اسلامیبودن فناوری به چه چیزهایی است؟
به گزارش خبرگزاری رسا، هفتمین جلسه درسگفتار فلسفه تمدن نوین اسلامی با موضوع فناوری و تمدن نوین اسلامی با ارائه حجت الاسلام رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا برگزار شد.
در ادامه متن کامل این درس گفتار آمده است.
خلاصه جلسه قبل
در جلسه گذشته، ابتدا وارد مفهوم و اقسام هویت شدیم و پس از تفکیک هویت به نوعی، شخصی و اجتماعی، هریک را جداگانه، و نسبت به هم توضیح دادیم. درخلال بحث، لازم بود به موضوع فردگرایی و جامعهگرایی و موضع اسلام در این زمینه هم اشاراتی شود که صورت گرفت. در ادامه، چند سؤال بنیادین در باب هویت را مطرح کردیم که مهمترین آن سؤالات، «خودبنیاد» یا «دیگربنیاد» بودن «خود» و «من» و همچنین، ارتباط نفس یا بدن انسان بود که مطالب مهمی از نگاه فلسفی در این زمینه بیان شد و نقد مختصری هم به دیدگاه برخی متفکران غربی همچون هیوم و نیچه درباره دیگربنیاد بودن «خود» و «من» صورت گرفت. بحث بعدی ما در جلسه قبل، تبیین اجمالی منطق اسلام درباره تکثر و تنوع فرهنگی و پاسخ به این سؤال بود که آیا در تمدن نوین اسلامی ـ که بهطور طبیعی، استعدادها و ظرفیتها با رشدی مضاعف و چشمگیر روبهرو میشوند ـ هویتهای متکثر شخصی محترم شناخته میشود یا خیر؟ که عرض کردیم در خارج از گستره عقاید و شریعت، که اسلام به دنبال وحدت است؛ تنوع و تکثر فرهنگی محترم شناخته میشود. در آخر، ضمن توضیح دغدغههای رایج درباره تضعیف هویت در تمدن غربی، درنقطه مقابل، نقش تمدن نوین اسلامی در تقویت هویت و همچنین، عوامل هویتبخش در تمدن نوین اسلامی بیان شد.
موضوع جلسه امروز، فناوری و تمدن نوین اسلامی است. به نظر میرسد، تبیین نسبت و مناسبات فناوری و تمدن نوین اسلامی، یکی از کلیدیترین و درعینحال، مناقشهآمیزترین مباحث در عرصه تمدن نوین اسلامی است. بهدلیل ضیق وقت، مقدمات مورد نیاز این بحث را در چند بند ارائه میکنم.
مقدمه
اول: مفهوم فناوری؛ در بیانی ساده، فناوری عبارت است از پیوند سه عنصر دانش، مهارت و هنر در جهت تبدیل منابع و امکانات طبیعی به ابزارهایی که از طریق آن بتوان به نیازهای بشر در عرصههای گوناگون پاسخ داد. براساس این تعریف، فناوری محصول مهارتی است که در بطن دانش و هنر قرار گرفته است؛ هرچند در ادامه توضیح خواهم داد که فناوریهای اولیه لزوماً با علم به معنای مصطلح پیوند نداشتند. با این تبصره، شاید بهتر باشد این تعریف از فناوری را به فناوریهای پیشرفته اختصاص دهیم که در آن علم به معنای مصطلح، جزئی ضروری از فناوری شناخته میشود.
دوم: تاریخ فناوری؛ فن و مهارت یک سرمایه خدادادی است که در نوع بشر اعم از باسواد و بیسواد وجود دارد. واقعیت این است که انسان، از زمان پاگذاشتن بر روی این کره خاکی، خود را با نیازهایی روبهرو دید که برآوردن این نیازها، جز با استفاده از مهارت و خلق ابزار میسر نبود. سادهترین فناوریها در بین انسانهای اولیه، ابزارهایی بودند که آنها برای مواردی نظیر پوشاندن بدن خود، برای تراشیدن کوهها، روشنکردن آتش و یا برای شکار از آن ابزارها استفاده میکردند؛ بنابراین، ازنظر من، تاریخ فناوری با تاریخ تولد انسان بر روی کره زمین و گرایش اجتنابناپذیر انسان به ایجاد ابزار مقارن است.
البته از انسانهای اولیه که عبور کنیم، در اعصار بعدی یعنی دوران پیشامدرن نیز گرایش بشر به ابزارسازی و پیشرفت او در این زمینه را بهوضوح مشاهده میکنیم؛ از اختراع انواع آسیابها تا ابزارهای نخریسی و پارچهبافی؛ از استخراج معادن و ذوب فلزات تا ساخت وسایل کشاورزی، وسایل منزل و سلاح؛ از اختراع انواع زمانسنجها تا درنهایت، تولید ساعتهای مکانیکی وغیره. از این منظر، فناوری محصول عصر مدرن نیست هرچند در عصر مدرن اتفاقات عظیم و منحصربهفردی درباره فناوری اتفاق افتاد که در ادامه درباره آن صحبت خواهیم کرد.
سوم: اقسام فناوری؛ فناوری را میتوان برحسب نیاز به انواع گوناگون تقسیمبندی کرد. مثل فناوریهای قدیمی و فناوریهای نو؛ فناوریهای پیشامدرن و فناوریهای مدرن؛ فناوریهای شخصی و فناوریهای عمومی؛ فناوریهای شایع و صنعتیشده یا فناوریهای غیرشایع و غیرصنعتی؛ فناوریهای حیاتی و فناوریهای غیرحیاتی (یعنی فناوریهای غیر ضرور)؛ فناوریهای سخت و فناوریهای نرم؛ فناوریهای خوب و فناوریهای بد وغیره.
چهارم: علم و فناوری؛ همانطور که در ابتدا اشاره کردم، سطح ابتدایی مهارت در جهت تأمین نیازهای اولیه در وجود همه انسانها وجود دارد، کمااینکه در حیوانات هم وجود دارد؛ با این تفاوت که سطح شعور انسان در فهم و بهکارگیری فناوری، با سطح شعور حیوانات متفاوت است. با این ملاحظه، بدون شناختهای ابتدایی، فناوری خلق نمیشود اما نمیتوان گفت، علم یا سواد به معنای مصطلح و امروزی در خلق هرگونه فناوری، حتی فناوریهای اولیه از لوازم ضروری فناوری محسوب میشود و انسانهای بیسواد، فاقد توانایی برای خلق فناوری هستند؛ اما آنچه مسلم است، ورود بشر در مسیر تولید فناوری پیشرفته چه در عصر پیشامدرن و چه در عصر مدرن و الآن، بدون علم (دانش تجربی) میسر نبوده است و من در تعریف خود از فناوری، علم را جزئی ضروری از فناوری برشمردم.
بر این اساس، علم هر قدر رشد میکند، فرصتهای بیشتری برای تولید فناوری در اختیار بشر قرار میگیرد اما از یک مقطعی، رشد فناوری، خود زمینه رشد علم را نیز فراهم میکند. یعنی رابطه یکطرفه و خطی به رابطه دوطرفه و تعاملی تبدیل میشود؛ بنابراین، میتوان گفت امروز رشد علم نیز مدیون رشد فناوری است نه فقط از این جهت که فناوری به نفع خود بستر سرمایهگذاری برای نوآوریهای علمی را فراهم میکند، بلکه از این حیث که فناوری، خودش ابزار تولید علم است.
پنجم: هنر و فناوری؛ برای توضیح رابطه هنر و فناوری ابتدا باید تعریف روشنی از هنر ارائه کنم. البته تعریف هنر کار آسانی نیست اما برای روشنشدن نسبت هنر و فناوری، چارهای جز تعریف هنر نداریم. به نظر من، هنر یعنی مهارت انتقال مفاهیم اعم از ساده و پیچیده از درون فکر و عواطف انسان به بیرون و جهان خارج، جهت مخاطب مشخص و یا نامشخص، بهوسیله آفرینش یک اثر که مهمترین شاخصه آن زیبایی و جذابیت است. البته زیبایی و جذابیت درعین بهرهمندی از یکسری شاخصهای حداقلی که بین انسانها مشترک است، از جهت شاخصهای حداکثری، به عدد انسانهای روی کره زمین متفاوت است؛ هرچند درک و معرفی همه این شاخصها ممکن نباشد. یعنی شما تلقی متفاوتی از زیبایی یک اثر دارید اما لزوماً نمیتوانید شاخصهای این زیبایی را درک و به زبان بیاورید. با این ملاحظه، باید گفت که زیبایی و جذابیت یک امر نسبی تلقی میشود.
