که آمریکایی ها در متقاعد کردن قطر و کشورهای دیگر منطقه خلیج فارس ناکام بوده اند و هر چه زمان از ماجرای قطر گذشت نمایشی بودن آن نیز زیر سوال رفت.
قطر، ترکیه و ایران کابوس جدید سعودی
یکی از مسائلی که پیرامون بحران قطر به وجود آمد این بود که آیا یک کشور عربی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس می تواند با ایران در یک اتحاد نانوشته قرار گیرد. طبیعی بود در خصوص کشورهای در بحران شبیه عراق، سوریه و یمن، پیشتر به واسطه سطح اعتماد به وجود آمده، این اتفاق افتاده بود و ایران دستان آن ها را برای کمک و ایجاد موازنه های جدید منطقه ای فشرده بود. اما مورد خاص قطر، مقوله ای متفاوت بود. قطر هم کشور باثباتی بود، هم به مانند آن کشورها در بحران به سر نمی برد و هم آلترناتیوهای دیگری داشت. از همان ابتدای بحران بود که امیر قطر و به طور کلی قطر به حمایت های ایران و ترکیه دل گرم شدند. ایران نیز این دلگرمی را با پاسخ مثبت و حسن نیت جواب داد. تمام حریم های خود را به سوی قطری ها باز کرد.
در حالی که تمام همسایگان جنوبی این کشور حریم های خود را به سوی این کشور بستند، ایران با صادر کردن مواد غذایی و دارویی این کشور را حمایت کرد. شاید تا پیش از این برای آن ها تصور این موضوع که ایران در شرایط بحرانی در کنار آن ها خواهد ایستاد و ترکها نیروی زمینی به کشورشان اعزام خواهند کرد تا امنیت آن ها را تامین کنند، دست کم برای قطری ها قابل تصور نبود. به هر حال هر چند قطر منابع اقتصادی وسیعی دارد، اما یک بازیگر مینیاتوری در منطقه ای است که رهبری آن را برادر بزرگتر بر عهده داشته است. برای عربستان و محمد بن سلمان پذیرش اینکه ائتلافی بین قطر، ترکیه و ایران به وجود آید مسئله آسانی نبوده است. در سفر اخیری که محمد بن سلمان به مصر داشت صراحتا بیان داشت «ایران، ترکیه و گروههای تروریستی سه ضلع شرارت هستند.» اینکه بن سلمان تا این اندازه با صراحت علیه ایران و ترکیه موضع می گیرد، مسئله ای است که باید ریشه آن را در بحران قطر و میزان دلخوری سعودی از ایران و ترکیه در آن ماجرا جستجو کرد. همین چند روز پیش بود که مقامات قطری با تمجید از ایران دوباره تاکید کردند که این کشور تنها کشوری بود که در اوج بحران ها درهای خود را به سوی قطر گشود.
ماجرای قطر، درس های بسیاری برای کسانی دارد که به دنبال پیگیری رفتار دنباله روی در سیاست خارجی و بررسی تبعات آن هستند. اگرچه این ماجرا هنوز تمام نشده است و طرف های مختلف تلاش می کنند آن را به نفع خود به پایان رسانند، اما دست کم برای یک سال منطقه خلیج فارس را در گیر خود کرده است و در برهه ای که سعودی ادعا و تلاش برای بازنمایی این موضوع داشته که رهبر جهان عرب است، همچون ترمز و دست اندازی برای این ایده محسوب شده است./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس