تدبیر و امید
به گزارش خبرگزاری رسا، دولت "آقای روحانی"، بیش از حد ملتهب نشان میدهد. دستپاچگی و ناپختگی در رویارویی با ماجرای سکه و ارز، بگو مگوهای تند اعضای کابینه و حتی لحن خود آقای رئیس جمهور، عتاب نمایندگان پارلمان در مورد تغییر کلی بخش اقتصادی کابینه، آن هم کمتر از یک سال پس از آغاز به کار دولت جدید، همگی نشان میدهند که تیم مدیریت دولت اعم از رئیس جمهور و مشاوران و دفتر، نه تنها در تمهید مقدمات لازم برای برخورد با این وضع که کاملاً قابل پیشبینی بود قصور ورزیدهاند، بلکه اهمیت عامل روانی را نیز دستکم گرفتهاند، و کوشش برازندهای برای کنترل معنوی اوضاع ندارند. این، از "آقای روحانی" که پیشتر، یک خطیب توانمند بود، بعید و دور از انتظار است.
نتیجه آن که طهماسب مظاهری، یکی از حرفهایترینهای اقتصاد ایران، در برنامه تیتر یکشنبه شب شبکه خبر در محضر "آقای خسروتاج" و نماینده صادرکنندگان، تلویحاً دولت "آقای روحانی" را ناتوان از تحقق وعدههای اقتصادی خود در زمینه تکنرخی کردن ارز دانست؛ و حتی از لحن کلی پرمطایبه ایشان بر میآمد که این مرد حرفهای چندان نمیتواند دولت را جدی بگیرد. این جو و فضای حاکم بر کشور، بسیار نامناسب است، و باید تصحیح شود.
دولت باید به درستی سیاستهای خود را "تبیین" کند، و فضای روانی همه سطوح جامعه را مدیریت نماید. "تبیین"ها، صرفاً میانبرهایی ذهنی از دنیای واقعی نیستند و بیش از آنچه فکر میکنیم، در شکل دادن دنیای واقعی مؤثر هستند. "تبیین"ها، سازماندهی و انضباط سیاسی را افزایش میدهند، "ظرفیت" ایدهها و خطمشیهای تازه را ارتقاء میبخشند، نیروهای مستعد را جذب و فعال میکنند، و در تمامی حوزهها، اقتدار سیاستگذار ارشد را برای اعمال سیاستهای متنوع لازم توانمند و نافذ میسازند.
در زمینه سیاست و اقتصاد، "تبیین"ها الهامبخش ما در راهاندازی مسیرهای جدید هستند. به واسطه آنها، هزینهها را کاهش میدهیم و با طمأنینه اقدام میکنیم و برخی از ریسکها را نمیپذیریم. فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی، همواره به اهمیت "تبیین" در اعمال سیاستهای دشوار انقلابی واقف بودهاند، ولی دولت "آقای روحانی" در این زمینه بیش از حد خسته و نامطمئن نشان داده است. "تبیین"های تأثیرگذار، با دو ویژگی تعریف میشوند: آنها در درجه اول، بسیار ماهرانه و مشروح، از انگیزهها و دلایل قابل درک و تفسیر مردم صحبت میکنند: اهدافی بزرگ و ارزشمند که به فعالان مردمی مدد میرسانند تا از منفعتجویی شخصی دست بردارند و به دنبال رفع نیازهای "ملت" باشند و هویت مشترکی را شکل دهند.
ثانیاً، "تبیین"های مؤثر، یک رابطه علت و معلولی را به عنوان مبنای فعالیتها مطرح میکنند. "تبیین"ها با دنیای واقعی در تعاملاند. دنیایی که بازیگران آن در تصمیمگیریهای خود، باورهای اصولی (چراها) و باورهای مثبت (نحوه) را با هم ترکیب میکنند. خروجی این تصمیمات، به طور بالقوه، خط سیر "تبیین"ها را تغییر میدهند. بنا بر این، "تبیین"ها به طور قطع، با "داستان"ها متفاوت هستند؛ داستانها مستقل از عوامل بیرونی و عینی پیش میروند، و به درد ایجاد آرامش از طریق گریز از واقعیت میخورند؛ در حالی که "تبیین"ها، ضمن آن که هیچ عنصری از حقیقت را برای دستیابی به یک "روایت هموار" مغفول نمیدارند، بلکه از پایانهایی باز برخوردار هستند که جای نقشآفرینی "ملت" را برای ساخت و ساز آینده میگشایند.
داستانها، برداشتهای ذهنی از تصمیمات پی در پی شخصیتهای تخیلی هستند، در حالی که "تبیین"ها درباره خود "ما" و نقش "ما" در پیشبرد تاریخ هستند. از این قرار، نرخ صحت و دقت "تبیین"ها، به گزینههایی که "ملت" در نهایت انتخاب میکنند و اقداماتی که انجام میدهند بستگی دارد. "ما" هستیم که خروجی تاریخ را تعیین میکنیم، و آنچه در این انتخاب کردنها مهم است، تدوین استراتژیهاست. در نتیجه، این دو ویژگی، برای موفقیت "تبیین"ها کاملاً کافی نیستند و یک عنصر مکمل نیاز هست؛ توفیق "تبیین"ها به استراتژی نیاز دارد و تدوین استراتژی بر عهده سیاستمدار ارشد یا همان "آقای روحانی" است. "تبیین"ها زمانی به رشد و بالندگی میرسند که سیاستمدار ارشد در شکلدهی آنها عالی عمل کند.
در جامعه متکی بر داده و اطلاعات امروز، منابع مطمئن ذهنی از محدودیت بیشتری برخوردارند و از این رو ارزشمندتر از منابع مادی محسوب میشوند. به همین علت، ساخت "تبیین"های معنیدار که شیوه فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن ما را دوباره شکل دهد، مهمترین چالش استراتژیک سیاستمداران ارشد است. فراموش شدنی نیست که در سال 1391، و هنگامی که "تحریمهای فلج کننده" دولت اوباما راهاندازی شد، چگونه دولت دکتر محمود احمدینژاد با مشاركت تك تك وزرا با تحرک قابل ملاحظه، فضای روانی جامعه را آرام کرد تا سیاستهای اصلاح دولت وقت بتواند به درستی و با کمک "ملت" به پیش بروند، طوری که ملت، تا قبل از اعلام ناامید کننده آقای روحانی، احساسی از "خزانه خالی" نداشتند.
نمیدانم، چرا؛ ولی واقعیت این است که هر چند "آقای روحانی" به نام تدبیر و امید به قدرت رسیدند، ولی از همان روز اول، و با آواز خزانه خالی و آوازهای ناامید کننده دیگر، دل مردم را خالی کردند. امروز، دیگر حتی هواداران آتشین "آقای روحانی" در همین انتخابات خیلی اخیر هم اذعان میکنند که این دولت، هر چه بود، "دولت تدبیر و امید" نبود، و کسانی همچون حمید رضا جلاییپور، بیهوده میکوشند تا خطای تاریخی خود در حمایت از "آقای روحانی" را با بلاگردانهای دیگر توجیه کنند. این دولت، از درون و از جهت التزام به قواعد اصولی حکمرانی با دشواری مواجه است، و باید همه کمک کنیم تا مسیر خود را تصحیح کند./۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: رسالت