همانطور که ملاحظه میکنید، هنر هم نوعی مهارت است و از این منظر، با فناوری یک قلمرو مشترک دارد، اما بحث من در این است که هنر چه نقشی در فناوری ایفا میکند؟ به نظر میرسد، مهمترین نقش هنر، اولاً، همسوکردن فناوری با تمایلات و گرایشات انسانی، اعم از مادی و معنوی است؛ ثانیاً، به ظهور رساندن هدفمندی فناوری در خود فناوری (بهطوریکه فناوری خودش هدفمندیاش را به کاربر بشناساند) و ثالثاً، زیبا و جذابیتسازی فناوری.
با این وصف، من معتقدم هنر از جهت پیوند با فناوری بر علم مقدم است؛ بهطوریکه میتوان گفت اگر علم به معنای مصطلح و امروزی، جزء ضروری فناوریهای اولیه بشر محسوب نمیشود، باید گفت هنر در هر سطحی از ابتدا با فناوری عجین بوده است. برای مثال، بشر اولیه حتی در ساخت ابزارهای حیاتی خود برای سکونت، پوشش، شکار، تغذیه وغیره، ناخداگاه از استعداد هنری خود بهره گرفته است؛ هرچند این را میدانیم که هنر هم با تجربه جهان خارج شکوفا میشود و هر قدر تجربه بیشتر میشود، هنر هم به همان میزان ارتقا پیدا میکند اما گوهر هنر در انسان یک امر خدادادی است و چهبسا هنر قبل از تجربه جهان خارج، با سیر انفسی و درونی در فضایی بینهایت هم قابلیت شکوفایی داشته باشد که این موضوع نیازمند تأمل است.
ششم: خلاقیت و فناوری؛ در بحث جلسه قبل هم عرض شد که گسترش نوآوری و خلاقیت از شاخصههای اصلی تمدنها بهشمار میرود. در اینجا نیز مشابه این مطلب را درباره فناوری عرض میکنم که نهتنها بهرهگیری از حداقل فناوریها، بلکه بسط و گسترش فناوریها نیازمند خلاقیت و نوآوری است. ضمناً توجه داشته باشید که هرچند بشر ذاتاً یک موجود خلّاق است، این خلاقیت در شرایط عادی و بدون فراهمشدن بسترهای مساعد به شکوفایی نمیرسد. برای مثال، مشوّقهای معنوی و مادی در گسترش خلاقیت اثرگذار است؛ بااینوجود، من معتقدم خلاقیت در بطن علم و هنر است و اگر باب علم و هنر باز بود، بهتبع آن، باب خلاقیت و نوآوری هم باز است.
هفتم: صنعت و فناوری؛ در یک بیان ساده، صنعت عبارت است از مجموعه فناوریهایی که بهصورت هدفمند و زنجیرهای بهمثابه یک ماشین، یک محصول را براساس کیفیت و شکلی مشخص، از مرحله موادّ اولیه به مرحله تولید انبوه میرساند. اصولاً، فرق تولید صنعتی با تولید دستی در این است که اولاً، صنعت یعنی تولید انبوه و ثانیاً، صنعت یعنی یکپارچگی در ویژگیهای محصول، از کیفیت گرفته تا شکل، اندازه وغیره. حال، در اینجا بحث ما این است که صنعت مجموعهای از فناوریها است اما گذشته از این، صنعت است که آثار مثبت و منفی فناوری را فراگیر میکند؛ ازاینرو، خیلی از مباحثی که درباره پیامدهای فناوری میشود، با لحاظ ظهور مراتب بالایی از صنعت در جوامع بشری است.
تفاوت فناوری پیشامدرن و مدرن
اگر از بحثهای مقدماتی عبور کنیم، یکی از بحثهای اصلی من در اینجا به تفاوت فناوری پیش از عصر مدرن و فناوری عصر مدرن برمیگردد. بدون اغراق، بشر در عصر مدرن با نوعی سونام فناوری روبهرو شده است و سؤال این است که چرا این سونامی در این عصر اتفاق افتاده است؟ من در پاسخ، به چند نکته کلیدی اشاره میکنم:
۱٫ عصر مدرن، عصر ظهور یک جهانبینی متفاوت در جهان است که براساس آن، میل و گرایش بشر به غلبه بر طبیعت و تبدیل به موجودی فعال و کنشگر در برابر آن، نیز میل و گرایش بشر به استفاده حداکثری از منابع طبیعی در جهت رفاه و لذت بیشتر و درکل، اینجهانیشدن و ماندن در دنیا، به اوج میرسد؛ ازاینرو، در این عصر، نیاز به فناوری، چه حقیقی و چه کاذب، با رشد برقآسایی روبهرو شده که نظیر آن در تاریخ دیده نمیشود.
