۰۵ تير ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۳
کد خبر: ۵۶۹۵۴۴
یادداشت؛

جدال احساس و عقل در جامعه ایرانی

متاسفانه تجربه نشان داده است به جای آنکه بنده عقل باشیم، بنده احساسیم. احساس را بیش از عقل در تصمیمات دخیل می‌کنیم و عاقبت کار نیز با هزار قدرت عقل سعی در توجیه اشتباهات و دلیل تراشی برای انتخاب‌های اشتباهمان داریم.
افراد جامعه

به گزارش خبرگزاری رسا، با خبر توافق، بدون خواندن متن توافق شبانه بیرون میریزیم و تا سپیده دم با تی‌شرت آی لاو یو یو. آس. آ، رقص کننان هلهله سر می‌دهیم، منتقدان را دلواپس و کاسب تحریم خطاب می‌کنیم، یک دقیقه حاضر به شنیدم حرف کارشناسان امر نیستیم و عاقبت پس از روز‌ها اتلاف عمر و انرژی، به جای آنکه با عقل و تدبیر به فکر اصلاح خویش باشیم، به صفحات ترامپ در فضای مجازی رفته و با هیاهو‌های پوچ و بی‌اثر عقده گشایی می‌کنیم.

روزی با دست بند بنفش با هر هنری که بلدیم بدون توجه به آمارها، ناکارآمدی‌ها و وعده‌های عمل نشده مردم را با ترساندن از دلار ۵۰۰۰ تومانی و بر باد رفتن روح برجام به نوشتن نام حسن روحانی روی برگه‌های رای می‌خوانیم و شش ماه نگذشته ابراز پشیمانی کرده و باز هم بدون ذره‌ای تعقل از عاقبت کار و سنجیدن جوانب آن با گذاشتن پستی در اینستاگرام به کمپینی می‌پیوندیم که اگر درست بیندیشیم هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و تنها نمادین و احساسی است.

حتی یکبار هم پایمان به توپ فوتبال نخورده، اما پس از بازی قهرمانانه ایران و اسپانیا آنچنان کارشناسانه اراجیف می‌بافیم که اشک از چشمان سردار آزمون جاری می‌شود و ذره‌ای هم به عقلمان و حتی آمار‌ها رجوع نمی‌کنیم که واقعیت را درک کنیم.

در زندگانی شخصی نیز آمار بالای طلاق در هفته اول ازدواج نشان داده است بسیاری از آنان که در ابتدا خود را عاشقی، پیشی گرفته از مجنون می‌دانند چندی روزی نگذشته عقلشان مشکلاتی را که پرده احساس بر آن‌ها سرپوش گذاشته بود عیان می‌سازد و چشمشان را بر واقعیات می‌گشاید.

هزارانی دیگر از این مصادیق را می‌توان چه در زندگی شخصی بسیاری از ما و چه در تصمیمات ملی‌مان برشمارد که جو زده و بدون ذره‌ای تعقل و کار کاشناسی با احساسات و عواطف برانگیخته دل به دریا می‌زنیم و هنوز چند صباحی نگذشته عالم و آدم را مقصر شکست‌هایمان قلمداد می‌کنیم و باز هم هیجانی و عاطفی داد و هوار راه می‌اندازیم.

متاسفانه تجربه نشان داده است به جای آنکه بنده عقل باشیم، بنده احساسیم. احساس را بیش از عقل در تصمیمات دخیل می‌کنیم و عاقبت کار نیز با هزار قدرت عقل سعی در توجیه اشتباهات و دلیل تراشی برای انتخاب‌های اشتباهمان داریم.

این روز‌ها که مشکلات معیشتی با تلاطمی بی‌امان بر پیکر عموم جامعه زخم می‌زند بیش از پیش اولویت یافتن احساسات بر عقل و تدبیر عیان گشته است. نمونه‌اش هم وطنانی هستند که علی‌رغم توصیه‌های اکید کارشناسان و خیرخواهان باز هم در صف سکه و دلار ایستاده‌اند و یا تولیدکنندگان و واردکنندگانی که با احتکار کالا خود در پی سودی بیشتراند، اما لحظه‌ای با خود نمی‌اندیشند این کار آن‌ها هرچند سودی موقتی برای آن‌های در پی دارند، اما در آینده‌ای نچندان دور چنان ضربه‌ای بر پیکره اقتصاد می‌زند که موجش زندگی آنان را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

این مشکل در مباحث اعتقادی نیز ریشه دوانده است. امروزه بیش از آنکه علما و فق‌های برجسته‌ای، چون آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) و آیت الله فاطمی‌نیا (حفظه الله) مرجع دین داری باشند مداحان مرجعیت یافته‌اند. این نه به معنای نادیده گرفتن جایگاه مداحی و امر مقدسی است که مداحان بدان اشتغال دارند بلکه قیاس اولویت‌ها است. اگر مداحان مرجعیت دینی یابند و به جای منابر (نماد شعور و عقل)، هیئات (نماد شور و احساس) تولید کننده ادبیات دینی قرار گیرند نسل دین دار آینده نسلی خواهد بود که اعتقاد آن عمقی نداشته و عمق اعتقادات به حدی خواهد رسید که خود شخص را نیز نمی‌تواند اقناع کند. کمااینکه امروز نیز شاهد افرادی هستیم که امام حسین (ع) را از صمیم قلب دوست دارند، اما اهتمامی به نماز ندارند!

خلاصه امر آنکه اولویت بخشیدن احساسات و عواطف بر عقلانیت در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی و... در حال ایجاد مشکلاتی اساسی در زندگی ما ایرانیان است و این امر متاسفانه موجب ایجاد فاصله میان ما و آرمان‌هایمان خواهد شد و عده‌ای ظاهرنُما را بدین نتیجه می‌رساند که آرمان‌های ملت ایران نه عقلانی بلکه شعاریست!

این امر قطعا اتفاقی و حاصل یک سال و دو سال نیست بلکه امریست با ریشه‌های فرهنگی – اجتماعی که نیازمند مطالعات دقیق روانشناختی و جامعه‌شناختی است که امید است دلسوزان و دغدغه‌مندان جامعه ایرانی بدان ورود کنند./۹۶۹/د102/ب1

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات