نگرانی اخلاقی یا بیم از فروپاشی اروپا
به گزارش خبرگزاری رسا، هرچند دعوای بیتعارف اخیر میان ایتالیا و فرانسه در باب لزوم پذیرش مهاجران در ظاهر دعوایی اخلاقی به نظر میرسد و در این میان امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه و ماتئو سالوینی نخستوزیر تازه کار ایتالیا اقدام به لفاظی کمسابقهای کردهاند و کار به جایی کشیده است که الیزه تهدید به تحریم کشورهای مهاجرنپذیر کرده است. در آلمان آنگلا مرکل صدر اعظم با اینکه از عدم محبوبیت حدود ۵۰ درصدی رنج میبرد، اما حاضر به انعطاف در برابر طرحهای محدودکننده مهاجرتپذیری نیست. چرا رئیسجمهور فرانسه و البته در پی او صدراعظم آلمان رودرروی سیاستهای مهاجرستیزانه راست عوامگرا صفبندی کردهاند؟ فراتر از کشمش اخلاقی یا ایدئولوژیک دو جریان در واقع موضوع مهاجرت میتواند ژئوپلتیک اروپا را دستخوش تحولاتی در حد فروپاشی این اتحادیه کند.
چرخش دول اروپایی به سمت راست آنهم در زمانهای که موج مهاجرت از خاورمیانه و شمال آفریقا اروپای در حال دست و پا زدن با عوارض بحران ادامهدار اقتصادی را درنوردیده است، موضوعی مهمتر از هزینههای اقتصادی مهاجرت و حتی یک چالش اخلاقی برای این قاره است. در واقع پاریس و برلین بیش از آنکه نگران افزایش موج مهاجرتها به اروپا باشند، از دورنمایی هراس دارند که در آن راست اروپایی روی موج پوپولیستی مهاجرستیزانهاش تمام یا بیشتر پایتختهای اروپایی را فتح کرده و رویای همگرایی این قاره را به سراب واگرایی و در انتها به فروپاشی تبدیل کنند.
راستهای اروپایی به جز پیروزیهایی که در اتریش، ایتالیا، مجارستان، چک، لهستان و اسلواکی کسب کرده و از این نظر بعد از جنگ جهانی دوم اوجی کم نظیر را تجربه میکنند، یک چشم به راستهای پیشگام انگلیسی دارند که در حال خروج از اتحادیه هستند. همهپرسی خروج از اروپا سلاحی است که راستگرایان به قدرت رسیده میتوانند با آن اروپا را کمکم به تخته پارهای پوک و از درون موریانه خورده تبدیل کنند. از سوی دیگر، راستهای اروپا چشمی به امریکای ترامپ دارند که علاوه بر خروج از معاهده پاریس و توافق برجام و در نهایت، با آغاز جنگ بیمحابای تجاری قابلیت این را دارد که بحران اقتصادی رو به التیام سال ۲۰۰۷ را با بحران دیگری از این نوع جایگزین کند و عملاً راه سرنگونی اروپای از نظر اقتصادی مستقل را میتواند برای راستها ریلگذاری کند.
به خصوص که با توجه به نتایج نظرسنجیهایی که نشان از رضایت اکثریت امریکاییها از عملکرد اقتصادی ترامپ دارد، این رویه لااقل تا حدود هفت سال دیگر (پایان دور دوم ترامپ) ادامه خواهد داشت. بماند که راست های افراطی در غیر از اروپای شرقی با درکی شوونیستی مدام در حال القای این فکر به مردم کشورهای خودشان هستند که چرا مثلاً ایتالیا در جنوب باید هزینه رویارویی اروپای شرقی با روسیه را بدهد. چند متر زمین (کریمه در اوکراین) چه ارزشی دارد که اقتصاد اروپا که لااقل از نظر انرژی شدیداً وابسته به روسیه است یا حتی امنیت فیزیکی سایر اروپا در برابر توان نظامی روسیه به خطر بیفتد؟ در این زمینه دونالد ترامپ بازهم به راستهای اروپایی کمک فکری و عقیدتی میکند: پوتیندوستی ترامپ، این فکر را در میان راستها انداخته است که نباید در چالش میان امریکا و روسیه کاسه داغتر از آش باشند و همیشه باید میان دو ابرقدرت بازی کنند و در واقع باید خود را آماده آشتی قریبالوقوع ترامپ و پوتین بکنند.
البته در این زمینه آنها با میانهروها چندان فرقی ندارند، چه اینکه ماکرون و مرکل هم با سفرهای اخیرشان به مسکو شیوه چنین برداشتی را نشان میدهند. فقط مسئله این است که چه کسی در این میان میوه بهبود رابطه با روسیه را – البته زمانی که وقتش برسد- بچیند.
فشرده این وجیزه را در این مشاجره رهبران ایتالیا و فرانسه میتوان دید. جایی که سالوینی در صفحه فیسبوک خود نوشته است: «اینکه ایتالیا با بحران پناهجویان مواجه است، حقیقت دارد و بخشی از این وضعیت به خاطر این است که فرانسه به بازگرداندن افراد به مرز ادامه میدهد. ماکرون در این شرایط اضطراری در حال تبدیل کردن کشورش به دشمن شماره یک ایتالیا در مورد این مسئله است.»
ماکرون در جواب این دشمنسازی از خود و در واقع بحرانسازی از مسئله مهاجرت پیشتر چنین گفته بود: «حقیقت این است که اروپا با بحران پناهجویان مشابه آنچه در سال ۲۰۱۵ (هجوم پناهجویان سوری به مرزهای اروپا) رخ داد، مواجه نیست. وضعیت کشوری مانند ایتالیا هم هرگز مانند آنچه آن سال رخ داد، نیست» رهبر الیزه لااقل در این مورد بدون آنکه ژست اخلاقی مورد انتظار از فرانسویها را بگیرد، در ادامه چنین تصریح کرده است: «آنچه اکنون در اروپا وجود دارد، بحران سیاسی است.»/۹۶۹/د102/ب1
منبع: روزنامه جوان