۲٫ بلوغ عصر مدرن مقارن با انقلاب صنعتی قرن هجده در اروپا است که ازطریق آن، نهتنها فناوریها به کالا تبدیل شد و به تولید انبوه رسید، با عواید بینظیر مادی و غیرمادیِ صنعتیشدن برای ابداعگران، و میل جهشی مردم به مصرف، زمینه برای خلق فناوریهای جدید روزبهروز مهیاتر شد؛ ازطرف دیگر، خلق فناوریها به گسترش و تقویت صنعت نیز کمک کرد و چرخهای را بهوجود آورد که میتوان از آن به چرخه فناوریـصنعت تعبیر کرد.
۳٫ فناوریها، چه در بطن خود و چه درکارکردهای آن که خارج از نیّت تولیدکنندگان آن وجود داشت، آفریننده سبک زندگی جدیدی شدند که این سبک زندگی، گردیدن چرخه فناوریـصنعت را کاملاً تضمین کرد؛ درواقع، امروز فناوریهای نو و مدرن، به کمک سبک زندگی ناشی از فناوری رسیدهاند که نهتنها حیاتِ چرخه فناوری و صنعت را ضمانت کردهاند، چرخه جدیدی را با عنوان چرخه فناوری، صنعت و مصرف بهوجود آوردهاند.
بنابرآنچه بیان شد باید گفت، اتفاقی که در عصر مدرن برای فناوری افتاد، یک اتفاق منحصربهفرد است؛ بنابراین، عجیب نیست اگر بگوییم مدرنیته با همه مؤلفههایی که دارد، کمیت، کیفیت و سرعت دسترسی بشر به فناوری را بهنحو بینظیری افزایش داده است. چیزی که مختص دنیای مدرن است و خارج از دنیای مدرن رقم نخورده و نخواهد افتاد.
ذات و روح فناوری
بحث بعدی، پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا فناوری دارای «ذات» یا «روح» است یا خیر و باید فناوری را یک ابزار خنثی در نظر گرفت که هر استفادهکنندهای میتواند برحسب اختیار و اراده خود از آن در جهت تحقق اهداف موردنظرش استفاده کند؟ البته پاسخگویی به این سؤال که هایدگر و طرفدارانش در طرح و سپس بسط و تعمیق آن نقش مهمی داشتهاند کار سادهای نیست و حتماً باب بسیاری از مباحث عمیق فلسفی را باز میکند؛ اما بنده قصد دارم در این جلسه و در پاسخ به این سؤال مهم، با عبور از مباحث فلسفی، به چند مطلب کلیدی اشاره کنم:
۱٫ هر ابزار و حتی هر کالایی (حتی کالاهای مصرفی مانند مواد غذایی) تحت اراده خالق خود خلق میشود و از روح خالق خود بهره میبرد یا به تعبیری بهتر، بهنوعی، روح خالقش در آن حضور نسبی دارد. بر این اساس، ایرادی ندارد که بگوییم فناوری دارای روح است اما این روح، «خودبنیاد» نیست.
۲٫ هرچند یک فناوری روح دارد، روح نمیتواند کاربرد فناوری را نیز مانند آفرینش فناوری، تحت سیطره خالق فناوری نگه دارد. به بیان واضحتر، در مقام کارکرد یک فناوری، بسیاری از اوقات نیّت خالق فناوری کاملاً پشت سر گذاشته میشود و حتی تاحدی از آن برخلاف نیّت او استفاده میشود؛ بنابراین، ممکن است استفادهکننده فناوری، تمام یا بخشی از کارکرد یک فناوری را تغییر دهد. مثلاً خالق چاقوی میوهخوری، از ابتدا بهدنبال ساخت ابزاری است که با آن پوست میوه کنده میشود اما بهرهبردار میتواند خارج از اراده خالق چاقو، از آن برای گسترش انسانها استفاده کند. با این وصف، باید گفت که استفاده از یک فناوری خارج از اراده خالق آن، بهکلی منتفی نیست. بااینحال، باید پرسید آیا این موضوع در فناوریهای مدرن نیز که اساساً در بستر یک جهانبینی و سبک زندگی خاص متولد شده و بههیچوجه سادگی فناوریهای عصر ماقبل مدرن را ندارد نیز صادق است؟ پاسخ این است که بله، فناوریهای مدرن و پیچیده بهراحتی در کارکرد خود از سلطه اراده و میلِ خالق فناوری خارج نمیشوند و اساساً چرخه فناوری، صنعت و مصرف بهدنبال این است که کارکرد هر فناوری را برحسب نیّت خالقش محصور کند اما این انحصار به اقتضای خاصیت چندپهلوی فناوری، مطلق نیست؛ درواقع، امکان پیداکردن روزنههایی برای نفوذ در مغز فناوری و دگرگونکردن نسبی کارکرد آن بهنفع انگیزه و اهدافی متفاوت با انگیزه و هدف خالق آن فناوری وجود دارد، هرچند مجدداً تأکید میکنم که تسلط خالق فناوری بر آن مطلق نیست و نمیتوان گفت استفادهکننده از فناوریهای مدرن، اراده خود را صددرصد تسلیم اراده بالاتری به نام خالق فناوری اعم از شخص حقیقی یا شرکتهای عظیم قرار داده است.
۳٫ همه آنچه در فضای مدرن بهعنوان فناوری متولد میشود، آلوده جهانبینی الحادی و ایدئولوژی برآمده از آن نیست، بلکه انسانها به حکم فطرت الهی خود، و برخورداری از عقل، به سمت ارزشهای الهی که کف آن حُسن و قبح عقلی است، اعم از خودآگاه و ناخودآگاه، گرایش دارند؛ بنابراین، هر فناوری که در عالم مدرن خلق میشود، در مقابل تفکر غیرمدرن و ارزشها نیست. هرچند نمیتوان انکار کرد که بالأخره از فضای مدرنیته متأثر است و همین تأثیر، مشکلاتی را در مسیر حیات استفادهکننده ایجاد میکند.
اگر سؤال کنید که چند درصد از فناوریها اینگونهاند، خواهم گفت که بالای هشتاد درصد؛ بنابراین، من اعتقاد دارم ما در مواجهه با فناوریهای عصر مدرن با پدیدهای نجس و سرنوشتی محتوم یعنی غرقشدن در این نجاست روبهرو نیستیم و امکان تحول در این شرایط وجود دارد.
۴٫ ازآنجاکه روح یک فناوری خودبنیاد نیست، براثر تنفس در یک اتمسفر متفاوت، بهطور نسبی قابلیت استحالهشدن را دارد. ملاحظه فرمایید هرچند مقایسه روح انسان با روح فناوری روا نیست؛ بااینحال، میتوان با تسامح گفت از روح انسان که بالاتر نداریم؛ روح انسانی هم از دو لایه زیرین و رویین یا ثابت و متغیر تشکیل شده است و اگر لایه متغیر در تضاد با لایه ثابت قرار گیرد و این تضاد ادامه داشته باشد، بهتدریج لایه ثابت را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ بهطوریکه اگر نگوییم لایه ثابت را بهکلی تغییر میدهد ـ که نمیدهد ـ حداقل میتوانیم بگوییم که آن را خنثی میکند.
اندیشه اسلامی و فناوری
بحث دیگر من که درواقع، بحث اصلی محسوب میشود، رابطه اندیشه اسلامی و فناوری است. روشن است که اسلام نهتنها یک دین عقلانی است، مؤید عقل است و اگر مواجههای با پدیدههای گوناگون، بهویژه پدیدههای نوظهور دارد، این مواجهه یک پشتوانه عقلانی قوی دارد. برهمین اساس، اسلام با اصل فناوری بهعنوان ابزاری برای بهبود زندگی هیچ مشکلی ندارد بلکه آن را برای آبادانی این دنیا و ارتقای مادی و معنوی زندگی انسان و جامعه انسانی لازم میداند. واقعیت این است که هیچگونه سازگاری میان خط اصیل اسلام و فقر، درد، دشواری، بینظمی و مانند اینها قابل مشاهده نیست؛ بنابراین، اگر گسترش فناوری بتواند به کاهش فقر، ازبینبردن دردها، ایجا سهولت، نیز نظم اجتماعی منجر شود، و سرجمع به زمینهسازی و رفع موانع برای رشد و تعالی روحی انسان کمک کند، نهتنها مورد تأیید اسلام است، که دستیابی به آن مورد تأکید اسلام نیز است.
بعضیها با حصر فناوری در عالم مدرن، و نگاه غلط با رابطه دین و دنیا و تصور اینکه فناوری لزوماً به دنیاپرستی ختم میشود، مطلق فناوری را بدون هیچ قیدی، یک امر ضد دینی توصیف میکنند. این در حالی است که نه برداشت آنان از فناوری صحیح است و نه دنیای موردنظر آنها با دنیای موردنظر اسلام همسو است. آنچه مسلم است، در اسلام بهرهگیری از دنیا و مواهب آن مذموم نیست بلکه آنچه مذموم است، فراموشکردن مقصد اصلی و ماندن در این دنیا است که از آن به دنیازدگی یا اگر همراه با شرک و الحاد باشد، دنیاپرستی تعبیر میکنیم.
مرز میان فناوری خوب و بد
در ادامه، مرزهای اصلی فناوریهای ارزشمند و مفید از فناوریهای بیارزش و مضر را براساس استنباطی که از خطوط کلی اسلام داریم بیان خواهیم کرد.
۱- انطباق با ارزشهای اخلاقی و احکام شرعی
بهیقین فناوریهایی در اسلام مقبول و مفید شناخته میشود که در کارکرد غالب آن (نه کارکرد نادر و استثنایی)، هیچگونه مغایرت و تضادی با ارزشهای اخلاقی و احکام شرعی وجود نداشته باشد. البته شناخت عمیق و همهجانبه فناوریها و کارکرد آنها بهمثابه موضوعشناسی، در صدور فتوا یا حکم شرعی، اهمیت فوقالعادهای دارد و نباید برداشتهای سطحی و جزئینگرانه، به مقابل هم قراردادن احکام شرعی و بعضی فناوریها منجر شود.
۲- دوستی و همراهی حقیقی با محیط زیست
این یک اصل غیرقابل برگشت است که هر فناوری که آنی یا تدریجی به محیط زیست انسانها ضربات مهلک و غیر قابل جبرانی بزند، و در عمل، بشر را به مسیر اسرافگری، تضییع منابع طبیعی، خارجکردن محیط زیست از توازن و تعادل و بهتبع آن، نادیدهگرفتن حقوق دیگران وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست؛ درواقع، قرآن مجید در آیات متعددی مانند سوره بقره آیه ۱۶۸ میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً»؛ یعنی ای مردم از آنچه در زمین است بخورید، درحالیکه حلال و پاکیزه است؛ در طرف دیگر، قرآن در مواردی همچون سوره بقره آیه ۶۰ تأکید میکند که «کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ»؛ یعنی از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!؛ درواقع، منطقه ممنوعه در بهرهگیری از دنیا، فساد است.
۳- دورنکردن بشر از حقیقت زندگی
فناوری خوب نهتنها نباید زندگی انسان را به بازیچه تبدیل کند، که باید باب غفلتاندازی بشر درباره حقیقت زندگیاش را ببندد. امیرالمؤمنین امام علی (ع) میفرمایند: «کَفی بِالرِّجل غفله أن یضییع عمره فِی ما لا ینجیه». یعنی برای غفلت انسان همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست صرف کند؛ بنابراین، ازنظر اسلام، فناوریهایی که مستقیم و غیرمستقیم بشر را به سمت پوچی و بیمعنایی سوق میدهند یا آن را از سیر خود از مبدأ به معاد دچار غفلت میکنند، فناوریهای مضر شناخته میشوند، همچنان که قرآن مجید در سوره یونس آیه ۷ و بهمثابه یک قاعده کلی میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاه الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ»؛ یعنی آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلاند.
۴- حفظ کرامت انسانی
همانطور که در جلسات قبل بیان شد، اسلام آمده است تا به انسان کرامت دهد. قرآن مجید در سوره اسراء آیه ۷۰ می فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»؛ یعنی ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم.
با این وصف، انسان موردنظر اسلام، موجودی با شرافت است و اگر فناوری به این شرافت و کرامت انسانی خدشه وارد کند و ضمن تحقیر و تخفیف انسان، حقوق عمومی و مسلم انسان را ضایع کند، حتماً ازنظر اسلام قابل قبول نیست.
۵- اجتناب از رفاهزدگی
در جلسات قبل گفته شد که رفاه با رفاهزدگی متفاوت است. رفاهزدگی یعنی مواجهه حریصانه و سیریناپذیر با لذاید دنیوی و فراموشکردن نقش ابزاری رفاه در جهت رسیدن انسان به مقصد. امام علی (ع) میفرمایند: آنکس که قلب او با دنیاپرستی پیوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشکل خواهد شد: اندوهی رهانشدنی، حرصی جدانشدنی و آرزویی دستنیافتنی. از این منظر، فناوریهایی که انسان و جامعه را وارد مسیر رفاهزدگی میکنند، حتماً موردتأیید اسلام نیستند.
۶- دوری از سطحیگرایی و شیء انگاری زندگی
بعضی از فناوریها ضمن دورکردن انسان از تفکر، عمقنگری و عاقبتاندیشی، زندگی و مناسبات انسانی را در حد یک شیء و کالای قابل خرید و فروش تنزل میدهند که برحسب منافع مادی انسان سیال و قابل جابهجایی است. این فناوریها نیز از این جهت که بشر را در تمایلات حیوانی خود متوقف کرده و از حقیقت و گوهر زندگی دور میکنند، مقبول اسلام نیستند.
۷- حفظ هویت شخصی بشر
اگر فناوریها با سلب آزادی بشر به سمت یکدستسازی و کورکردن چشمه استعدادها و ظرفیتهای متنوع مادی و فرامادی انسانها بروند و به دنبال آن، یک سبک زندگی خاص فارغ از ارزشمداری و حقگرایی به انسانها تحمیل کنند، حتماً این جنس از فناوریها در اسلام قابل قبول شناخته نخواهند شد.
۸- مدیریتپذیری فناوری
نباید ازنظر دور داشت که اگر فناوری بر انسان مسلط شود، اختیار و اراده او برای زندگی و شیوه استفاده از فناوری را سلب کند، و نوعی جبر اجتماعی را برای انسان رقم بزند، حتماً ازنظر اسلام این فناوری موردتأیید نیست.
همه آنچه در این هشت بند ذکر شد، در عرض هم نیستند بلکه ممکن است بتوان در یک تقسیمبندی متفاوت، بعضی از این بندها را ذیل بندهای دیگر قرار داد؛ بااینحال، هدف از ذکر بعضی موارد بهصورت مستقل، نشاندادن اهمیت آنها است. ضمن اینکه به یقین میتوان به هشت بندی که عرض شد موارد دیگری را هم اضافه کرد؛ مهم این است که بدانیم شرط تولید یا بهرهگیری از فناوریها، رعایت مرزهایی است که بهصراحت به اهمّ آنها اشاره شد. البته یک مطلب مهم در اینجا، به پیچیدگیهای حاکم بر فناوریهای نوظهور برمیگردد که درک این مرزها را به غایت دشوار میکند. حتی در مواردی، فناوری به عمد عیوب خود را پنهان میکند و به دنبال فریب بهرهبردار است؛ بنابراین، همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، فهم درست ماهیت و کارکرد یک فناوری و لایههای پنهان آن در تشخیص مفید یا مضرّ دانستن آن نقش اساسی دارد.
امکان و مفهوم فناوری اسلامی
بحث آخر پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان به سمت تولید فناوریهای اسلامی حرکت کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، اسلامیبودن فناوری به چه چیزهایی است؟ در پاسخ عرض میکنم به یک تعبیر، هر فناوری، همین که به شکل ضابطهمند در فرایند عقلی متولد شده و به حسن و قبح عقلی پشت نکرده، اسلامی است؛ به تعبیر دیگر، چنانچه یک فناوری مغایرتی با جهانبینی و شریعت اسلامی نداشته باشد، اسلامی است و اسلامیبودن در همین حد قابل احراز است. اما به تعبیر سوم که ازنظر من دقیقتر است، آن فناوریهایی اسلامی هستند که از ابتدا ازسوی مسلمانان با هدف تحقق اهداف کلی یا جرئی اسلام متولد میشوند و در بطن آنها آنچه برای تحقق این اهداف لازم است، پیشبینی شده است. به نظر میرسد، اسلامیخواندن این فناوری به صواب نزدیکتر است، هرچند این نوع فناوریها، فقط فناوریهای نرم یا فناوریهای فرهنگی نیستند بلکه در ساحت فناوریهای سخت نیز میتوان ماهیت و کارکرد یک فناوری را به شکل حداکثری با خواسته اسلام در همان ساحت منطبق کرد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: مهر